موضوع: شناخت اهل ذکر
کلید واژه ها: اهل قرآن، اهمیت گریه بر امام حسین(علیه السلام)، بهترین راه به خدا، تولد امام حسین(علیه السلام).
اهل ذکر
خداوند بزرگ در قرآن از اهل بیت(علیه السلام)، تعبیربه اهل ذکرفرموده. از ترکیب کلماتی که در این آیه به کار گرفته شده: «فَسئَلوا أهلَ الذِّکر إن کُنتُم لاتَعلَمون»[1]؛ آنچه را که به آن جاهل هستید، از اهل ذکر بپرسید. ذکری که با تسبیح گفته می شود، علاج جهل جامعه را نمی کند. باید کلمۀ ذکر در آیۀ شریفه،منبع علمو آگاهی و بصیرت باشد. چیست این منبع؟ خود قرآن بیان می کند: «إنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر وَ إنّا لَهُ لَحافِظُون»[2]، ما ذکر را نازل کردیم. این منبع حکمت و علم و بصیرت، قرآن است؛ پس اهل ذکر می شوند اهل قرآن. قرآن به چه کسی نازل شده؟ در خانۀ چه کسانی نازل شده است؟ در آن خانه ای نازل شده که از آن خانه در سورۀ احزاب، این گونه یاد می کند: «فی بیوتٍ ....»[3]، خانه ای که من خواسته ام، در کمال رفعت و عظمت باشد. اهل این خانه چه کسانی هستند؟ «لاتُلهِیهم تِجارَةٍ وَ لابیعٌ عَن ذِکرِ الله»[4]،اهل این خانه چه کسانی است؟ همان هایی که در باره شان می فرماید: «یُطَهِّرَکُم تَطهیرا»[5]؛ اهل این خانه چه کسانی اند؟ آن هایی که پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین کِتابَ الله وَ عِترَتی»[6]، اهل این خانه همان هایی هستند که خداوند دو عنصر محبت و اطاعت از آن ها را پاداش رسالت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار داد. «لا أسئَلکُم عَلَیهِ أجراً إلّا المَوَّدَةَ فِی القُربی»[7] نه «إلّا المَحَبَّة»؛ فرق محبت و مودت در اطاعت و اقتداست. چهرۀ الهی و ملکوتی و عرشی حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در این خانه، در این جمع، در اهل ذکر «رِجالٌ لاتُلهیهم تِجارَة وَ لابیع عَن ذِکرِ الله»[8]،اینویژگی خاص را دارد. در یک کلمه همه می دانید و همه بدانید که خداوند مهربان حضرت حسین(علیه السلام) را امام، واجب الاطاعه قرار داده. پیروی از فرهنگ و روش و منش اورا واجب دانسته و پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را مایۀ نجات معرفی کرده است.
گریه، بزرگ ترین راه نزدیکی به خدا
بهترین کار را شما دارید می کنید، گریه؛ این از اعظم قربات به سوی خدا است. اما چه قدر نیکو است که این گریه، این آب خالص عرشی و ملکوتی، با درخت اطاعت و رعایت حلال و حرام و رعایت حجاب آمیخته شود. کسانی که با اهل بیت(علیه السلام) آمدند شام، برای یزید گفتند، باادب تر، موقرتر، عفیف تر و با کرامت تر از این ها را ندیدیم. تمام مسیر چهل منزل را در روز مشغول ذکر خدا بودند و شب بیدار و به عبادت پرداختند. حتی بچۀ کوچک شان در نقطۀ سخت ترین حادثه، یک تقاضا از دشمن نکرد. با نامحرم حرف نزد. این گریه از پرقیمتی ترین گریه هاست؛ یعنی گریۀ دوم در عالم است. گریه اول، گریه در سحر است برای خدا. «تَفیضُ أعیُنُهُم مِنَ الدَّمع مِن ما عَرَفوا مِن ______»[9]، گریه ی دوم هم گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است. به طور یقین، بدانید اولین کسی که برای حضرت اباعبدالله(علیه السلام) روضه خوانده است، خدا بوده. کِی؟ زمانی که آدم از بهشت بیرون رفت. جبرئیل این روضه را گرفت و آمد برای آدم خواند. به آدم گفت این راه نجات است. گریۀ برامام حسین(علیه السلام)که با توبۀ تو قاطی شود، عرش را تکان می دهد. گریه کرد. روضه ی پروردگار هم دو سه خط بیشتر نبود.حضرت آدم(علیه السلام)، «صَغیرُهُ یُمیتُهُ العَطَش»[10]، بچه اش از تشنگی می میرد. «وَ کَبیرُهُ جِلدُهُ مُنکَمِش»[11]، ماهی پوستش خیلی صاف است؛ اما وقتی در ماهی تابه شروع می کنند به سرخ کردن ماهی، پوستش جمع می شود. حضرت آدم(علیه السلام)، زن و مردش از تشنگی پوست شان جمع می شود. حضرت آدم(علیه السلام) خیلی گریه کرد. گریۀحضرت آدم(علیه السلام) با تلقی کلمات مخلوط شد؛پروردگار درجا به او اعلام کرد: «فَتابَ عَلَیهِ»[12]، توبه ات قبول شد. «إنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیم»[13].
دل گفت مرا علم لَدنّی هوس است تعلیم کنم اگر تو را دسترس است
گفتم که الف گفت دگر میچ مگو درخانه اگرکس است یک حرف بس است
آن حرف هم یا حسین(علیه السلام) است؛ ولی چه یا حسینی؟ این یا حسینی که از دل زن و مرد، مطیع و اقتدا کننده در بیاید؛ از دل مردان و زنان پاک، مردان با ادب، زنان با حجاب و با عفت؛ بعد هم با گریه قاطی باشد. بکاء و اطاعت. خوشحال هستم که دارم با شما حرف می زنم. زیرا نوع روایات گریه، کلمۀ مؤمن در آن به کار رفته است. اگر مؤمنی برای امام حسین(علیه السلام) ما گریه کند، پنجاه نفر را در مصیبت ما بگریاند، بیست و پنج نفر را گریه بیندازد،ده نفر را برای امام حسین(علیه السلام) ما بگریاند، پنج نفر را بگریاند،«وَجَبَت لَهُ الجَنَّة» روایت در کامل الزیارات است. دیگر بالاتر از این کتابی راجع به حضرت اباعبدالله(علیه السلام)نداریم.کسی که یک نفر را بگریاند،خودش تنها بیشیند گریه کند، در ماشینیا در خانه،«وَجَبَت لَهُ الجَنَّة».
اهمیت گریه بر امام حسین(علیه السلام)
این حرف های امام صادق(علیه السلام) دل بعضی ها را سوزاند. آمدند پیش امام صادق(علیه السلام)و گفتند یابن رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، حالا اگر کسی گریه نداشته باشد چه کار کند؟ خب یک نفر است گریه اش نمی آید، چه کند؟ فرمود، برود قاطی گریه کن ها؛ نمی تواند، خودش را به شکل گریه کن در بیاورد، چهره اش را درهم بکشد، حالت غصه بگیرد؛ اگر چهره اش را درهم بکشد و حالت غصه بگیرد،«وَجَبَت لَهُ الجَنَّة». برای داغ خالی نبود که از کربلا تا شام گریه کردند. تا برگشت به مدینه گریه کردند. تا آخر عمرشان گریه کردند، برای داغ خالی نبود، می دانستند خدا با این گریه چه می کند. اصلاً این گریه برایشان یک عبادت بود. خیلی ها آمدند پیش امام زین العابدین(علیه السلام)، گفتند که با این جور گریه کردن ها «تَقتُلُ نَفسَک»[14]، خودت را می کشی. گفت باز هم گریه می کنم. می گویید با این گریه می میرم، بگذارید بمیرم. این را می گویید خود کشی؟ مردن در حال گریه بر پدرم را می گویید خودکشی؟ چه می فهمید، چه می گویید. به امام صادق(علیه السلام) گفت اگر واسطه برای گریه مان قرار دهیم، عیبی ندارد؟ مثلاً بچه مان مرده، اول یاد بچه مان کنیم تا به گریه بیاییم؟ فرمود یاد بچه تان کنید، عیبی ندارد. یاد گرفتاریمان کنیم، ما را به گریه می اندازد برای حضرت اباعبدالله(علیه السلام)، فرمود یاد گرفتاریتان کنید. خودش هم همین کار را می کرد. خودش چهل سال وقت افطار آب به او می دادند، نگاه می کرد، آب را جلوی چشمش می گرفت این قدر اشک توی آب می ریختو می گفت بگیرید عوض کنید. غذا می آوردند، ظرف را بلند می کرد و نگاه می کرد، زار زار گریه می کرد. از دور می دید، خانمی دارد می آید و بچۀ شیرخواره بغل گرفته، می ایستاد گریه می کرد. از در مغازۀ قصابی رد می شد، می دید گوسفند را رو به قبله کردند، می دوید می گفت آب به او داده اید؟ می ایستاد گریه می کرد.
این گریه واجب است بماند. مخالفت با این گریه، والله از اعظم گناهان است. مخالفت با این گریه مخالفت با حضرت فاطمه(سلام الله علیها) استو پیروزی ندارد. مخالفت با این گریه، جنگ با خداست و پیروزی ندارد. هزاروپانصد سال است این دستگاه را می خواستید چپه کنید، خودتان نابود شدید. زحمت بیخود برای چه می کشید؟ خیال نکنید بعد از ما این گریه تمام است. اینقدر خدا در آستین قدرتش آدم دارد بیاورد بیرون که این مجالس را ادامه دهد؛ این قطعی و یقینی است. تا خداوندی خدا برجاست، بیرق شاه کربلا برپاست. شاید صدها بار این روایت را شنیده باشید؛ در مجالس متعدد، تازگی دارد.
تولد امام حسین(علیه السلام)
خون امام حسین(علیه السلام) هنوز دارد می جوشد و می جوشد. بچه تازه به دنیا آمده بود. چه قدر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خوشحال بود. آمد کنار بستر حضرت فاطمه(سلام الله علیها). می گویند به زائو خبر بد ندهید. درست است. قنداقه را برداشت. اولین بار است پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دارد امام حسین(علیه السلام) را می بیند. فاطمه جان(سلام الله علیها) این بچه ات را در سرزمین دوری از مدینه به نام کربلا می کشند. فاطمه جان(سلام الله علیها) بگذار من حرف هایم را بزنم. «وَ ما یَجری عَلیهِ مِنَ المَهَل»[15]، این جمله یعنی دخترم بگذار همه چیز را برایت بگویم. بچه ها، کوچک، بزرگ و برادرهایش را می کشند. دختران و زنانش را اسیر می کنند. سرهای بریده شان را به نیزه می زنند. بگذار بگویم برایت که چه خواهد شد . زن زائو استو درد دارد. «بَکَت فاطِمَة، بُکاءً شَدیداً»[16]، به زحمت از توی رختخواب بلند شد. داد می زد و گریه می کرد. «قالَت یا أبا، مَتی یَکونُ ذلِک»[17]، این حوادث عظیم کی اتفاق می افتد؟ می خواست ببیند هست. «قالَ فی زَمانٍ خالٍ مِنِّی وَ مِنکِ وَ مِن عَلیٍ»[18]، دخترم آن روز من نیستم، تو هم نیستی، پدرش هم نیست. خوب شد نبودید، می خواستید چه چیزی را ببینید؟ تا گفت هیچ کدام از ما آن زمان نیستیم،حضرت زهرا(سلام الله علیها) دیگر بی تاب شد. هرکس در کوچه رد می شد، چنان ناله ای از حضرت زهرا(سلام الله علیها) می شنید؛حضرت زهرا(سلام الله علیها)دارد به خانم ها مجوز می دهد که در گریه بر امام حسین(علیه السلام)، صدایتان را نامحرم بشنود، بشنود. اینجا دیگر عیبی ندارد. (بقیه روضه است.)
«بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحمین».
حجةالاسلام و المسلمین انصاریان
[1].نحل/ آيه 43
[2].حجر/ آيه 9
[3]. نور/ آيه 36
[4].نور/ آيه 37
[5].احزاب/ آيه 33
[6].عيون اخبار الرضا عليه السلام/ج2/ص62
[7].شوري/ آيه 23
[8].نور/ آيه 37
[9].مائده/ آيه 83
[10].بحار الانوار(ط- بيروت)/ج44/ص308
[11].همان
[12].بقره/ آيه 37
[13].همان
[14].مثير الاحزان/ص14
[15]. بخار الانوار(ط-بيروت)/ج44/ص292
[16].بخار الانوار(ط-بيروت)/ج44/ص293
[17]. همان
[18].همان