رُوِيَ عَنْ رسُولِ الله (صلّي الله عليه و آله وسّلم) قَال:
حُبِّي وَ حُبُّ اَهْلِ بَيْتي نَافِعٌ في سَبْعَةِ مَوَاطِنَ اَهْوَالُهُنَّ عَظيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ في الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْميزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ.[1]
ترجمه حدیث: پيامبر خدا (صلّي الله عليه و آله و سّلم) فرمودند: محبّت من و خاندانم در هفت موطن كه بسيار وحشتناك است سود بخش است: هنگام مرگ، در نشئه برزخ، هنگام کوچ از نشئه برزخ به قیامت، هنگام دریافت نامه عمل، زمان حساب، نزد ميزان و هنگام عبور از صراط.
شرح حدیث: روایت از پیغمبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سّلم) منقول است که فرمودند: «حُبِّي وَ حُبُّ اَهْلِ بَيْتي نَافِعٌ في سَبْعَةِ مَوَاطِنَ اَهْوَالُهُنَّ عَظيمَةٌ»؛ دوستی نسبت به من و اهل بیتم در هفت موقعیّت سود بخش است؛ که این موقعیّت ها مواطنی است که خوف، بیم و ترس در آنها بزرگ است. تا اینجا اشاره به این معنا است که این رابطه درونی با پیغمبر اکرم و اهل بیت آن حضرت (علیهمالسلام) در این هفت موقعیت که انسان در آنها خوفناک است و خوف هم بزرگ است، اثر میگذارد. یعنی سودی که میرساند عبارت از این است که آن خوف و ترس تخفیف پیدا میکند.
آن هفت موقعیت عبارتند از: 1- «عِنْدَ الْوَفَاة»؛ هنگامی که انسان از نشئه دنیا به نشئه برزخ کوچ میکند، خوفناک است. مرگ اینگونه است، ترسناک است. این محبّت آنجا اثر میگذارد و از ترس انسان میکاهد.
2- «وَ في الْقَبْر»؛ براساس روایات مراد از عالم قبر، نشئه برزخ است. نشئه برزخ هم ترسناک است. در آنجا هم این رابطه درونی سود بخش است. یعنی از آن خوفی که انسان در نشئه برزخ دارد، میکاهد.
3- «عِنْدَ النُّشُور»؛ آنگاه که انسان از نشئه برزخ به نشئه قیامت کوچ میکند. یعنی هنگامی که انسانها به قیامت برانگیخته میشوند و با آن صحنهها مواجه میشوند. در آنجا هم مثل مرگ که رفتن از نشئه دنیا به برزخ بود، دوباره انسان میترسد. اینجا هم این رابطه درونی یعنی محبت پیامبر و اهل بیتش (صلواتاللهعلیهماجمعین) نافع است.
4- «وَ عِنْدَ الْكِتَاب»؛ آنگاه که صحیفه اعمال را بهدست انسان میدهند. در آنجا هم وقتی انسان خبردار میشود که در دنیا چه کرده است، باز هم خوف شدید او را فرا میگیرد. مراد از کتاب، صحیفه اعمال است. مراد از «تَطائُر کتب» در قیامت هم این است که صحیفه عمل هر کسی را به دست خود او میدهند. در این هنگام نیز این رابطه محبّتی، اثر تخفیفی میگذارد.
5- «وَ عِنْدَ الْحِسَاب»؛ هنگام محاسبه اعمال. معنای حساب، بازجویی نسبت به اعمال است. آنگاه که از انسان بازجویی میکنند، باز انسان خوف شدید میگیرد که چه جواب بدهم؟ این محبت، آنجا هم اثر میگذارد.
6- «وَ عِنْدَ الْميزَان»؛ آنگاه که اعمال را میسنجند، آنجا هم هولناک است. در آنجا هم این رابطه درونی اثر میگذارد.
7- «وَ عِنْدَ الصِّرَاط» هنگام عبور از صراط، که خوفش از همه جا بیشتر است، این محبّت سودمند است. به این ترتیبی که حضرت آوردهاند دقّت کنید! دقیقاً از عبور از نشئه دنیا تا آخر کار در آن لحاظ شده است.
نکته اوّل: آن محبّتی اثربخش است که انسان آن را تا آخر به همراه داشته باشد و بتواند با خودش به آن نشئه ببرد. مهم این است! حواست جمع باشد که آن محبت عند الموت از بین نرود! چه چیزی این محبت را از بین میبرد؟ معلوم است؛ کثرت گناه!
نکته دوم: هرچند اینجا جای این بحثها نیست، ولی من فقط اشارهای گذرا میکنم. اثرگذاری این رابطه دورنی در ربط با چیست؟ بهخصوص آنجایی که صحیفه عملم را به دستم میدهند، آن موقع که نگاه میکنم، در اين موقعيّت، محبّت به پيامبر اكرم و ائمه (عليهمالسلام) در دو رابطه براي انسان سودمند و اثر گذار است؛ یکی «مقبولیت طاعات» و دیگری «جبران نقایص طاعات».
طاعات ما آفت دارد؛ این محبّت، آفت طاعات را از بین میبرد، این جسد را زنده میکند و این نقص را جبران میکند. توجّه داشته باشید که معنایش این نیست که این محبّت، معاصی را از بین میبرد! برخی که در فهم روایات کجفهمند، اینجا اشتباه میکنند. آنچه میگویم، با توجه به جمیع معارف ما است که در روایات متعدده ما وارد شده است. مضمون این روایات این است که خیال نکنید حبّ ما اهل بیت در معاصی شما مؤثر است. نخیر، حبّ اهل بیت(علیهمالسلام) روی طاعات ما اثر میگذارد، آن هم در دو رابطه؛ یکی مقبولیت و دیگری جبران نقص آن طاعات.
بنابر این، در این هفت موطن که هولناکند، و انسان از آنها بیم دارد، این محبت از بیم انسان میکاهد. بر اساس این روایت، این محبت «نافع» است. آن بیم و ترس، بالاترین زجر برای انسان است. انسان از این دنیا میخواهد برود، زجر میکشد. اما محبّت آنها این زجر را از انسان میگیرد. در برزخ میخواهد زجر بکشد، این محبت از زجر کشیدن انسان میکاهد. در روز قیامت که میخواهد مبعوث شود و از آن نشئه به نشئه دیگر وارد شود، آنجا هولناک است؛ این محبّت از آن زجر میکاهد. تا صحیفه اعمال را بدستش بدهند زجر میکشد. آنجایی که بازجویی میکنند باز زجر میکشد. همینطور هنگام سنجش و میزان اعمال، در همه اینها انسان زجر میکشد. چه رسد به آخرِ کار که عبور از پل صراط است.
امّا این حبّ در تمام این مراحل اثر گذار است و از خوف انسان میکاهد. نسبت به خود اعمال اثر دارد؛ روی طاعات اثر دارد، آن هم در این دو رابطه: یک: مقبولیت برای طاعات، دو: جبران نقایص طاعات. اما در مورد معاصي يا بايد در اين دنيا توبه كرد و يا ـنعوذباللهـ خداوند در اين مسير هولناك، فشارهايي را براي تطهير انسان در نظر ميگيرد.[2]
[1]. امالی شیخ صدوق، صفحه 10 - بحار الانوار، جلد 7، صفحه 248.
[2]. چهارشنبه، 6 مرداد 1389 – 16 شعبان 1431. مسجد جامع بازار تهران