روزه
روز? حقيقي
از نظر قرآن قبولي اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آنهاست. عملي كه به انگيزۀ تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد، پذيرفته است. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:
«يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتُبطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالمَنِّ وَ الاَذَی كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَيُؤمِنُ بِاللهِ وَ اليَومِ الآخِرِ »[1]
اي كساني كه ايمان آوردهايد، صدقههاي خويش را با منّت نهادن و آزار رسانيدن باطل نكنيد، مانند كسي كه اموال را از روي ريا و خودنمايي انفاق ميكند و به خداوند و روز قيامت ايمان ندارد.
قرآن در اين آيۀ كريمه هشدار ميدهد كه خدمتهاي خود را با منّت باطل نكنيد و در اعمال خود ريا و تظاهر نداشته باشيد. اگر تظاهر و خودنمايي در عملي باشد، علاوه بر آنكه آن عمل باطل است، گناه آن در حد كفر به خداوند و بيايماني نسبت به جهان آخرت است. بنابراين، چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد، جز تشنگي و گرسنگي فايدهاي براي روزهدار نخواهد داشت. اگر شخصي براي ستايش مردم و خودنمايي و ريا روزه بگيرد، روزۀ او نه تنها باطل است، بلكه گناه آن در حد كفر به پروردگار عالميان است.
حضرت علي«سلام الله علیه» فرمودند:
كَم مِن صَائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلاّ الجُوعُ وَ الظِّمَاءُ، وَ كَم مِن قَائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن قِيامِهِ إِلاَّ السَّهَرِ وَ العَنَاءَ، حَبَّذا نَومُ الاَكيَاسِ وَ إِفطَارُهُم [2]
چه بسا روزهداري كه از روزهاش جز تشنگي نصيبي ندارد و چه بسا شبزندهداري كه جز رنج و سختي بهرهاي نميبرد. چه خوش است خواب هوشمندان و افطار آنان.
در قرآن كريم خداوند خطاب به پيامبراكرم«صلی الله علیه و آله و سلم»ميفرمايد:
«قُل إِنَّمَا أعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثنَی وَ فُرَادَی ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا »[3]
بگو شما را به يك چيز اندرز ميدهم: دو نفر، دو نفر و يك يك براي خدا قيام كنيد، سپس بينديشد.
اين آيۀ كريمه همگان را به قيام براي خدا كه همانا انجام دادن خالصانۀ اعمال براي خداست، دعوت ميكند و آن را اندرز يگانه و موعظهبخش بشريت معرفي ميكند.
اگر در يك ظرف غذا مقدار كمي مواد آلوده ريخته شود، محتويات ظرف هر چند غذاي خوشمزهاي باشد، غيرقابل استفاده ميشود. ريا و تظاهر هم اين چنين است. اگر در نماز، روزه و هر عمل عبادي ديگر ذرّهاي ريا و تظاهر وجود داشته باشد، آن اعمال ارزش خود را از دست ميدهند و مورد قبول درگاه احديّت قرار نميگيرد. قرآن شريف ميفرمايد:
«صِبغَةَ اللهِ وَ مَن أحسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً »[4]
اين است نگارگري الهي و كيست خوش نگارتر از خداوند؟
اگر انسان بتواند به گفتار و كردار خود رنگ خدايي بدهد، عمل او با ارزش ميشود و نزد خداوند ارج و بها پيدا ميكند. چنانچه روزهدار با خلوص نيّت و تنها به خاطر خشنودي پروردگار روزه گرفت، ميتواند در وقت افطار بگويد:
أللَّهُمَّ لَكَ صُمتُ وَ عَلَی رِزقِكَ أفطَرتُ وَ عَلَيكَ تَوَكَّلتُ [5]
خدايا فقط براي تو روزه گرفتم و با روزي تو افطار ميكنم و تنها بر تو توكّل ميكنم.
آدمي با پر و بال اخلاص ميتواند به عالم ملكوت پرواز كند و به جايي برسد كه جز خدا نبيند. وقتي همۀ افكار و اعمال انسان نور خدايي داشته باشد، شيطان نميتواند او را فريب دهد. همانگونه كه در قرآن كريم آمده است:
«إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطَانٌ عَلَی الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَی رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ »[6]
شيطان را بر كساني كه ايمان آوردهاند و بر خدا توكّل ميكنند، تسلّطي نيست.
در روايتي آمده است:
النَّاس كُلُّهُم هَالِكُونَ إلاَّ العَالِمُونَ وَ العَالِمُونَ كُلُّهُم هَالِكُونَ إِلاَّ العَامِلُونَ وَ العَامِلُونَ كُلُّهُم هَالِكُونَ إِلاَّ المُخلصُونَ وَ المُخلصُونَ فِي خَطَرٍ عَظِيمٍ [7]
همۀ مردم در معرض هلاكت قرار دارند، جز انسانهاي عالم و آشناي به دين. عالمان همگي در معرض هلاكت هستند، جز عملكنندگان به دين. عمل كنندگان نيز همگي در معرض هلاكت هستند، جز مخلصان. و مخلصان نيز در موقعيتي سترگ قرار دارند.
انسانهاي مخلص در معرض خطر شيطان قرار ميگيرند. شيطان با وسوسۀ پيوستۀ خود ميكوشد تا با وارد كردن نوعي ريا و تظاهر، ارزش اعمال مؤمنان مخلص را از بين ببرد. ارزش يك ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غرور، ريا و خودنمايي همراه شود، از ميان ميرود.
در قرآن كريم آمده است كه شيطان به خداوند عرض ميكند:
«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاُغوِيَنَّهُم أجمَعِينَ إِلاّ عِبَادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ [8]»
گفت به عزّت تو سوگند كه همگان را گمراه ميكنم، مگر آنها كه از بندگان مخلص تو باشند.
بندگان مخلَص كساني هستند كه خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاكم است. و عبادتهاي آنان فقط براي تقرب به حق تعالي و لقاي پروردگار است. كسي كه خداوند بر دلش حاكم شده باشد، ديگر هوي و هوس به قلب او راه نمييابد، افكار و خواطر شيطاني به ذهن او وارد نميشود و در خطر وسوسههاي شيطان قرار نميگيرد؛ زیرا که
قَلبُ المُؤمِن عَرشُ الرَّحمَان [9]
قلب مؤمن عرش خداي رحمان است.
پینوشتها:
[1]. بقره/ 264.
[2]. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 367.
[3]. سبأ / 46.
[4]. بقره / 138.
[5]. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 360.
[6]. نحل / 99.
[7]. مصباح الشّريعة، ص 37.
[8]. ص/ 83 ـ 82.
[9]. بحار الانوار، ج 55، ص 39.