رُوِيَ عَنْ عَليٍّ عليه السلام قَالَ:
مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلَى عُيُوبِهِ وَ أَحَاطَ بِذُنُوبِهِ وَ اسْتَقَالَ الذُّنُوبَ وَ أَصْلَحَ الْعُيُوبَ.[1]
ترجمه حدیث: از اميرالمؤمنين(صلواتاللهعليه) منقول است كه فرمودند: هر كس كه به حساب نفس خود رسيدگى كند، بر عيوب و نقایص خويش آگاه مىشود و به گناهانش احاطه مییابد. در آن موقع است كه ميتواند خويشتن را درمان كند، گناهان را ترك گويد، و عيوب خود را اصلاح نمايد.
شرح حدیث: حضرت در این روایت میفرماید: «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلَى عُيُوبِهِ»؛ چون حضرت «نفس» بهکار بردهاند، شاید به ذهن بیاید که مراد از عیب در اینجا فقط عیوب نفسانی است؛ امّا با توجه به جملات بعدي که میفرماید: «وَ أَحَاطَ بِذُنُوبِهِ» معلوم میشود که مراد از «عيب» در اينجا اَعمّ از عيوب نفساني و عيوب عملي است. انسان ممكن است هم از نظر باطن معيوب باشد و هم از نظر ظاهر كه مشخص است. رذایل نفسانی و درونی مثل اینکه باطن مبتلا به حرص، حسد، طمع و امثال اینها است. اينها از رذائل و عیوب نفساني محسوب ميشود. عیوب عملی و بیرونی مثل آن كساني كه مدّعي هستند مؤمنند، امّا در عين حال معصيت ميكنند، اينها عيب عملي دارند. لااُباليگري، بيبندوباري و امثال اینها عیوب عملی براي يك مؤمن محسوب میشود.
حضرت ميفرمايد: «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلَى عُيُوبِهِ»؛ هر كس كه به حساب نفس خود رسيدگى كند، بر عيوب و نقایص خويش آگاه مىشود. كلاهت را پيش خودت قاضي كن! وقتي آدم بنشيند خودش را از نظر درون بررسي كند، ميفهمد که مبتلا به چه رذيله نفسانی است. میفهمد که مبتلا به رذيله طمع است، حرص است، حسد است و... از نظر بيروني هم ميفهمد مبتلا به چه رذایل عملی است. اگر بگويد مؤمنم، ميفهمد مالمردمخوري حرام است، غيبت حرام است. آیا نميفهمد كه اينها حرام است؟ بله! ميداند، ولي در عين حال مرتكب ميشود.
افراد زیادی تا به حال به من مراجعه کردهاند و به من ميگويند دعا كنيد! ما ابتلا به گناهی داریم، امّا نميتوانيم ترک کنیم. ميگويند نميتوانيم! من ميگويم نگو نميتوانم، بگو نميخواهم! بين «نميتوانم» و «نميخواهم» فرق است. نخير، تو ميتواني ولي نميخواهي! اينها را از هم جدا كن! نميتوانم نيست، نمیخواهم است! يعني چه نميتوانم؟ من به این افراد میگویم بگو ببينم اين كاري كه تو ميكني، آیا من هم ميكنم؟ من كه معصوم نيستم. من هم مثل تو هستم. دو تا انسان مساوي هم هستيم. من چرا نميكنم؟ چون من میخواهم. اما تو نميخواهي.
«وَ أَحَاطَ بِذُنُوبِهِ»؛ احاطه معنایش این است که آدمی همه یک چیز را در بر بگیرد. هر كس كه به حساب نفس خود رسيدگى كند، نه تنها بر عيوب و نقایص خويش آگاه مىشود، بلکه به همه گناهانش احاطه مییابد. به همه گناهانت مطلع ميشوي، نه بعضي از آنها. هم درونت را ميفهمي و هم بيرونت را ميفهمي. وقتی شب رفتي خانه، با خودت حساب میکنی امروز چند تا دروغ گفتي؟ چند تا غيبت كردي،؟ چند تا غیبت شنيدي؟ چقدر مال مردم را اين طرف و آن طرف كردي؟ و امثال اينها.
آنوقت، نتيجهاش چيست؟ نتيجهاش اين است: «وَ اسْتَقَالَ الذُّنُوبَ وَ أَصْلَحَ الْعُيُوبَ». اینجا است كه ميتوانی خودت را درمان كنی، گناهان را ترك کنی، و عيوب خود را اصلاح کنی. حضرت امیرالمؤمنین، اوّل ميرود سراغ عمل. یعنی رابطهات را با گناههايي كه كردي، قطع ميكني. استقاله معنايش اين است. يادتان هست در مسائل بيع چه برای شما گفتيم؟ يكي از مسائل بيع، «اقاله» است. اقاله يعني به هم زدن و فسخ کردن معامله. وقتی اینطور شد، رابطه گناهان را با خودت به هم میزنی و اين رابطه را قطع ميكني. به چه وسیلهای این رابطه را قطع میکنی؟ با توبه. «وَ أَصْلَحَ الْعُيُوبَ» از آن طرف هم بنا ميگذاري كه إنشاءالله بروي و اين رذایل اخلاقي را از خودت دور كني و عیوب خود را اصلاح کنی. و همه اينها شدني است![2]
[1]. غرر الحكم و درر الکلم، صفحه 236، روايت 4748.
[2]. چهارشنبه 15 دي 8913 – 30 محرم1432. مسجد جامع بازار تهران