از خدا بخواهیم
عن النّبي صلى الله عليه و آله: لِيَسألْ أحدُكُم رَبَّه حاجَتَهُ كُلَّها حتّى يسألَهُ شِسْعَ نَعلِهِ إذا انقَطَعَ.[۱]
از پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده که فرمود : هر يك از شما بايد تمام نيازهاى خود را از خدا درخواست كند؛ حتّى اگر بندِ كفشش پاره شد، آن را از خدا بخواهد.
چند روايت داريم که تأکيد مي کنند انسان انواع نيازهاي خود را از خداوند متعال بخواهد از جمله روايت فوق و اين روايت: « فيما أوحَى اللّهُ إلى موسى عليه السلام: يا موسى، سَلْني كلَّ ما تَحتاجُ إلَيهِ، حتّى عَلَفَ شاتِكَ، و مِلحَ عَجينِكَ.»[۲]
در آنچه خداوند به موسى وحى كرده است: اى موسى! هر چه نياز دارى از من بخواه، حتّى علوفه گوسفند و نمك خميرت را.
پيام و منظور اصلي اين روايات:
(۱) انسان نبايد تصور کند که فقط در مشکلات و حوائج بزرگ بايد رو به خدا آورد و از او درخواست کند بلکه انسان بايد بداند حتي نيازهاي کوچکش را هم اگر اراده و حول و قوه الهي نباشد هيچ کس نمي تواند انجام دهد. « لا حول و لا قوة الا بالله العليّ العظيم ». به عبارت ديگر اين روايات انسان را به توحيد مطلق دعوت مي کند ؛ اينکه انسان همه نيازها و همه وجود خود را تسليم خدا نمايد و از خدا بخواهد که اگر خدا نخواهد اين پلک چشم را هم نمي توانيم روي هم بگذاريم. معناي خواستن و اراده کردن انسان اين نيست که مي تواند بلکه توحيد اين است: در عين حالي که انسان توان خودش را به کار مي گيرد بداند که اين توان، تمام علت نيست. اين توان را اوّلاً خدا به انسان داده و ثانياً همين توان در صورت خواست خدا اثر مي کند و هيچ علتي بدون اذن تکوينی او در معلول مؤثر نمي شود. شأن چاقو اين است که ببُرد وليکن اگر خدا نخواهد نمي بُرد، لذا سر حضرت اسماعيل بريده نشد و همچنين شأن آتش، سوزاندن است ولي حضرت ابراهيم عليه السلام در آتش افتاد و به اذن الله نسوخت. توحيد معنايش اين است انسان در همه نيازها توجه اصلي اش به خدا باشد نه اينکه تلاش نکند بلکه بداند تلاش او بدون اذن تکويني خداوند متعال و بدون حول و قوه الهي اثر ندارد. در نماز هم مي گوييم « بحول الله و قوته اقوم و اقعد » يعني من بلند مي شوم ولي توانش از خداست و اگر توان او نباشد من نمي توانم بلند شوم.
(۲) پيام دوم روايت : در متن روايت دیگری از امام باقر علیه السّلام تصریح شده است که می فرماید:
« الإمامُ الباقرُ عليه السلام: لا تُحَقِّرُوا صَغيرا مِن حَوائجِكُم ؛ فإنّ أحَبَّ المؤمنينَ إلَى اللّهِ تَعالى أسألُهُم. »[۳]
حاجتهاى كوچك خود را خرد و كم اهميت مشماريد ؛ زيرا محبوبترين مؤمنان نزد خداوند متعال كسى است كه بيشترين درخواست را داشته باشد.
[۱]. ميزان الحكمه.، ج۴، ص۲۴.
[۲]. ميزان الحكمه. .، ج۴، ص۲۳
[۳]. ميزان الحكمه.، ج۴، ص۲۴