روي أَنَّهُ جَاءَ رَجُلٌ إِلَي الصَّادِق «عليهالسلام» فَقَالَ لَهُ:
«بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً فَقَالَ لَهُ عليه السلام إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُكَ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الثَّوَابُ عَنِ اللَّهِ حَقّاً فَالْكَسَلُ لِمَا ذَا»
در روايتي منقول است که شخصي آمد خدمت امام صادق «عليهالسلام»، عرض كرد: ای فرزند پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پدر و مادرم فدای شما! پندي به من بياموزيد! «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً»، حضرت فرمودند:
اوّل؛ «إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُكَ لِمَاذَا» اگر خداوند متكفّل روزي است و گفته: روزی تو را كفالت ميكنم و آنرا به تو ميرسانم؛ پس براي چه غصّه ميخوري؟ آیا بچّهای که پدرش متكفّل امور او است، غصّه روزي ميخورد؟ میگوید: پدرم خرجيام را ميدهد، ديگر غصّه معنا ندارد، اگر غصه بخورد، ديوانه است، تعارف ندارد. يك وقت دست پردش خالي است، در اینجا بحثی نیست؛ امّا اين بابا همه چيز در دست او است.
دوم؛ «وَ إِنْ كَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَاذَا»، وقتي تقسیم کننده رزق خود رازق است و تو نميتواني كم و زيادش کني؛ چرا حرص ميزني
سوم؛ «وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا»، اگر حساب روز قيامت حقّ است، پس چرا اینقدر انباشته میکنی؟ حضرت فقط بحث حساب که در رابطه با حلال را مطرح میکنند، «في حلالها حساب» و بحث عقاب که در رابطه با حرام است را نميفرمایند. خداوند به تو نعمت داد بعد هم به تو فرموده چگونه صرفش کن، امّا تو دائم اینها را روي هم انباشته ميكني. جا دارد خدا بگوید: اين مقدار نعمتی که به تو عنايت كردم را چه ميكني؟ بيا در راه من مصرف کن؟ چرا روي هم ميگذاري؟ بعد هم در قیامت بايد حساب آنها را پس بدهي. حدّاقل معطّليات را را در قیامت كم كن.
نقل ميكنند بهلول زير ساجي آتش روشن كرده بود و اين داغ شده بود. معروف است که بهلول عاقل بود و ما ديوانهايم. ميرفت روي ساج، ميگفت :بهلول و خرقه نان و جو و سركه، بعد ميپريد آنطرف. از او پرسیدند: چرا اينطور ميكني؟ گفت: چون ميگويند صحراي قيامت زميناش داغ است. براي روز قيامت تمرين ميكنم كه اگر زود جواب حساب و کتابم را بدهم، چقدر كف پايم ميسوزد.
چهارم؛ «وَ إِنْ كَانَ الثَّوَابُ عَنِ اللَّهِ حَقّاً فَالْكَسَلُ لِمَاذَا»، اگرميگوييد پاداش الهي در مقابل اطاعت از او حقّ است، و روز قیامت پاداش میدهد، پس چرا در اطاعت از خدا سستي ميكنيد. در حالیکه بايد عجله كني و کسالت و کاهلی را کنار بگذاری.
بحارالانوار ج78 ص90 – امالي شيخ صدوق ص7
يكشنبه 2 آبان 89 – 16 ذي القعده1431