042 ـ و اهل الذکر
و أهْلِ الذِّكْرِ
و اهل ذكر ...
توضيح واژه ها :
أهْل : بنا بر مضاف اليه اين واژه ، معنايش متفاوت مى شود : خويشاوندان ، ايل و تبار ، پيروان ، وابستگان ، ويژگان . [۱]
الذِّكْر : ياد ، يادآورى ، يادكرد ، دعا به درگاه خدا . [۲]
شرح
توصيف امامان عليهم السلام با عنوان «أهل الذِّكر» ، به آيه «فَسْـئلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُون ؛ [۳] اگر خود نمى دانيد ، از اهل ذكر بپرسيد » ، اشاره دارد . پيش از بازكاوى تركيب «أهل الذّكر» ، معانى گوناگون «ذكر» در قرآن را بررسى مى نماييم .
معانىِ «ذكر» در قرآن
واژه ذكر ، در قرآن ، بارها تكرار شده است . برخى از معانى ذكر در قرآن ، چنين است :
۱ . ياد . در شمارى از آيات قرآن ، معناى اصلى واژه ذكر ، يعنى ياد ، اراده شده است كه براى نمونه ، اين آيات را مى توان بر شمرد :
«أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى . [۴] نماز را براى يادكرد من ، بخوان» . «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ . [۵] آگاه باشيد كه دل ها به ياد خدا آرام مى يابد ! » .
۲ . قرآن . معناى ديگر ذكر ، قرآن است :
«وَ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ . [۶] و اين ذكر (قرآن) را به سوى تو ، فرو فرستاديم تا براى مردم ، آنچه را كه به سوى آنان ، فرو فرستاده شده است ، به روشنى بيان كنى » .
در اين آيه ، ذكر ، به معناى قرآن است و بر پيامبر صلى الله عليه و آله واجب است كه آيات الهى را براى مردم ، روشن سازد .
۳ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله . معناى سوم ذكر ، شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است :
«قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكُمْ ءَايَـتِ اللَّهِ . [۷] همانا خدا به سوى شما ذكرى فرو فرستاده است ؛ فرستاده اى كه آيات خدا را بر شما مى خوانَد » .
در اين آيه ، «ذكر» ، موصوف و «رسول» ، صفت آن است .
بررسى مفهوم «ذكر» و «اهل ذكر»
گفتنى است كه كاربرد ذكر در آيات قرآن و متون روايى ، بسيار گسترده است و تنها در نمونه هاى ياد شده ، منحصر نيست ؛ بلكه ذكر ، به معناى نماز ، قرائت قرآن ، تسبيح ، دعا و ... به كار رفته است ؛ [۸] امّا در همه موارد ، معناى اصلى آن ، به نوعى مشاهده مى شود . براى نمونه ، به اوراد زبانى ، ذكر مى گويند ؛ زيرا غفلت را از آدمى مى زُدايد و او را در ياد خدا ، فرو مى برد . همچنين ، نماز نيز ذكر است ؛ زيرا فلسفه اصلى وجوب نماز ، ياد خداست و نمازگزارى كه در فكر مشكلات خويش باشد و از ياد خدا غافل گردد ، حقيقتِ نماز را به جاى نياورده است .
آگاهى انسان نيز رابطه مستقيم با ميزان به ياد سپارىِ وى دارد و هر اندازه كه مطالب گوناگون را به ذهن خود بسپارد و در يادآورى آنها چيره تر باشد ، آگاه تر خوانده مى شود . بنا بر اين ، در بازگردانِ كلمه ذكر ، از واژه «آگاهى» نيز مى توان بهره برد . مفهوم «اهل ذكر» ، يعنى كسانى كه به گونه اى با ذكر مأنوس هستند كه گويى خود ، ذكر شده اند . در زندگى روزمرّه نيز برخى افراد با ذكر زبانى ، اُنس دارند . آنان ، اهل ذكر زبانى اند و برخى با قرآن ، همدم اند . آنان نيز اهل ذكر به معناى همدم قرآن ، شناخته مى شوند .
پيشوايانِ اهلِ ذكر
اهل بيت عليهم السلام ، همواره در ياد خدايند و تجلّى خدا را در همه حالات ، در يافته اند . بنا بر اين ، اگر ذكر به معناى ياد خدا باشد ، امامان عليهم السلام در چكاد ياد حق ، قرار دارند و اگر ذكر به معناى نماز باشد ، پس از نماز پيامبر صلى الله عليه و آله ، نماز امامان ، برترين نماز است و اگر ذكر به معناى پيامبر صلى الله عليه و آله باشد ، آنان ، اهل بيت پيامبر خدا هستند و اگر ذكر به معناى آگاهى باشد ، اهل بيت عليهم السلام ، برترينِ آگاهان اند . از همين رو ، توصيف «أهل الذكر» در باره ائمّه عليهم السلام ، با همه مصاديق آن ، سازگار است .
پرسش از اهل ذكر
پرسش از اهل ذكر ، يعنى آگاهان ، فرمان عقل است و قرآن نيز با دستور «فَسْـئلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» ، همان حكم عقل را به ياد مى آورد . [۹] خردمند ، براى هر كارى ، به متخصّص در آن كار ، مراجعه مى كند و بدين ترتيب ، از مجهولات خويش مى كاهد و بر معلومات خود مى افزايد . سيره و روش عقلا ، همواره ، مراجعه به عالمان و متخصّصان است . [۱۰]
گفتنى است كه شأن نزول «آيه ذكر» ، اهل كتاب است ؛ ليكن مورد مُخصِّص نيست . بنا بر اين ، هر جاهلى بايد هر چه را كه دانستنش ضرور است ، از عالِم بپرسد و بر اين اساس ، مهم ترين مصاديق آيه ياد شده ، اهل بيت عليهم السلام هستند .
بى ترديد ، آگاهى فراگير ائمّه عليهم السلام ، آنان را نمونه برتر آيه «فَسْـئلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ» قرار داده است و آنان ، پاسخگوى پرسش هاى مردمان اند و تمام نادانسته هاى آدميان ، در درياى دانش آنان ، معلوم مى شود .
در حديثى آمده كه پيامبر اكرم ، خود را «ذكر» و امامان عليهم السلام را «أهل الذّكر» ، معرّفى مى كند و مى فرمايد :
الذِّكرُ أنَا وَ الأئِمَّةُ أهْلُ الذِّكْرِ . [۱۱] [مقصود از] ذكر ، منم و اهل ذكر ، امامان هستند .
در حديث ديگرى ، شخصى تفسير همين آيه را از امام على عليه السلام مى پرسد . امام عليه السلام مى فرمايد :
وَ اللّهِ إنّا لَنَحنُ أهلُ الذِّكرِ ، نَحنُ أهلُ العِلمِ ، وَ نَحنُ مَعدِنُ التَّأوِيلِ وَ التَّنزِيلِ ، وَ لَقَد سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : أنَا مَدِينَةُ العِلمِ وَ عَلِىٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ العِلمَ فَليَأتِهِ مِن بابِهِ . [۱۲] به خدا سوگند ، همانا ماييم اهل ذكر ، ماييم اهل دانش ، و ماييم معدن تأويل و تنزيل ! از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود : «من ، شهر دانشم و على ، دروازه آن است . پس هر كه جوياى دانش است ، بايد از درِ آن وارد شود » .
بر اساس روايتى ، امام جعفر صادق عليه السلام ، ذكر را داراى دو معنا مى داند و در هر دو مفهوم ، امامان عليهم السلام را اهل ذكر ، معرّفى مى كند :
لِلذِّكرِ مَعنَيانِ : القُرآنُ وَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، وَ نَحنُ أهلُ الذِّكرِ بكِلا مَعنَيَيهِ ، أمّا مَعناهُ القُرآنُ فَقَولُهُ تَعالى : «وَ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» [۱۳] وَ قَولُهُ تَعالى : «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْـئلُونَ» [۱۴] وَ أمّا مَعناهُ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله فَالآيَةُ فِى سُورَةِ الطَّلاقِ : «فَاتَّقُواْ اللَّهَ يَـأُوْلِى الْأَلْبَـبِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكُمْ ءَايَـتِ اللَّهِ مُبَيِّنَـتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ مِنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَى النُّورِ» [۱۵] . [۱۶] ذكر ، دو معنا دارد : قرآن و محمّد صلى الله عليه و آله ، و به هر دو مفهوم ، ما اهل ذكر هستيم . امّا ذكر به معناى قرآن : خداوند مى فرمايد : «قرآن را بر تو نازل كرديم تا آنچه را براى مردم نازل شده است ، برايشان بيان كنى» و اين سخن پروردگار كه : «و قرآن ، سبب بلند آوازه گشتن تو و قوم توست ؛ و زودا كه بازخواست شويد! » .
و امّا ذكر به معناى محمّد صلى الله عليه و آله : در سوره طلاق ، آمده است : «پس اى خردمندانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا بترسيد . خداوند ، قرآن را بر شما نازل فرموده است و پيامبرى را كه آيات روشن خدا را برايتان مى خواند تا كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند ، از تاريكى ها به روشنايى در آورد» .
سخن آخر ، آن كه ويژگى «اهل ذكر» بودن ، يكى از برجسته ترين ويژگى هاى امامان عليهم السلام است و بنا بر فرمان عقل و آيات الهى و روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و معصومان عليهم السلام ، براى آشنايى با دين اسلام بايد به اهل بيت عليهم السلام مراجعه كرد و حقيقت اصول و فروع دين ، همان است كه در اختيار ايشان است و هر كه راهى جز اين گزيند ، به حقيقت دين ، دست نيازيده است .
[۱] «أهل الرجل : زوجه و أخصّ النّاس به» (العين ، ج ۴ ، ص ۸۹) .
[۲] «ذكرت الشَّى ء ، خلاف نسيته . ثمّ حمل عليه الذِّكر بِاللّسان» (معجم مقاييس اللّغة ، ج ۲ ، ص ۳۵۸) . «كلّ قول يقال له ذكر» (مفردات ألفاظ القرآن ، ص ۳۲۸) .
[۳] سوره نحل ، آيه ۴۳ .
[۴] سوره طه ، آيه ۱۴ .
[۵] سوره رعد ، آيه ۲۸ .
[۶] سوره نحل ، آيه ۴۴ .
[۷] سوره طلاق ، آيه ۱۰ ـ ۱۱ .
[۸] ر . ك : لسان العرب ، ج ۴ ، ص ۳۱۰ .
[۹] به حكمى كه عقل ، آن را در مى يابد و شرع نيز به آن فرمان مى دهد ، «حكم ارشادى» مى گويند .
[۱۰] پايه و اساس تقليد از مجتهد عادل نيز دليل عقلى است . مؤمن متديّن ، ممكن است كه با روش برداشت از آيات و روايات ، آشنا نباشد . لذا به عالمى مراجعه مى كند كه با برداشت از متون كهن ، آشناتر است .
[۱۱] الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۱۰ ، ح ۱ .
[۱۲] شواهد التنزيل ، ج ۱ ، ص ۴۳۲ ، ح ۴۵۹ ؛ اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۲۰۴ ، ح ۲۳۴ .
[۱۳] سوره نحل ، آيه ۴۴ .
[۱۴] سوره زخرف ، آيه ۴۴ .
[۱۵] سوره طلاق ، آيه ۱۰ ـ ۱۱ .
[۱۶] ينابيع المودّة ، ج ۱ ، ص ۳۵۷ ، ح ۱۴ .