رُوِيَ عَنْ رَسول الله (صلّي الله عليه و آله و سلّم) قال:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَمْ تَزَلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَ أَبْلَاهُ وَ عَمَّا اكْتَسَبَهُ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَ أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.[1]
ترجمه حدیث: روايت از پيغمبر اكرم منقول است كه حضرت فرمودند: هرگاه روز قيامت بيايد، بنده قدم از قدم بر ندارد، مگر اينكه از او درباره چهار چيز پرسيده مىشود: 1- از عمرش که در چه راه نابود كرده است؛ 2- از جوانيش که در چه راه فرسوده است؛ 3- از كسبش که از كجا بدست آورده و در چه راهى مصرف كرده است؛ 4- و از دوستى ما اهل بیت.
شرح حدیث: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَمْ تَزَلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ»؛ این تعبیری که میفرماید: «لَمْ تَزَلْ قَدَمَا عَبْدٍ»، كنايه است از اینکه قدم از قدم بر نميدارد. قيامت که بر پا ميشود، بنده هنوز قدم از قدم بر نداشته، از او درباره اين چهار چيز پرسش ميشود.
سؤال اول: «عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ»؛ از تو سؤال ميكنند مدّتي كه در نشئه دنيا بودی، عمرت را در چه راهي فنا كردی؟ چهطور مصرف كردی؟ اينجا در واقع یک سؤال كلّي از سراسر عمر انسان است. بگو هر چند سال که در دنیا بودي، چهكار كردي؟
سؤال دوم: «وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَ أَبْلَاهُ»؛ نه تنها از سراسر عمر سؤال میکنند، از يك بخش خاصّ عمر هم سؤال میشود؛ یعنی از جوانی. معلوم ميشود اين بخش از عمر، از آن بخشهايي است كه روي آن نظر بيشتری هست. «أَبْلَاهُ»، كنايه از كهنه کردن است. مثل لباسي كه آرامآرام كهنه ميشود. سؤال میشود که اين جواني را چگونه ذرّه ذرّه و به تدريج از دست دادي؟ در چه راهی این جوانی را فرسوده کردی؟
سؤال سوم: «وَ عَمَّا اكْتَسَبَهُ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَ أَنْفَقَهُ»؛ هر مقدار مال در دنیا به دست آوردي، چه کم چه زیاد، از چه راه به دست آوردي و در چه راه مصرف كردي؟ خوب دقت کنید! این خودش دو سؤال است: از چه راهی به دست آوردي؟ در چه راهی مصرف كردي؟
سؤال چهارم: «وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ و از پيوند قلبي و دوستي با ما اهل بيت نیز سؤال میشود. آيا پيوندي با ما برقرار كردي يا نه؟ معلوم ميشود اين سؤال چهارم در قيامت برای انسان جنبه سرنوشتي دارد؛ یعنی اگر كسي در دنيا محبّت اهل بيت را واقعاً در دلش جاسازي كند، این حبّ در قيامت كارسازي ميكند. اين سؤالات را از انسان ميپرسند، پس جوابهايش را حاضر كنيد! بالأخره بايد جواب بدهیم ديگر![2]
[1]. بحارالانوار، جلد74، صفحه 162.
[2]. يكشنبه 1 اسفند 1389 – 16ربيع الاول 1432. مسجد جامع بازار تهران