نشانه های بیماری قلب (۳)
بسم الله الرحمن الرحیم
نشانه بیماری قلب (۳)
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
در تبیین این جمله نورانی، سخن در علائم صلاح و فساد حقیقی انسان بود که همان فساد و صلاح قلب است. گفتیم خطرناکترین بیماری قلب این است که انسان تنفر از حق و تمایل به باطل داشته باشد. نتیجه و حاصل این بیماری ابتلا به بیماری شرک و شک است که در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) اینگونه بدانها اشاره شده است:
القَلبُ السَّليمُ الَّذي يَلقى رَبَّهُ و لَيسَ فيهِ أحَدٌ سِواهُ؛ و كُلُّ قَلبٍ فيهِ شِركٌ أو شَكٌّ فَهُوَ ساقِطٌ، إنَّما أرادُوا الزُّهدَ فِي الدُّنيا لِتَفرُغَ قُلوبُهُم لِلاخِرَةِ.[۲]
قلب سلیم، قلبی است که پروردگارش را در حالی دیدار میکند که هیچ کسی جز او در آن نباشد؛ و هر قلبی که در آن شرک یا شکی باشد، آن قلب [از سلامتی] بیبهره است. آنان (پیامبران و اوصیای آنان) از این رو خواهان بیرغبتی به دنیا بودند که قلبهایشان برای آخرت، فراغت یابد.
پیش از تبیین دو بیماری شرک و شک، به این مطلب اشاره میکنیم که چه ارتباطی میان زهد در دنیا که در ذیل روایت آمده است با شرک و شک وجود دارد؟
برای توضیح این مطلب، توجه به این نکته ضروری است که این روایت، تبیین این آیه است:
﴿يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيم﴾.[۳]
روزی که در آن، دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند، جز آن کس که قلبی بیآلایش نزد خداوند آورد.
یعنی روز قیامت، روزی است که مال و فرزند برای هیچ کس سودی ندارد، تنها متاع سودمند در آن روز قلب سالم است. بنابراین، آنچه سبب بیماری قلب و نفوذ شک و شرک در آن است، حبّ دنیا است. محبت دنیایی ریشه اصلی همه گناهان و اصلیترین مانع سلامتی قلب است؛ و تنها راه علاج آن، زهد در دنیا است. تا وقتی انسان زاهد نشود، بیماری شرک و شک از دل او رخت برنمیبندد.
در روایتی از امیر مؤمنان(علیهالسلام) در اهمیت زهد، چنین نقل شده است:
الزُّهدُ أقَلُ ما يوجَدُ و أجَلُّ ما يُعهَدُ و يَمدَحُهُ الكُلُّ و يَترُكُهُ الجُل.[۴]
زهد، كمترين چيزى است كه يافت مىشود و ارزشمندترين چيزى است كه سفارش مىشود؛همگان، آن را مىستايند امّا بيشتر مردم به آن عمل نمىكنند.
همه میگویند: زهد و بیمیلی به دنیا چیز خوبی است، اما در مقام عمل، بیشتر مردم بدان رغبت دارند و به قول حافظ شیرازی، دنیا عجوزهای است که عروس هزارداماد است.[۵]
در دعای ندبه نیز زهد در دنیا، شرط رسیدن اولیای الهی به تمام مقامات و نعمتهای معنوی دانسته شده است:
اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُكَ في أولِيائِكَ، الَّذينَ استَخلَصتَهُم لِنَفسِكَ و دينِكَ، إذِ اختَرتَ لَهُم جَزيلَ ما عِندَكَ مِنَ النَّعيمِ المُقيمِ الَّذي لا زَوالَ لَهُ و لَا اضمِحلالَ، بَعدَ أن شَرَطتَ عَلَيهِمُ الزُّهدَ في دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنيَا الدَّنِيَّةِ و زِبرِجِها، فَشَرَطوا لَكَ ذلِكَ، و عَلِمتَ مِنهُمُ الوَفاءَ بِهِ.[۶]
بار خدايا! سپاس، تو راست بر آنچه به قضاى تو بر اوليايت گذشت؛ همانان كه آنان را براى خودت و دينت برگزيدى؛ چرا كه نعمتهاى فراوانِ ماندگار و زوالناپذير و از بين نرفتنى را كه نزد توست براى آنان انتخاب كردى، پس از آن كه با آنان شرط كردى كه از مقامات و زينت اين دنياى پست، چشم بپوشند، و آنان هم اين شرط تو را پذيرفتند، و دانستى كه به اين شرط، وفا مىكنند.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۲] الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۲، ص۱۶، ح۵، ط ـ الإسلامیة.
[۳] سوره شعراء، آیه۸۸ و ۸۹.
[۴] غرر الحكم و درر الكلم، تمیمی آمدی (۵۵۰ ق)، ح۲۰۴۳.
[۵] اشاره به این بیت است: «مَجو درستی ِعهد از جهانِ سست نهاد *** که این عجوزه عروس هزار دامادست». دیوان حافظ، غزل ۳۷.
[۶] الإقبال بالأعمال الحسنة، السید بن طاووس الحلی (۶۶۴ ق)، ج۱، ص۵۰۴، ط ـ الحدیثة.