شناخت اهل بيت (ع)
حدیث
ثواب الأعمال : أبى قال : حدّثنى سعد بن عبد اللَّه ، عن أحمد بن أبى عبد اللَّه البرقى ، قال : حدّثنى عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى - وكان مريضاً - عن محمّد بن عمر، عن حمّاد بن عثمان، عن عيسى بن السّرِى أبى اليَسع ، قال :
قُلتُ لِأَبى عَبدِ اللَّهِ عليه السلام: قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله: «مَن ماتَ لا يَعرِفُ إمامَهُ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً»؟
قالَ أبو عَبدِ اللَّهِ عليه السلام : أحوَجُ ما يَكونُ إلى مَعرِفَتِهِ إذا بَلَغَ نَفسُهُ هذا - وأشارَ بِيَدِهِ إلى صَدرِهِ - فَقالَ : لَقَد كُنتُ عَلى أمرٍ حَسَنٍ.[۱]
ترجمه
حضرت عبد العظيم عليه السلام - به سند خود - : ابو يسع گفت : به امام صادق عليه السلام گفتم : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده : «كسى كه از دنيا برود و امام زمان خود را نشناسد، او به مرگ جاهلى مرده است»؟
امام صادق عليه السلام فرمود : «بيشترين زمانى كه بنده به چنين شناختى نياز دارد ، زمانى است كه جانش به اين جا برسد» و به سينه شريفش اشاره كرد و سپس فرمود : «[ آن وقت است كه مىگويد : خداى را شُكر كه ] من بر طريق نيكويى بودم» .
شرح
در فرهنگ اسلامى، عصر رسالت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، عصر علم، و دوران پيش از ايشان، دوران جاهليت است، بدين معنا كه پيش از بعثت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دليل تحريفى كه در اديان آسمانى پديد آمده بود، مردم راهى براى شناخت حقايق هستى نداشتند و آنچه به نام دين ناميده مىشد، چيزى موهوم و خرافه بود.
بعثت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آغاز عصر علم بود و اساسىترين مسئوليت ايشان، مبارزه با جهل و روشن كردن حقايق براى مردم بود:
(هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَلٍ مُّبِينٍ .[۲] او كسى است كه در ميان مردمِ درس نخوانده، فرستادهاى از [جنس ]خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها بخواند و آنها را [از پليدىهاى عقيدتى و اخلاقى و عملى ]پاكيزه كند و كتاب و حكمت به ايشان بياموزد، هر چند كه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند) .
قرآن، نبوّت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را پديدهاى منطبق با موازين عقلى و علمى معرّفى كرده است :
(وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ .[۳] كسانى كه به ايشان دانش داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، حق مىدانند) .
اين سخن، بدين معناست كه اگر دانشمندان، حقيقتاً در صدد شناخت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بر آيند، به سادگى مىتوانند صداقت او را در ادّعاى پيامبرى تصديق كنند؛ زيرا محتواى دعوت او منطبق با موازين عقلى و علمى است و او چيزى جز حق نمىگويد و مردم را به چيزى جز پيروى از عقل و علم، دعوت نمىكند.
اكنون با توجّه به اين مقدّمه، به شرح حديث ياد شده مىپردازيم . در اين حديث كه مضمون آن در منابع شيعه و اهل سنّت مكرّر نقل شده، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مىفرمايد كه مرگ بدون شناخت امام، مرگ جاهليت است؛ يعنى كسى كه امام زمان خودش را نمىشناسد، زندگى او، زندگى يك مسلمان حقيقى نيست و اگر بدون شناخت امام بميرد، همانند كسى است كه در دروان جاهليت و قبل از اسلام مرده است.
براى توضيح اين مطلب، توجّه به چند نكته ضرورى است :
۱ . اين حديث از پيشبينى قرآن در باره آينده جهان اسلام پس از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله الهام گرفته و در واقع ريشه در اين آيه دارد :
(وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَبِكُمْ .[۴] و محمّد، جز فرستادهاى كه پيش از او [نيز] فرستادگانى [آمدند و] گذشتند، نيست . آيا اگر او بميرد يا كشته شود، به گذشته خود [يعنى به جاهليت] باز مىگرديد؟!) .
حديث ياد شده، شرح مىدهد كه چگونه ممكن است جامعه اسلامى به دوران جاهليت باز گردد، بدين شكل كه: با حذف اصل امامت و رهبرى امام عادل، باز گشتن به جاهليت جهان اسلام، قابل پيشبينى است! چيزى كه هست، آن جاهليت، بدون نقاب اسلام بود و اين جاهليت، با نقاب اسلام است.
۲ . بى ترديد، مقصود از امامى كه شناخت وى تداومبخش عصر علم و مانع بازگشت به جاهليت است، هر كسى نيست كه زمام جامعه اسلامى را به دست گيرد؛ بلكه مقصود، امامان از خاندان رسالت هستند كه با عنوان اهل بيت و عترت، در حديث ثقلين و غدير و صدها حديث ديگر به مردم معرّفى شده اند.
۳ . هنگام مرگ ، انسان به روشنى مىفهمد راهى كه اهل بيت عليهم السلام به او نشان دادهاند، راه درست ديندارى بوده و شناخت امام، چه نقشى در حيات معنوى و زندگى اخروى او داشته است .
۴ . حديث ياد شده مىتواند اشاره به اين آيات باشد :
(إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ .[۵] همانا تو هشدار دهندهاى و براى هر قومى، راهبرى است) . (وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ .[۶] اين سخن را به هم پيوسته نازل كرديم. شايد متذكّر شوند) .
۵ . هيچ گاه زمين از امام و حجّت الهى، خالى نيست . بنا بر اين اگر حجّت خدا ظاهر نبود، حتماً در پس پرده غيبت وجود دارد . احاديث فراوانى بر اين نكته تأكيد كردهاند.
۶ . منكر امام زمان عليه السلام - در صورتى كه حجّت بر او تمام شده باشد - ، بهرهاى از اسلام واقعى ندارد و در هر حال، گمراه است و اين معنا در هنگام مرگ بر او ظاهر مىگردد.
۷ . سعادت و رستگارى جامعه بشر، در گرو پيروى از رهبران الهى است.
۸ . پيروى از امام غايب و تمسّك به او ، به معناى مبارزه با موانع حكومت دينى و زمينه سازى براى ظهور اوست.
[۱] ثواب الأعمال : ص ۲۴۴ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۸۵ ح ۲۶ .
[۲] جمعه: آيه ۲.
[۳] سبأ: آيه ۶ .
[۴] آل عمران: آيه ۱۴۴.
[۵] رعد: آيه ۷.
[۶] قصص: آيه ۵۱.