مکارم اخلاق (1)
عن الحسين عليه السلام انه قال: سَأَلتُ أبي عليه السلام عَن ... مَجلِسِهِ [أي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه وآله] فَقالَ: ... ولا يوطِنُ الأَماكِنَ، ويَنهى مِن إيطانِها، وإذَا انتَهى إلى قَومٍ جَلَسَ حَيثُ يَنتَهي بِهِ المَجلِسُ ويَأمُرُ بِذلِكَ، يُعطي كُلَّ جُلَسائِهِ نَصيبَهُ، لا يَحسِبُ جَليسُهُ أنَّ أحَدًا أكرَمُ عَلَيهِ (مِنهُ)، مَن جالَسَهُ أو قاوَمَهُ في حاجَةٍ صابَرَهُ حَتّى يَكونَ هُوَ المُنصَرِفَ، ومَن سَأَلَهُ حاجَةً لَم يَرُدَّهُ إلّا بِها أو بِمَيسورٍ مِنَ القَولِ، قَد وَسِعَ النّاسَ مِنهُ بَسطُهُ وخُلُقُهُ، فَصارَ لَهُم أبًا وصاروا عِندَهُ فِي الحَقِّ سَواءً.[۱]
از امام حسين عليه السلام روایت شده که می فرماید: از پدرم عليه السلام درباره نشستن او [رسول خدا صلی الله علیه و آله] پرسش كردم ایشان فرمود: پيامبر اكرمصلی الله علیه و آله ... جايى را به خود اختصاص نمىداد و از اين كار، نهى مىداشت و هرگاه نزد جماعتى مىرفت در پايين مجلس مىنشست و به اين كار فرمان مىداد، بهره هريك از همنشينانش را ادا مىكرد، تا آن جا كه همنشين او فكر نمىكرد كسى نزد رسول خدا از او ارجمندتر است، هر كه با او همنشين مىشد يا پى كارى را با هم مىگرفتند، حضرت آن قدر شكيبايى مىورزيد تا اين كه او خود مىرفت و كسى كه از ايشان [برآوردن] حاجتى را مىطلبيد، يا نيازش را برمى آورد يا كلامى خوش به او مىگفت. گشاده رويى و اخلاقش، همه مردم را در بر مىگرفت و [ديگر] پدر آنها گشته بود و آنها در (دادن و گرفتن) حقّ نزد او يكسان بودند.
اين ویژگی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که نشان می دهد ایشان به هيچ عنوان روحيه امتياز طلبانه نداشتند و ديگران را هم به اين روش توصيه مي فرمودند؛ براي ما طلبه ها که خود را در جایگاه تعلیم و تربیت دیگران قرار داده ایم بسيار مهم و قابل توجه است.
[۱].اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث، ج.۱، ص۴۶۲، فصل نهم: كليات مكارم اخلاقى اهل بيت عليهمالسلام