رُوِيَ عَنْ عَليِّ بنِ الحُسَينِ (عليهما السلام) قَالَ:
مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ خَيْرِ النَّاسِ وَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ.[1]
ترجمه حدیث: امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: هركس واجبات را انجام دهد، او از بهترينِ مردم است؛ و هر كه از محرّمات اجتناب کند، از عابدترين مردم و با ورعترينِ آنها است؛ و هر كه به آنچه خدا به او ارزانى داشته قانع باشد، او از غنىترينِ مردم است.
شرح حدیث: ابوحمزه ثمالی میگوید از امام زينالعابدين(صلواتاللهعليه) شنيدم كه مىفرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ خَيْرِ النَّاسِ»؛ هر كس آنچه را كه خداوند بر او واجب كرده است انجام دهد، از بهترينِ مردم است. امام زينالعابدين(عليه السلام) در این روایت، انسان خیّر را معرفی مینماید. خيّر آن كسي است كه آنچه را كه خدا از او خواسته، یعنی واجبات الهی را به خدا بپردازد و ادا کند و تحویل خدا دهد. بنابر این، تعریف انسان خيّر از منظر امام سجّاد، غير از آن چيزهايي است كه در ذهن من و شما است. خيّر يك چنين انسانی است که به واجباتش عمل میكند. بدهيات را به خدا بپرداز، ميشوي انسانِ خيّر!
«وَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ»؛ در فراز قبلی روایت بحث «اوامر» الهی بود، در این فراز بحث «نواهی» است. اگر كسي اجتناب كند از آنچه که خدا بر او حرام كرده، او از عابدترين مردم و از با ورعترينِ مردم است. در روايت نمیفرماید كسي که ذكر بگويد، یا نماز شب بخواند، یا زيارت عاشورا بخواند، یا نوافلش ترك نشود، او از عابدترین مردم است؛ امثال اينها در روایت نيست. از آن طرف هم حضرت نمیفرماید «عابد»؛ بلکه میفرماید عابدترین! عابدترينِ مردم آن است كه حرام را ترك كند.
پس انسانِ خيّر آن است كه به واجباتش عمل كند و عابدترینِ مردم هم آن كسي است كه حرام را ترك كند. بعد هم میفرماید: «وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس»؛ یعنی چنین کسی، از با ورعترينِ مردم است. نمیفرماید «مِنْ أَتقی النَّاس»، یعنی باتقواترین مردم. چرا که فرق است بين تقوا و ورع. ورع بالاتر از تقوا است.
«وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ»؛ اگر كسي بسنده كند و راضي شود (نه اینکه به زور راضی شود بلکه از عمق دلش راضي باشد) به آنچه كه خدا از مسير شرعي روزيِ او كرده، او از بي نيازترينِ مردم است. غنايي كه حضرت می فرمايند، «غناي دروني» است؛ يك امر بيروني نيست. ما غنا را چهطور معنا ميكنيم؟ ما هميشه غنا را ميبريم روي امر بيروني، يعني مال. ثروت را هميشه ميبريم روي امور مادي. از منظر ما هر کسی که مالِ بیشتری داشته باشد، ثروتمندتر است؛ امّا حضرت زین العابدین(علیه السلام) غنا را يك طور ديگر معنا ميكند.
از نظر معارفِ ما، غنای واقعی يك حالت روحي است؛ و آن اين است كه انسان از نظر روحي، خودش را بينياز از مخلوق و نيازمند به خالق ببيند. از تمام مردم خود را بينياز بداند و به هيچكس و به هيچ چيز احتياج نداشته باشد. فقط احتياج او به خدا باشد كه غنيّ مطلق و مسبّبالاسباب است. اين است كه جنبه دروني دارد. اين است كه به انسان آرامش روحي ميدهد. ديگر اين در و آن در نميزند. قناعت براي انسان امر درونيِ روحي است وگرنه هر كه ثروتمندتر است از نظر ما محتاجتر است.[2]
[1]. أمالی شیخ مفید، صفحه184- بحار الانوار، جلد75، صفحه153
[2].يكشنبه 12دي 1389– 27 محرم1432. مسجد جامع بازار تهران.