وَ الأْدِّلّاءِ عَلى مَرْضاة اللّهِ .
و راه نمايان به سوى [ موجبات ] خشنودى خدا ....
توضيح واژه ها
أدِلّاء : جمع «دليل» ، به معناى دلالت كننده ، راه نما . [۱]
مَرْضاة : مصدر ميمى از مادّه «رَضى» ، ضدّ «سَخَط» ، به معناى خشنودى ، رضايت . [۲]
شرح
يكى از ويژگى هاى امامان عليهم السلام ، راه نمايى به سوى خشنودى خداست . مفاهيمى كه در اين عبارت ، نيازمند توضيح اند ، عبارت اند از : خشنودى خدا ، معناى راه نمايى و اقسام آن ، و جايگاه اهل بيت عليهم السلام در ميان راه نمايان به سوى خشنودى حق .
خشنودى خدا
خشنودى خدا ، با خشنودى انسان ، تفاوت هاى اساسى دارد ؛ زيرا خشنودى انسان ، حالتى نفسانى است كه در نتيجه تأمين خواسته هاى او به دست مى آيد و فرد ، هر گاه نيازهايش برآورده شود ، خرسند مى شود ، و چنانچه به آرزويش نرسد ، غمگين و افسرده مى شود ؛ امّا ذاتِ حق ، فراتر از تصوّر ماست و حالت هاى نفسانى براى او معنا ندارد . خداوند ، هر آنچه را كه اراده كند ، پديد مى آيد و به هر چه فرمان دهد ، بر پا مى شود و ناراحتى و خشنودى او ، برخاسته از نيازش نيست ؛ چرا كه او بى نيازِ مطلق است .
خشنودى حق ، با پاداش او همراه است و چنانچه خداوند ، از بنده اى خشنود باشد ، دريچه اى از لطفِ خود را به روى او مى گشايد ، به گونه اى كه سرشار از نيكى مى شود . طبق نقلى ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است :
إنَّ اللّهَ تَعالى إذا رَضِىَ عَنِ العَبدِ أثنى عَلَيهِ بِسَبعَةِ أصنافٍ مِنَ الخَيرِ لَم يَعمَلهُ . [۳] به يقين ، خداى متعال ، هنگامى كه از بنده اى خشنود شود ، او را براى [ انجام دادن ]نيكى هاى هفتگانه اى مى سِتايد كه هيچ يك را انجام نداده است .
خشنودى خداوند ، آرامش و امنيت را در پى دارد و رحمت گسترده الهى ، براى آنانى است كه خداوند عز و جل از آنان ، خشنود باشد . بنا بر نقلى ، امير مؤمنان عليه السلام فرمود :
وَ رِضاهُ أمانٌ وَ رَحمَةٌ . [۴] و خشنودى او ، [ مايه ] ايمنى و رحمت است .
بنا بر اين ، خشنودى خدا ، همان آثارى است كه در زندگى انسان ، مشاهده مى شود و به ديگر سخن ، خشنودى حق ، منافعِ واقعى انسان را فراهم مى كند و هرگاه آدمى در مسيرِ الهى گام بردارد ، خداوند ، خشنود مى شود و در نتيجه ، پاداش او بهشت است ، و آن گاه كه به كژراهه مى رود ، موجب ناخشنودى خداوند را فراهم مى آورد و عذاب الهى براى او مهيّا مى گردد . خشنودى خدا ، با سعادت انسان در دنيا و آخرت ، پيوندِ ناگسستنى دارد و در درگاه الهى ، كامياب ، كسى است كه نيكى دنيا و آخرت را با هم ، گِرد آورد و براى آبادانى دنيا ، آخرت خود را از بين نبرد و براى آبادانى آخرت ، دنياى خود را نابود نكند :
«مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ . [۵] هر كه پاداش اين جهان را مى خواهد ، پس [ بداند كه ] پاداش اين جهان و آن جهان ، نزد خداست » . در فرهنگ دينى ، انسان ، موجودى است كه زندگى او به مدّت عمرش در اين سرا محدود نمى شود ؛ بلكه مدّتى در اين دنيا زندگى مى كند و با مرگ به عالم برزخ ، منتقل مى شود و پس از درنگى كه مدّتش را تنها خدا مى داند ، به قرارگاه ابدى اش قيامت ، ره سپار مى شود و بر اساس آنچه فراهم آورده است ، در بهشت يا دوزخ ، تا هميشه خواهد مانْد . خداوند ، از كسانى خشنود است كه در هر سه سرا : دنيا ، برزخ و قيامت ، كامياب باشند ، و راه نمايى به سوى خشنودى خدا ، يعنى ارائه برنامه اى كه سعادت دنيا و آخرت انسان را تأمين كند .
انواع راه نمايى
راه نمايى ، يعنى نشان دادن راه كه اقسام آن را سه گونه مى توان تصوّر كرد :
نخست ، سخن گفتن . گاهى براى نشان دادن راه ، از كلام بهره مى بريم و راه را نشان مى دهيم .
دوم ، عمل كردن . براى نشان دادن راه ، مى توان از كردار ، بهره بُرد و خود ، پيشتاز بود و پيش از سخن گفتن ، ديگران را با عملِ صحيح به سوى هدف ، ره سپار كرد .
سوم ، تجلّى . بهترين راه نمايى ، تجلّى است ؛ يعنى راه نما ، جلوه اى كامل از هدف باشد و هدف در وجود او ، نمايان شود .
بهترين راه نمايان
راه نمايى به سوى خشنودى خدا ، به اهل بيت عليهم السلام اختصاص ندارد و هر مؤمنى با سخن و رفتار خود ، ديگران را به خشنودى خداوند ، فرا مى خواند ؛ امّا اهل بيت عليهم السلام ، بالاترين مرتبه راه نمايى را دارا هستند . آنان ، به مرحله اى رسيده اند كه آينه تمام نماى جلوه خداوند شده اند و خشنودى و خشم پروردگار را به انسان ها مى نمايانند . بنا بر نقلى ، امير مؤمنان على عليه السلام ، در معرّفى خويش فرموده است :
أنَا الحُجَّةُ العُظمى وَ الآيَةُ الكُبرى وَ المَثَلُ الأعلى . [۶] من ، حجّت عُظما و نشانه بزرگ تر و نمونه [برتر و] والايم . نيز در سخن ديگرى مى فرمايد :
ما للّهِِ عز و جل آيَةٌ هِىَ أكبَرُ مِنّى . [۷] براى خداوند ، نشانه اى بزرگ تر از من نيست .
انسان كامل ، جلوه تمامِ نماى حقّ است و وقتى انسان به اين مرتبه برسد ، خشنودى او ، خشنودى خداست و خشم او ، خشم خدا . بدين سان ، خشنودى حق را مى توان در چهره معصوم عليه السلام ، مجسّم ديد .
از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود :
إنَّ اللّهَ تعالى يَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ يَرضى لِرِضاها . [۸] به يقين ، خداوند متعال ، با خشم فاطمه ، به خشم مى آيد و با خشنودى او ، خشنود مى شود .
پيوند خشنودى خدا با خشنودى اهل بيت عليهم السلام ، در چگونگى برنامه و هدف آنان ، تجلّى مى يابد . امام ، راهى را نشان مى دهد كه كاميابى دنيا و آخرت را در پى دارد و اين ، همان هدفِ بعثتِ تمام پيامبران است كه زندگى سعادتمند را از جانب خدا براى بشر ، فرود آورده اند و آنان كه در برابر منطقِ روشن وحى مى ايستند ، سعادت را زير پا مى نهند و خسارتِ بزرگى را در دو سرا براى خود ، فراهم مى آورند . پيروى از معصوم عليه السلام براى اطمينان از خشنودى پروردگار است و چنانچه امام عليه السلام از انسان ، خشنود شود ، بى ترديد ، خداوند نيز از انسان خرسند است و عنايات حق به سوى او سرازير مى شود . يونس بن عبد الرحمان ، از نيكوْياران امام رضا عليه السلام ، از بدگويى برخى شيعيان ، آزرده شده بود . وقتى امام رضا عليه السلام ، آزردگى را در چهره يونس مشاهده كرد ، به او فرمود :
يا يونُسُ ! وَ ما عَلَيكَ مِمّا يَقُولُونَ إذا كانَ إمامُكَ عَنكَ راضِيَا . [۹] اى يونس! از آنچه مى گويند ، چيزى بر تو نيست ، هنگامى كه امام تو از تو خشنود باشد .
بهترين راهِ راه نمايى
رسيدن به خوش بختى در دو سرا ، آرزوى هر انسانى است و برتر از آن ، رسيدن به مقامى است كه فرد ، همراه خود ، ديگران را هم به سراى سعادت ، ره نمون شود . بهترين راهِ راه نمايى ديگران ، ميراندن هوا و هوس در خود است و هر اندازه كه شهوت در انسان ، فروكش كند ، ميل حركت به سوىِ خدا ، افزايش مى يابد ، تا آن جا كه زبانِ انسان ، زبانِ پروردگار ، و دستِ او ، دستِ پروردگار خواهد شد . امير مؤمنان على عليه السلام ، راهِ رسيدن به اين مقام را وا گذاشتن همه خواهش ها و تلاش براى رسيدن به يك آرزوى مهم ، يعنى خدا مى داند و بس :
عِبادَ اللّهِ إنَّ مِن أَحَبِّ عِبادِ اللّهِ إلَيهِ عَبدَا أَعانَهُ اللّهُ عَلى نَفسِهِ ... سَلَكَ سَبِيلاً جَدَدا ، قَد خَلَعَ سَرابِيلَ الشَّهَواتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الهُمُومِ إلّا هَمَّا وَاحِدَا إنفَرَدَ بِهِ . [۱۰] اى بندگان خدا ! از محبوب ترين بندگان خدا نزد او ، بنده اى است كه خداوند ، او را در برابر نفسش يارى كرده است ... راه راست در پيش گرفته و جامه هاى شهوت را بر كَنده و [ جانش ] از هر خواسته اى ، تهى گشته است ، مگر يك خواسته (خشنودى خداوند) كه خود را وقف آن كرده است .
انسان ، در مسير مبارزه با هواى نفس ، خداگونه مى شود و خشنودى او ، خشنودى خدا را به ارمغان مى آورد . بنا بر اين ، بهترين راه براى راه نمايى ديگران ، مبارزه با خواهش هاى نفسانى است و براى رسيدن به اين مرتبه ، بايد به پيشوايان معصومى چشم دوخت كه در اين راه ، موفّق و سربلند بوده اند ؛ چرا كه آنان ، همان راه نمايان به سوى خشنودى خدايند .
[۱] «الدّليل : الدالّ و قد دَلَّه على الطريق» (لسان العرب ، ج ۱۱ ، ص ۲۴۸) .
[۲] «الرِّضا : ضدّ السَخَط» (لسان العرب ، ج ۱۴ ، ص ۳۲۳) .
[۳] . الجامع الصغير ، ج ۱ ، ص ۲۵۴ ، ح ۱۶۶۹ .
[۴] . نهج البلاغة ، خطبه ۱۶۰ .
[۵] . سوره نساء ، آيه ۱۳۴ .
[۶] . الأمالى ، صدوق ، ص ۹۲ ، ح ۶۷ .
[۷] . الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۰۷ ، ح ۳ .
[۸] . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۴۶ ، ح ۱۷۶ .
[۹] . رجال الكشّى ، ج ۲ ، ص ۷۸۲ .
[۱۰] . نهج البلاغة ، خطبه ۸۷ .