پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

059 ـ فعظمتم جلاله و اکبرتم شأنه و مجدتم کرمه

فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ وَ أكْبَرْتُمْ شَأنَهُ وَ مَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ .

پس [ بزرگى و ] شوكتش را عظيم شمُرديد و مقامش را بزرگ دانستيد و بزرگْ منشى اش را ستوديد ...

توضيح واژه ها

عَظَّمَ : عظمت بخشيد ، والا گرداند ، ارج نهاد . [۱]

جَلال : بزرگ بودن ، عظيم بودن ، ارجمند بودن . [۲]

أكبَرَ : بزرگ دانست ، عظيم خواند ، ستود . [۳]

شَأن : اهمّيت ، مقام ، مرتبه ، وجهه ، اعتبار ، منزلت . [۴]

مَجَّدَ : تمجيد كرد ، ستود ، بزرگ دانست ، ستايش كرد . [۵]

كَرَم : بزرگوارى ، بزرگ منشى ، گرامى بودن . [۶]

شرح

اين عبارت ها ، يكى از دقيق ترين عبارات «زيارت جامعه» است . اين سه جمله را نمى توان با ترجمه تحت اللّفظى ، دقيق و كامل ، معنا كرد . در واقع ، زبان و قلم ، از بيان حقيقت معناى اين جملات ، ناتوان است . حاصل معناى آنها ، عبارت است از اين كه : شما خاندان ، به دليل معرفتى كه به خداوند متعال داريد و به سبب سير و سلوكى كه در بندگى خدا داشته ايد ، از اين توان برخورداريد كه شُكوه الهى را به نمايش بگذاريد ، بزرگى خدا را ابراز كنيد و شرف و بزرگوارى او را بيان نماييد .

حرف «فاء» در «فَعَظَّمتُم» ، در ادبيات عرب ، به «فاء تفريع» شهرت دارد و جمله بعد از آن ، نتيجه جملات پيشين است . در واقع ، اين عبارت ، فرع و نتيجه ويژگى هايى است كه از «إصْطَفاكُم بِعِلْمِه» تا «طَهَّركُم تَطْهيرا» گذشت .

جمله «فَعَظَّمْتُم جَلالَهُ» را سه گونه مى توان تفسير كرد :

۱ . شما ، عظمت و شُكوه خداوند را بيان كرده ايد ؛

۲ . شما ، عباداتى را انجام داده ايد كه از تعظيم نسبت به خداوند ذو الجلال ، حكايت مى كند ؛

۳ . شما ، عظمت حق را شناخته ايد .

بدين سان ، زائر اهل بيت عليهم السلام ، پس از آن كه با توصيفاتى مانند: پايه هاى توحيد، جانشينان خدا، گنجينه هاى دانش، ياران دين و ... از آنان ياد كرده است ، خطاب به ايشان مى گويد : شما با توجّه به ويژگى هايتان ، شُكوه و عظمت الهى را يافته ايد و آن را با گفتار ، رفتار و كردار خود ، ابراز كرده ايد . شما ، مقام حق تعالى را دريافته و آن را آشكار كرده ايد و شرافت و بزرگوارى آفريدگار را حسّ كرده ايد و آن را بزرگ داشته و براى ديگران ، بيان كرده ايد. اينها بدان معناست كه اگر اهل بيت عليهم السلام نبودند ، هرگز بزرگى خدا ، آشكار نمى شد.

جهان ، آينه عظمت خدا

جهان ، با همه گستردگى ، آينه عظمت الهى است و درنگ در آنچه خدا آفريده است، به روشنى ، ما را به عظمت حق ، ره نمون مى شود. قرآن ، يكى از نشانه هاى روشن و قاطع خدا را آفرينش آسمان ها و زمين مى داند:

«وَ مِنْ ءَايَـتِهِ خَلْقُ السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضِ. [۷] و از نشانه هاى او ، آفرينش آسمان ها و زمين است» . جهان شناسان ، با استفاده از ابزارهاى نوين ، گستره آسمان را محاسبه كرده اند و نتيجه مطالعات آنان ، چنين است: چنانچه هواپيمايى ساخته شود كه در هر ثانيه ، پنجاه هزار فرسخ را بپيمايد، پنجاه سال طول مى كشد تا به ستاره جُدَى (نزديك ترين ستاره) برسد و فاصله ما تا ستاره عَيّوق، نود سال با همان سرعت فرضى است. در حالى كه جُدَى و عيّوق در همين منظومه شمسى هستند ، و چنانچه بخواهيم به كهكشان راه شيرى برسيم ، بايد هفتصدهزار سال را با سرعت پنجاه هزار فرسخ در ثانيه ، طى كنيم و براى پيمودن دو سوى كهكشان، دويست هزار سال ، زمان لازم است. بنا بر اين ، حركت ما از زمين به آن سوى كهكشان راه شيرى، نهصد هزار سال با سرعت پنجاه هزار فرسخ در ثانيه ، به طول خواهد انجاميد !

اين ، تنها گزارش گوشه اى از جهان پهناور ماست. دنياى گياهان، حيوانات، آب ها، سنگ ها و ... نيز دنياهاى شگفتى است كه راز و رمزهاى فراوانى دارد و پژوهشگران هر رشته ، با اشتياق ويژه اى از آن سخن مى گويند ؛ امّا عظمت دنيا، چنان است كه هر انديشمندى نمى تواند در همه رشته ها ، سرآمد باشد و تنها از زاويه ديد خود به جهان مى نگرد. در اين ميان ، بيشتر عالمان، دنيا را مظهر حق مى دانند ؛ ولى نمى توانند آن گونه كه بايد ، مُظهِر آن باشند و جلوه هاى جلال الهى را آشكار كنند. امامان معصوم عليهم السلام ، مَظهر و مُظهِر حقّ اند.

جهان از منظر اهل بيت عليهم السلام

اهل بيت عليهم السلام ، عظمت جهان را دريافته اند و با زبان تمثيل و تشبيه، آن را بيان كرده اند. پيامبر صلى الله عليه و آله ، در تشبيه زيبايى، بزرگى كهكشان را در برابر عظمت كرسى، مانند حلقه انگشترى كه در بيابانْ رها شده است، مى داند و بر پايه روايتى مى فرمايد:

مَا السَّماواتُ السَّبعُ فِى الكُرْسىِّ إلّا كَحَلْقَةٍ مُلقاةٍ فِى أرضِ فَلاةٍ. [۸] هفت آسمان ، در برابر [ عظمت ] كرسى ، همچون حلقه اى است كه در بيابانى افتاده است . اگر چه حقيقت كرسى براى ما آشكار نيست ، امّا عظمت آن تا حدّى روشن است. امام صادق عليه السلام ، بر پايه روايتى ، در گفتارى تمثيلى ، عرش الهى را توصيف كرده و فرموده است :

فرشته اى مى خواست عرش خدا را اندازه گيرى كند . خدا ، قدرت او را دو برابر كرد و او بيست هزار سال ، راه پيمود ، امّا به يكى از كنگره هاى عرش هم نرسيد. خداوند ، قدرتش را افزون كرد و با توانايى جديد خود، سى هزار سال را طى كرد ، ولى به كنگره يكى از پايه هاى عرش هم نرسيد. آن گاه ، بدو وحى شد: «اگر تا قيامت هم پرواز كنى ، به ساق عرش نيز نخواهى رسيد» . فرشته ، در اين لحظه گفت: «سُبحانَ رَبِّىَ الأعلى ! ». [۹]

بارى ! فرشته ، وجود مجرّدى است كه سرعت او ، فراتر از سرعت نور است و اين بيان، تشبيه و تمثيلى است كه انديشه بشر ، از دريافت آن ، ناتوان است ؛ ولى او كه برترى حق را در مى يابد، ناخودآگاه ، برترى او را مى ستايد و مى گويد: «سُبحان ربّى الأعلى !» ، و ما اگر چه اين ذكر را بارها تكرار مى كنيم ؛ امّا علوّ حق را در نيافته ايم.

عظمت خدا از نگاه امام على عليه السلام

اهل بيت عليهم السلام ، بزرگىِ جهان آفرينش را در يافته اند . لذا خالق آن را بزرگ مى بينند و همه چيز را در برابر او ، خُرد و ناچيز مى دانند. امام على عليه السلام ، بزرگى خدا را مى ديد و خُردى غيرِ او را مى يافت و بر پايه گزارشى ، چنين به تسبيح حق مى پرداخت:

سُبْحَانَكَ ! مَا أعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِكَ! وَ مَا أصْغَرَ كُلَّ عَظِيمَةٍ فِي جَنْبِ قُدْرَتِكَ! وَ مَا أهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ مَلَكُوتِكَ ! وَ مَا أحْقَرَ ذلِكَ فِيما غَابَ عَنّا مِنْ سُلْطانِكَ ! وَ مَا أسْبَغَ نِعَمَكَ فِي الدُّنيَا ! وَ مَا أصْغَرَهَا فِي نِعَمِ الآخِرَةِ ! [۱۰] پاكا كه تويى ! چه بزرگ است آنچه كه از خلقت تو مى بينيم ! و چه خُرد است هر بزرگى ، در كنار قدرت تو! و چه باعظمت است آنچه از ملكوت تو مى بينيم ! و چه ناچيز است آن در برابر آنچه از سلطنت تو بر ما نهان است! و چه فراگير است نعمت هاى تو در اين جهان ! و چه اندك است در كنار نعمت هاى آن جهان ! آرى ! با ابزارهاى علمى، شايد بتوان عظمت اين جهان را يافت ؛ امّا هرگز نمى توان حقيقتِ آن را دريافت. معرفت شهودى امام است كه حقيقتِ اين جهان را مى يابد و بدين سان ، به عظمت ملكوت ، پى مى بَرد. قدرتِ آشكار الهى را مى بيند و از طريق آن ، سلطنت پنهانى خدا را درك مى كند و از وجود نعمت هاى اين جهانى، شوق نعمت هاى پايدارِ جهانِ آخرت ، در وجودش متبلور مى شود. به راستى اگر امام نبود ، چه كسى ياراى شناخت خدا را داشت؟ و كدامين انسان ، مى توانست شيرينىِ معرفت حق را به حق شناسان بچشانَد؟ در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:

يا علي! مَا عَرَفَ اللّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيرِي وَ غَيرُكَ . [۱۱] اى على ! خدا را آن گونه كه شايسته است ، هيچ كس ، جز من و تو نشناخت .

پيامبر صلى الله عليه و آله ، در ادامه همين روايت ، به على عليه السلام فرموده است : «تو را هم جز من و خدا ، هيچ كس نشناخته است» .

بنا بر اين ، خداشناسى، پيامبرشناسى و امام شناسى، معرفت شهودى مى خواهد و چنين شناختى ، فراتر از شناختِ عقلى و علمى است.

نقش «توفيق» در معرفت شهودى

معرفت شهودى و دريافت حقايق هستى ، آن گونه كه هست، نيازمند توفيق الهى است، و اين توفيق ، براى كسانى ميسّر مى شود كه در اين راه ، دشوارى ها را تحمّل كنند و باطن خويش را از آلودگى ها ، پاك سازند و از او ، مدد جويند.

روايت شده كه امير مؤمنان على عليه السلام ، به يارِ نيكوى خويش ، نوف بِكالى ، دعايى را آموخت تا بتواند دنيا را از نگاه اولياى خدا ببيند. در اين دعا مى خوانيم:

أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي ظَهَرْتَ بِهِ لِخَاصَّةِ أولِيائِكَ ، فَوَحَّدوكَ وَ عَرَفوكَ ، فَعَبَدوكَ بِحَقِيقَتِكَ أن تُعَرِّفَنِي نَفسَكَ لِأقِرَّ لَكَ بِرُبوبِيَّتِكَ عَلى حَقِيقَةِ الإيمانِ بِكَ ، وَ لا تَجعَلَني يا إلهي ! مِمَّن يَعبُدُ الإسمَ دُونَ المَعنى ، وَ ألحِظْنِي بِلَحظَةٍ مِنْ لَحَظاتِكَ تُنَوِّرُ بِها قَلْبِي بِمَعْرِفَتِكَ خَاصَّةً وَ مَعرِفَةِ أولِيائِكَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَدِيرٌ . [۱۲] [خدايا ! ] به آن نامى كه با آن بر دوستان ويژه ات آشكار شدى و در نتيجه ، به يگانگى تو پى بردند و تو را شناختند و سپس ، تو را چنان كه سِزَد ، پرستش كردند ، از تو مى خواهم كه خودت را به من بشناسانى تا به ربوبيّت تو ، از روى ايمانى حقيقى ، اعتراف كنم . الهى ! مرا از آنانى قرار مده كه نام بى معنا را مى پرستند . گوشه چشمى به من كن تا بدان سبب ، دلم را به شناخت خودت و شناخت دوستانت ، روشن گردانى . همانا تو بر هر كارى ، توانايى .

اين دعا ، بيانگر مهم ترين درخواست انسانِ موحّد از خداست. آنان كه خدا را به يكتايى باور دارند ، از او مى خواهند كه براى ايشان نيز مانند دوستان ويژه اش، جلوه كند و به مرتبه اى دست يازند كه حقيقت ايمان ، در جانشان بنشيند و با همه وجود ، به پروردگارى او اعتراف كنند و تنها به پرستش لفظى نپردازند ؛ بلكه معناى واقعى مفاهيمى مانند «اللّه أكبر» ، «الحمد للّه » و «سبحان اللّه » را با جان خويش دريابند. در اين مرتبه است كه انسان ، مى تواند جلال خدا را بزرگ بدارد و منزلت حق را در يابد و بزرگوارى او را بستايد.

يكى از حكمت هاى عبادت ، آشنايى شهودى با خداوند است و چنانچه امور عبادى ، آن چنان كه خدا مى خواهد ، به جاى آورده شود ، توفيقات فراوانى در پى خواهد داشت .

بنا بر اين ، اگر امير مؤمنان على عليه السلام فرموده: «ما للّهِِ آيَةٌ أكبَرُ مِنّي ؛ [۱۳] هيچ نشانه اى بزرگ تر از من ، براى خدا نيست» ؛ يعنى امام عليه السلام به معرفتى رسيده است كه مى تواند بيانگر، نمايشگر، مُظهِر و مَظهر عظمت، شرافت و كرامت حضرت حق باشد و هر امامى ، در دوران امامتش ، بزرگ ترين نشانه خداوند است .

 

 

[۱] «عَظَّمَ الأمر : كَبَّره» (لسان العرب ، ج ۱۲ ، ص ۴۱۰) .

[۲] «جَلال اللّه : عظمته» (لسان العرب ، ج ۱۱ ، ص ۱۱۶) .

[۳] «أكبرتُ الشى ء أى استعظمته» (لسان العرب ، ج ۵ ، ص ۱۲۶) .

[۴] «الشأن : الخطبُ و الأمرُ و الحال» (لسان العرب ، ج ۱۳ ، ص ۲۳۰) .

[۵] «أمجده و مَجَّدَه كلاهما : عَظَّمَهُ وأثنى عليه» (لسان العرب ، ج ۳ ، ص ۳۹۵) .

[۶] «الكَرَم : شرف الرَّجل» (العين ، ج ۵ ، ص ۳۶۸) .

[۷] سوره روم ، آيه ۲۲ .

[۸] الخصال ، ص ۵۲۴ ، ح ۱۳ .

[۹] ر . ك : بحار الأنوار ، ج ۵۸ ، ص ۳۴ ، ح ۵۴ .

[۱۰] نهج البلاغة ، خطبه ۱۰۹.

[۱۱] المناقب ، ابن شهرآشوب ، ج ۳ ، ص ۲۶۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۳۹ ، ص ۸۴ .

[۱۲] بحار الأنوار ، ج ۹۴ ، ص ۹۶؛ دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ .

[۱۳] بصائر الدرجات ، ص ۷۷ ، ح ۳ .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group