پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1 ـ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ

السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ !
سلام بر شما ، اى خاندان نبوّت !

توضيح واژه ها

السَّلام : سالم بودن ، بى عيب بودن ، صلح و دوستى ، دور بودن از آفات باطنى و ظاهرى ، دعا كردن براى سلامت . [۱]

أهْل : بنا بر مضافٌ إليه اين واژه ، معنايش متفاوت مى شود : خويشاوندان ، ايل و تبار ، پيروان ، وابستگان ، ويژگان . [۲]

بَيْت : خانه ، خانواده . [۳]

النُبُوَّة : رفعت ، برترى ، خبر دادن ، پيامبرى . [۴]

شرح

نخستين عبارت زيارت نورانى «جامعه كبيره» ، با سلام بر خاندان نبوّت ، آغاز مى شود و پس از آن ، با چهار سلام ديگر ، جايگاه امامت را بيان مى كند . برخى ، سلام زائر را ادبِ برخورد دانسته اند و گروهى ، آن را دعا مى دانند .

پيشينه «سلام»

انسان ، موجودى اجتماعى است و در هنگام ديدار با همنوعان خود ، آداب اجتماعى را رعايت مى كند ؛ امّا آداب برخورد در همه جوامع ، يكسان نيست . كلاه از سر برداشتن ، دست بر سينه گذاشتن ، خم شدن و استفاده از جملات و اصطلاحاتى مانند : «سلام !» ، «زنده باشى ! » ، «دست مريزاد !» و ... ، در ميان اقوام مختلف ، مرسوم بوده و هست .

پيش از اسلام و در زمان جاهليت ، جملاتى مانند : «أَبَيْتَ اللَّعْنَ ؛ از نفرين ، در امان باشى» ، «أَنْعِمْ صَباحا ؛ صبح تو نيكو باد !» و يا «تَعيشُ أَلفَ سَنَةً ؛ هزار سال ، زنده باشى ! » ، به عنوان تحيّت [۵] بر پادشاهان و بزرگان ، مرسوم بوده است . [۶]

با پيدايش اسلام ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، سلام كردن را به عنوان تحيّتِ مسلمانان برگزيد و فرمود :

السَّلامُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنا . [۷] سلام ، درود ملّتِ ماست .

ايشان ، همچنين چگونگى ديدار با هم و سلام كردن به يكديگر را آموخت و از مسلمانان خواست تا به گاه وداع و خداحافظى ، براى يكديگر از خداوند ، طلب آمرزش كنند :

إذا تَلاقَيتُم فَتَلاقُوا بِالتَّسلِيمِ و التَّصافُحِ وَ إذا تَفَرَّقتُم فَتَفَرَّقوا بِالإسْتِغفارِ . [۸] هر گاه به هم رسيديد ، سلام گوييد و با هم دست دهيد ، و چون از هم جدا شديد ، با آمرزش خواهى ، يكديگر را ترك كنيد .

تكرار واژه «سلام» در قرآن و رفتار پيامبر صلى الله عليه و آله و تأكيد فراوان ايشان ، «سلام گفتن» را مستحبّى مؤكّد در ميان مسلمانان شناسانْد و از آنان خواست به كسى كه پيش از سلام گفتن ، سخن بگويد ، پاسخ ندهند :

مَن بَدَأَ بِالكَلامِ قَبلَ السَّلامِ فَلا تُجِيبوهُ . [۹] هر كه پيش از سلام گفتن ، آغاز به سخن كند ، پاسخش را ندهيد .

رايج شدن «سلام» و كنار نهادن واژه هايى نظير : «حيّاك ! »، «أنعم صباحا !» و ... ، تنها جا به جايى الفاظ نبود ؛ بلكه فرهنگ جديدى را پى نهاد كه ذلّت و خوارى فروهِشته در واژگان پيش از اسلام را كه فرودستان ، نثار بزرگان و پادشاهان مى كردند ، از ميان برداشت . فرهنگ سلام ، پيام سالم سازى جامعه را نويد مى دهد و در قالب دعا ، فراگير مى شود ؛ زيرا سلام ، از ريشه «سِلْم» و «سلامت» است و گوينده سلام ، بايد خود را از آفات ظاهرى و باطنى ، پاك سازد و در حقيقت ، به مخاطب مى گويد : تو از دست و زبان من ، در امان هستى و براى تو هم آرزوى سلامت مى كنم .

بنا بر اين ، سلام را مى توان جامع ترين دعا براى سلامت جامعه دانست كه اگر به مضمون آن توجّه شود ، فردسازى و جامعه سازى ، تحقّق مى يابد .

آداب سلام گفتن

در گذر زمان ، سلام كردن به عنوان آيين برخورد با هم در دين اسلام ، شناخته شد كه براى آن ، آدابى نيز برشمردند . سلام كردن كوچك بر بزرگ ، ره گذر بر نشسته ، و گروه اندك بر جماعت انبوه تر ، از جمله آداب سلام است كه بر پايه روايتى امام صادق عليه السلام ، بر آن تأكيد كرده و مى فرمايد :

يُسَلِّمُ الصَّغِيرُ عَلَى الكَبِيرِ ، وَ المارُّ عَلَى القاعِدِ ، وَ القَلِيلُ عَلَى الكَثِيرِ . [۱۰] كوچك به بزرگ ، سلام كند و ره گذر ، به نشسته و عدّه كمتر ، به عدّه بيشتر .

در پاره اى از روايات نيز به سلام گفتن سواره بر پياده و يا ايستاده بر نشسته ، سفارش شده است . [۱۱]

و در حديث ديگرى ، امام صادق عليه السلام ، آغاز به سلام كردن را نشانه فروتنى مى داند و مى فرمايد :

مِنَ التَّواضُعِ أن تُسَلِّمَ عَلى مَن لَقِيتَ . [۱۲] از فروتنى است كه به هر كه برخوردى ، سلام كنى .

اين سخن ، در كنار روايتى كه از كسى كه بر مَركبى رهوار نشسته است ، مى خواهد تا بر شخصى كه بر مَركبى ناتوان سوار است ، سلام كند ، [۱۳] نشان دهنده آن است كه هدف در «سلام» ، افزون بر احترام ، آموزش نوعى فروتنى و تواضع است . پيامبر اكرم ، خود نيز همواره بر كودكان ، سلام مى كرد تا به عنوان سنّتِ پس از خويش ، پايدار بماند و در روايتى آمده كه فرمود :

خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتَّى المَماتِ : الأكلُ عَلَى الحَضِيضِ مَعَ العَبِيدِ ، و رُكوبى الحِمارَ مؤكَفا ، وَ حَلبُ العَنزِ بِيَدى ، وَ لُبسُ الصّوفِ ، وَ التَّسلِيمُ عَلى الصِّبيانِ لِتَكونَ سُنَّةً مِن بَعدِى . [۱۴] پنج چيز است كه تا زنده ام ، آنها را ترك نمى كنم : غذا خوردن روى زمين با بردگان ، سوار شدن بر الاغ برهنه ، دوشيدن بز با دست خودم ، پوشيدن پشمينه ، و سلام كردن به كودكان تا بعد از من ، سنّت شود .

انواع سلام

بنا بر آنچه گذشت ، سلام ، بهترين تحيّتى است كه در آن ، آموزش، همنشين پرورش شده است و اختصاص به دنيا ندارد ؛ بلكه بندگان در ملاقات با خدا ، در قيامت نيز سلام مى گويند :

«تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَـمٌ. [۱۵] درودشان ، آن روز كه با او ديدار كنند ، سلام است» . امّا اين كه مخاطب سلام ، چه رتبه اى دارد ، مى توان آن را به سه گروه ، تقسيم كرد :

۱ . سلام برابر . سلام آنانى كه در يكى رتبه و جايگاه قرار دارند ، مانند دو دوست كه در برخورد با يكديگر ، محبّت و برادرى خود را با سلام كردن ، نشان مى دهند و دوستى شان را استوار مى كنند و در بهشت نيز بهشتيان ، دوستان خود را اين گونه خطاب مى كنند :

«وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَـمٌ . [۱۶] و درودشان در آن جا سلام است» .

۲ . سلام بزرگ تر بر كوچك تر . خداوند ، آغاز كننده چنين سلامى است و بندگان صالح خود را با سلام ، مخاطب مى سازد و مى فرمايد :

«سَلَـمٌ عَلَى نُوحٍ فِى الْعَــلَمِينَ . [۱۷] سلام بر نوح در ميان جهانيان!» «سَلَـمٌ عَلَى إِبْرَ هِيمَ ! [۱۸] سلام بر ابراهيم ! » .

آرى ! پيام چنين سلامى ، رأفت و مهربانى است .

۳ . سلام كوچك تر بر بزرگ تر . سلام كردن كوچك تر بر بزرگ تر ، از آداب دينى است و شرط ادب ، آن است كه كوچك تر در سلام گفتن ، پيشى گيرد . سلام گفتن بر بزرگان دين نيز در همين گروه ، جاى دارد .

سلام بر پيشوايان دين

آغازين جملات زيارت نامه ها و از جمله «زيارت جامعه» ، سلام دادن بر پيشوايان دين است كه در اين زيارت نامه ، با تركيب «السَّلام عليكم» ، آمده است . حرف «على» كه با ضمير مخاطب «كُم» همراه شده ، اظهار اعتقاد به حضور زنده آنان و شنوا بودنشان است .

بدون ترديد ، مفهوم سلام بر معصومان عليهم السلام ، اظهار ادب ، تواضع ، عشق ، محبّت و ارادت به آنان است . امّا فراتر از مفاهيم ياد شده ، معانى ديگرى نيز براى سلام بر اهل بيت عليهم السلام ذكر كرده اند :

۱ . تجلّى نام خداوند

در قرآن كريم ، يك بار از خداوند با نام «سلام» ياد شده است :

«هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَـهَ إِلَا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَـمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ . [۱۹] اوست خداى يكتا كه جز او خدايى نيست ؛ پادشاه [ سزاوار و راستين ] ، پاك از هر عيب ، ايمنى بخش ، نگاهبان [ بر همه چيز ] ، تواناى بى همتا ، بر همه چيره ، و در خور بزرگى» .

سلام ، در اين آيه ، به معناى بر كنار بودن خداوند از عيب ها و كاستى هاست و اين كه ممكن نيست نقصى بدو راه يابد [۲۰] و بهشت نيز ، از آن رو «دار السَّلام» خوانده شده است كه به خداوند ، نسبت داده مى شود و يا آن كه ساكنان آن ، از اندوه و مرگ ، در سلامت هستند .

بنا بر آن كه از واژه «السَّلام» در آغاز زيارت ، نام خداوند اراده شود ، معناى جمله «السَّلام عليكم» ، خطاب به امامان معصوم عليهم السلام ، يعنى : شما ، مظهر كامل اسم «سلام» خداوند باشيد و آثار اين نام منوّر ـ كه رحمت و سلامت است ـ ، بر شما باد ! [۲۱]

۲ . دعا

زيارت كننده ، در هر زيارتى از خداوند مى خواهد تا فضل و احسان خود را بر معصومان عليهم السلام ، هميشگى سازد و آنان را از تمام آفات و بلاياى جسمانى و نفسانى ، بر حذر دارد ، همچنان كه ايشان را از همه پَستى ها ، دور داشته و آنان را معصوم ، آفريده است . پُر واضح است چنين دعايى براى زائر ، نتيجه بخش خواهد بود ؛ زيرا پاسخ سلام معصومان عليهم السلام ، آثارى دارد كه بر اساس مراتب سلام ، به زيارت كنندگان ، خواهد رسيد .

خاطره اى از آية اللّه بهاء الدينى

شنيدن پاسخ از معصومان عليهم السلام ، هم سنخ شدن با ايشان را مى طلبد و تا زمانى كه دغدغه هاى ما با آنان تفاوت دارد ، پاسخ ايشان را نمى شنويم. امّا برخى بزرگان ، ظاهر و باطن خود را اُخروى كرده اند و در همين دنيا نيز توانايىِ شنيدن نداهاى آسمانى را دارند . از جمله اين بزرگان ، فقيه بزرگوار آية اللّه سيّد رضا بهاء الدينى رحمه الله بود . آن بزرگوار ، وقتى به زيارت امام رضا عليه السلام مشرّف مى شد ، گاه توقّف كوتاهى مى كرد و برمى گشت و برخى اوقات ، وارد حرم مطهّر هم نمى شد . يكى از دوستان ، راز اين توقّف كوتاه در حرم را از ايشان پرسيده بود . در پاسخ ، فرموده بود : «آقا ! ما سلام كرديم ، جواب شنيديم و برگشتيم» .

چه خوش بى مهربونى ، هر دو سر بى

كه يك سر مهربونى ، دردسر بى .

شناخت اهل بيت عليهم السلام

اوّلين درس امام شناسى در «زيارت جامعه» ، شناختن اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله است .

«أهل» ، در قرآن

در فرهنگ قرآنى ، «أهل» به افرادى گفته مى شود كه نوعى پيوند و وابستگى ، آنها را گِرد هم آورد ، مانند : «أهل الإنجيل» ، [۲۲] «أهل القُرى» ، [۲۳] «أهل المدينة» ، [۲۴] «أهل البيت» ، [۲۵] «أهل الذّكر» ، [۲۶] «أهل التقوى» [۲۷] و ... . بنا بر فرهنگ قرآنى ، به كسانى اهل يا ذُرّيه پيامبر خدا گفته مى شود كه با او پيوند و بستگى داشته باشند و مهم ترين پيوند با پيامبر صلى الله عليه و آله ، هم عقيده بودن با اوست و كسى كه از ايمان آوردن به پيامبر صلى الله عليه و آله سر باز بزند ، او را در زمره خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله نمى داند، همچنان كه خداوند در باره فرزند نوح عليه السلام مى فرمايد :

«إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ . [۲۸] او از خاندان تو (خاندان پيامبرى) نيست» .

«بيت» ، در قرآن

واژه «بيت» ، چنانچه به اشخاص و افراد حقيقى اضافه شود ، معمولاً خانه مسكونى ايشان ، اراده مى شود و در صورتى كه به شخصيتى حقوقى و يا معانى ديگرى افزوده شود ، حقيقت مضافٌ اليه را بيان مى كند ؛ مانند : «بيت علم» ، كه به معناى خاندانى است كه به گونه اى با دانش ، در ارتباط هستند و يا «بيت مرجعيّت» ، يعنى خاندانى كه با مرجع دينى مسلمانان ، به نوعى ارتباط دارند . در اين جا «بيت نبوّت» ، به كسانى اطلاق مى شود كه با حقيقت نبوّت ، يعنى جايگاه تجلّى اسما و صفات الهى ، مرتبط هستند و ارتباط زمينيان با آسمانيان را فراهم مى كنند .

نكته ديگر آن كه بيت ، به «نبوّت (پيامبرى) » افزوده شده است و به «نبى (پيامبر) » افزوده نشده است و نمى توان هر آن كس را كه در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله زندگى مى كرده ، در زمره بيتِ نبوّت دانست . اين حقيقت ، زمانى آشكار مى شود كه آيات قرآن ، بررسى شود كه از آنها چنين به دست مى آيد كه هر گاه ، «بيت» را به شخصيتِ حقيقى پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى دهد ، صيغه جمع آن ، يعنى «بيوت» مى آيد [۲۹] تا خانه تمام همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را فرا گيرد :

«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبِىِّ إِلَا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إلى طَعامٍ . [۳۰] اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خانه هاى پيامبر درنياييد ، مگر آن كه شما را به خوردن طعامى رُخصت دهند» .

امام على عليه السلام نيز بر اساس منطق قرآن ، در برابر برخى از بستگان پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود :

فَنَحنُ بَيتُ النُّبُوَّةِ وَ مَعدِنُ الحِكمَةِ . [۳۱] پس ما خاندان پيامبرى و معدن حكمت هستيم .

تا نشان دهد كه ارتباط با «پيامبرى» راه گشاست و رابطه داشتن با شخص پيامبر صلى الله عليه و آله ، به تنهايى ، كافى نيست .

مفهوم «بيت» در احاديث

ابوحمزه ثُمالى ، از شاگردان امام سجّاد و امام باقر عليهماالسلام ، راوى دعاى معروف «سحر» ، برخوردى از قَتاده (از فقيهان شهر بصره و مورد اعتماد دربار اُموى) با امام باقر عليه السلام را گزارش مى كند كه در آن ، معناى حقيقى بيت نبوّت ، روشن مى شود .

ابوحمزه مى گويد : در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بودم كه مردى پيش آمد و سلام كرد و پس از معرّفى خود ، به من گفت : ابوجعفر (امام باقر عليه السلام ) را مى شناسى ؟

گفتم : آرى . با او چه كارى دارى ؟

پاسخ داد : چهل سؤال آماده كرده ام كه از او بپرسم . اگر حق بود ، بپذيرم و اگر باطل بود ، او را وا گذارم .

به او گفتم : آيا تفاوت حق و باطل را مى شناسى ؟

گفت : شما كوفيان ، جماعتى هستيد كه كسى در برابرتان ، ياراى سخن گفتن ندارد . هر گاه ابو جعفر عليه السلام را ديدى ، مرا خبر كن .

سخنم با او تمام نشده بود كه امام باقر عليه السلام در حلقه اى از خراسانى ها و ديگر مردمانى كه در باره مسائل حج از ايشان مى پرسيدند ، وارد مسجد شد و در جايگاه خود نشست و مرد تازه وارد ، نزديك ايشان نشست . من هم در مكانى نشستم كه سخن او را بشنوم . هنگامى كه اطرافيان امام عليه السلام پرسش هاى خود را پرسيدند و پاسخ گرفته ، رفتند ، امام عليه السلام به وى رو كرد و فرمود : «تو كيستى ؟» .

گفت : من قتاده ، پسر دعامه بصرى هستم .

امام عليه السلام به او فرمود : «تو فقيه (دين شناس) بصره هستى ؟» .

گفت : آرى .

امام باقر عليه السلام فرمود :

وَيحَك يا قَتادَةُ ! إنَّ اللّهَ ـ جَلَّ و عَزَّ ـ خَلَقَ خَلقا مِن خَلقِهِ ، فَجَعَلَهُم حُجَجَا عَلى خَلقِهِ ، فَهُم أوتادٌ فى أرضِهِ ، قُوّامٌ بِأمرِهِ ، نُجَباءُ فى عِلمِهِ ، اِصطَفاهُم قَبلَ خَلقِهِ أظِلَّةً عَن يَمِينِ عَرشِهِ . واى بر تو ، اى قَتاده! خداوند عز و جل گروهى را آفريد و آنان را حجّت بر خلقش قرار داد . پس ايشان ، پايه هاى زمين هستند (مايه آرامش زمينيان اند) ، بر پا كنندگان امر الهى اند و ويژگان علم اويند . خداوند ، آنان را پيش از آن كه آفريدگان را بيافريند ، به صورت سايه هايى در طرف راست عرش برگزيد .

قَتاده ، مدّتى طولانى سكوت كرد . سپس گفت : به خدا سوگند ، در برابر فقهاى بسيارى نشسته ام و در برابر ابن عبّاس نيز زانو زده ام ؛ امّا در برابر هيچ كدام از ايشان ، آن چنان كه در برابر تو دلم ناآرام شد ، مضطرب نشدم .

وى ، با اين سخن ، در حقيقت ، راز اين پريشانى خود را از امام عليه السلام سؤال كرد . لذا ايشان به او فرمود : «واى بر تو ! آيا مى دانى كجا نشسته اى؟ تو در برابر خانه هايى هستى كه خداوند ، اجازه داده كه قدر و منزلت آنها رفعت يابد و نامش در آنها ، ياد شود . در آن خانه ها ، هر بامداد و شامگاه ، مردانى كه نه تجارت ، و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زكات ، به خود مشغول نمى دارد ، او را نيايش مى كنند» .

سپس ، اين آيه را قرائت كرد كه :

«فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْأَصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَـرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَوةِ . [۳۲] [ آن چراغ ] در خانه هايى است كه خداوند ، رخصت داده است كه بالا برده و بزرگ داشته شوند و نام وى در آنها ياد شود و او را در آن جا ، بامدادان و شبانگاهان ، به پاكى بستايند ؛ مردانى كه بازرگانى و خريد و فروش ، ايشان را از ياد خدا و خواندن نماز و دادن زكات ، باز ندارد» .

آن گاه ، افزود : «تو ، آن جا نشسته اى و ما ، آن خانه ها هستيم» .

امام عليه السلام ، جايگاه امامت را بيان فرمود و راز عظمت خويش را باز گفت و با تلاوت اين آيه قرآن ، تنها نقطه اى را كه اجازه رفعت يافتن و برترى دارد ، معرّفى كرد . قَتاده نيز به خوبى ، مراد امام عليه السلام را فهميد و گفت : به خدا سوگند ، راست گفتى ، فدايت شوم ! به خدا سوگند ، اين خانه ، خانه سنگى و گِلى نيست !

سپس از امام عليه السلام درباره حكم پنير پرسيد . امام باقر عليه السلام ، تبسّمى كرد و فرمود : «همه پرسش هايت به پنير بازگشت ؟!» .

قَتاده ، پاسخ داد : فراموش كردم !

امام عليه السلام فرمود : «اشكالى ندارد» . سپس ، پاسخ سؤال قَتاده را داد . [۳۳]

در بيشتر متون حديثى و كلامى ، از «أهل بيت النُّبُوَّة» ، به اختصار ، با «اهل بيت» ياد شده است . شايد بازگشت چنين اطلاقى ، به آيه ۳۳ سوره احزاب باشد كه مى فرمايد :

«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا . [۳۴] همانا خداوند ، مى خواهد تا از شما خاندان پيامبر، پليدى را ببَرَد و شما را كاملاً پاك كند » .

و بنا بر روايات فراوانى ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، پس از نزول آيه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ ؛ [۳۵] كسان خود را به نماز ، فرمان ده» ، هر بامداد ، به درِ خانه على عليه السلام مى آمد و مى فرمود : «السَّلام عليكم أهل البيت ! » و آنان را به نماز ، دعوت مى كرد . [۳۶]

پيام ها

۱ . آغاز زيارت با عبارت «السَّلام عليكم» ، نشانه حاضر بودن اهل بيت عليهم السلام به گاهِ خواندن زيارت نامه است . پس آنان را حاضر بدانيم و ادب ايستادن ، سخن گفتن و نگاه كردن را رعايت كنيم .

۲ . عبارت زيباىِ «السَّلام عليكم» ، هديه اى الهى است كه حتّى خاندان نبوّت را با آن مى خوانيم . شايسته است كه قدر اين هديه باارزش را بدانيم و در سلام گفتن ، به يكديگر بخل نورزيم .

۳ . اوّلين كسى كه اهل بيت عليهم السلام را با عبارت «السَّلام عليكم» مخاطب قرار داد ، پيامبر صلى الله عليه و آله بود .

۴ . عظمت امامان عليهم السلام ، به ميزان وابستگى آنان به شخص پيامبر صلى الله عليه و آله نيست ؛ بلكه ميزان ، شايستگى آنان در ارتباط داشتن با مبدأ وحى و آينه عظمت الهى بودن است . افرادى مانند سلمان ، ابو ذر و ... را در زمره اهل بيت عليهم السلام برشمرده اند و برخى از نزديكان پيامبر صلى الله عليه و آله از اين نعمت ، محروم اند .

 

 

[۱] «السَّلام بمعنى السَّلامة ، و قول النّاس : السَّلام عليكم ! أى السَّلامة من اللّه عليكم» (العين : ج ۷ ص ۲۶۵) . «السَّلام : العافية ، التحيَّة» (لسان العرب ، ج ۱۲ ، ص ۲۸۹) .

[۲] «أهل الرَّجل : زوجه و أخصّ النّاس به» (العين ، ج ۴ ، ص ۸۹) .

[۳] «البيت : واحد البيوت التى تسكن» (مجمع البحرين ، ج ۲ ، ص ۱۹۳) .

[۴] «به اعتبار اشتقاق آن از «نبأ» ، يعنى كسى كه از جانب خدا خبر مى آورد و به اعتبار اشتقاق آن از «نَبوة» ، به معناى بلندى رتبه و منزلت او برساير آفريدگان است» (لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۳۰۲) .

[۵] به معناى طلب حيات و زندگى كردن .

[۶] النهاية ، ج ۱ ، ص ۱۸۳ .

[۷] مستدرك الوسائل ، ج ۸ ، ص ۳۶۰ ، ح ۹۶۷۰ .

[۸] الأمالى ، طوسى ، ص ۲۱۵ ، ح ۳۷۴ .

[۹] الكافى ، ج ۲ ، ص ۶۴۴ ، ح ۲ .

[۱۰] همان ، ص ۶۴۶ ، ح ۱ .

[۱۱] همان ، ح ۴ .

[۱۲] همان ، ح ۱۲ .

[۱۳] همان ، ح ۲ .

[۱۴] الخصال ، ص ۲۷۱ ، ح ۱۲ .

[۱۵] سوره احزاب ، آيه ۴۴ .

[۱۶] سوره يونس ، آيه ۱۰ .

[۱۷] سوره صافات ، آيه ۷۹ .

[۱۸] همان ، آيه ۱۰۹ .

[۱۹] سوره حشر ، آيه ۲۳ .

[۲۰] الأسماء و الصفات ، ص ۵۳ .

[۲۱] ر . ك : روضة المتقين ، ج ۵ ، ص ۴۵۴ .

[۲۲] سوره مائده ، آيه ۴۷ .

[۲۳] سوره اعراف ، آيه ۹۶ ؛ سوره يوسف ، آيه ۱۰۹ .

[۲۴] سوره توبه ، آيه ۱۰۱ ؛ سوره حجر ، آيه ۶۷ .

[۲۵] سوره هود ، آيه ۷۳ ؛ سوره احزاب ، آيه ۳۳ .

[۲۶] سوره نحل ، آيه ۴۳ ؛ سوره انبيا ، آيه ۷ .

[۲۷] سوره مدثر ، آيه ۵۶ .

[۲۸] سوره هود ، آيه ۴۶ .

[۲۹] ر . ك : ادب فناى مقرّبان ، ج ۱ ، ص ۱۱۰ .

[۳۰] سوره احزاب ، آيه ۵۳ .

[۳۱] غريب الحديث ، ابن قتيبه ، ج ۱ ، ص ۳۷۰ .

[۳۲] سوره نور ، آيه ۳۶ ـ ۳۷ .

[۳۳] الكافى ، ج ۶ ، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷ ، ح ۱ .

[۳۴] سوره احزاب ، آيه ۳۳ .

[۳۵] سوره طه ، آيه ۱۳۲ .

[۳۶] ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۸۲ ـ ۸۹ .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group