پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

2

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.

مقدمه

قيام و حرکت امام حسين عليه السلام، حرکتی حساب شده بود. حسين عليه السلام نه فراری بود و نه شورشی، بلکه مصلحی بود غيور؛ اين حرکت امام حسين عليه السلام صحيفه­ای بود از درسهايي برای ابناء بشر در ابعاد گوناگون معرفتی، اخلاقی، انسانی، مادی، معنوی، فردی، اجتماعی، مجموعه­ای بود و منشائی داشت و منشأش عبارت از يک حالت روحی بود که تحت عنوان غيرت مطرح می­کنند، هم به معنای اخلاقی او و هم به معنای عرفانی او که به موازات هم بود. يعنی غيرت به معنای اخلاقي­اش که علمای اخلاق مطرح می­کنند هم به معنای معرفتی­اش که اهل سير و سلوک مطرح می­کنند، هر دو دسته مطرح  می­کنند.

غیرت از دیدگاه اخلاقی

از ديدگاه اخلاقی غیرت عبارت است از آن حالت روحی که انسان کوشش می­کند که محافظت کند از چيزی که شرعاً و عقلاً بايد از او محافظت شود؛ و گاهی در رابطه با قوا مطرح می­کنند، می­گويند از نتایج شجاعت است؛ و گاهی در ارتباط با نفس مطرح می­کنند، می­گويند اين از کِبَر نفس است، از بزرگی روح است.

روایاتی در ستایش غیرت

ما تحت اين عنوان روايات متعدده­ای داريم که ستايش می­کند و مدح می­کند و حتّی در ارتباط با ايمان قرار می­دهد همين معنايی را که عرض کردم تحت اين لغت غيرت؛ روايت از پيغمبر اکرم است اين روايت را هم عامّه نقل می­کنند، هم خاصّه؛ من از طريق عامّه ديدم خيلی متعدد هم اين جمله را از پيغمبر اکرم نقل می­کنند؛ قال رسول الله صلی الله عليه وآله وسلّم:إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانمن لایحضره الفقیه/ شیخ صدوق/3/ 444 ونهج الفصاحه،ص587 ، ح 2045)». به اين تعبير روايات متعدده ديدم شايد چهار، پنج روايت که در آن اين تعبير بود.

روايت ديگری است از پيغمبر اکرم، باز دارد قال رسول الله صلی الله عليه وآله وسلمكَانَ أَبِي إِبْرَاهِيمُ ع غَيُوراً وَ أَنَا أَغْيَرُ مِنْهمن لایحضره الفقیه/شیخ صدوق/3/444)». حضرت ابراهيم ـ جد بزرگوارش را پيغمبر اکرم می فرمايدـ غيور بود البتّه اين حالت در من افزون است از او؛وَ أَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا يَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَمن لا یحضره الفقیه/شیخ صدوق/3/444)». چه تعبيري است! می­فرمايد ـ حالا کنايه است اين ـ خداوند بينی آن کسی از مؤمنين را که دارای اين حالت نيست، يعنی غيور نيست به خاک می­مالد؛ يعنی خوارش می­کند.

حالا نگاه کنيد همين طور پله پله بالا می­روم؛ روايت اوّل مربوط به مؤمنين بود، علامت ايمان؛ دوّم رفتيم بالا سراغ کی؟ انبيا و خود پيغمبر؛ روایت سوّم باز از پيغمبر اکرم است إنه لغيور و أنا أغير منه و الله أغيرمنی(الطرائف/سید ابن طاوس/1/223)»؛ یعنی من شخص غيرتمندی هستم اما خدا غيرتش بيش از من است. نگاه کنيد، رفت سراغ خدا. ديديد همين طورکه گفتم پله پله رفتيم بالا. اول صحبت مؤمن بود، بعد آمد سراغ انبيا، بعد حالا رفت سراغ خداوَ إنَّ اللهَ عَزَّوجل يُحِبُّ مِن عِبادِه الغَيُورخداوند دوست می­دارد از بندگانش کسانی را که دارای اين صفت هستند. خوب من حالا در آينده می­رسيم رواياتی را که در روابط گوناگون مطرح می­شود حالا فقط من به اين مقدار که سر فصل بود من اينها را نقل کردم.

تقسیم بندی های غیرت

در باب تقسيم­بندی، يک تقسيم­بندی به طور کلّی می­شود و آن اين است که اين حالت در ارتباط است با 1- امور معنوی 2- نسبت به جنبه­های مادی؛ این یک تقسیم­بندی است که می­کنند. در باب مسائل معنوی در آنجا باز تقسیم­بندی می­شود از این جهت که اعمال گاهی جنبه­های نفیی دارد، گاهی جنبه­های اثباتی دارد؛ من هم روی همین زمینه به اصطلاح پیش می­آیم و آن اینکه آن حالتی که برای روح پیدا می­شود در ارتباط با امور معنوی که کوشش می­کند او را حفظ بکند، گاهی جنبه عمومی دارد، گاهی جنبه خصوصی دارد.

 

ارتباط جنبه نفیی قیام حسینی با «غیرت»

خوب در اینجا آنچه را که مربوط بود به قیام امام حسین علیه السلام این بود که حرکت حضرت نشأت گرفته از آن حالت روحی بود که حضرت در ارتباط با امور معنوی یعنی دین داشت؛ آن حسّاسیّت در حفظ دین و کوشش در حفظ نسبت به امور معنوی که جنبه عمومی داشت که ما می­گوییم در ارتباط با دین. این موجب شده بود که حضرت اینطور تنظیم بکند حرکتش را که بخشی­اش جنبه نفیی داشت؛ من مجموعه قیام را عرض می­کنم که جنبه نفیی بود؛ حضرت دیدند به اینکه یک مسئله­ای دارد در جامعه مسلمین شکل می­گیرد که این منافات دارد با اصل دین، لذا حضرت برای نفی این معنا و زدودن این معنا که برخلاف دین است و نگذارد در جامعه شکل بگیرد برای نفی او این حرکت را انجام داد که یک بخشی­اش این است.

ما وقتی می­رویم سراغ اصطلاحاتی را که به کار می­برند برای این سنخ از حرکتها و کارها می­بینیم در روایاتمان هست در فقه ما هم هست، و آن این است که می­بینند بدعتی دارد در جامعه شکل می­گیرد.

تعریف فقهی بدعت

بدعت، چون شنیدید دیگر این لغت را؛ ما در مباحث طلبگی که می­رویم مدرسه آنجا تعریفی می­کنند از بدعت می­گویند: به «اِدخالُ ما لیس من الدّین فی الدّین بما اَنّه مِن الدین». آنجا اینطوری تعریف می­کنیم و بحث می­کنیم. یعنی چیزی را وارد کردن در دین اما به نام دین و به این عنوان که از دین است؛ که می­گویند بدعت و حرام[1]. در آنجا این تعریف را می­کنند.

بدعت از دیدگاه روایات

حالا من می­روم سراغ روایات در این باب که در آنجا در روایات ما راجع به تعریف بدعت هست از علی علیه السلامأَمَّا أَهْلُ الْبِدْعَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ كِتَابِهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ الْعَامِلُونَ بِرَأْيِهِمْ وَ أَهْوَائِهِمْ وَ إِنْ كَثُرُوابحارالانوار/علامه مجلسی/32/223) می­فرماید: اهل بدعت اینهایی هستند که نسبت به آنچه که از احکام الهیه است، از امور الهی و نبوی است با او مخالفت کنند و بروند سراغ آنچه را که خود می­پسندند و هواهای نفسانیه آنها اقتضا می­کند؛ خوب این یک تعریف از علی علیه السلام. یعنی کسانی که بر خلاف دستورات الهیّه و نبویّه عمل کنند و تبعیت از خواسته­های نفسانیه خودشان بکنند.

در یک روایت از امام صادق علیه السلام است که حضرت می­فرمایدمَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالبحارالانوار/علامه مجلسی/ علیه السلام 5/259)» کسی که مردم را به سوی خود متمایل کند در هر رابطه­ای، و دنبال این باشد که طرفدار جمع کند دور خودش و حال اینکه در بین مردم داناتر از او هست این هم بدعت­گذار و بعد هم گمراه است. این دو روایت.

قیام حسینی برای مبارزه با بدعت­ها

امام حسین علیه السلام در هر دو رابطه­ای که در این روایات بود، دید دارد بدعت شکل می­گیرد نسبت به امور دینی؛ یعنی کسانی که اهلیت ندارند برای سرپرستی جامعه اینها با لطائف­الحیلی آمدند خودشان را در این جایگاه قرار دادند و حال اینکه آنهایی را که سزاوار هستند کنار گذاشتند؛ روایت را دقّت کردید، از امام صادق علیه السلام بود که اینها لیاقت ندارند، یا توانایی ندارند؛ حالا فرقی نمی­کند و حال آنکه آنهایی که توانمند و لایق­اند کنار گذاشته شده­اند و این معنا در جامعه دارد جا می­آفتد. از طرفی حضرت دیدند که یک سنخ از اموری را که از محرّمات است قبحش از بین می­رود و این هم مخالف لامر الله است، مخالف کتاب است، مخالف با سنت نبوی است، مطابق با هواهای نفسانی است و دارد به آنها عمل می­شود؛ به تعبیر دیگر مخالف با احکام شرعیه است؛ دوتا چیز گفتم از هر دو روایت؛ یک روایت این، یک روایت آن؛ امام حسین علیه السلام غیرت دینی او اقتضای قیام را می­کرد. اینجا برای او قابل تحمل به تعبیر ما نبود؛ حتّی وظیفه الهی­اش بود. حالا من عرض می­کنم که وظیفه­اش هم بود، چیزی غیر از تکلیف شرعی­اش هم نبود. لذا امام حسین علیه السلام وقتی که می­بینیم صحبت­هایش را، هر دوی اینها از داخل آن در می­آید، هر دو تا.

وقتی که در مدینه ولید حضرت را می­طلبد به اصطلاح برای بیعت کردن که حضرت می­رود آنجا که مروان بن حکم قبلاً رفته بود آنجا نشسته بود امام حسین رو می­کند به ولیدثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْوَلِيدِ فَقَالَ أَيُّهَا الْأَمِيرُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهبحارالانوار/علامه مجلسی/44/325)». این روایت دوم امام صادق بود، یعنی در بین این جامعه مسلمین کسی سزاوارتر از ما به این امر نیست، خوب در روایت داشتمَن دَعَا النَّاس اِلی نَفسِه وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالبحارالانوار/علامه مجلسی/ علیه السلام 5/259» بسیار خوب، پس این یک بدعتی است الآن فعلاً دارد گذاشته می­شود در جامعه یعنی نااهل بخواهد بیاید جایگاهی را حیازت کند که آن جایگاه اهل دارد در جامعه.

دوموَ يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِبحارالانوار/علامه مجلسی/44/325)». نگاه کنید رفت سراغ چه؟ آن روایت اولفَالمُخالِفوُن لِاَمرِ الله(بحارالانوار/علامه مجلسی/32/223). و کتابش و رسولش العاملون بِرأیِهم وأَهوائِهمبحارالانوار/علامه مجلسی/32/223). برخلاف دستورات دارد عمل می­کند، یک چنین آدمی است؛ مُعلِنٌ! یعنی علنی؛ یک وقت می­گوییم مخفیانه؛ اما این علنی دارد بر خلاف احکام الهی عمل می­کند؛ آن قبلی­ها به این صورت آشکار نبود.

اقرار حاکمان جور به غصب جایگاه خلافت

البته به شما عرض کنم اینها خصوصاً روایت امام حسین علیه السلام یک پیام ظریفی در آن دارد و مسئله اینکه این معنا بعد از پیغمبر اکرم شروع شد که آن کسی که سزاوار بود کنارش گذاشتند به طوری که خودشان اقرار کردند. خودشان دارند «لولا علي لهلك عمر و كذا» (بناءالمقاله الفاطمیه/احمدبن موسی بن طاوس/1 علیه السلام 5)اینها را خودشان نقل می­کنند، نه یک بار، نه دو بار، نه سه بار، این را به شما بگویم این روایت امام حسین علیه السلام خیلی پیام دارد. این را به شما بگویم خیلی زیباست، یعنی اینها بدعتگذاران بودند؛ گفت کار به جایی رسیده است که فردی می­نویسد (الحَمد للّه الذی فضل المفضول علی الفاضل) -نعوذ بالله- خدا را بگذار در کوزه آبش را بخور! حمد می­کند به خدایی که مفضول را مقدم داشت بر فاضل؛ اصلاً نمی­فهمد؛ آدم چه بگوید!؟ بدبخت کارش به اینجا می­رسد. گوش کنید، می­خواهم بگویم پیام دارد؛     نمی­خواهم بروم منحرف شوم در همین بحث.

 

 

نقش غیرت حسینی در بقاء اسلام

حسین علیه السلام غیرت دینی­اش اقتضا نمی­کرد که بگذارد این بدعت به طور کامل در جامعه مسلمین جا بیفتد، دیگه ومن­ الاسلام والسلام؛ اینکه اسلام بقائُه حُسینیٌاز همین جاست؛ لذا وقتی ما می­بینیم حسین علیه السلام می­آید در آن نامه­ای را که در جواب اهل کوفه می­نویسد و فرمانی را که به مسلم ابن عقیل می­دهد و راهی کوفه­اش می­کند، می­نویسدبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى الْمَلَإِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)». از حسین بن علی به سوی گروه مسلمانان و مؤمنان،أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهَانِئاً وَ سَعِيداً قَدَّمَا عَلَيَّ بِكُتُبِكُمْبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)». هانی و سعید آمدند و نامه های شما را آوردند پیش منوَ كَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَيَّ مِنْ رُسُلِكُمبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)». اینها هم آخرین کسانی بودند که نامه های شما را آوردند برای منأَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا بِكَ عَلَى الْحَقِّ وَالْهُدَیبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)». بعد هم می­گوید این به اصطلاح خلاصه نامه شما بود که ما به اصطلاح رهبری نداریم، پس بیا سوی ما و ما را هدایت کنوَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَيْكُمْ أَخِي وَ ابْنَ عَمِّي وَ ثِقَتِي مِنْأَهْلِ بَيْتِي مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344) می­گوید بعد من این را فرستادم بعد این را می­گوید:فَإِنْ كَتَبَ إِلَيَّ بِأَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ وَ ذَوِي الْحِجَى وَ الْفَضْلِ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدَّمَتْ بِهِ رُسُلُكُمْ وَ قَرَأْتُ فِي كُتُبِكُمْ فَإِنِّي أَقْدَمُ إِلَيْكُمْ وَشِيكاً إِنْ شَاءَ اللَّهبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)». بعد آخر سر حالا غرضم این استفَلَعَمْرِي مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاكِمُ بِالْكِتَابِبحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)». به جانم قسم، فلعمری، به جانم قسم آن که شایستگی رهبری جامعه را دارد آن کسی است که حاکم بالکتاب باشد و احکام الهیّهالْقَائِمُبِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِينِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَلِكَ للَّهبحارالانوار/علامه مجلسی /44/344)» ببینید آخر کار من این را که می­پذیرم که بیایم، بدانید برای این است، که بدعتی را که می­خواهد در جامعه شکل بگیرد این را بگذارم کنار. جنبه نفیی دارد اینها. نگذارم جامعه مسلمین آلوده بشود به این. چون اگر این چنین شود همین که تعبیر کردم وَ السَّلَام(بحارالانوار/علامه مجلسی/44/344)چیزی ته آن نمی­ماند دیگر.

حسین علیه السلام ؛ مصلح غیور

حسین علیه السلام مصلحٌ غیورٌ. (مثل حضرت موسی)، همینطور که در وصیتنامه­اش هم نوشته بود که برای اصلاح امت جدم قیام می­کنم؛ اصلاح چطوری؟ این طوری که نگذارم بدعت در جامعه شکل بگیرد؛ توجه کنید اگر کسی دقّت بکند از مکّه که حرکت کرد، در بین راه خیلی­ها با او برخورد کردند، با آنها صحبت کرد، دعوت کرد، چه کرد که ما می­بینیم به اینکه همین به تعبیر من که این رگه در آن هست که من هدفمندم؛ حساب شده. منشأش هم غیرت دینی است که من دارم.

غیرتمندی همسر زهیر

فقط یک مورد است که من در تاریخ من دیدم که من باید بگویم که در آن مورد هم باز یک مرد من آنجا دیدم؛ چون ما گفتیم غیرت عبارت از چیست؟ می­گویند «مردانگی»، و آن موقعی بود که می­گویند کاروان حسین علیه السلام رسید به یک جایی که اُتراق بکند. دید خرگاه و خیمه­های مفصلی هست آنجا، بعد هم اینجور که نقل می­کنند شخصی است که از قبیله خاصی است، می­گوید من آنجا بودم، دیدم امام حسین آمد اتراق کرد و با خدم و حشم خیلی مفصل؛ ما هم با زهیر بودیم. این هم از شجاعان معروف عرب هم هست خیلی خیمه و خرگاه مفصلی هم داشته است. می­گفت ما اصلاً بعد از اعمال سریع آمدیم، بعد در راه مقیّد بودیم برخورد به امام حسین هم نکنیم. چون می­دانستیم حرکت کرده ایشان به سمت کوفه.

می­گوید که نشسته بودیم غذا می­خوردیم، یک وقت دیدیم فرستاده حسین علیه السلام آمد درب خیمه زهیر؛ گفت همه هم نشسته بودیم مشغول غذا خوردن، رو کرد به زهیر اول سلام کرد بعد گفت «اَجِب اباعَبدالله» خوب همین که گفت اَجِب اباعَبداللهمن در یک تاریخ دیدم نوشته است که این غذاها از دستهایمان افتاد زمین؛ در یک جا دیدم نوشته حتی این لقمه­ها از دهانمان هم افتاد؛ اینقدر گفت بهتمان برد. یک چیزی که هیچ نمی­خواستیم، با آن برخورد کردیم. در بعضی جاها هم دارد كأن على رءوسناالطير(بحارالانوار/علامه مجلسی/53/ علیه السلام)، همین طور سکوت، گفت از پشت پرده یک غیور، یک مرد صدایش بلند شد؛ همسر زهیر بود گفت: سبحان الله ـ خانم­ها پشت پرده بودندـرو کرد به زهیر گفت به او: یازهیر، سبحان الله، پسر پیغمبر تو را می­خواهد، دعوتت می­کند، تو نشسته­ای؟! بلند شو برو حرف­هایش را گوش کن، اگر می­توانی عمل کن، اگر هم نمی­توانی بگو نمی­توانم، برگرد بیا؛ مگر چه می­شود؟

او می­گوید وقتی همسر زهیر این را با تشرّ به او گفت، بلند شد رفت. من در یک تاریخی دیدم وقتی زهیر از این خیمه­اش آمد بیرون رفت به سوی خیام حسین علیه السلام دارد این جوانهای بنی هاشم آمدند به استقبالش. من یک جایی دیدم این را که اینها همه آمدند؛ حتی دیدم آنجا نوشته بچه­های 10، 11 ساله هم آمدند به استقبال زهیر. این باید با اشاره حسین علیه السلام باشد؛ آن دید معنوی که حسین علیه السلام داشت و می­دانست که این چه عاقبتی دارد. می­گوید من با زهیر رفتم و دیدم اینها استقبال کردند.

تصرّف انسان برتر در نفس زهیر

می­گوید زهیر رفت وارد خیمه حسین علیه السلام شد، برگشتند این جوانها، کانّه تنها بود زهیر با حسین علیه السلام می­نویسندفَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُه بحارالانوار/علامه مجلسی/44/3 علیه السلام 2)». توقف خیلی کوتاهی کرد زهیر در خیمه حسین علیه السلام؛ اما این زهیر که آمد بیرون دیگر آن زهیری نیست که رفته بود داخل؛ آن زهیر زبون بود، صِغَر نفس داشت به تعبیر ما؛ اما این زهیر، زهیر غیور است. آمده است بیرون دیگر این کِبَر نفس دارد. دیگر این روحش بزرگ شد، وسیع شد، انسان برتر تصرّف در او کرده است. دیدیم این چهره که گرفته بود رفت، حالا باز شده استجَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُهبحارالانوار/علامه مجلسی/44/3 علیه السلام 2)»؛ کأنّه نور از صورت زهیر می­بارد.

آمد رسید، بلافاصله گفت همه شما بروید، همه شما، من با هیچ کسی کاری ندارم. گفتند: زهیر چه شد؟ نفهمیدیم! تو نمی­خواستی بروی، حالا ما برویم؟! گفت: عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَيْنِبحارالانوار/علامه مجلسی/44/3 علیه السلام2)» من تصمیم گرفتم با حسین باشم؛ من از این جدا نمی­شوم. رو کرد به همسرش گفت: تو هم برو. همسرش گفت: من کجا بروم؟! من منشأ این موفقیت تو شدم؛ من بروم؟! مگر من    نمی­خواهم روز قیامت پیش زهرا سرافرازی کنم؟

آمد تا کربلا؛ روز عاشورا تمام شد؛ می­نویسند همسر زهیر به غلام زهیر کفنی داد گفت: برو مولایت را کفن کن. غلام رفت، اما مولا را کفن نکرد و برگشت. همسر زهیر گفت: چرا مولایت را کفن نکردی؟ گفت چگونه مولایم را کفن کنم و حال اینکه بدن پسر پیغمبر بی کفن...

 

 

 

[1]در نامه امام حسین (ع) به مردم بصره آمده است: «أنا ادعوکم الی کتاب الله و سنّة نبیّه ، فانّ السّنة قد اُمیتَت والبدعة قد اُحییت» من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر خدا فرا می­خوانم، چرا که در جامعه شما سنت نبوی را از بین رفته و بدعت و فریبکاری را جایگزین آن می­بینم. كتاب: سيره معصومان، ج 4، ص114نويسنده: سيد محسن امين ترجمه: على حجتى كرمانى

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group