عنوان درس: قیامت
تاريخ درس: ۱۳۹۵/۴/۳
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَ المُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» است، اظهار ارادت کنيد خدمت آقا با سه صلوات.
در روزهای پنجشنبه که متعلّق به آقا امام زمان است، بحثی داشتيم و آن بحث اين بود که بالاترين ثوابها اينست که ما رضايت امام زمان را به دست بياوريم. اين از هر حجّ و عمرهای بالاتر است و از هر کربلايی بالاتر است. حتّی از هر تشرّفی بالاتر است.
تحصيل رضايت امام زمان را در آن دو جلسه فهميديم که رضايت خداست. رضايت خدا را فهميديم که بايد يک رابطۀ محکم با خدا و يک رابطۀ محکم با خلق خدا باشد. آنگاه متّقی شويم و بتوانيم مراتب تقوا را طی کنيم و هرچه بيشتر مراتب تقوا را طی کنيم، امام زمان از دست ما راضیتر میشود. رضايت خدا، رضايت امام زمان است و رضايت امام زمان، رضايت خداست. قرآن میفرمايد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»[1]
بايد از سه دسته متابعت کنيد: يکی خداوند و ديگری پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ديگری اهلبيت«سلاماللهعليهم».
جابر بن عبدالله انصاری میگويد وقتی آيه نازل شد، من در وسط منبر پيغمبر بلند شدم و گفتم يا رسول الله! معنای «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ» را میفهمم، اما نمیدانم «أُولِي الْأَمْرِ» چه کسانی هستند! پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند اينها دوازده نفرند؛ اوّل آنها علی بن ابیطالب است. اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» هم پای منبر نشسته بودند. بعد حسن و بعد حسين و بعد علی بن الحسين و بعد محمد بن علی امام باقر و فرمودند جابر تو اين امام باقر را ملاقات میکني، سلام مرا به امام باقر برسان. بعد فرمودند بعد از آنها صادق و موسی و رضا و بعد جواد و هادی و عسکری و دوازدهمين آنها اسمش اسم من و کنيهاش کنيۀ من است و غائب میشود و غيبت او طولانی میشود و بالاخره ظاهر میشود و به دست او پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته میشود.[2] لذا قرآن میفرمايد اگر میخواهی آدم خوبی باشی و اگر میخواهی در رجعت باشي. اينکه در رجعت باشي، يک معنايش اينست که در زمان ما امام زمان ظهور کند و ما در خدمتش باشيم. يک معنای رجعت در زيارت امام زمان به نام دعای عديله آمده است. میگويد خدايا اگر من مردم و مرگ مهلت نداد که من در خدمت امام زمان باشيم، خدايا مرا برگردان تا در رجعت خدمت آقا امام زمان باشم.
راجع به اين رجعت خيلی روايت داريم، هم از سنی و هم از شيعه است. من يک بار شمارش کردم و ديدم دويست و پنجاه روايت راجع به رجعت داريم. يعنی راجع به کسانی که در زمان امام زمان و بعد امام زمان برمیگردند يا حکومت میکنند يا در اين دنيا زندگی میکنند.
يادم نمیرود کسی کتابی نوشته بود و ادعای روحانيت هم میکرد و در حالی که میخواست رجعت را رد کند، به طور ناخودآگاه رجعت را اثبات میکرد. صد و هشت روايت راجع به رجعت آورده بود.
معنای رجعت اينست که وقتی امام زمان آمدند، مدّتی حکومت میکنند و معلوم نيست که چند سال است و شايد حکومت طولانی کند. چيزی که خانمها بايد خيلی افتخار کنند، اينکه قانون اساسی آن زمان مصحف زهراست و فرماندۀ کل قوا، و به قول امام زمان، اسوۀ آن زمان، حضرت زهراست. آقا امام زمان مدتی حکومت جهانی میکنند، حکومتی که قوانين اسلام در آن پياده شده است. يعنی فقر نيست و مثل الان نيست که همۀ مردم گرفتار باشند. جهل هم نيست و مثل الان نيست که داعشی درست شود. امتياز هم نيست و مرض هم نيست و اين شلوغيها که الان در بيمارستانها هست، آن وقت نيست و يک زندگی صددرصد راحت و آسوده است يا جوانها بگويند يک زندگی اسلامي. اقتصاد و اخلاق اسلام پياده میشود و وضع ادارهها اصلاح میشود و فساد اداری نداريم و فساد اقتصادی نداريم و فساد اخلاقی هم نداريم و فقط اسلام عزيز و احکام اسلام را داريم.
آقا امام زمان هستند و کسانی که در زمان ايشان هستند، ايشان حکومت میکنند. بعد نوبت میرسد به پيغمبر و ائمۀ طاهرين. پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میآيند و هزار سال حکومت جهانی میکنند. نگذاشتند پيغمبر کار کند و در حالی که نگذاشتند اما اسلام را زنده کرد و به قول ناپلئون، نصف دنيا را گرفت و گُردۀ دنيا را تکان داد. اما بالاخره نتوانست آنچه میخواست انجام دهد. بالاخره بيش از هزار سال حکومت میکند و حکومتش مثل حکومت پسرش امامزمان است. معجزه و خرق عادت نيست، بلکه پياده شدن اسلام عزيز است. وقتی اسلام پياده شد، ما فساد اداری نداريم. در زمان پيغمبر و اميرالمؤمنين ما زندان نداشتيم. اصلاً اميرالمؤمنين پنج سال بر نصف جهان حکومت کردند. روی عراق و حجاز و ايران و ترکيه و غيره حکومت کردند. حاکم اميرالمؤمنين بود و در آن پنج سال اولیالامر بود. اين اميرالمؤمنين زندان نداشت و دکة القضاء داشتند. در کوفه قبل از نماز میآمدند و دکة القضاء داشتند. بدانيد که اينها هست. ايتاليا يک شهر کفر است و الان زندانهای آنجا يا نيمه بسته است يا افراد زندانبانها از زندانيان بيشترند. اما ما اسلام عزيز داريم اما فساد اداری و رشوهها و معطلیها هست و همه برای اينست که قوانين اسلام پياده نمیشود و اگر قوانين اسلام پياده شود فساد اقتصادی و اداری و اخلاقين نداد. بالاخره بعد اميرالمؤمنين میآيند و هزار سال حکومت میکنند و بعد امام حسن و امام حسين و بعد همچنين میرسد به امام زمان و امام زمان دوباره حکومت میکند، آنگاه قيامت به پا میشود. شايد ميليونها سال حکومت اسلام است. علاوه بر اينکه ما روايات زيادی داريم و گفتم آن بیادب که میخواست عليه رجعت کتاب بنويسد با نفهميدگی صد و هشت روايت میآورد و اقرار میکند که اين روايتها هم از عامه و هم از خاصه است و صحيحالسند و ظاهرالدلاله است اما واقعاً من دويست و پنجاه روايت پيدا کردم و اگر بگردند شايد بيش از هزار روايت راجع به رجعت پيدا شود. عقل نيز همين را میگويد و عقل نمیتواند بگويد اسلام عزيز بايد همينطور باشد تا تمام شود. پروردگار عالم خاتمالانبيا درست کرده و خاتمالاوصيا درست کرده و احکام قرآن و علم ماکان و مايکون و ما هو کائن درست کرده و مفسر قرآن و اهلبيت درست کرده و همه برای اينست که اسلام عزيز پياده شود. حال هرکه غير اين بگويد غلط است. اسلام تمدّن درست میکند، اما عمده اسلام آمده تا پياده شود و وقتی اسلام پياده شد همه چيز پياده میشود. آنگاه رجعتی هم برای شيعه داريم. مثلاً سلمان فارسی و ابیذر و اصحاب خاص رسول اکرم زنده میشوند و سالها با پيغمبر اکرم حکومت میکنند. سلمان که خوب بلد است استانداری کند، او را استاندار میکنند و ابیذر که خوب سخنرانی میکند، او را سخنگو میکنند. مالک اشعر و محمد بن ابیبکر از خواص اميرالمؤمنين هستند و برمیگردند و هزاران سال استانداری و حکومت و بالاخره اداره شهر يا مملکتی را میکنند.
در دعای عديله همين را میخوانيم که خدايا! اگر مُردم و آقا آمدند، مرا زنده کن تا در آن دولت کريمه يعنی اسلام عزيز باشم و اسلام عزيز هم احکام و اخلاق و اعتقادات است. همه فهميده به احکام و اخلاق و اعتقادات اسلام میشوند و همه عمل میکنند و بديها رفع میشود و با اخلاق اسلام همه سرو کار دارند و وقتی سرو کار داشتند درخت رذالت را از دل میکنند و درخت فضيلت به جای آن میکارند و ميوهدار میکنند و به قول قرآن «تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»[3]؛ آنگاه آدمها بافضيلت و آدم واقعی میشوند. علاوه بر اينکه آدم ظاهری هستند، آدم واقعی میشوند و آدميّت دارند.
به قول سعدي:
رسد آدمی به جای که به جز خدا نداند بنگر که تا چه حد است مقام آدميت
اين رجعت برای کسانی است که امام زمان از دست آنها راضی باشد. اگر مقام عبوديت و اگر اهميّت به واجبات و اهميّت به مستحبّات و اجتناب از گناه هيچ نتيجه نداشته باشد به جز منبر امروز که خودش آمد و اميدوارم مرضی امام زمان باشد و امام زمان در اين شبهای قدر نظر لطفی به جلسه عنايت کنند و انشاءالله با رضايت امام زمان، رفع حوائج و گرفتاريهايمان شود. لذا اگر ما هيچ نداشتيم به جز همين رجعت، آنگاه بس بود که ما کوشا باشيم و تلاش کنيم برای اينکه رضايت امام زمان را به دست بياوريم. نتيجه هم زياد دارد و يک نتيجهاش اينست که وقتی مرد، با رجعت دوباره زنده میشود. کسی که خدا و پيغمبر و ائمه طاهرين از او راضی هستند، زنده میشود و گفتم اگر اين آيۀ شريفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم» را عمل کنيم. ای مسلمانها! خدا و پيغمبر و ائمّۀطاهرين را بايد اطاعت کنيد و بايد از دست شما راضی باشند. حال اگر هيچ نبودبه جز همين رجعت، بس بود که ما جداً روی اين آيه کار کنيم. اگر هيچ نداشتيم به جز اينکه دم مرگ چهارده معصوم به بالين ما بيايند برای اينکه اگر خدا راضی باشد، خدا با ما حرف میزند و اگر پيغمبر اکرم راضی باشند، نظر لطف در دم مرگ به ما دارند. اگر حضرت زهرا«سلاماللهعليها» راضی باشد، نظر لطف دارد و اگر ائمۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» راضی باشند،نظر لطف دارند. به امر اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» عزرائيل ما را قبض روح میکند و مثل گلی که ببوئيم، میميريم. جنازۀ ما را مردم میبرند اما نمیدانند چه خبرهاست و روح ما با چهارده معصوم همراه جنازۀ ماست. اگر گرفتاری هم باشد، يکی از آنها به فرياد ما میرسند.
حاج ميرزا علی آقای شيرازی يکی از علمای بزرگ در اصفهان بود و من خيلی ايشان را دوست داشتم. مرحوم آقای مطهری تا سرحد عشق ايشان را دوست داشت، لذا ايام تابستان که قم تعطيل بود، برای نهجالبلاغه و برای درس ايشان به اينجا میآمد. ايشان خيلی بالا بود، اما گاهی تندخو بود. مرحوم آقای مطهری میگفتند در درس نهجالبلاغه روزی مثل باران گريه میکرد و نمیتوانست درس بگويد و گفت ديشب خواب ديدم که مُردم و مردم آمدهاند و تشييع جنازه کردند و قبر را کندند و میخواستند مرا در قبر بگذارند و ديدم سگ سفيدی آمده و میخواهد با من در قبر بيايد. متوجّه شدم بداخلاقی من سگ شده است. میگويد يادم آمد روضهخوان هستم. حاج ميرزا علی آقا از علمای خيلی بزرگ بود، اما بهخاطر امام حسين«سلاماللهعليه» منبر میرفت و حتّی منبر خانگی میرفت. گفته بود يادم آمد من خادم حسين هستم و گفتم حسينم خادمت هستم و مرا ياری کن. ناگهان امام حسين«سلاماللهعليه» آمدند و به سگ گفتند برو و خودشان در قبر با من بودند. اگر به راستی تحصيل رضايت خدا و پيغمبر و ائمه طاهرين کنيم، مثل امام حسين«سلاماللهعليه» به فريادمان میرسد. گفتم مرحوم محدث قمی نقل میکند خانمی مرده بود و امام حسين«سلاماللهعليه» در شب اول قبر به ديدن او آمده بود و خدا عذاب قبر را از همه برداشته بود. پس کاری کنيد که از دست شما راضی باشند و اگر بخواهيد راضی باشند، بايد اسلام عزيز از شما راضی باشد. رابطۀ کامل با خدا، رابطۀ کامل با مردم و بالاخره اهميّت به واجبات و اهميّت به مستحبّات به هراندازه بشود و عمده اجتناب از گناه. تقاضا دارم تا میتوانيد اجتناب از گناه داشته باشيد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بامام زماننا، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک
[1]. النساء، 59: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد.»
[2]. کمال الدین، ج 1، ص 253.
[3]. إبراهيم، 25: «ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد.»