رُوِيَ عَن حسن بن عليٍ العَسكري (عليهماالسلام) قال:
لَا يُسْبَقُ بَطِيءٌ بِحَظِّهِ وَ لَا يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ. مَنْ أُعْطِيَ خَيْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ وَ مَنْ وُقِيَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ.[1]
ترجمه حدیث: از امام حسن عسكري (عليه السلام) منقول است كه حضرت فرمودند: شخص كندرو در بهره و نصيب پيشى گرفته نشود؛ (يعنى آنچه از روزى براى هر كس مقدّر شده، به او خواهد رسيد) و كسى كه داراى حرص و طمع است، چيزى را كه براى او مقدّر نشده نمييابد؛ و كسى كه به او خير و خوبى رسيده، خداوند به او عطا فرموده است؛ و كسى كه از شرّ و بدى در امان بوده، خداوند او را از آن شرّ و بدى حفظ فرموده است.
شرح حدیث: «لَا يُسْبَقُ بَطِيءٌ بِحَظِّهِ»؛ شخصی که بهطور معمول به وظيفهاش عمل ميكند و در امور دنیاییاش عجله نمیکند، هيچگاه در آنچه که خداوند برای او تقدیر کرده است، پيشي گرفته نميشود. کسی کهبهطور متعارف عمل میکند، عجله نمیکند، حرص نميورزد و دستپاچگي ندارد، كسي نميتواند در بهره و نصیب از او پيشي بگيرد و نصيب او را بخورد. برای اینکه این چنین شخصی خيلي ندويده است.
«وَ لَا يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ»؛ از آن طرف آن كسي كه حرص ميورزد و آز دارد، خيال نكند که آن چيزي را كه برايش تقدير نشده ميتواند به دست آورد. نه آن کسی که عجله ندارد چیزی را از دست ميدهد، نه این با حرصش ميتواند چیزی بیش از روزی مقدّرش را به دست آورد. نه از کسی که حرص نمیورزد كم مي شود، نه به او كه حرص مي ورزد افزوده ميشود. اينها خيالات واهي است كه انسان تخیّل ميكند. چون حساب، دست من و تو نيست؛ دست کس ديگری است.
«مَنْ أُعْطِيَ خَيْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ»؛ اگر به كسي خيري برسد، اين را خدا به او داده است. اگر خدا اراده نكرده بود، اين خير به او نميرسید. «وَ مَنْ وُقِيَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ»؛ اگر كسي از شرّي حفظ شود، خدا او را حفظ كرده است. نه اینکه خودش توانسته باشد خودش را حفظ كند.
همه اين جملات گوياي يك معناي معرفتي است؛ و آن اينكه انسان اين را بداند که تمام منافع دست خدا است. نفع را او ميرساند، خير را او ميرساند، تمام شرور را هم او دفع ميكند. من نه ميتوانم براي خودم جلب منفعت كنم، نه مي توانم از خودم دفع ضرر كنم. او است كه بايد نفع را به من برساند و او است كه بايد از من شرّ را دفع كند. پیام این روایت و این جملات، متمركز در اين معنا است.
بنابر اين، انسان بايد چه كند؟ بايد برود درِ خانه كسي كه اين كارها در يد قدرت او است. منفعت ميخواهي، از او بخواه. دفع ضرر ميخواهي، از او بخواه. به او بگو به من برسان و از او بخواه مرا حفظ كن. تو بدون اراده خدا با اراده خودت، نه ميتواني برای خودت جلب منفعت كني، نه ميتواني از خودت دفع ضرر كني. تمام اين جملات متمركز در يك امر معرفتي است و آن اين است كه كلّ امور، «بيد الله تعالي» است. بنابر اين، بیجهت اعصابت را خراب نكن! با دلي آرام سراغ او برو، از او تقاضا كن كه گرههایت را باز كند.[2]
[1]. بحار الانوار، جلد75، صفحه 373 – تحف العقول صفحه 489.
[2]. چهارشنبه 20 بهمن1389 – 5 ربيع الاول1432. مسجد جامع بازار تهران