انواع خیررسانی به مردم
و أَجرِ لِلنّاسِ عَلى يَدَيَّ الخَيرَ، ولا تَمحَقهُ بِالمَنّ.[۱]
خدایا! نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز و این نیکی را با منّت نهادن نابود مکن.
در تبیین درخواست اولی که در این فراز از دعای مکارم الاخلاق بیان شده است، گفتیم جاری شدن خیر به دست انسان به معنای نفع و خیر رساندن به دیگران است به هر صورتی که امکان دارد. خیررسانی به مردم مصادیق و انواع مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
یک: انفاق مال
روشنترین نوع جریان خیر به دست انسان، انفاق مال است. این در صورتی است که اموالی در اختیار انسان باشد و او از این اموال و امکاناتی که خداوند در اختیارش گذاشته است، به دیگران کمک کند.
دو: ایثار مال
گاه خود انسان، نیازمند است و در تأمین مخارج زندگی مشکل دارد. آیا چنین شخصی دیگر نمیتواند به دیگران خیررسانی کند؟ پاسخ منفی است، زیرا با اینکه خودش احتیاج دارد؛ ولی اگر ایثار کند و از مالی که خود بدان محتاج است به دیگران کمک کند، قطعاً از نوع اول ارزشمندتر است. از این رو؛ یکی از سازندهترین مصادیق جاری شدن خیر به دست انسان، انفاق مال در حال تنگدستی است که در روایات تحت عنوان «الإنفاق من الإقتار»[۲] مطرح شده است.
مرحوم کلینی از شخصی به نام «علی بن سوید» نقل میکند، میگوید به امام کاظم ۷ عرض کردم: مرا سفارشی بفرمایید. حضرت فرمود: «آمُرُكَ بِتَقوَى اللَّهِ؛ تو را به تقوای الهى سفارش مىكنم»، سپس حضرت سكوت كردند و من از تنگدستى خود، شِكوه كردم و گفتم: به خدا سوگند، برهنهام و برهنگىام به جايى رسيده كه فلانى، دو لباس خويش را از تَنَش در آورد و به من پوشاند!
حضرت فرمود: «صُم و تَصَدَّق؛ روزه بگیر و صدقه بده!».
میگوید: عرض کردم: از آنچه برادرانم به من عطا مىكنند، هرچند اندک، صدقه بدهم؟
حضرت فرمود: «تَصَدَّق بِما رَزَقَكَ اللَّهُ و لَو آثَرتَ عَلى نَفسِك؛ آنچه را كه خداوند، روزى تو مىكند، صدقه بده، هرچند دیگران را بر خودت ترجیح بدهی».[۳]
اینکه انسان در عین اینکه به مالش احتیاج دارد، آن را انفاق کند، در تعالی معنوی او و تقرّبش به حضرت حق بسیار مؤثر است. حافظ میگوید:
در عین تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را[۴]
کسانی که بتوانند چنین ایثاری کنند، در واقع به مقتدای خود امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ اقتدا کردهاند.
خیررسانی انواع دیگری هم دارد که در جلسه آینده مطرح میشود.
[۱]. الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۲].من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۴ ص ۳۶۰.
[۳].الكافي، شیخ کلینی، ج ۴ ص ۱۸ ح ۲.