رُوِيَ عَن عَليٍّ عليهالسلام قَال:
اِنْ كُنْتَ حَريصاً عَلي طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ فَكُنْ حَريصاً عَلي اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَيْكَ[1]
ترجمه: اگر در طلب آنچه برای تو ضمانت شده است حریص هستی، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است.
شرح حدیث: روايت از اميرالمؤمنين «صلوات الله عليه» منقول است كه حضرت فرمودند: كوشش تو نسبت به طلبكاريهايت و بدهكاري هايت مساوي باشد. این یک جمله کوتاه را گفتم و توضیح میدهم. فرض کنید شما هم از كسي طلب داريد و هم به فرد ديگری بدهكاريد. چه مقدار در فكرت هست؟ تلاش ميكني و ميروي دنبالش و به او مراجعه ميكني؟ میگویی آقا! طلب ما را بده! به همان مقدار هم نسبت به بدهكاريهايت تلاش کن. برو دنبال بدهكارت، بدهياش را به او بده. يا به او زنگ بزن: فلاني! بيا اين بدهكاري را كه من به تو دارم بگير. خيلي سطحش را آوردم پائين. لا اقل بطور مساوی باشد.
آدم با انصاف كه هم طلب دارد و هم بدهي دارد، در كوشش كردن نسبت به بدست آوردن طلب، چقدر كوشش ميكند؟ به همان مقدار هم كوشش كند در ادا كردن بدهياش. چقدر تلاش ميكني راجع به بدست آوردن طلبت؟ به همان مقدار هم تلاش كن براي ادا كردن بدهيات.
در اين روايت حضرت ميفرمايد: «اِنْ كُنْتَ حَريصاً عَلي طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ» از نظر لغوي اينجا حرص به معناي كوشش است. اگر بنا بر این است که تو كوشش كننده باشي نسبت به بدست آوردن آن روزياي را كه ضمانت هم شده براي تو..
آخر آدم اينطور است. طلبهايش دو جور است. يك طلبهاي هست که میسوزد، سوختي دارد و يك طلبهايي است كه نمیسوزد و سوختي ندارد. صد در صد به موقعش به من ميدهد. طلبهایی است که ضمانت شده است. علي عليه السلام اين را ميخواهد بفرمايد «اِنْ كُنْتَ حَريصاً عَلي طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ» اگر بنا بر این است که تو كوشش كني براي بدست آوردن روزياي را كه ضمانت شده يعني سوختي ندارد و در رأس مدّت خدا به تو ميدهد، صبح بلند ميشوي راه ميافتي بدو بدو ... و بعدش هم خدا خدا خدا... هر دوتايش را گفتم. هم عمل و هم لفظ، خدا بده خدا بده. مرتّب مطالبه ميكني چون روزي را از خدا طلبكاري. هم ميدوي هم ميگويي. لا اقل با انصاف باش آنهم كه به خدا بدهكاري همانطوري كن ديگر بابا جون! درست است يا نه؟ «فَكُنْ حَريصاً عَلي اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَيْكَ» ، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است.اينطور باش. «مفروض عليك» يعني واجبات. واجبات را ما به خدا بدهكاريم، بدهي ما به خدا واجبات است و طلب ما از او روزي است.
نگاه كنید چقدر علي عليهالسلام تنزّل ميدهد. تنزل ميدهد كه من و تو بفهميم. خدا را ميكند بدهكار به تو، و تو هم يك طلبكار از او. از اين طرف هم تو هم يك بدهكاري به او داري و او هم از تو طلب كرده. میگوید لااقل با خدا اينطور معامله كن. همانطور كه كوشش ميكني نسبت به آنچه كه مطالبه داري، يعني از خدا روزيت را طلبكاري، همانطور هم آنهايي را كه بدهكاري بده به خدا . چطور شده آنها را، یعنی واجباتت را پشت گوش مياندازي؟! اصلاً سراغ بدهيها نميروي! كوشش نسبت به بدهكاري نداري. ولي كوشش نسبت به طلب كاري داري. تو بي انصاف نيستي؟!!
یکشنبه 15/1/ 1389- مسجد جامع بازار تهران
[1] غرر الحكم، ص 176، حديث3370