پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

وَ عِبادِهِ الْمُكْرَمينَ الَّذين لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ .

و بندگان گرامى خداوند ؛ آنان كه در گفتار ، بر او پيشى نمى گيرند و به فرمان او عمل مى كنند ؛ و رحمت خدا و بركات او [ بر ايشان باد ! ] .

توضيح واژه ها

عِباد : جمع «عبد» به معناى بنده ، مملوك . [۱]

المُكْرَمين : گرامى داشته شدگان ، بزرگ شمرده شدگان . [۲]

لا يَسْبِقُونَهُ : بر او ، پيشى نمى گيرند . [۳]

شرح

واژه «عِباد» ، به معناى بندگان و «مُكْرَمين» ، اسم مفعول «إكرام» ، به معناى گرامى داشته شدگان است . اهل بيت عليهم السلام ، بندگان شايسته اى هستند كه خداوند ، عبوديتِ كامل را به آنان ، ارزانى داشته و آنان ، حقيقت بندگى را تحقّق بخشيده اند و بدين سان ، خداوند متعال ، آنان را گرامى داشته است . در اين مجال ، امتيازات بندگى حق ، لزوم ايستادگى در برابر غاليان و بيزارى جُستن از آنان ، و برخى ويژگى هاى بندگان كامل خدا را بررسى مى كنيم :

بندگى ، بالاترين افتخار اولياى الهى

بندگى خدا ، بالاترين امتيازِ دوستان اوست . آنان كه خدا را مى شناسند و به او عشق مى ورزند ، بندگى او را بالاترين افتخار خويش مى دانند و هيچ افتخارى را با آن ، نمى سنجند . بر پايه گزارشى ، امير مؤمنان على عليه السلام ، اين افتخار را آن چنان زيبا بيان كرده كه شگفتى عامر شَعبى ، فقيه و شاعر عرب [۴] را برانگيخته است . على عليه السلام فرموده است :

إلهى! كَفى لِى عِزّا أنْ أكُونَ لَكَ عَبدَا وَ كَفى بِى فَخرا أن تَكُونَ لِى رَبّا ، أنتَ كَما اُحِبُّ فَاجْعَلنى كَما تُحِبُّ . [۵] معبودا ! مرا ارجمندى ، همين بس كه بنده تو باشم و مرا افتخار ، همين بس كه پروردگار من باشى . تو چنانى كه من دوست دارم . پس مرا چنان دار كه تو دوست دارى .

هداياى الهى و عنايات ويژه خداوند ، تنها به كسانى تعلّق مى گيرد كه سر بر آستان بندگى او بسايند . خداوند ، از پيامبر خود ، هنگامى كه به معراج رحمانى قدم نهاد ، با عنوان «عبد» خويش ، ياد فرموده است :

«سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى . [۶] پاك است آن خدايى كه بنده خود را شبانه ، از مسجد الحرام به مسجد الأقصى بُرد ! » .

مقام بندگى پيامبر صلى الله عليه و آله ، بر رسالت او مقدّم است و از اين رو ، در تشهّد نماز ، پيش از آن كه از رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله ياد كنيم ، او را بنده خدا مى خوانيم : «أشهدُ أنَّ مُحمّدا عَبدهُ وَ رَسولُه» .

امتيازِ بندگى خدا ، براى همگان ، قابل تحصيل است . رسالت و نبوّت ، فضل الهى براى خاصّان درگاه خداوند است ؛ امّا رسيدن به مقامِ بندگى ، براى همگان ، امكان دارد و در همه زمان ها و در گذر تاريخ ، همواره بندگانى هستند كه حقيقت بندگى را به جاى مى آورند و خداوند هم آنان را به عنايات ويژه خود مى نوازد و با آنان ، سخن مى گويد . از امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده كه فرمود :

عِبادٌ ناجاهُم فِى فِكرِهِم وَ كَلَّمَهُم فِى ذاتِ عُقُولِهِم . [۷] بندگانى هستند كه خداوند ، از درِ انديشه شان ، با آنان ، نجوا مى كند و از درِ خِردشان ، با آنان سخن مى گويد .

هم سخنى با خدا و گوش دل به نجواى او سپردن ، آرزوى همه اولياى خداست . در «مناجات شعبانيه» مى خوانيم :

وَ اجْعَلْنِى مِمَّن نادَيتَهُ فَأجابَكَ ... فَناجَيتَهُ سِرَّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهرَا . [۸] و مرا از كسانى قرار ده كه آنها را خوانده اى و به تو پاسخ داده اند ... و با آنان ، به خفا راز گفته اى و آنان ، در آشكار ، برايت عمل كرده اند .

امتياز ديگر بندگى خدا ، به انجام رسانيدن كارهاى بزرگى است كه از همگان بر نمى آيد . بنده خدا ، آن گاه كه به مراتب بالاى بندگى رسيد ، مَثَل خدا در روى زمين مى شود و نماينده خدا ، كارهاىِ خدايى مى كند . در «حديث قدسى» آمده كه خداوند ، از بنده اش مى خواهد كه حقّ بندگى را به جاى آورد تا او را نمونه خود بر روى زمين گردانَد :

عَبدِى أطِعْنى أجْعَلَكَ مَثَلى . [۹] بنده ام ! مرا اطاعت كن تا تو را نمونه خود ، قرار دهم .

انجام گرفتن برخى كارهاى خارق العاده كه از سوى اولياى حق ، مشاهده مى شود ، بازتاب بندگى آنان است . در سخنى منسوب به امام صادق عليه السلام ، بندگى ، جوهرى است كه اگر شكافته شود ، ربوبيّت در آن ، نهفته است :

العُبُودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُها الرُّبُوبِيَّةُ . [۱۰] پرستش ، گوهرى است كه جانْ مايه آن ، ربوبيّت است .

اين سخن ، اگر چه در كتابى آمده است كه نمى توان به متن آن ، اعتماد كامل كرد ؛ امّا در ديگر متون دينى نيز همين مضمون با جملاتى متفاوت ، وجود دارد و با درنگى در متون حديثى ، به معادله اى دست مى يابيم كه رابطه بندگى و اجابت دعا ، در آن نهفته است و به هر ميزان كه شخص به مراتبِ بندگى دست يازد ، خداوند نيز به خواسته او بيشتر توجّه مى كند . در حديثى قدسى ، خداوند متعال فرموده است :

أنَا ... مُطِيعُ مَن أطاعَنِى . [۱۱] من ... فرمانبر كسى هستم كه از من ، پيروى كند .

اجابت دعاى بنده گم نام

در بارگاه قدسِ الهى ، وعده حق ، تخلّف ناپذير است و آن كه بندگى كامل را به جاى آورد ، بى ترديد ، مى تواند بر نظام هستى تأثير بگذارد . نقل شده كه باربَرى در يكى از بازارهاى تبريز ، بار مردم را بر دوش نهاده بود و مى بُرد كه ناگهان ، بچّه اى كه بر روى پشت بام بازار ، بازى مى كرد ، از دريچه نورگير سقف بازار ، به پايين افتاد . آن باربر ، همان طور كه بار روى دوشش بود ، گفت : «خدايا ! نگهش دار!» .

با اين دعاى او ، بچّه ، ميان آسمان و زمين ، متوقّف مانْد . باربر ، بارش را بر زمين نهاد و بچّه را گرفت و به سلامت ، آرام روى زمين گذاشت . مردم كه اين صحنه را ديدند ، گِرد باربر ، جمع شدند و او را از اولياى خدا خواندند و شروع به تعريف و تمجيد از او كردند ؛ امّا او با رد كردن سخنان مردم ، گفت : «من كسى نيستم . شصت سال ، بندگى او را كردم و به سخنش گوش دادم ، يك بار هم من حرفى زدم و خدا به آن ، گوش داد . همين !» .

بيزارى جُستن از غلو كنندگان

عبارت «وَ عِبادِهِ المُكرَمينَ» كه مقامِ بندگى امامان عليهم السلام را مى سِتايد ، پاسخِ روشنى به غاليانى است كه براى امام ، مقامى برتر از بشر مى پندارند و آنان را به حدّ خدايى مى رسانند . اين زيارت نامه ـ كه ميراث ماندگارِ امام هادى عليه السلام است ـ ، در دورانى منتشر شد كه برخى ساده لوحان ، پيرامونِ دروغگويانى مانند ابن حاتم قزوينى ، ابن باباى قمى و... گِرد آمده بودند و بافته هاىِ افراطى خود را به نام دين ، ترويج مى كردند . امام هادى عليه السلام ، با اين گروه ، مبارزه كرد و بر پايه گزارشى ، دستورِ كُشتن برخى از سردمداران اين جريان خطرناك را صادر فرمود و از سويى ، با بيان مهم ترين ويژگى هاى امام ، امامت حقيقى را تبيين كرد . چكيده سخن معصومان عليهم السلام ، اين است كه آن بزرگواران ، مخلوقِ خداوندند ، هر چند فضائل آنان ، بى شمار است . [۱۲]

عبارت «وَ عِبادِهِ الْمُكْرَمين ...» از «زيارت جامعه كبيره» ، تضمينى از اين آيه قرآن است :

«بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ . [۱۳] بلكه [ آن فرشتگان ] بندگانى گرامى اند كه به گفتار ، بر او پيشى نمى گيرند ، و آنان ، به فرمان او كار مى كنند» .

در اين آيه ، از فرشتگان به عنوان بندگان گرامى داشته شده خداوند ، ياد مى كند و راه بندگى آنان را اطاعت كامل از دستورهاى خداوند مى شمارد ، به گونه اى كه در سخن گفتن ، بر خدا پيشى نمى گيرند و به دستورهاى او ، عمل مى كنند . پيشوايان معصوم نيز چنين اند و هرگز ، سخنى را از خويش نمى گويند و تمامِ گفتارهاى آنان ، از منشأ وحى است [۱۴] و از سوى ديگر ، به تمامِ آنچه خدا فرو فرستاده ، عمل مى كنند . مستحبّات ، براى آنان واجب است و مكروهات ، بر ايشان حرام است . مقامِ انسان كامل در بندگى خدا ، بسيار ارزشمند است ؛ زيرا فرشته به حكمِ اجبار ، به فرمان خدا سر مى سپارد و در گفتار ، بر خداوند ، پيشى نمى گيرد ؛ امّا انسانِ كامل ، با اختيار خود ، به تمامِ دستورهاى الهى دل مى سپارد و با عشق به آنها عمل مى كند . تطابق كامل انسان كامل با فرمان هاى الهى ، آنان را همبَر قرآن كرده ، به گونه اى كه هرگز از آن ، جدا نخواهند شد . [۱۵]

 


 

[۱] «العبد : الإنسان ، حرّا كان أو رقيقا ، يذهب بذلك إلى أنّه مربوب لبارئه ـ جلّ و عزّ ـ » (لسان العرب ، ج ۳ ، ص ۲۷۰) .

[۲] «الكريم : الجامع لأنواع الخير و الشَّرف و الفضائل» (لسان العرب ، ج ۱۲ ، ص ۵۱۰) .

[۳] «السَّبْق : القُدمَةُ فى الجرى و فى كلّ شى ء» (لسان العرب ، ج ۱۰ ، ص ۱۵۱) .

[۴] . عامر بن شراحيل الشعبى ، محدث ، راوى و فقيه كوفى (۱۹ ـ ۱۰۳ ه) از رجال سرشناس صحاح سته بود كه پانصد صحابه پيامبر را ديد و راويان زيادى از او حديث شنيده اند (تهذيب التهذيب ، ج ۵ ، ص ۵۷) . وى شگفتى خود را از اين سخنان چنين ابراز مى كند : امير مؤمنان ، به بداهة ، نُه جمله گفت كه با آنها ، چشمه بلاغت را شكافت و گوهرهاى حكمت را يتيم كرد و همه مردمان را از رسيدن به يكى از آنها نااميد ساخت (الخصال ، ص ۴۲۰ ، ح ۱۴) .

[۵] . الخصال ، ص ۴۲۰ ، ح ۱۴ .

[۶] . سوره اسرا ، آيه ۱ .

[۷] . نهج البلاغة ، خطبه ۲۲۲ .

[۸] . الإقبال ، ج ۳ ، ص ۲۹۹ .

[۹] . الجواهر السنيّة ، ص ۳۶۱ .

[۱۰] . مصباح الشريعة ، ص ۵۳۶ .

[۱۱] . الإقبال ، ج ۳ ، ص ۱۷۴ .

[۱۲] ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، بخش سيزدهم : غلو كردن در باره اهل بيت عليهم السلام .

[۱۳] . سوره انبيا ، آيه ۲۶ ـ ۲۷ .

[۱۴] . ر . ك : الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۳ ، ح ۱۴ .

[۱۵] إنّى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى أهل بيتى ، لن يتفرّقا حتّى يردا علىّ الحوض (المعجم الأوسط ، ج ۴ ، ص ۳۳ ، ح ۳۵۴۲) .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group