يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

قال الله تبارک و تعالی:«یا ایُّها الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُم الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَّکُم تَتَّقُونَ». (بقره:183)
ایجاد انگیزه
خدا را شاکریم که به ما سلامت، امنیت، عمر و فرصت داد که آغاز یک ماه رمضان دیگر را زنده باشیم و پای مجالس معارف و احکام و مسائل دینی بنشینیم.
شناخت و فضیلت ماه رمضان مهمتر از شناخت زمان و مسائل جنبی و در واقع صوری آن است. همانگونه که در یکی از دعاهای امام سجاد علیه السلام این است :«ألهِمنَا مَعرِفَةَ فَضلِهِ وَ اِجلَالَ حُرمَتِه» (دعای 44 صحیفه سجادیه، صفحه 186؛ مصباح کفهمی، ص 610.) ؛ خدایا اول به ما توفیق معرفت نسبت به فضیلت و حرمت ماه رمضان و سپس تکریم و تجلیل از این ماه الهی را عنایت فرما. شناخت آغاز و پایان و احکام ماه رمضان مهم است؛ چرا که رمضان بر این احکام استوار است. اما شناخت فضیلت و حرمت این ماه شاید کمتر از شناخت اصل آداب و احکام این ماه نباشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«هُوَ شَهرٌ أوَلُهُ رَحمَةٌ وَ أوسَطُهُ مَغفِرَةٌ وَ آخِرُهُ عِتقٌ مِنَ النَّارِ»؛ ماه رمضان ماهی است که آغازش رحمت، وسطش مغفرت . پایانش آزادی و برائت از آتش است.
ماهی که بیش از 50 نام دارد! ماه عتق، ماه معرفت، ماه فوز، ماه فضیلت، ماه مبارک، ماه مواسات، ماه آزادی، ماه برکت، ماه صبر؛ «شَهرٌ مُبارَکٌ، شَهرُ الصَّبرِ، شَهرُ الصِّیامِ، شَهرُ المَغفِرَةِ، شَهرُ البَرَکَة، شَهرُ المُواساةِ، شَهرُ العِتقِ». این عظمتی است که خداوند آن را در مقابل ما قرار میدهد، «هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فِیهِ اِلَی ضِیافَةِ الله». ( بحار النوار، ج 93، ص 342، ج 7، ص 473، دعائم الاسلام، ج 1، ص 268.)

سفره الهی گسترده است، سفره هایما وقتی غذایش خورده میشود تمام میشود، وقتی انسان سیر می-شود، تازه آغاز رحمت است. «ما عِندَکُم یَنفَدُ»سفرههای ما فناپذیر است، غذا که خورده میشود تازه مکافات جمع کردن آشغالهایش شروع میشود، اما سفره های الهی «وَ ما عِندَاللهِ باقٍ» (وسائل الشیعه، جلد 10، ص 313؛ بحار النوار، ج 93،ص 356؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، صفحه 295.) ؛ هیچ وقت فنا پذیر نیست. سفره ی الهی سفره ی کرامت، مهربانی و عزت است. صاحب خانه نگفته که چه کسی بر سر این سفره بنشیند، همه دعوتند؛ «دُعیتُم فِیهِ اِلی ضِیافَةِ الله».
خیلی ضعف است که سفرهای به این بزرگی باشد اما جایی برای ما نباشد. سفرهای با این عظمت ولی انسان نتواند چیزی از آن بردارد! گاهی یک سفره مال افراد خاصی است؛ میگویند رؤسا دعوت دارند، یا مسئولین دعوت دارند، و یا مثلاً اینجا فامیل هایشان را دعوت کرده اند، غذا به اندازه همه نیست. اما یک سفرهای که همه حق دارند بر سر آن بنشینند و همه چیز هم در آن هست و ماندگار هم است، اگر کسی نتواند از مائدهها و غذاهای این سفره استفاده کند، خسارت دیده و ضرر کرده است. رمضان ماه نشستن سر سفره الهی است، ماه نشستن سر سفره عزّت و کرامت و مهربانی است. اگر میخواهی ببینی در این سفره چیست به دعای جوشن نگاه کن؛ سفرهی رحمت و سفره کرامت.اما هر کس نتواند سر این سفره بنشیند «فَاخلَعَ نَعلَیکَ إنَّکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُویً» (طه:12.) باید پاکیزه و با ادب نشست. باید اجازه ورود به این سفره را گرفت و نشست. ماه رمضان ماه چنین عظمت و ضیافتی است.
متن و محتوا
رمضان و فرصتهای طلایی
ماه رمضان آغاز سال (بحار الانوار، ج95، ص 334.)عبادی است. سید بن طاووس رحمة الله در این باره مینویسد: محرم آغاز سال تاریخی و قمری است- نزد ما فروردین سال شمسی است در بعضی جاها میلاد حضرت مسیح آغاز سال میلادی است- ایشان می فرماید اینها برای سالهای تاریخی بشر است، اما سال عبادی اول رمضان است. لذا مرحوم میرزا جواد آقای ملکی رحمة الله وقتی ماه رمضان شروع میشد توصیه می کردند نماز شکر بخوانید. در توصیههای کتاب «المراقبات» دارند که شب اول ماه رمضان سوره فتح را بخوانید. در مفاتیح و جاهای دیگر آمده است که شب اول ماه رمضان غسل کنید و دعای مخصوصی را که پیامبر میخواند، بخوانید. لذا خوب است که انسان برنامههای عبادیش را با این سال تعیین کند؛ مثل خمس، زکات و برنامهریزی هایی که برای زندگیش دارد. مثلاً اگر تنظیمی در کارهای عبادیش دارد از رمضان شروع کند. چون ماه رمضان سال عبادی بشر است این مطالبی را که عرض میکنم نه روایت است و نه حدیث؛ اینها را خودم اینگونه دستهبندی کردهام؛ در ماه رمضان ما هفت فرصت استثنایی داریم البته نه این که در دیگر ماههای سال این فرصتها را نداریم اما در ماه رمضان بیشتر است.
1- فرصت تقویت اراده و تصمیمگیری
یکی از مشکلاتی که الان ما در جامعه داریم ضعف اراده است. خیلیها میگویند: من میدانم بد اخلاق هستم اما نمیتوانم بر بداخلاقیام غلبه کنم، و یا مثلاً نباید اعتیاد داشته باشم، و یا ناسزا بگویم، و یا در نماز کاهلی کنم، اما نمیتوانم. امروزه افراد مبتلا به گرفتاریهای مختلف، اظهار ضعف اراده میکنند.
ماه رمضان ماه تقویت ارادههاست. چگونه شما تا وقتی اعلام نشده که ماه رمضان است نیت روزه ماه رمضان نمیکنید، همچنین تا اعلام عیدفطر نشده از روزه بیرون نمیآیید چگونه الآن که شما روزهاید هر چند به سیگار معتاد باشید، سیگار نمیکشید. اگر چه خیلی به غذا علاقهمند هستید اما غذا نمیخورید؛ لذا کسی که در روز ماه رمضان با اراده خودش غذا نمیخورد و یا با حلالش رابطه برقرار نمیکند، در غیر ماه رمضان هم میتواند از حرام اجتناب کند. نگویید نمیشود اگر نمیشود پس چرا چهارده، پانزده ساعت غذا نمیخورید؟! چرا آب نمی-آشامید؟ چرا یک ماه ورود و خروجت منظم است؟ این ماه، ماه تقویت اراده است. این اولین فرصت طلایی و زمینهای است که در اختیار ماست، به شرط این که آدم خودش را بشناسد. در کتابی به نام «تست خودشناسی» نوشتهای جالب بود. الان تستها و آزمونهای مختلفی برگزار میشود؛ برای کنکور آزمون میگیرند، برای مدارس استعدادهای درخشان تست میگیرند، برای کارمندها تست میگیرند- ایشان یک تست به نام تست خود شناسی درست کردهبود و حدو 80-70 سوال جلوی هر فردی گذاشته بود. چه خوب است ما این تست خودشناسی را برداریم و این سوالات جواب دهیم: نقاط ضعفم چیست؟ نقاط مثبتم چیست؟ استعدادم چگونه است؟ اگر امسال آخر عمر من باشد آیا آمرزیده شدهام؟ اگر این ماه رمضان آخر عمر من باشد، آیا عبادتم درست است؟ آیا مالم پاک شده است؟ آیا اخلاقم خوب است؟ آیا حسادت ندارم؟ چقدر شاعر زیبا سروده است:
قیمت هر کاله میدانی که چیست قیمت خود را ندانی احمقی است
«کاله» یعنی کالا، الان میگویند قیمت فلان جنس اینقدر است، قیمت فلان جنس پایین آمده؛ مثلاً الان میدانی قیمت سیبزمینی و پیاز چند است، قیمت همهی کالاها را میدانی اما اگر قیمت خود را ندانی این احمقی است. امیرالمؤمنین چقدر زیبا فرموده است:«العَالِمُ مَن عَرَفَ قَدرَهُ» (قال علی علیه السلام: العَالِمُ مَن عَرَفَ قَدرَهُ و کَفَی بِالمَرءِ جَهلاً الا یَعرِفُ قَدرَهُ. (نهج البلاغه، خطبه 103)) : عالم کسی است که قدر و حد خویش را بداند. قدر خودمان را بدانیم خودمان را کوچک و ذلیل نکنیم. حد خودمان را بدانیم. بعضیها قدر خودشان را نمیدانند لذا به میدان نمی-آیند. بعضیها حد خودشان را نمیدانند، یعنی به میدان میآیند که کار را خراب میکنند.
گفته شد هفت فرصت طلایی در ماه رمضان داریم؛ 1
- تقویت اراده، اراده را میشود تقویت کرد.
داستان
تصمیم سعادت بخش
نبی اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله با اصحابش از بیابانی عبور می کردند، پیغمبر اکرم به اصحاب خود فرمودند: توقف کنید، الان کسی به ما میرسد که سه روز است شیطان بر او نفوذ نکرده و بر او مسلط نبوده- خیلی مهم است بعضیها یک دقیقه هم از شیطان جدا نیستند- این چه کسی است که پیغمبر میفرماید سه روز است که شیطان بر او راه نیافته است. همه به بیابان چشم دوخته بودند، دیدند یک عرب لاغر اندام که چشمهایش به گودی افتاده با شتر نحیفی در حال آمدن است.
«مَن رَسولُ الله»؛ پیغمبر کیست؟
گفتند: ایشان.
عرض کرد: یا رسول الله! سه روز است که تصمیم گرفتهام مسلمان شوم و بت پرستی را کنار بگذارم، اکنون به مدینه آمدهام و شما را در این بیابان پیدا کردهام. بعد از اینکه شهادتین را گفت، عرض کرد: حالا باید چه کنم؟ پیامبر فرمود: نماز بخوان، در ماه رمضان روزه بگیر، در عمرت اگر مستطیع شدی حج بیت الله حرام را به جای آور، زکات و خمس مالت را بپرداز- در این روایت تعبیر«زکات» دراد- زکات اموالت را بده، مالت را پاک نگه دار، اینها اعمال و وظایفی است که بر گردن توست. عرض کرد: یا رسول الله! فقط همینها مرا بس است. بعد خداحافظی کرد و رفت. بعد از ساعتی پیغمبر متوقف شد و فرمود برگردید، این شخص از دنیا رفت. عرض کردند: برای چه یا رسول الله! فرمود: شترش به چالهای برخورد کرد و از روی شتر سقوط کرد و همانجا جان داد. عرض کردند: یا رسول الله! این مرد به هیچکدام از این اعمالی که شما فرمودید عمل نکرد؛ نه نماز خواند و نه روزه گرفت و نه حج به جای آورد و نه زکات داد. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله اصحاب را کنار بدن این شخص آوردند، خیمه زدند و فرمودند: کسی وارد نشود. بدن را به خیمه آوردند، غسل دادند و کفن کردند. آن شخص میگوید: وقتی پیغمبر آمد، دیدیم جبین آن حضرت عرق کرده، پرسیدیم: یا رسول الله! چه شده؟ فرمودند: فرشتههای زیادی به استقبال او آمده بودند، تا به او سلام و درود بگویند، با یک دنیا سلام و تحیت وارد بهشت برزخی شد. این انسان تصمیم گرفت. در ماه رمضان اراده تقویت میشود.
امید به وعدهی خدا
شخصی به نام احمد بن محمد ابی نصر بزنطی خدمت امام رضا علیه السلام آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! نه سال است که دعایی میخوانم و دعایم مستجاب نمیشود، اخیراً ناامید و به خدا بدبین شدهام. امام علیه السلام فرمود: اگر کسی به این نقطه رسید، سقوط کرده است و بعد بلافاصله فرمود: احمد ابن محمد! شیطان دنبال چنین فرصتهای است تا از اینجا نفوذ کند. جدم امام باقر علیه السلام فرمود: گاهی خدا دعایی را مستجاب میکند اما سالها آن را به تأخیر میاندازد؛ مثلاً اگر فرزند میخواهی 10 سال به تأخیر میاندازد.- برخی از افراد هستند که بعد از بیست و چند سال صاحب فرزند شدهاند یا بعد از گذشت 17 سال از ازدواجشان بچهدار شدهاند. یا مثلاً حدود 10، 15 سال بچه نداشته-اند، بعد بچهای را به فرزندی قبول کردهاند و آن وقت صاحب فرزند شدهاند- امام رضا علیه السلام فرمود جدم امام باقر علیه السلام فرموده است که گاهی خدا بندهای را دوست دارد، دعایش را مستجاب میکند اما سالها به تأخیر میاندازد تا ارتباط او با خدا قطع نشود؛ وقتی به یاد حاجتش میافتد گریه میکند و با خدا حرف میزند. بعد امام رضا علیه السلام فرمود: اگر من به تو وعدهای بدهم آیا به من اعتماد میکنی؟ گفت: بله به شما اعتماد دارم چون شما امام و حجت خدایید. امام علیه السلام فرمود: این بندهی خدا! خدای من به تو وعده داده است «ادعُونی أستَجِب لَکُم» (غافر:60.) ، تو چگونه به من اعتماد میکنی و به خدا اعتماد نمیکنی؟ به همین دلیل است که میگویم در ماه رمضان هفت فرصت طلایی داریم.
1- تقویت اراده؛ نگویید نمیشود، نگویید نمی-توانم.چگوه اراده شما حلال را کنار می-گذارد؟ پس حرام را هم میتواند کنار بگذارد.
2- فرصت آشتی با خدا
خدا چقدر زمینه و فرصت آشتی با خودش را فراهم کرده است! هر کس که ماشین وجودش کُند شده و هرکس که با خدا قهر بوده است، خدا سراشیبی و زمینه برایش گذاشته است.
داستان
سه نوع عبادت
عیسی بن مریم (علی نبینا و آله و علیه السلام) از جایی عبور میکرد، در آنجا به سه گروه برخورد کرد؛ گروه اول را دید که دارند گریه میکنند و عبادت میکنند. فرمود: گریهی شما از چیست؟ گفتند: «الخوفُ مِنَ النّار»؛ ما از آتش جهنم می ترسیم. فرمود: بدانید کسی که اینگونه از خوف خدا اشک بریزد خدا او را از آتش میرهاند. امید داشته باشید که آتش جهنم به بدن شما برخورد نمیکند. گروه دوم را دید که ناله میکنند. پرسید شما چرا تضرع میکنید؟ گقتند: «الشوقُ الی الجَنَّةِ»؛ از عشق بهشت، جایی که در آن لغو نیست، گناه نیست، دروغ و کلک و خلاف نیست. جایی که درآن فرشته ها و انبیاء هستند. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: امید داشته باشید که خدا به شما بهشت را می-دهد. به گروه سوم رسید پرسید: شما چرا اشک میریزید؟ شما چرا عبادت میکنید؟ گفتند: «حُبُّ الله»؛ ما خدا را دوست داریم. فرمود: «أنتُمُ المُقَرَّبُون» (شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 156؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 224.) شما مقربید؛ آن دو گروه هم خوب بودند ولی، شما بالاترید و این نتیجه دوست داشتن خداست.
امیرالمؤمنین، در این باره فرمود: دوازده نکته در تورات وجود دارد که من آنها را به عربی ترجمه کردهام و روزی سه بار به آنها نگاه میکنم.- این کلام امیرالمؤمنین نشان دهنده اهمیت این دوازده عبارت است- من یک مورد را بیان میکنم؛ یکی از آنها سفارشات خداست، «یَابنَ آدم اُحِبُّکَ فَانتَ أَحبِبنِی»؛ انسان من تو را دوست دارم چون تو بنده من هستی، پس تو نیز مرا دوست داشته باش. عزیزان، این حداقل کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم. ماه رمضان، ماه آشتی و ماه کنار گذاشتن قهر با خداست. ماه رمضان، ماه برقراری رابطه با خداوند است. این هم دومین فرصت در ماه رمضان است؛ فرصت طلایی آشتی با خدا، اشتی با ذات اقدس الهی که این همه در روایات بر آن تأکید شده است.
پیغمبر گرامی اسلام،حضرت محمد صل الله علیه وآله وسلم درمسجد روبه اصحاب کرد و فرمود : کدام نشانه ی مومن مهم تر است ؟- مومن علامتهای زیادی دارد.در سوره ی مومنون حدود هفت،هشت علامت برای مومن ذکر شده است.در روایات و همچنین در کافی شریف ده ها علامت گفته شده است- پیامبر فرمودند کدام نشانه ی مومن از همه بالاتر است؟ یکی گفت : یا رسول الله! نماز. فرمودند:نه.یکی دیگر گفت:روزه.فرمودند:خیر. یکی گفت زکات،دیگری گفت جهاد. پیغمبر مکرم فرمودند: همه ی اینهایی که گفتید فضیلت و ارزش مؤمن است اما بالاترین مستمسک ایمان و عروة الوثقای مومن، حب خداست.
بالاترین نشانه ی مومن این است که هم دوستی هایش وهم بغض هایش برای خدا باشد. (الکافی، ج 2، ص 25.)
جوان گنهکار
داستانی از یکی از اولیاءالهی که در کتابهای مربوط به حالات اولیاء نوشته شده است. داستان زیبایی است. یکی از اولیاء میگوید در مصر بودم از جایی عبور میکردم، دیدم عقربی با سرعت در حال آمدن است. مسیر خشکی را طی کرد و به کنار برکهای رسید. لاکپشتی از آب عبور کرد سوار بر لاکپشت شد. علاقهمند شدن ببینم این عقرب چه مأموریتی دارد که اینگونه باسرعت در حال رفتن است. خودم را به آن طرف آب رساندم. دیدم جوانی زیر درختی خوابیده، ماری از بالای درخت آمده تا جوان را نیش بزند. در آستانهی نیش زدن مار، عقرب خودش را به جوان رساند و مار را نیش زد و نگذاشت جوان را نیش بزند. وقتی که عقرب رفت و مار هم به زمین افتاد با خودم گفتم این جوان کیست که خدا این قدر دوستش دارد، عقرب را مأمور کرده تا بیاید و مار را نیش بزند تا این جوان زنده بماند؟ بالای سرش رفتم و او را تکان دادم. متوجه شدم دهانش بوی مشروب می-دهد. تعجب کردم که او خلاف فرمان الهی را انجام داده است. بیدارش کردم و قصه را برایش تعریف کردم و پرسیدم: جوان تو چه کردهای؟ تو الان معصیت خدا را کردهای، قاعدتاً باید از در خانه خدا طرد شده باشی. چه کار مثبتی انجام دادهای که اینگونه خدا به تو مهر ورزید؟ گفت پول برداشتم که بروم شراب بخرم، به آستانه در که رسیدم مادرم مرا صدا زد و گفت یک ظرف آب برایم بیاور تا وضو بگیرم. یک ظرف آب برایش گذاشتم و از خانه بیرون آمدم. همین-گونه که در مسیر میآمدم عالمی میخواست سوار مرکبش شود مرا صدا زد و گفت: جوان بیا رکاب این مرکب را بگیر تا من سوار شوم. رکاب مرکب را گرفتم تا او سوار شود. آمدم مغازهی شراب-فروشی، شراب خریدم. اضافهی پولی که در دستم بود، فقیری عبور میکرد گفت به من کمک کن، به فقیر کمک کردم. هر چه فکر میکنم میبینم این چند کار را قبل از انجام گناه انجام دادهام.
خداوندا!«یا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَه» (بحار الانوار، ج91، ص 239.) ، با این که شراب خورده و مغضوب الهی هست، اما چون کار مثبتی انجام داده، اول خداوند چهره مثبتش را به او نشان میدهد. از این موارد بسیار داریم به همین دلیل گاهی به پدر و مادرها میگویم همیشه فقط به نقاط ضعف جوانهایتان نگاه نکنید. اگر جوانی نقطه ضعف دارد اما نماز میخواند، به پدرش احترام میگذارد، مؤدب است و بالاخره یک ویژگی مثبت دارد، خداوند این ویژگی مثبت را برجسته میکند. همانگونه که در دعا داریم:«یَا مَن اَظهَرَ الجَمیلَ وَ سَتَرَ القَبِیحَ». شرابخوری تو را پوشاند اما خدمت به مادرت را ارج نهاد. «یَا مَن لَم یُواخِذ بِالجَرِیرَة» (مستدرک، ج6، ص 308؛ بحار النوار، ج51، ص 304.) ؛ زود مؤاخذهات نمیکند. در دعای کمیل هم میگویی: «کَم مِن قَبیحٍ سَتَرتَهُ وَ کَم مِن فادِحٍ مِنَ البَلاءِ اَقَلتَهُ وَ کَم مِن عِثارٍ وَقَیتَهُ»؛ خدایا! چه لغزشهای بسیاری که از آن نگاهم داشتی، چه زشتیهای بسیاری که از من پوشاندی و چه خوبیهای کمی که خودم آن را چیزی نمیدیدم اما تو آنها را بزرگ کردی. اندکی خوبی بود اما تو آن را پخش کردی تا مردم همه آنها را ببینند. اگر قرار بود خدا اَظهر القبیح باشد بیچاره بودیم، خدا اَظهر الجمیل است. خدایی که این قدر مهربان است با وجودی که آن جوان خلاف امرش را انجام داده و شراب خورده، اما به خاطر کار مثبت او رحمتش را اظهار میکند. چرا با این خدا باید قهر کنیم؟ چرا رابطهی ما با چنین خدایی کم باشد؟
3- فرصت برنامهریزی و نظم
یکی از مشکلاتی که در زندگی همه ما وجود دارد ضعف برنامهریزی و نظم است. ماه رمضان دو ورود و خروج منظم دارد که همهی ما آن رارعایت میکنیم: 1- ورود به ماه و خروج از ماه؛ الان مغازههای ساندویچی باز هستند، چرا؟ چون هنوز شروع ماه رمضان اعلام نشده است. اما به محض این که شروع ماه اعلام شود، این مغازهها بسته میشوند. 2- ورود و خروج روزانه؛ مثلاً در حال خوردن غذا هستی که با گفتن اذان غذا خوردنت تمام میشود. و یا از گرسنگی به خودت میپیچی اما چیزی نمیخوری، میگویی باید اذان گفته شود. چرا نظم را به این زیبایی رعایت میکنی؟ سحر از خوردن دست میکشی و افطار شروع به خوردن میکنی. بهتر است بقیهی زندگی ما همینگونه باشد؛ در نماز اول وقتمان هم نظم باشد در برنامهریزی خانوادگیمان هم نظم باشد.
4- فرصت رفع کدورت
کدورتها را کنار بگذاریم و رفت و آمدها را زیاد کنیم. امام صادق علیه السلام فرمود: سه گروه هستند که نمازشان یک وجب هم بالا نمیرود و نمازشان مردود است. این سه گروه چه افرادی هستند؟ حضرت فرمود:«رَجُلٌ أمَّ قُوماً وَ هُم لَهُ کارِهُونَ» اول: کسی که در جایی ریاست بکند که مردم او را نمیخواهند. بلد نیست و به زور بر مردم ریاست میکند. «رَجُلٌ أمَّ قُوماً»؛ مثل حجاج-ها، معاویهها و متوکلها که بر مردم حکومت میکردند در حالی که مردم آنها را نمی-خواستند. گروه دوم چه کسانی هستند؟ فرمود:«امرَأَةٌ بَاتَت»زنی که بخوابد در حالی که همسرش از او ناراضی است. («قَالَ الصادق علیه السلام: ثَلاثَةٌ لَا یَقبَلُ الله لَهُم صَلَاةً عَبدٌ أبِقٌ مِن مَوَالِیهِ حَتَّی یَرجِعَ إِلَیهِم فَیَضَعَ یَدَهُ فِی أَیدِیهِم وَ رَجُلٌ أَمَّ قَوماً وَ هُم لُهُ کَارِهُونَ وَ امرَأَةٌ بَاتَت وَ زَوجُهَا عَلَیهَا سَاخِطٌ» (وسائل الشیعه، ج8، ص 350، امالی شیخ طوسی، ص 193؛ بحار النوار، ج 81، ص 319).) منظور من در اینجا از این دوجمله انسانی است که با هم قهرند و کدورت دارند، نه فقط زن و شوهر. پس یکی از عللی که باعث بالا نرفتن نماز میشود قهر و کدورت است. پیغمبر خدا فرمود: فرشتهها(میکائیلها، جبرائیل، اسرافیل و...)در اول ماه رمضان هرکدام یک پرچم نصب میکنند.پرچمی که جبرئیل نصب میکند روی آن نوشته شده:«لَا إِلَهَ إِلَّا الله مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ طُوبَی لِأُمَّةِ مُحَمَّدٌ عَلَیهِ السلام یُنادُونَ بِالاَسحَاربِالبُکاءِ وَ التَّضَرُّع» («قَالَ رَسول الله صلی الله علیه و آله: إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضَان أَمَرَ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَبعَةً مِن المَلَائِکَةِ جَبرَئیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسرَافیلَ وَ کَو کَبَائیلَ وَ شَمشَمائِیلَ وَ إِسمَاعیلَ وَ دَردَائِیلَ مَعَ کُلِّ مَلَکٍ مِنهُم لِوَاءٌ مِن نُورٍ وَ سَبعُونَ أَلفاً مِنَ المَلَائِکَةِ مَعَ جَبرَئیلَ لِوَاءٌ مِن نُورٍ یَضرِبُ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَکتُوبٌ عَلَی ذَلِکَ اللُّوَاءِ لَا اِلَهَ اِلَّا الله مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله طُوبَی لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلی الله علیه و آله یُنادُونِ بِالأَسحَارِ بِالبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ أُولَئِکَ هُمُ الآمِنُونَ یَومَ القِیامَةِ»(مستدرک، ج7، ص420؛ بحار النوار، ج 93، ص343)) ؛ خوشابه حال امتی که ارتباطهایشان با هم صمیمی باشد. چقدر تأکید شده که افطاری بدهید. اگر اندکی سفرهها کمخرجتر و سادهتر شود، همین سفره افطار زمینهی رفع کدورت میشود. همین رفت . آمدها، شبها با هم به مسجد آمدنها و کنار هم نشتنها فرصتی برای رفع کدورت است.
5- فرصت صبر
انسان در ماه رمضان صبور است، تا اذان گفته نشده نمیخورد و نمیآشامد و تحمل دارد. این صبر را در سایر ایام هم میشود تعمیم داد.
6- فرصت قناعت
در ماه رمضان انسان با مناعت طبع و قناعت رفتار میکند.
7- فرصت پیوند با ولایت
ماه رمضان شبهای قدر و شبهای احیا دارد. انسان در شبهای احیا اسامی ائمه علیه السلام را بر زبان جاری میکند. در مجالس روضه می-نشیند، روضه میشنود و اشک میریزد.
پس هفت فرصت طلایی در ماه رمضان در مقابل ماست، فرصت قناعت، فرصت صبر و فرصت پیوند با ولایت و محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام خدا مرحوم شهید مطهری اعلی الله مقامه الشریف را رحمت کند! به او گفته شد چرا شما این قدر به علامه طباطبائی ارادت دارید؟
- بسیاری از بزرگان در آن زمان بودند اما ارادت مرحوم شهید مطهری به علامه طباطبائی ویژه بود- ایشان فرموده بود: در علامه طباطبائی عظمتهایی دیدم. یکی از آنها این بود که علامه هر افطار میآمد ضریح حضرت معصومه علیه السلام را میبوسید و بعد افطار میکرد. در تمام روزهای ماه رمضان دیدم علامه طباطبائی روزهاش را با بوسیدن ضریح حضرت معصومه علیه السلام باز میکند. این همان فرصت پیوند با ولایت است.
گریز و روضه
بنابر نقل روايت اول لحظات آخر عمر دختر پيامبر گرامي اسلام بود. «السَّلام عليکِ يا فاطمة الزَّهرا يا بنت رسُول الله يا قرَّة عين النبي المصطفي!» اميرالمؤمنين کنار بستر فاطمه زهرا عليها السلام نشست، به امام حسن و امام حسين، زينب و امّ کلثوم فرمود: از اتاق بيرون برويد. مظلوم و مظلومه کنار هم نشستند، چرا؟ چون زهرا مي خواهد وصيت کند. اميرالمؤمنين عليه السلام وصي اوست، مي خواهد سفارش هايش را بنمايد؛ لذا بچه ها از اتاق بيرون رفتند.
اميرالمؤمنين کنار بستر زهراي مرضيه عليها السلام نشست: «وَ ضمَّ راسَها إلي صدره» بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۹۱٫،اشک از گونه هاي فاطمه زهرا عليها السلام جاري شد. آقا هم اشک مي ريخت و مي گفت: فاطمه جان! من در فقدان تو گريه مي کنم براي نبود تو و غربت خودم اشک مي ريزم؛ «أَبْکِي مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي». بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۱۳٫چگونه بعد از تو اين خانه و چهار يتيم و اين سختي ها را تحمل کنم؟ اما زهرا جان! تو چرا گريه مي کني؟ بي بي عليها السلام مي فرمايد: يا اميرالمؤمنين! من براي مظلوميت تو اشک مي ريزم!
علي جان! سفارش هايي دارم : يکي اينکه بدنم را شب غسل بده ، شب کفن کن و شب به خاک بسپار! نمي خواهم آن دو نفر بر بدن من نماز بخوانند و در تشيع جنازه من حاضر گردند. علي جان! خودت متکفل کارهاي من بايد گردي، خودت بدنم را غسل بده. بچه هاي يتيمم را فراموش نکن. طوري برنامه هايت را تنظيم کن که شب ها پيش بچه ها باشي. مبادا آنها تنها بمانند. حسين را از ياد مبر! بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۷۸٫– درباره ابا عبدالله به طور ويژه سفارش کرد – وقتي من را در ميان قبر مي گذاري زود از کنار قبرم نرو. آن لحظه ميت مونس مي خواهد، چه مونسي بالاتر از تو علي جان. کنار قبرم بنشين«فَأَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ وَ الدُّعَاءِ» حارالانوار، ج۷۹، ص ۲۷؛ منتهي الآمال، ص ۱۹۲٫ و برايم قرآن و دعا بخوان، کنار قبرم بنشين و برايم اشک بريز.
پيراهن خود در غم من چاک مکن جز نيمه شب جسم مرا خاک مکن
از فاطمه يادگاري اگر مي خواهي خون هاي مرا ز روي در پاک مکن.
هر وقت دلت براي فاطمه تنگ شد. بدان: «البابُ وَالجِدارُ وَالدِّماءُ شهودُ صِدقِ ما بِهِ خِفاءٌ»
علي جان!
مرا چو غسل نيمه شب به پيش کودکان دهي مبادا سينه مرا به زينبم نشان دهي!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group