048 ـ و اشهد انکم الائمة الراشدون و المهدیون المعصومون
وَ أشْهَدُ أنَّكُمْ الأْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهديُّونَ الْمَعْصُومُونَ .
و گواهى مى دهم كه شما ، امامانِ راه يافته هدايت شده معصوميد .
توضيح واژه ها
الرّاشدون : جمع «راشد» ، به معناى راه يافته ، هدايت شده ، رشد يافته . [۱]
المَهْديّون : جمع «مهدى» ، به معناى هدايت شده . [۲]
المَعْصُومُونَ : جمع «معصوم» ، به معناى نگه داشته شده ، ممانعت شده ، از گناه و خطا باز داشته شده ، مصونيت يافته . [۳]
شرح
در عبارت هاى پيشين ، دو اصل توحيد و نبوّت ، بررسى شد . اينك زائر ، اعتقاد خود را در باره پيشوايان دينى ، اظهار مى كند و آنان را امامانى راه يافته ، هدايت شده و پاك و معصوم مى خواند كه توضيح هر يك ، خواهد آمد :
تفسير «الراشِدون»
تعبير «الراشِدون» ، به همان راه يافتگان كوى دوست ، اطلاق مى شود كه در ميان مردم ، زندگى مى كنند ؛ امّا لطف الهى ، آنان را در جايگاهى قرار داده است كه شيداى ايمان خود شده اند و از هر گونه ناسپاسى ، متنفّر گرديده اند . قرآن ، راه يافتگان را چنين توصيف مى كند :
«وَ لَـكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْاءِيمَـنَ وَ زَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّ شِدُونَ . [۴] و ليكن خداوند ، ايمان را در نزد شما ، دوست داشتنى ساخت و آن را در دل هاى شما بياراست ، و كفر و بدكردارى و نافرمانى را ناخوشايندتان داشت . ايشان ، همان راه يافتگان اند» .
عبادت و مناجات حق ، در نزد راه يافتگان ، دشوار نيست ؛ زيرا آنان با عنايت الهى ، عقايد دينى را زيبا مى يابند و اخلاق و كِردار خويش را بر پايه زيبايى ها ، استوار مى سازند و به چَكاد زيبايى دست مى يابند . از همين روست كه در كارهاى نيك ، مانند انفاق ، مددرسانى ، احداث بناهاى خيريه و... ، از يكديگر پيشى مى گيرند . راه يافتگان ، نه تنها سختىِ نيكى را در نمى يابند ؛ بلكه لذّتى برتر از آن را تصوّر نمى كنند . از سوى ديگر ، پليدى كارهاى ناپسند در نزد ايشان ، به گونه اى هويداست كه از هر دروغ و زشتى و... ، نفرت دارند و نمى توانند ديگران را بفريبند و دروغ بگويند . اهل بيت عليهم السلام ، سرآمد راه يافتگان اند.
تفسير «المَهديّون»
واژه «مَهدى» ، يعنى هدايت شده ، و اگر چه اين توصيف زيبا ، لقب امام زمان عليه السلام است ؛ امّا اختصاص به آن بزرگوار ندارد و همه امامان عليهم السلام ، مهدى هستند ؛ ليكن همان گونه كه هر يك از امامان ، تجلّى يكى از صفات الهى ، مانند : رضا ، كاظم و... هستند ، امام زمان عليه السلام ، جلوه اعظم هدايت الهى است و از همين رو ، ملقّب به لقب «مهدى» است كه سراسر گيتى به وجود او ، هدايت خواهد شد .
البته هدايت عمومى خداوند ـ كه همان نشان دادن راه است ـ ، همه انسان ها را در بر مى گيرد :
«إنّا هَدَيناهُ السَّبِيلَ . [۵] ما راه را به او (انسان) بنموديم» . ولى اهل بيت عليهم السلام ، با هدايت ويژه خداوند ـ كه همان دستگيرى و رساندن به مقصد است ـ ، هدايت شده اند . از اين رو ، مَهدى بودن ايشان با ساير انسان ها ، متفاوت است .
تفسير «المَعْصُومُون»
عصمت امامان عليهم السلام ، در چندين عبارت از «زيارت جامعه» تكرار شده است [۶] و از مفاهيم مهمّ فرهنگ دينى شيعه است كه نيازمند توضيح بيشترى است . واژه شناسان ، «عصمت» را به مصونيّت ، ممانعت و نگهدارى معنا كرده اند و در دين اسلام ، عصمت ، مفهومى شناخته شده است ؛ امّا دانشمندانِ مسلمان ، در باره محدوده عصمت و بويژه عصمت امامان عليهم السلام ، هم داستان نيستند . مهم ترينِ اختلاف اعتقادى ميانِ شيعه و سنّى ، عصمت ائمّه عليهم السلام است . شيعه ، بر اين باور است كه پيشوايان دوازده گانه ، از هر گونه گناه و اشتباهى بركنارند و در طول مدّت عمرشان ، هيچ خطايى از آنان ، سر نمى زند . اين باورِ شيعى ، برخاسته از اين آيه نورانى است :
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا . [۷] همانا خداوند مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت ، دور كند و شما را به كلّى پاك گردانَد» .
مفهوم اين آيه ، بسيار روشن است و همه آنانى كه در زمره «أهل البيت» هستند ، معصوم اند و به وسيله خداوند ، از لغزش ها مصون مانده اند . امّا چه كسانى اهل بيتِ پيامبرند؟ فرزندان پيامبر؟ همسران او ؟ يا همه فرزندان و همسران او ، همگى اهل بيت اويند ؟
براى شناخت اهل بيت واقعى ، بايد به احاديثى كه شأن نزول اين آيه را بيان مى كنند ، مراجعه شود . مجموعه احاديثى كه تعبير «اهل بيت» را در آيه مبارك «تطهير» ، به «اصحاب كِسا» تفسير كرده اند ، بيش از حدّ تواتر است و تأمّل در اين مجموعه گرانْ بها ـ كه در منابع شيعه و سنّى ، به فراوانى ديده مى شود ـ ، [۸] آن چنان مصداق هاى حقيقى «اهل بيت» را مى نمايانَد كه كمترين شك و ترديدى را براى منصفان ، باقى نمى گذارد . در نمونه اى از اين احاديث ، عطاء بن يسار ، به نقل از امّ سلمه ، همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنين نقل مى كند :
آيه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» ، در خانه من نازل شد . پس از آن ، پيامبر صلى الله عليه و آله ، على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام را طلبيد و سپس گفت : «بار خدايا! اينان ، اهل بيت من هستند» . اُمّ سلمه مى گويد [ : من گفتم ] اى پيامبر خدا آيا من از اهل بيت نيستم ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «تو همسر من و بر خيرى ؛ ولى اينان ، اهل بيت من هستند . بار خدايا! اهل بيت من ، سزاوارترند» . [۹]
سيره عملى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در تفسير آيه تطهير ، از هنگامى كه براى دفع احتمال قرار گرفتن همسرانش ذيل عنوان «اهل بيت» ، مانع از پيوستن همسر بزرگوارش امّ سَلَمه به جمع اصحاب كِسا شد ، تا هنگام مرگ ، به گونه اى بود كه در زمان حيات پيامبر اعظم ، هيچ گونه اختلافى در مفهوم و مصداق اهل بيت ، وجود نداشت و جز افراد خاصّى از نزديكان ايشان ـ كه شايستگى هدايت و رهبرى امّت اسلامى را داشتند ـ ، كسى مدّعى اين عنوان نبود . بر اساس اين آيه شريف ، خداوند از روى حكمت خود ، اراده فرموده است كه افراد مشخّصى از نزديكان پيامبرش ، از انواع پليدى هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى ، مصونيّت داشته باشند و از آن جا كه اراده ازلى حق تعالى از مراد او جدا نيست ، آشكارا مى توانيم نتيجه بگيريم كه اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله ، همچون شخص ايشان ، از انواع پليدى ها پاك اند . [۱۰]
انواع عصمت
عصمت را به دو گونه مى توان تقسيم كرد : الف . مصونيّت از گناه ، ب . مصونيت از اشتباه .
الف ـ مصونيّت از گناه
نخستين مفهومى كه از عصمت به ذهن مى آيد ، دور شدن از گناه است ؛ يعنى حالتى كه سبب مى شود تا انسان ، به سوى گناه نرود . اين گونه از عصمت ، با تقوا رابطه اى مستقيم دارد و هر مؤمنى به اندازه تقواى خويش ، از پاره اى گناهان ، دست مى شويد و چنانچه مَلَكه تقوا در آدمى بارور شود ، به بالاترين مرتبه عصمتْ خواهد رسيد كه در آن صورت ، نه تنها از گناه پرهيز مى كند ؛ بلكه نمى تواند به سوى گناه برود . حالت باز دارندگى از گناه ، همان عصمت مطلق است . امير مؤمنان عليه السلام ، رابطه عصمت و تقوا را چنين ترسيم فرموده است :
بِالتَّقوى قُرِنَتِ العِصْمَةُ . [۱۱] عصمت ، با تقوا ، قرين شده است .
ب ـ مصونيّت از اشتباه
اشتباه ، خطايى است كه ناخواسته ، رُخ مى دهد و از دايره اراده انسان ، خارج است و چنانچه اراده حاكم شود ، اشتباه ، بى مفهوم خواهد شد ؛ زيرا با آمدن اراده ، انسان ، متوجّه مى شود و اشتباه نمى كند . بنا بر اين ، مصونيّت از اشتباه ، نيازمند نيرويى برتر است كه انسان را از خطا ، باز دارد و تنها خدا مى تواند آدمى را از اشتباه ، مصون بدارد . بنا بر اعتقاد شيعه ، خداوند ، پيشوايان معصوم را از اشتباه كردن نيز مصون مى دارد تا همه مردم با اطمينان به پيام آنان ، گوش فرا دهند .
عصمت ، جبرى است يا اختيارى؟
سؤال مهمّى كه در باره عصمت مطرح است ، جبرى بودن و يا اختيارى بودن آن است . اگر عصمت ، جبرى باشد و خداوند ، عدّه اى را از گناه كردن باز دارد ، فضيلت برجسته اى نيست ؛ چرا كه در اين صورت ، همانند فرشتگان ، مسخّر فرمان اويند و بنا بر اراده الهى ، نمى توانند گناه كنند :
«لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَآ أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ . [۱۲] [فرشتگان] خداوند را در آنچه به آنها مى فرمايد ، نافرمانى نمى كنند و به هر چه به آنها فرمان داده شود ، عمل مى كنند» .
چنين ديدگاهى ، با فلسفه الگو بودن امامان عليهم السلام ، ناسازگار است ؛ زيرا در اين صورت ، گرداگرد ديگر مردم را ـ كه پيروان آنها به حساب مى آيند ـ ، گناه فرا گرفته است و آنان از امتيازِ مصونيّت ، محروم اند و به ناچار ، گناه مى كنند ؛ امّا پيشوايان معصوم ، با اراده خداوند ، از هر گونه گناهى در امان خواهند بود . بنا بر اين ، عصمت ، بايد اختيارى باشد . از سوى ديگر ، اگر عصمت را اختيارى بدانيم ، با مصونيّت ، ناسازگار است ؛ يعنى معصوم ، ممكن است گناه كند و يا گناه نكند ، در حالى كه مصونيّت ، حالت بازدارندگى دارد و معصوم ، كسى است كه امكانِ گناه كردن ندارد .
بهترين پاسخ به اين شبهه ، تمايز قائل شدن ميان دو گونه عصمت از گناه و عصمت از اشتباه است . عصمت از گناه ، اختيارى است و امامِ معصوم ـ كه در ستيغِ تقوا قرار دارد ـ ، با اراده خود ، گناه نمى كند ؛ ولى عصمت از اشتباه ، جبرى است و خداوند ، عدّه اى از بندگانش را برگزيده و آنان را از اشتباه كردن ، باز داشته است تا دستورهاى الهى را بدون كاستى و فزونى ، به مردم برسانند . در اين صورت ، اعتراض بندگان ، نامفهوم است ؛ زيرا بايد با پيروى از سخنان و رفتار پيشوايانِ دينى ، از گناه دورى كنند و چنانچه ناخواسته ، خطايى از آنان سر بزند ، در پيشگاه الهى مؤاخذه نخواهند شد .
راه رسيدن به عصمت
راه رسيدن به عصمت ، به روى همگان ، گشوده است و همه انسان ها مى توانند به مقامى برسند كه از گناه ، بيزارى جويند و آن چنان بر نفسِ خويش چيره شوند كه هرگز ، گناه نكنند . راه عصمت ، اگر چه دشوار است ، امّا دست يافتنى است و نخستين و مهم ترين گام در اين مسير ، اراده است و هر چه اراده قوى تر شود ، مقام عصمت ، دست يافتنى تر خواهد بود . برپايه روايتى ، امام كاظم عليه السلام ، بهترين زاد و توشه سالكان حقيقت را چنين مى شناسانَد :
وَ قَدْ عَلِمْتُ أنَّ أفضَلَ زادِ الرّاحِلِ إلَيكَ عَزمُ إرادَةٍ يَخْتارُكَ بِها . [۱۳] و به تحقيق ، دانستم كه برترين ره توشه مسافر كوى تو ، عزم استوارى است كه به وسيله آن ، تو را برگزيند .
پافشارى در راه هدف ، اراده انسان را تقويت مى كند و دل را از قصد گناه كردن ، مصون مى دارد . از امير مؤمنان عليه السلام نيز روايت شده كه فرمود :
التَّصَبُّرُ عَلَى المَكرُوهِ يَعْصِمُ القَلْبَ . [۱۴] وا داشتن خود به شكيبايى در برابر ناملايمات ، دل را مصون مى دارد .
راه دشوارِ عصمت را بايد با تمرين ، آغاز كرد . انسان بايد خود را در برابر ناگوارى ها ، به شكيبايى وا دارد تا به درجات بالاى تقوا دست يازد و آن گاه كه مَلَكه تقوا در جان آدمى جاى گرفت ، عصمت ، همنشين آن خواهد شد .
يكى از راه هاى رسيدن به تقوا ، «روزه گرفتن» است كه خود ، نوعى تمرين اراده است و روزه دار ، نه تنها از محرّمات ، بلكه بسيارى از حلال ها در طول روز ، چشم مى پوشد و با «اراده» خود ، به سوى آنچه خدا بر او حرام كرده است ، نمى رود . قرآن ، فلسفه روزه را تقوا مى داند و مى فرمايد :
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ . [۱۵] اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بر شما روزه نوشته شد ، چنان كه بر آنان كه پيش از شما بودند ، نوشته شد ، باشد كه تقوا پيشه سازيد» .
اهل بيت عليهم السلام ، با اراده قوى خود ، در برابر پليدى ها مبارزه كردند و سراسر زندگى آنان ، تلاش و مجاهده در راه خدا بود [۱۶] و بر اساس پاى فشردن آنان در راه حق ، عنايات الهى به سويشان سرازير شد و خداوند ، بالاترين امتياز را ـ كه مصونيت از اشتباه است ـ ، به آنان ارزانى داشت .
[۱] «راشد : نقيض الضّال ، إذا أصاب وجه الأمر و الطريق» (لسان العرب ، ج ۳ ، ص ۱۷۵) .
[۲] «المهديّ : الَّذي قد هداه اللّه إلى الحق» (لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۳۵۴) .
[۳] «يدلّ على إمساكٍ ومنعٍ و ملازَمَةٍ» (معجم مقاييس اللّغة ، ج ۴ ، ص ۳۳۱) . «عصمه اللّه من المكروه : حفظه و وقاه» (المصباح المنير ، ص ۴۱۴) .
[۴] . سوره حجرات ، آيه ۷ .
[۵] سوره انسان ، آيه ۳ .
[۶] . مانند : «عصمكم اللّه من الزلل» ، يا «آمنكم من الفتن و طهّركم من الدنس» .
[۷] . سوره احزاب ، آيه ۳۳ .
[۸] . ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، بخش يكم / مفهوم اهل بيت عليهم السلام (روايات شيعه و اهل سنّت در اين بخش ، با هم گِرد آمده است) .
[۹] . المستدرك على الصحيحين ، ج ۲ ، ص ۴۵۱ ، ح ۳۵۵۸ .
[۱۰] . ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۲۰ .
[۱۱] . غرر الحكم ، ح ۴۳۱۶ .
[۱۲] . سوره تحريم ، آيه ۶ .
[۱۳] . الإقبال ، ج ۳ ، ص ۲۷۷ .
[۱۴] . بحار الأنوار ، ج ۷۷ ، ص ۲۰۷ . نيز ، ر . ك : تحف العقول ، ص ۷۹ .
[۱۵] . سوره بقره ، آيه ۱۸۳ .
[۱۶] . «و جاهدتم فى اللّه حقّ جهاده» .