روی عن الصادق(علیه السلام) قال:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه وآله وسلّم) لِاَصْحَابِهِ اَيُّ عُرَى الْإِيمَانِ اَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّكَاةُ ... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِكُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ وَ لَكِنْ اَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ وَ تَوَالِي اَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّي مِنْ اَعْدَاءِ اللَّهِ .
از امام صادق «صلوات الله علیه» منقول است که حضرت در روایتي فرمودند:
پیغمبر اکرم«صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم» به اصحابشان فرمودند:
«اَيُّ عُرَى الْإِيمَانِ اَوْثَقُ»، در میان دستگیرههای ایمان کدامیک محکمتر است؟ معلوم میشود انسان میتواند با تمسّک جستن به ایمان، خودش را نجات و از هلاکت نجات بخشد. همچنین معلوم میشود ایمان چندین دستگیره دارد که هر که به آنها تمسّک پیدا کند نجات مییابد. حال حضرت سؤال میکنند که در بین اینها کدامیک محکمتر و اطمینان بخشتر است؟ چون هرچه محکمتر باشد آدم را بهتر از پرتگاه نجات میدهد.
در جواب عرض کردند: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ»، خدا و پیامبرش بهتر میدانند؛ «وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ»، بعد برخی از اصحاب گفتند: نماز؛ «وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّكَاةُ»، برخی دیگر گفتند: زکات؛ هر یک از اصحاب با اینکه گفتند: خدا و پیامبرش بهتر میدانند؛ اظهار نظر کردند. بعد از اینکه اظهارنظرها تمام شد، پیامبر«صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم» فرمودند: «لِكُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ»، اینهایی اسم بردید، همه فضیلت دارند و دستگیره و نجات بخش هستند، امّا من به دنبال محکمترین آنها هستم که اگر انسان به آن متمسّک شد و آن را پیشه گرفت، هیچگاه سرنگون نمیشود و به هلاکت نمیرسد.
سپس حضرت فرمودند: «وَ لَكِنْ اَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ»، محکمترین دستگیره ایمان این است که انسان دوستی و دشمنیاش با دیگران بر محور خدا باشد نه هوای نفس. حضرت معیار میدهند، اگر کسی را دوست داری برای خدا دوست بدار نه برای غیر خدا، مثل امور مادّی دنیایی یا هوای نفس و اگر کسی هم در نزد ما مبغوض و مطرود است، باید به خاطر خدا باشد نه هوای نفس. مثلاً چون میبینم او دارد از احکام الله تخلّف میکند مطرود من میشود. «دوستی بر محور خدا، دشمنی بر محور خدا».
حضرت در ادامه فرمودند: «وَ تَوَالِي اَوْلِيَاءِ اللَّهِ»، و رابطه دوستی و سرپرستی با کسانی برقرار کن که دوستان خدا هستند؛ یعنی اگر در روابط اجتماعی میخواهی با کسی رفیق شوی، برو کسی را پیدا کن که از اولیاء خدا است. بحث اوّل در رابطه با دوستی بود، امّا این بحث در مورد رفاقت و سرپرستی است.
در عبارت بعد حضرت میفرمایند: «وَ التَّبَرِّي مِنْ اَعْدَاءِ اللَّهِ»، از دشمنان خدا برائت بجوی و کنارهگیری کن. نباید نسبت به کسانی که ضدیّت با خدا دارند بیتفاوت باشی، بلکه باید از آنها تبرّی بجویی. «تبرّی» یعنی هیچگونه رابطهای، چه درونی وچه بیرونی با او برقرار نکنی. مثلاً تا میگویند: فلانی، بگو: بنده با ایشان کاری ندارم و او با من هیچ ارتباطی ندارد.
بحارالانوار ج66 ص242 – کافی ج2 ص125- وسائل ج16 ص177 شماره21284
چهارشنبه 19 بهمن 90 – 15 ربیع الاول 1433