تقوی در قرآن
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
تقوی در قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
موضوع امروز بحث تقوی در قرآن است.
در این تقوی مسایلی که هست:
1” معنای تقوی
2” اهمیت تقوی
3ـ نشانههای تقوی
4” راه پیدا کردن تقوی
تقوی وقایه یعنی حفاظت، تقوی ینی جنه، منتها جنهای است که به جنة متصل میشود. جنه یعنی سپر یک کسی که سبد دستش است دستش خسته میشود اما اگر سپر نباشد شمشیرها به صورتش ضربه وارد میکنند حفظ کردن سپر مشکل است اما دست هر کس باشد محفوظ است. کفش سنگین است اما در عوض پا را از تیغها حفظ میکند. گاهی حجاب ممکن است سختید اشته باشد مثلاً برای بچه بغل کردن. اصولاً هر کاری ممکن است مشکلاتی هم داشته باشد اما حفاظت ارزش این سختیها را دارد معنای تقوی اسن است، یک حالت روحی است تصنفی هم نیست ممکن است آدم بر حسب ظاهر یک مدت آدم خودش را نگه دارد ولی توقی یک حالت ملکه است یعنی کم کم باید جز ذات باشد.
شما وقتی خانهای میسازید این دیوارها شما را محدود میکند اما در عوض محفوظ هم میکند، به قیمت محفوظ کردن ارزش دارد که آدم خودش را محدود کند.
آیا تقوی یعنی وارفتگی یا وارستگی؟
بعضی که میگویند فلانی آدم با تقوی این هست یعنی وارفته است تقوی به معنی وارستگی است نه وارفتگی چند وقت پیش یک گروهی آمدند پهلوی من همه میگفتند و میخندیدند یک نفر ساکت و بی سر و صدا نشسته بود من گفتم ایشون چه کسی است؟ گفتند ایشون خودسازی میکند این بنده خدا فکر کرده خودسازی ینی از دیگران دور شو، با کسی حرف نزن، یک نفر توی خیابان راه میرفت و به شکمش نگاه میکرد گفتند چرا اینفدر به شکمت نگاه میکنی، گفت دکتر گفته مواظب شکمت باش، معنایی که دکتر گفته مواظب شکمت باش را نفهمیده بود یعنی چه؟ بعضیها خیال میکنند دختر با تقوی یعنی دختر عبوس و بداخلاق، منزوی، ه معنی تقوی این نیست که آدم اجتماعی نباشد.
سوره آل عمران 186 تقوی یعنی مقاومت تقوی همراه با قیام است. خلاصه معنای تقوی اینات که انسان قاومت هم داشته باشد «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» آل عمران/186.
قرآن تقوی وصبر را در نار هم گذاشته است، آدمهایی هستند که انگشتر دارند غسل جمعه میکنند گریه میکنند اما هیچ تحملی ندارند تا یک چیز بشود داد میزنند. پس صبر و تقوی با هم است.
آیه بعد تقوی یعنی کار خوب انجام دادن. بعضیها تقوی دارند نه به دیگران کمک میکنند نه وام میدهند معنای تقوی این نیست که فقط به یاد خدا باشی باید یک سری کارهای دیگر هم انجام دهیم.
تقوی در کنار احسان گفته شده سوره نسا 128 «وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً» نساء/128.
تقوی و احسان کردن در کنار یکدیگر است.
تقوی و اصلاح، اگر اهل تقوی هستی باید اهل اصلاح هم باشی، نساء 129، بیا بیرون دو نفر را با هم آشتی بده. تقوا یعنی مفاسد را اصلاح کن، «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً» نساء/129.
در این چند دقیقه گفتم تقوا باید با پشتکار باشد تقوای باید با کارهای خیر باشد. تقوا باید با اصلاح باشد. پس تقوی به معنای کناره رفتن نیست.
اهمیت تقوا:
آدم با تقوا آزاد است ون حدث داریم «فان التقوی اتق من کل ملکه» آدم با تقوا آزاد است. چرا؟ چون آدم با تقوا چشم به جیب کسی ندارد. راحت حرفش را به همه کس میزند من اگر از تلویزیون پول بگیرم شبی که میخواهد خورشید بگیرد نمیتوانم زنگ بزنم الو صدا وسیما، من امشب بیایم نماز آیات را برای مردم بگویم، میگویند: باز میخواد بیاید ده دقیقه خودش را نشان دهد 2 و 3 تومان بگیرد.
وقتی من صحبت کردم و پول نگرفتم زبانم باز است یعنی زنگ میزنم و میگویم آقا این را پخش نکنید این را پخش بکنید.
تقوا هدف انبیا است
اعراف 63، انبیا که آمدند تا ردم با توقا شوند.
«أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» اعراف/63.
پیغمبر برای شما آمدند برای تقوی.
هدف انبیان این است که مردم اهل تقوا شوند.
این آثار تقوا.
در سوره انفال آیه 34 داریم متولی مسجدالحرام چه کی باشد خادم الحرمین یک نفر باشد یا گروه باشد. وقتی گروه باشد آن گروه چه کسی باشد قرآن در سوره انفال میفرماید، «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ» انفال/34 قرآن میگوید سرپرت مسجدالحرام بای گرهی باشد اهل تقوا یعنی آدمهای بدسابقه حق ندارند سرپرست ماجد باشند ه برای اسلام شاخ و شانه بکشند. هسئت امنا باید آدمهایی باشند که برای اسلام شاخ وشانه بکشند. هیئت امنا باید از همه اقشار در آن باشد تاجر اشد معلم باشد خانم باشد دانشجو باشد بچه دبیرستانی باشد ایکه چون مرحوم پدرم آنجا راساخته بابا مسجد که ارث پدر نیست ممکن گاهی وقتها آقازاده را مردم قبول نداشته باشند، باید چه کنیم، باید ببینیم مصلحت چیست، چه کسی پیش نماز باشد جمعیت بیشتر میشود، چه برنامههایی مسجد را زنده میکند، چه برنامه هتایی مسجد را خواب میکند، حیات مسجد به مسجدی هاست. اجازه بدهید که مسجد کانون رشد مسجدیها باشد.
خلاصه قرآن روی مسد عنایت دارد خادم مسجد چه کسانی بودند،
1ـ زکریا
2ـ ابراهیم
3ـ ابراهیم و اسماعیل
مسجد خیلی کرامت دارد غبارروبی مسجد مهم است مادر مریم نذر کرد که خدایا بچهای که متولد شد خادم مسجد شود، «إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراً» آل عمران/35.
تقوا چیست؟
هدف انبیا تقوا است، سرپرست مسجدالحرام را باید افراد با تقوا داشته باشند. اصلاً از آدم بی تقوا کار قبول نمیشود مائده 27 «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» مائده/27 خمس نمیدهد زکات نمیدهد اما افطاری میدهد این افطاری قبول نیست نماز نمیخواند اما شاگرد اول دانشگاه شده است.
انفاق بی تقوا
می گویند یک کسی را میگفتند خیلی آدم خوبی است اما صادق(ع) ایشون را دید که به مغازه بقالی رفت و و تا انار دزدید. رفت مغازه نانوایی و دو ا نان هم برداشت و پول نداد و رفت، و همینطور که میرفت انار و نان را داد به یک فقیر. امام صادق دید و به او گفت: تو چه کار کردی؟ مرد گفت مومن باید زرنگ باشد. دو تا انار دزدیدم دو تا گناه شد. دو تا نان دزدیدم دو تا گناه. روی هم 4 تا گناه شد، اما قرآن میگوید کمک به فقیر ضرب در ده میشود چهل تا پس چهل تا ثواب کردم چهار تا گناه از آن کم میشود میشود 36 تا ثواب. امام فرمود: بله درست است که کسی کار خوب بکند ضرب در ده میشود اما فقط عمل با تقوا، اگر تقوا نباشد کار قبول نیست
گاهی وقتها یک حوض کوچک چون تمیز است آدم دوست دارد اما یک استخر چون لجن است با اینکه آب آن زیاد است اما استفاده نمیکنیم خلاصه مهم نیست که آب حوض چقدر است گاهی آب کم خوردنی است اما گاهی آب یک استخر بزرگ خوردنی نیست، افرادی هستند خیلی جان میکنند، اما روز قیامت چیزی دستشان را نمیگیرد، مثل کسی که جیبش سوارخ است و لذا یکی ازدعاها میگوید «اللَّهُمَّ وَ سَدِّدْنِی مَا یُرْضِیکَ عَنِّی»(بحارالأنوار، ج86، ص315) یعنی خدایا من را سدسازی کن
آیه بعد میگوید
تمام اینهایی که با هم رفیق هستند با هم قهر میکنند. زحزف آیه 67، همه دوستیها یک بار مصرف است فقط متقین میمانند«الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقینَ» زخرف/67، همه دوستیها در روز قیامت تبدیل به دشمنی میشود مگر افراد با تقوا، چون یک چیزی را آدم به خاطر شکلش دوست دارد تا مریض شد و شکلش برگشت خلاص، لذا حدیث داریم که اگر میخواهید ازدواج کنید دختری را به خاطر شکلش قبول نکنید چون شکل دختر با یک زایمان یا با یک مریضی برمی گردد. به خاطر جهیزیهاش ازدواج نکنید چون مد جهیزیه عوض میشود به کمال نگاه کنید.
پسر نوح بی دین بود ر چه پدرش گفت، گوش نداد و گفت من میروم قله کوه، هر چه پدرش میگفت خدا میگفت نه کوه نجاتم میدهد.
کسی که به غیر خدا تکیه کند به زمین میافتد.
شاه به بالای90 کشور تکیه کرد و یک کشور هم حامی امام نبود امام بدون حامی کشورها پیروز شد اما شاه با بالای 90 کشور سقوط کرد. «دُونِ اللَّه» تار عنکبوت است.
تمام دوستیها دشمنی میشود به غیر از دوستی که برای خداباشد. امام وارد ایران شد پنج میلیون استقبال کننده از دنیا رفت ده میلیون تشییع جنازه. این علاقه به امام علاقه خدایی است.
اگر دوستی برای خداباشد از بین نمیرود.
و بالاخره بهترین زاد و توشه تقوا است،
بقره 197 و «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ» بقره/197 بهترین توشه تقوا است. افرادی مال زیاد دارند. بعضی کتاب زیاد دارند افرادی علم زیاد دارند بهترین توشه تقوااست. در سواره حجرات داریم «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» حجرات/13، گرامی ترین شما نزد خدا کسی است که تقوا داشته باشد. و کرامت هم خیلی مهم است خدا کریم است کریم صفت خداست قرآن کریم است رسول کریم است کریم لقب فرشتگان است گرامت یعنی بزرگواری «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».
ابعاد تقوی،
تقوی در مسایل مالی هست در سوراه بقره میفرماید: «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً» بقره/282 ملل مردم را بدهید لقمه حرام خیلی مهم است برادرها و خواهرها ماه رمضان با لقمه حرام افطار نکنید امام حسین روز عاشورا چند بار موعظه کرد گوش ندادند فرمود لقمه حرام در شکمتان است شکمتان از لقمه حرام پر شده، ربا حرام است، ربا زنا با مادر است.
پس تقوی در مسایل مالی، تقوی د مسایل خانوادگی، تقوی در مسیال سیاسی، انتخابات پیش میآید اگر کی به فردی که نمرهاش مثلاً شانزده است اما چون هم محلی و دوستش است رای بدهد حدیث داریم: به خدا و رسول خدا و همه مومنین خیانت کرده است.
تقوی در مسایل خانوادگی،
می گفت وارد خانه امام صادق شدم رنگ امام پریده بود گفتم آقا ناراحت هستی، گفت بله خیلی ناراحت هستم، برای اینکه به زنها گفته بودم کسی نرود پشت بام، امام دیدم که خانم بچه را بغل کرده و از نردبان بالا میرود، تا من وارد خانه شدم زن ترسید و بچه از دستش افتاد و مرد. امام فرمود از مرگ بچهام ناراحت نیستم، ازای ناراحت هستم که چرا خانم خودم را ترساندم.
خدایا هر چه به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و علم و عقل و تقوای ما بیفزا.
وقت بی تقوایی خودت دست ما را بگیر و ما را حفظ کن.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته