چهارشنبه 7 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

راز برتر بودن ضربت علی (علیه السلام) بر عبادت ثقلین 2

تاریخچهٔ حدیث

اخلاص بسیار بالای علی(علیه السلام)در کشتن عمرو بن عبدود و اینکه ذره‌ای در آن هوا و هوس راه نداد و حضرت علی(علیه السلام) فقط برای رضای خدا سر عمرو بن عبدود را از بدنش جدا کرد،‌ باعث ارزش این عمل شده است.

تاریخچهٔ حدیث

در شوال سال پنجم هجرت، جنگ خندق یا همان احزاب پیش آمد. جنگ ازآنجا آغاز شد که حُصِّی بن اخطب و برخی از سران یهود بنی‌نضیر که به خیبر پناهنده شده بودند و نیز گروهی از قبیله بنی‌وائل، در مکه با قریش دیدار کردند و آنان را به جنگ با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تشویق کردند و قول هرگونه همکاری و یاری در این راه به آنان دادند.

قریش از آن گروه پرسیدند: آیا دین ما (بت‌پرستی) بهتر است یا دین محمد؟ آنان که یهودی و خداپرست بودند،‌ به‌طور طبیعی نباید بت‌پرستی را تأیید می‌کردند ... گفتند: دین شما بهتر از دین محمد است، و شما به‌حق نزدیک‌ترید!!![1]

قریش با سخنان آنان دلگرم و آماده جنگ شدند و با نفرات و تجهیزات جنگی فراوان آنچنان نقشه جنگ را طرّاحی کردند که به خیال خام خویش با این یورش، مسلمانان را به کلّی نابود سازند.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از طریق گزارش محرمانه قبیله «خُزاعه» که هوادار مسلمانان بودند از حرکت سپاه احزاب آگاه شد. پس از تشکیل شورای نظامی به دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ‌کس رفتن به بیرون مدینه را پیشنهاد نکرد و همه درباره ماندن در شهر توافق کردند.

موانع طبیعی مانند منازل و نخلستان‌ها، اطراف مدینه را فراگرفته بود و مانع نفوذ دشمن به داخل شهر بود. جناب سلمان پیشنهاد کرد که در آن قسمت از اطراف شهر که چنین مانعی وجود نداشت،‌ خندقی حفر شود که مانع عبور دشمن باشد. با تلاش پی‌گیر مسلمانان و رهبری و شرکت عملی و فعّال پیامبر(صلی الله علیه و آله) خندقی عبورناپذیر، ظرف شش روز آماده شد.[2]

سپاه قدرتمند مشرکان مکه با همکاری یهود از راه رسید و به دروازه شهر مدینه رسیدند و ناگهان با خندقی ژرف و عریض در نقاط نفوذپذیر مدینه مواجه شدند و ناگزیر از آن‌سوی خندق شهر را محاصره کردند و این محاصره، یک ماه طول کشید. ازاین‌رو مشرکان، پنج نفر از قهرمانان خویش را از نقطه‌ای تنگ و باریک عبور دادند. یکی از آنان «عمرو بن عبدَوَدْ» بود. او مبارز طلبید؛ ولی هیچ‌کس، جواب او را نداد، جز علی(علیه السلام) این کار سه بار تکرار شد. سرانجام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام)‌ اجازه داد به میدان برود.

امام علی (علیه السلام) پیاده به‌سوی عمرو شتافت و چون با او روبه‌رو شد، فرمود: تو با خود عهد کرده بودی که اگر مردی از قریش یکی از سه چیز را از تو بخواهد آن را بپذیری.

او گفت: چنین است. نخستین درخواست من آن است که آیین اسلام را بپذیری. عمرو گفت: از این درخواست بگذر. دیگر اینکه از جنگ صرف‌نظر کن و از همین‌جا برگرد و کار محمد(صلی الله علیه و آله) را به دیگران واگذار؛ اگر او راستگو باشد، تو سعادتمندترین فرد به‌وسیله او خواهی بود و اگر غیرازاین باشد مقصود تو بدون جنگ حاصل می‌شود.

عمرو گفت: زنان قریش هرگز از این‌چنین کاری تعریف نخواهند کرد. من نذر کرده‌ام که تا انتقام خود را از محمد (صلی الله علیه و آله) نگیرم بر سرم روغن نمالم.

حضرت علی(علیه السلام) فرمود: پس برای جنگ از اسب پیاده شو. عمرو گفت: گمان نمی‌کردم هیچ عربی چنین تقاضایی از من داشته باشد. من دوست ندارم تو به‌دست من کشته شوی؛ زیرا پدرت دوست من بود. برگرد؛ زیرا تو جوانی!

امام علی (علیه السلام) فرمود: ولی من دوست دارم، تو به‌دست من کشته شوی.

عمرو از گفتار علی (علیه السلام) به خشم آمد، اسب خود را با غرور، پی کرد و به سمت او حمله کرد. سپس جنگ سختی درگرفت و عمرو در فرصتی مناسب ضربت سختی بر سر علی (علیه السلام) فرود آورد که سپر را دونیم و بر سر او زخمی وارد ساخت. در همین لحظه علی (علیه السلام) فرصت را غنیمت شمرد و ضربتی محکم بر او فرود آورد و او را نقش زمین‌ساخت. گردوغبار میدان جنگ، مانع از آن بود که دو سپاه نتیجه مبارزه را مشاهده کنند. ناگهان صدای تکبیر علی (علیه السلام)‌ بلند شد.

فریاد شادی از سپاه اسلام برخاست و همگان فهمیدند که علی (علیه السلام)‌ قهرمان بزرگ عرب را کشته است. کشته شدن عمرو باعث شد که چهار قهرمان دیگر پا به فرار گذارند؛ ولی یکی از آنها به نام نوفل در حال فرار به‌دست علی (علیه السلام) از پا درآمد.[3] و همین امر باعث شکست احزاب شد.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مناسبت این پیروزی بزرگ علی (علیه السلام) در آن روز فرمود: «لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ(علیه السلام)لَعَمْرِو بْنِ عَبْدَوَدْ اَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْنِ؛ ضربت علی(علیه السلام)به عمرو بن عبدود برتر از عبادت جن و انس است.»

اکنون باید بررسی کرد که چرا این ضربت از عبادت جن و انس برتر است بااینکه علی (علیه السلام) در جنگ‌های دیگر نیز فداکاری‌های مشابه داشته است؛ مثلاً در جنگ اُحُد 70 زخم بر بدن حضرت وارد شد؛ اما بااین‌حال مقاومت کرد و صدای غیبی از آسمان این‌گونه از وی تمجید کرد:‌«لَا سَیْفَ إِلَّا ذُوالْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِیٌّ؛[4] شمشیری جز ذوالفقار و جوانمردی جز علی نیست.» در این زمینه احتمالات و اقوالی وجود دارد که به اهمّ آنها اشاره می‌شود:

الف) اخلاص والا و بالا

یک احتمال که طرفدارانی نیز دارد، این است که اخلاص بسیار بالای علی(علیه السلام)در کشتن عمرو بن عبدود و اینکه ذره‌ای در آن هوا و هوس راه نداد و حضرت علی(علیه السلام) فقط برای رضای خدا سر عمرو بن عبدود را از بدنش جدا کرد،‌ باعث ارزش این عمل شده است.

 

شاهد این ادّعا

جریانی نقل شده است که جا دارد آن را از زبان استاد شهید مرتضی مطهری بشنویم: «هنگامی که عمرو، مبارز طلبید، احدی جز علی(علیه السلام)از جا تکان نخورد. پیغمبر فرمود:‌ علی‌جان فعلاً بنشین. دفعه سوّم یا چهارم که مبارزه طلبید،‌ عمر بن خطاب برای این عذر مسلمانان بخواهد [و سکوت آنان را توجیه کند]، گفت: یا رسولالله! اگر کسی جواب نمی‌گوید، عذرش خواسته است [و درواقع معذور است]. این شخص، غول است وکسی نیست که بتواند با او برابری کند. یک وقت در سفری دزد به قافله ما حمله کرد،‌ او یک کره (بچه) شتر را به‌عنوان سپر روی دستش بلند کرد. با این غول که یک انسان نمی‌تواند بجنگد. بالاخره علی(علیهالسلام)می‌آید و چنین قهرمانی را به خاک می‌افکند و روی سینه او می‌نشیند و سرش را از بدن جدا کند.

او خدو[5] انداخت بر روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

عمرو بن عبدود از شدّت عصبانیتی که داشت، آب دهان به‌صورت مبارک علی(علیه السلام)انداخت؛ ولی حضرت از روی سینه وی بلند می‌شود، مدّتی قدم می‌زند و بعد می‌آید و می‌نشیند عمرو بن عبدَوَدْ می‌گوید: چرا رفتی و چرا آمدی؟ می‌فرماید: تو به‌صورت من آب دهان انداختی. احساس کردم که ناراحت و عصبانی شدم. ترسیدم درحالی‌که دارم سر تو را از بدن جدا می‌کنم عصبانیّت من در کارم دخالت داشته باشد و آن، هوای نفس است «من تیغ از پی حق می‌زنم» و نمی‌خواهم در کارم غیر خدا دخالتی داشته باشد.[6]

از این داستان استفاده‌شده که راز ارزش ضربت علی (علیه السلام) در جنگ احزاب، اخلاص بالای او بوده است.

مولوی هم به همین مطلب اشاره می‌کند:

از علی آموز اخلاص عمل

شیر حق رادان مطهر از دغل

در غزا بر پهلوانی دست‌یافت

زود شمشیری برآورد و شتافت

او خدو انداخت بر روی علی

افتخار هر نبی و هر ولی

آن خدو زد بر رخی که روی ماه

سجده آرد پیش او در سجده‌گاه

در زمان انداخت شمشیر آن علی

کرد او اندر غزاش کاهلی

گشت حیران آن مبارز زین عمل

وز نمودن عفو و رحمت بی محل

گفت بر من تیغ تیز افراشتی

از چه افکندی مرا بگذاشتی

آنچه دیدی بهتر از پیکار من

تا شدی تو سست در اشکار من

آنچه دیدی؟ که چنین خشمت نشست

تا چنان برقی نمود و بازجست

آنچه دیدی؟ که مرا زان عکس دید

در دل وجان شعله‌ای آمد پدید

آنچه دیدی؟ برتر از کون و مکان

که به از جان بود و بخشیدیم جان

در شجاعت شیر ربانیستی

در مروّت خود که داند کیستی...
ج

ای علی که جمله عقل و دیده‌ای

شمه‌ای واگو از آنچ دیده‌ای...

راز بگشا ای علی مرتضی

ای پس از سر القضا حسن القضا

با تو واگو آنچ عقلت یافتست

یا بگویم آنچه بر من تافتست...

چون تو بابی آن مدینه علم را

چون شعاعی آفتاب حلم را

باز باش ای باب بر جویای باب

تا رسد از تو قشور اندر لباب

باز باش ای باب رحمت تا ابد

بارگاه ما له کفواً احد....

گفت من تیغ از پی حق می‌زنم

بنده حقم نه مملوک تنم
ج

شیر حقم نیستم شیر هوی

فعل من بر قول من باشد گواه[7]

به هرحال این احتمال را نمی‌توان پذیرفت که راز و فلسفه ارزش ضربت مولا علی(علیه السلام) در جنگ خندق، فقط اخلاص او بوده است؛ زیرا امام علی (علیه السلام)‌ در تمام اعمال و جنگ‌های خویش، نهایت اخلاص را داشته است. جنگ بدر، خیبر و... همه به‌صورت خالص و صد در صد برای خداوند بوده است. و همچنین است انفاق‌های او مثل انفاق غذای افطاری خویش به فقیر و یتیم و اسیر، که در عظمت آن سوره دهر (انسان) نازل می‌شود. بااین‌حال تعبیر برای آن با تمام اعمال امّت درباره آن نیامده است.


پی نوشت ها:

 

[1]. خداوند این قضاوت خصمانه و کینه‌توزانه آنان را این‌گونه به چالش کشیده است. ]أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلا[؛ «آیا کسانی را که بهره‌ای از کتاب [آسمانی] به آنان داده‌شده، ندیده‌ای؟ که به «جبت» و «طاغوت» ایمان‌دارند و درباره کافران می‌گویند: آنها از کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت یافته ترند؟! آنها کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده است،‌ و هر کس را خدا لعنت کند برای او یاوری نخواهی یافت.» (نساء/51) این داوری به قدری دور از انصاف بود که دکتر اسرائیل ولفنسول یهودی می‌نویسد: آنان نباید مرتکب چنین خطای فاحشی می‌شدند و در برابر سران قریش پرستش بت‌ها را برتر از توحید معرّفی کنند اگرچه قریش تقاضای آنها را رد می‌کردند؛ زیرا بنی اسرائیل قرن‌ها حامل پرچم توحید در میان ملت‌های بت‌پرست بودند.» حیات محمد، محمّد حسین هیکل، مکتبة النهضة المصریة، قاهرة، چاپ هشتم، 1963 م، ص 329.

[2]. تاریخ الامم و الملوک، طبری، دار القاموس الحدیث، بیروت، چاپ اوّل، بی‌تا، ج 3، ص 96؛ انساب الاشراف، بلاذری، تحقیق: محمد حمید الله، دارالمعارف، قاهره، چاپ اوّل، بی‌تا، ج 1، ص 94؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 20، ص 218؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، المطبعة العلمیّة، قم، بی‌تا، ج 1، ص 198؛ و ر.ک: تاریخ اسلام، مهدی پیشوایی، نشر معارف، تهران، چاپ ششم، 1386 ش، ص 250 ـ 251.

[3]. المستدرک علی الصحیحین، تحقیق واعداد، عبدالرحمن المرعشی، دار المعرفة، بیروت، چاپ اوّل، 1406 ق، ج 3، ص 32؛ الامم و الملوک، طبری، ج 3، ص 48؛ ر.ک: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، قم،‌ چاپ دوم، 1374، ص 54 ـ 55.

[4]. بحارالانوار، ج 20،ص 54، وص 103، و ص 105.

[5]. خدو: آب دهان.

[6]. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم،‌ چاپ اول، 1383 ش، ج 32، ص 594.

[7]. مثنوی معنوی، جلال الدین بلخی، تهران،‌ بی‌تا، چاپ نهم، 1362 ش،‌ بخش 164، دفتر اوّل، ص 183 ـ 187؛ اشعار مولوی تقطیع شده است اصل قصّه بیش از این اشعار است.

منبع: ماهنامه اطلاع‌ رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 182

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group