يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

به نام خداوند بخشایندهی مهربان
فرصت مناجات با خداوند با زبان معصومین
ایجاد انگیزه
یکی از فرصتهایی که مناسب است انسان در شبانه روز برای خود قرار دهد، فرصت مناجات با خدای متعال است که در محبت خداوند به انسان و قرب معنوی او نیز مؤثر است. مناجات با خدای متعال، به نوعی به انس و همنشینی با او و نیز خلوت با او نیاز دارد. و اصل این خلوت، خلوت دل و باطن است. یعنی درون خانهی دل ما، باید از غوغاها، شلوغیها، جنگها و هوا و هوسها خالی و آرام باشد تا بتوانیم با خدای متعال خلوت کنیم. گاهی ممکن است برای اینکه این خلوت دل حاصل شود، انسان برنامهها و یا زمانهایی را برای خلوت با خدای متعال اختصاص دهد. انبیاء گاهی چهل روز متوالی به خلوت می-پرداختند، عارفان نیز گاهی به چله مینشستند و یا برای رسیدن به آن خلوت و فراغت باطنی که انسان بتواند به نجوای با خداوند برسد، روزهای اعتکاف بیشتری در نظر میگرفتند؛ البته آن نجوا و انس و خلوتی که اغیار در آن نگنجد.
حال در انس و قرب به خدای متعال و در پیشگاه حضرت او که خالی از بیگانهها و اغیاراست، چه باید گفت؟ در این زمینه بیانات زیادی وجود دارد اما توصیه مؤکد بزرگان این است که مناجاتی که میکنیم، بیشتر مناجات نقل شده از معصومین علیهم السلام باشد؛ زیرا اگر انسان بخواهد با زبان خود با خداوند سخن بگوید، ممکن است حرف های ناروایی بزند؛ چرا که گاهی مشاهده میشود وقتی با معصوم علیه السلام صحبت میکند، محبت معصوم علیه السلام برای او تجلی و نوعی انسی پدید میآورد و سخنانی میگوید که عظمت و جلال معصوم علیه السلام در آن نادیده گرفته شده است. گاهی نیز هیبت خدای متعال برای انسان جلوه میکند و او سخنانی میگوید که بوی یأس و ناامیدی میدهد و این سخنان مناسب گفت وگوی با معصوم علیه السلام نیست.
متن و محتوا
سیر در کلام معصوم و داشتن خوف و رجاء
آشنایی با کلام معصوم علیه السلام مرتب انسان را بین خوف و رجاء حرکت میدهد و این تغییر و حرکت آن چیزی است که به آن احتیاج داریم و قلب ما باید با نور خوف و رجاء ریاضت بکشد تا به قرب برسد. در زیارت جامعه الأئمه المؤمنین راجع به ائمه علیهم اسلام آمده که «لَا يَسْبِقُكُمْ ثَنَاءُ الْمَلَائِكَةِ فِي الْإِخْلَاصِ وَ الْخُشُوعِ وَ لَا يُضَادُّكُمْ ذُو ابْتِهَالٍ وَ خُضُوعٍ أَنَّى وَ لَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِي تَوَلَّى اللَّهُ رِيَاضَتَهَا بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ جَعَلَهَا أَوْعِيَةً لِلشُّكْرِ وَ الثَّنَاءِ...»( المزار الكبير، لابن المشهدي، ص: 293). ملائکه در مقام حمد و ثناء بر اخلاص و خشوع شما سبقت نمیگیرند، آن-هایی که در حالت خضوع و ابتهال در درگاه الهی هستند هیچ وقت عِدل و هماورد شما نمیشوند؛ زیرا شما قلوبی دارید که خدای متعال عهدهدار آن شده و متولی آن است و حتی جبرئیل هم در آن راه ندارد، ملائکه هم نیستند و خدای متعال با خوف و رجاء قلوب شما را ریاضت داده و متولی آن است و قلوب شما را وعاء و ظرف حمد و ثنای خودش کرده است.
گاهی خداوند انسان را در حالت خوف، به نقطهای میرساند که ممکن است پس از آن فرد به ورطهی سقوط کشیده شود، آن هنگام، فضل الهی را به او نشان میدهند و حالت امید و رجاء به دل انسان برمیگردد. این حالت رفت و آمد بین خوف و رجاء از مواردی است که برای سلوک انسان لازم است. بنابراین ما در ریاضات باطنی احتیاج داریم که از یک طرف پشت بام نیفتیم بدین گونه که گاهی محبت خدا و معصوم علیه السلام برای ما جلوه کند و عظمتش از یادمان برود و یا حتی گاهی در ادبیات خودمان شروع به مزاح با معصوم علیه السلام کنیم که در شأن ایشان و حتی خود ما نیست. در روایت است که شخصی در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله با امیرالمؤمنین علیه السلام مزاح کرد که رسول خدا فرمودند: شما چه حقی دارید که با ایشان مزاح کنید؟ هر کس حریمی دارد. پس برای اینکه بخواهیم به اشتباه مبتلا نشویم و در مواردی خوف و رجاء بر ما غالب شود، خوب است که با زبان معصوم علیه السلام مناجات کنیم.
آثار دعا و مناجات به زبان اهل بیت
مناجات به زبان معصوم دارای فواید دیگری نیز میباشد، از جمله اینکه افقهایی را پیش روی انسان باز میکند که خود او به هیچ وجه نمیتواند در آن افقها پرواز کند. دعای ابوحمزه به قدری پیوسته در انسان ایجاد و انتقال حال میکند و به گونهای فضاهای حاجات انسان و رحمت واسع خداوند را نشان می-دهد که انسان حیرت میکند. در حین عبور از این حالات پیوسته، گاهی جا دارد انسان در هر جملهی این دعا یک شبانه روز تأمل کند تا آن جمله در دلش تثبیت شود. این لطف معصوم علیه السلام است که انسان را به سرعت به این حالات منتقل میکند و این ظرف معصوم علیه السلام است که شما را متوقف نمیکند و فضاهایی را به روی شما باز میکند که هیچ کس دیگر نه آن فضاها را دیده و نه میتواند این افقها را برای شما بگشاید.
از دیگر خاصیتهای دیگر مناجات با زبان معصوم میتوان گفت که احوالی که بر دل ما وارد میشود از عالم بالا میآید؛ یعنی اگر قلوب افراد نورانی میشود و محبت و خوف خدای متعال بر آن فرود میآید، یا اینکه ترس از عقوبت یا امید به رحمت بر ما مستولی میشود، ضعفهای خود را به او نشان میدهند. تمام این تحولات دل از عالم بالا و از عالم ائمه علیهم السلام می-آید. اگر شما دعاهای معصومین علیهم السلام را خواندید، پشتیبان آن خود امام است؛ آنگاه آن حالی که باید از عالم بالا بر قلب شما نازل شود، نازل میشود و این حققت دعاست. حقیقت دعا همین حالات است، حقیقت صلاه آن خشوع حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است لذا فرمودند: «نحن الصلاة، نحن الزکاة» (بحار الأنوار ،ج‏24، ص: 303) اگر توانستیم در نماز جلوهای از آن حالات را پیدا کنیم به نماز میرسیم. مناجات نیز به همین صورت است که اگر کسی از معصوم علیه السلام یاد گرفت و با دعای ابوحمزه و مکارم الاخلاق، مناجات کرد، آن احوالی که باید از عالم بالا به دل انسان بیاید تا انسان مناجات را بفهمد، فرود میآید و شخص میتواند دعا را متوجه شود.
لزوم مداومت و توسل در مناجات
در ابتدای راه، فهم این مناجاتها بسیار دشوار به نظر می-رسد؛ زیرا دل انسان مأنوس نیست و باید مدتی ادامه دهد تا آرام آرام باب فهم مناجاتها به روی او باز شود. بنابراین اگر یک شب و دو شب انسان ابوحمزه خواند و از آن بهرهای نبرد، نباید گمان کند فایدهای ندارد بلکه باید ادامه دهد و به امامی که مناجات از او نقل شده است، متوسل شود؛ مثلا قبل از خواندن دعای ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام اجازه قلبی بگیرد و بعد وارد حریم دعای حضرت شود که بعد از مدتی به خصوص اگر همراه با مراقبه در روز باشد، آن تحول حال در انسان پدیدار میشود. شخصی به حضرت علی علیه السلام عرض کرد: آقا! موفق به شب زنده داری و نافله شب نمیشوم. حضرت فرمود: «قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُكَ» (الكافي، ط- الإسلامية، ج‏3، ص: 450) گناهان روزت تو را در غل و زنجیر کشیده است. بنابراین غفلتهای روزانهی انسان، مانع از مناجات او در شب میشود. البته بهتر است در مداومت بر مناجات، سعی کنید مناجاتی را که با احوال شما مناسب است انتخاب کنید، مثلا اگر کسی در حال توبه است مناجات التائبین را بخواند و اگر در مقام محبت است، مناجات محبین را بخواند.
محتوای مناجات شاکین/ شکایت از نفس
در مناجاتهای پانزدهگانهای که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است، معارف بلندی بیان شده است که در اینجا به مناجات الشاکین میپردازیم. در این مناجات حضرت به ما تعلیم میدهند که از چهار چیز شکایت کنیم و این شکایت را هم نزد خدای متعال ببریم. این چهار چیز عبارتند از: نفس و شیطان که مانع هستند و نمیگذارند راه خدا را برویم و چشم و قلب که ابزار هستند و گاهی در خدمت انسان قرار نمیگیرند و به او کمک نمیکنند. در این دعا حضرت به ما آموزش دادهاند که از این موارد به خداوند شکایت کنیم و بخواهیم تا شکل اصلاح شده-ی آنها را به ما تسلیم کند. به بیان دیگر بسیاری اوقات، انسان قبل از اینکه در مسیر خدای متعال گام بردارد با نفس و شیطان همراه است و بنابراین هیچ شکایتی از آنها ندارد و احساس مانع نمیکند، اما همین که تصمیم میگیرد راه خدا را برود و از نفس و شیطان فاصله بگیرد، احساس میکند که این نفس و شیطان مزاحم او هستند و نمیگذارد او قدم بردارد.
استاد مرحوم ما در کتاب «صراط» نیز نقل کردهاند که موقعی ما با دوستان به اردویی رفته بودیم که در آنجا امامزاده ای در بالای کوه قرار داشت و ما خواستیم به محل دفن امامزاده برویم اما یکی از دوستان ما ناتوان بود و نمیتوانست از کوه بالا بیاید، از این رو مجبور شدیم برای او از ده الاغی کرایه کنیم. از داخل ده تا کوه مسیر ما با الاغ یکی بود و با هم همراه بودیم و به مشکلی بر نخوردیم، اما وقتی به یک دو راهی رسیدیم که از یک مسیر به امامزاده میرفت و از مسیر دیگر به آغل حیوان و این حیوان به مسیر آغلش عادت داشت ولی ما میخواستیم بالای کوه بیاید و از اینجا درگیری و کشمکش شروع شد و در نهایت الاغ لگدی زد و وسایل ما را به ته دره ریخت و دوستمان را به زمین انداخت. در اینجا بود که به دنبال کسی میگشتیم تا چوبی به سر این حیوان بزند و تسلیمش کند. ایشان میفرمود: «مسیر ما با نفس خود نیز اینگونه است که تا وقتی با آن همراه هستیم، با هم میرویم و هیچ ماجرایی نداریم اما آنجا که انسان میخواهد از نفس جدا شود و راه خدا را برود، درگیری شروع میشود زیرا نفس راه دنیا و خطا و گناه را میخواهد ولی انسان راه خدا را می خواهد».
آنهایی که اهل راه هستند، نفس خود را تحت فشار و ریاضت قرار میدهند تا آرام گیرد. مثلا اگر یک نماز صبح از آنها قضا شود تا یک سال شب را نمیخوابند، اگر لقمهای شبههناک بخورند تا یک ماه روزه میگیرند، اگر یک حرف ناروا بزنند تا یک ماه سکوت میکنند، اگر نگاهی ناروا بکنند یک ختم قرآن می-خوانند، اگر هوس یک لذت حرام بکنند تا مدتها خود را از لذت حلال محروم میکنند.
حال اگر کسی بعد از همه این ریاضتها دید که نفس رهایش نمی-کند و حریف آن نمیشود، -چون نفس متصل به شیطان است- و دید که به نقطه عجز رسیده است، آن وقت باب شکایت با خدای متعال باز میشود و خداوند با قدرتی که دارد حاضر است برای ما به میدان بیاید و میتواند نفس را تسلیم کرده و تحویل ما دهد و حق را از او بگیرد. اما کسی که همراه با نفس و دنبالهرو آن است با شیطان درگیری ندارد. شخصی در خواب دید که شیطان زنجیرهایی را با خود میبرد که برخی قطور و برخی نازک هستند. به شیطان گفت: اینها برای کیست؟ گفت: این برای فلان آقاست، این یکی برای فلان عابد است، این برای فلان کاسب است و... شخص گفت: پس کدامش برای من است؟ شیطان گفت: تو که به دنبال من میآیی پس با هم دعوا نداریم که بخواهم برای تو طناب بیندازم.


اشتباه گرفتن خود با نفس
نفس انسان به حدی به او نزدیک است که انسان خود را با او یکی میداند. نفسی که «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» (عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 314 ) بین دو پهلوی انسان است و در عمق او نفوذ میکند و به گونهای با او صحبت میکند که انسان گمان میکند این خود اوست که دارد صحبت میکند، خواسته و میل و حرفش به گونهای است که آدم فکر میکند متعلق به خود اوست در حالی که این خواستهی نفس است و انسان، خود به دنبال آنها نیست. اما کسانی که مقداری مراقبه و محاسبهی نفس دارند، کمکم میفهمند که این کس دیگری است که در وجود آنها دشمنی میکند و سر و صدا به راه میاندازد و آنها را به سمت گناه و شهوتهای زودگذر میبرد و هنگامی که متوجه این دوگانگی شدند، میدانند که این نفس بسیار قهار است و با ریاضات و زحمتها و بیخوابیها و بیغذاییها حریفش نمیشوند، پس به دنبال راه نجات میگردند که در اینجا جز به خدای متعال نمیتوان به کس دیگری پناه برد و شکایت نمود.
وقتی خداوند نفس انسان را رام میکند و موانع را از سر راه او برمیدارد همین که انسان میخواهد قدم در راه خدا بگذارد، متوجه میشود ابزاری که خداوند به او داده از جمله: چشم و قلب، در اثر تصرف نفس و شیطان از کار افتاده و از دست رفتهاند؛ نه چشم بکاء و اشکی دارد و نه قلب رقتی؛ بعد از این است که نوبت به شکایت از این ابزار نزد خداوند می-شود تا این امکانات را به او برگرداند.
گریز و روضه
شود جان لحظه لحظه ازتن مولا جدا امشب
کسی دیگر نیاردشیر برشیر خدا امشب
زدوران جوانی سیربود ازعمربی زهرا
علی ای اهل عالم می شود حاجت روا امشب
لحظات آخرعمرشریف حضرت صدا زدند همه از اتاق بیرون بروند بجز بچه های خانم فاطمه زهرا همه رفتند عباس هم رفت که امیرالمومنین فرمود عباسم تو بیا تو مثل بچه های زهرایی تو بمان همه ی سفارش وو صیتها را حضرت کرد ودرانتها دست حسین را دردست عباس گذاشت فرمود عباسم روز عاشورا حسینم تنهاست دست از حمایت برادر برنداری .....
خداحافظ توای مولای عالم زداغت شد دل عالم پرازغم
خداحافظ توای بابای زینب ببین جانهازداغت گشته برلب
السلام علیک یا اول مظلوم عالم یا امیرالمومنین ..

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group