سَأَلَ أَعْرَابِيٌّ عَلِيّاً «عليه السلام» عَنْ دَرَجَاتِ الْمُحِبِّينَ مَا هِيَ قَالَ«عليه السلام» أَدْنَى دَرَجَاتِهِمْ مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنْ لَيْسَ فِي الدَّارَيْنِ مَأْخُوذٌ غَيْرُهُ فَغُشِيَ عَلَى الْأَعْرَابِيِّ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ هَلْ دَرَجَةٌ أَعْلَى مِنْهَا قَالَ نَعَمْ سَبْعُونَ دَرَجَةً
روزی شخصي روستايي خدمت امیرالمومنین علی«عليه السلام» رسید و از ایشان در مورد درجات محبّين سؤال كرد. محبّین يعني کسانی كه میگویند: خدا را دوست داریم. حضرت در جواب فرمودند:
پائين ترين درجه از درجات محبّین كه ديگر پائينتر از آن درجهاي نيست، برای كسي خواهد بود كه اعمالش در نظرش كوچك جلوه میكند و اگر - نعوذ بالله- از او خطايي سر زند خيلي بزرگ جلوه میكند و گمانش هم اين است كه خدا در دنيا و آخرت فقط او را به محاكمه میكشاند، اين كسي است كه خدا را دوست دارد، «مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنْ لَيْسَ فِي الدَّارَيْنِ مَأْخُوذٌ غَيْرُهُ». این شخص پایین ترین سطح دوستی خدا را دارد.
در ادامه فرمود: «فَغُشِيَ عَلَى الْأَعْرَابِيِّ»، وقتي مرد روستايي اين مطالب را ميشنود، بیهوش میشود. وقتي به هوش ميآيد از حضرت سؤال مي كند: «هَلْ دَرَجَةٌ أَعْلَى مِنْهَا»، مگر بالاتر از اين هم درجهاي هست؟ «قَالَ(علیه السلام) نَعَمْ سَبْعُونَ دَرَجَةً»، حضرت فرمودند: بله، هفتاد درجه بالاتر هم وجود دارد.
حال اگر ميخواهید بدانید خدا را دوست دارید يا نه، حضرت معيار پائينترين درجه محبّت به خدا را بيان فرمودند. آنهايي كه مدّعي هستند خدا را دوست دارند، خود را با اين معياري که حضرت فرمودند بسنجند.
گاهی- نعوذ بالله- عکس این سخن حضرت در انسان ديده ميشود. وا مصيبت به حال كساني كه اعمال آنها در نظرشان بزرگ و معاصيشان كوچك جلوه كند. طاعتها يادشان باشد، ولي معصيتها را فراموش كنند.
اين يك معيار است. اگر دیدید شخصی با آن طاعتهاي آفت زدهاش، فکر میکند برای خدا کاری انجام داده و آنها را از یاد نمیبرد، امّا از طرف ديگر گناهان از يادش میرود، بدانید گناه در نظرش كوچك جلوه كرده، لذا آنها را از ياد برده و از آنطرف طاعتهایش بزرگ جلوه كرده، لذا آنها را از ياد نبرده است.
حال ما از كجا بدانيم چگونه هستیم؟ از این روایت ميتوان فهميد. اگر- نعوذ بالله- بخواهي عمل نیکی را که در راه خدا انجام دادهای بازگو كني بدان عکس روایت هستی. در روايت دیگری است كه، اگر كسي كاري كرد که در آن ريا نبود، هنگامیکه آن را بازگو میكند، همه ثوابهاي آن از بين ميرود. در روايت ديگري منقول است که، اگر عمل نیکش را برای بار دوم بازگو كند، نه تنها ثواب به او نميدهند، بلكه عمل ريا نيز برايش ثبت خواهند كرد. واي بر کسی كه به اينجا برسد!
ميخواستم اين را بگويم که انسان باید خودش را از نظر دروني بسازد و از هواهاي نفساني نجات بدهد و نسبت به مسائل - نعوذ بالله- معصيتياش و اطاعتياش بايد خيلي دقيق باشد. «منم منم»، «من كردم»، «من چه كار كردم» و... انسان را نابود میکند.
مستدرك الوسائل ج1 ص133
چهارشنبه 28 ارديبهشت 90 – 14 جمادي الثاني 1432