ماه رمضان مسجد ارک تهران شب اول / ماه مبارک رمضان و رزق های آن، تجلی از اسماء الهی و حقیقت مقام ولایت
متن زیر سخنرانی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در ایام ماه مبارک رمضان به تاریخ 7 تیرماه در مسجد ارک تهران ایراد شده است. ایشان در این جلسه اشاره می کنند که ماه رمضان حقیقتی دارد و این سفره تجلی از اسماء حسنای الهی است که به شکل خاصی در این ماه در دسترس قرار می گیرد. ایشان در ادامه اشاره می کنند که اهل بیت علیهم السلام اسماء حسنی الهی هستند و معرفت به خدای متعال و درخواست از خدای متعال از طریق این اسماء واقع می شود. باطن ماه رمضان هم از اسماء الهی است؛ یعنی یک تجلی از امام زمان در این ماه شده است و ما همه مان در ذیل این تجلی امام زمان قرار می گیریم. همین طوری که حقیقت عصر ظهور چیزی جز تجلی نور نبی اکرم نیست، ماه رمضان هم باطنش همین است یعنی یک تجلی از امام زمان در این ماه است و در واقع ماه رمضان عصر امام زمان است. اگر کسی وارد باطن ماه رمضان شد وارد باطن ولایت امام زمان(عج) می شود. لذا این ماه اگر بیان می شود که درب های بهشت باز می شود و... باید توجه کرد ورود به یک وادی است و اصل این تجلی را باید درنظر داشت.
ماه مبارک رمضان و حقیقت اسماء الهی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم. ماه مبارک رمضان مثل بقیه ایام سال ظاهر و باطنی دارد. یک جنبه ملکی و دنیایی دارد که ما معمولاً آن جنبه را می فهمیم که ماه قمری جدید طلوع می کند و 29 شب شمسی ادامه پیدا می کند و بعد هم تمام می شود؛ ولی غیر از این جنبه ظاهری و ملکی که همه ما به آن توجه پیدا می کنیم یک جنبه باطنی و ملکوتی هم دارد؛ یک حقیقتی در ورای این جنبه ظاهری ماه هست که باطن ماه رمضان هست و همانی است که به تعبیر روایات از اسماء الهی است در محضر حضرت کسی عرض کرد: رمضان؛ فرمودند: نگویید رمضان بگویید شهر رمضان، با احترام یاد کنید؛ از اسماء الهی است.
غیر از اسماء لفظی که حضرت حق دارد؛ که همین اسمایی است که ما در جوشن کبیر و در دعاهای دیگر یاد می کنیم و در قرآن مکرر این اسماء آمده است، یک اسماء حقیقی هم حضرت حق دارد که این اسماء غیر از لفظ است و حاکی از جمال و جلال الهی هستند که سر همه آن اسماء حقیقی اهل بیت هستند که فرمود «نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»(1) ما اسماء الهی هستیم. خدای متعال می فرماید «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»(اعراف/180) خدای متعال اسمای حسنایی دارد؛ وقتی می خواهید خدا را بخوانید به واسطه آن اسماء الهی خدا را بخوانید تا دعایتان به هدف برسد. امیرالمومنین فرمود ما آن اسماء الهی هستیم که خدای متعال می فرماید او را بوسیله ما بخوانید. معرفت به خدای متعال و درخواست از خدای متعال از طریق این اسماء واقع می شود. آن اسماء الهی یک تنزلاتی در عالم دارند؛ مثل ماه رمضان، مثل ماه شعبان، اینها جزو اسماء الهی می شوند.
حضرت فرمود: باطن ماه رمضان از اسماء الهی است؛ یعنی یک تجلی از امام زمان در این ماه شده است و ما همه مان در ذیل این تجلی امام زمان قرار می گیریم. وقتی ماه رمضان می شود آن سفره پهن می شود و وارد ضیافت خاص امام زمان می شویم.
امام زمان(عج) مشکات تجلی نور نبی اکرم(ص) در عصر ظهور
چنانچه در عصر ظهور هم اینگونه است؛ مگر عصر ظهور چه اتفاقی می افتد و چه تفاوتی با الان دارد که این که عالم و آدم عوض می شوند و کائنات بهم می ریزد؟ مال این است حقیقت نبی اکرم ظهور پیدا می کند. حقیقت نبی اکرم غیر از این جنبه ظاهری که دارند که جنبه بشری شان است که بسیار هم جنبه فوق العاده ای است، اما حضرت یک جنبه ملکوتی و باطنی دارند. آن جنبه ملکوتی حضرت که نور الهی در ایشان تجلی کرده است و به تعبیر قرآن مَثل نور الهی هستند و باز به تعبیر قرآن شمس حقیقی عالم (خورشید حقیقی) هستند. آن شمس تجلی می کند و ظهور یعنی همین چیز دیگری نیست.
حقیقت دوران ظهور، ظهور حقیقت نبی اکرم در عالم و ظهور آن خورشید در عالم هست. این ظهور خورشید و شبی که ما می بینیم که حجاب خورشید می شود و تاریک می شود همه این ها یک مثل هایی است برای اینکه آدم بتواند آن حقایق را بفهمد. خدای متعال در قرآن از خورشید یاد کرده و به خورشید قسم خورده «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا * وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا»(شمس/1-3) قسم به خورشید و پرتو خورشید قسم به روزی که آن خورشید در او تجلی می کند و خورشید را تجلی می دهد. ظاهر آیه خیلی واضح است که همین خورشید است و خورشید در روز نورش ظاهر می شود و تجلی می کند و وقتی سپیده می دمد، حجاب شب برداشته می شود و خورشید آرام می آید بالا هوا روشن می شود. خورشید در روز تجلی می کند، تجلی خورشید در شب که نیست؛ ولی این یک مثل بیشتر نیست.
یک حقایقی پشت این مثل ها است که آنهایی که اولوالالباب هستند از این مثلها به آن حقایق می رسند و الا این مثل ها را همه می فهمند. فرمود که حقیقت خورشید وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است که همه کائنات و همه سموات و ارض و همه عوالم خلقت به نور ایشان روشن است. اگر کسی اهل معرفت به مقام نبی اکرم شد پرتو وجود مقدس ایشان را در همه عوالم می بیند؛ اگر اهل معرفت کامل شد و سیر کرد به حقیقت وجود مقدس نبی اکرم به آن سر الهی به آن اسم اعظم الهی به آن کلمه نور الهی می رسد و حقیقت نور نبی اکرم و آن مثل نور را می بیند؛ آن می شود حقیقت درک نبی اکرم و حقیقت توحید و حقیقت معرفت الله. مگر معرفت چگونه واقع می شود؟ اگر کسی بتواند سیر کند و به آن حقیقت برسد به معرفت الله رسیده است.
این نور در عصر ظهور تجلی می کند و حجاب این نور برداشته می شود. این نور به واسطه امام زمان در چراغ پر فروغ امام زمان در مشکات امام زمان این نور نبی اکرم تجلی پیدا می کند که می شود عصر ظهور. حقیقت ظهور در واقع ظهور نبی اکرم در عالم است. همه حقایق از عالم غیب الهی می آید. آن سر غیب الهی، کلمه نور الهی و کلمه روح، نبی اکرم است. ایشان در عصر ظهور در مشکات امام زمان، در وجود مقدس و چراغ پر فروغ امام زمان تجلی می کند که این می شود عصر ظهور.
امام زمان(عج) مظهر همه انبیاء و اولیاء
امام زمان حجاب را باذن الله کنار می زنند حقیقت شمس وجود ایشان که همان شمس نبی اکرم است در عالم ظاهر می شود؛ نبی اکرم را شما در وجود مقدس امام زمان می بینید. اینکه حضرت در عصر ظهور وقتی ظاهر می شوند تکیه می کنند به کعبه می فرمایند اهل عالم هر کس می خواهد انبیاء گذشته را ببیند بیاید مرا ببیند؛ نوح و آدم و ابراهیم و موسی و عیسی سلام الله علیهم اجمعین و اوصیائشان و اولیاء الهی را می خواهید ببیند، بیاید مرا ببیند. هر کس می خواهد بالاتر از همه وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین و ائمه را ببیند بیاید مرا مشاهده کند.
این یک جنبه ظاهری دارد که همه کمالات ظاهری ائمه و انبیاء در امام زمان هست. یک جنبه باطنی هم دارد همه حقایق وجودی همه نورانیت ها و همه کمالاتی که در انبیاء بوده است در امام زمان هست. همه آن کمالات ظهور پیدا می کند؛ مثل خورشیدی که ظاهر می شود مثل خورشیدی که بعد از رفتن حجاب شب آرام بالا می آید و جهان و منظومه ما را روشن می کند، حضرت در عالم ظاهر می شوند و آن کلمه غیب، آن سر الهی و کلمه نور و خورشید نبی اکرم و وجود مقدس امام زمان در عالم ظاهر می شود و چیزی غیر از این نیست.
تفاوت عصر ظهور و ماه رمضان با سایر اعصار و ماهها
پس تفاوت عصر ظهور با عصر ما این است که عصر ما عصری است که خورشید نبی اکرم در حجاب است اما در عصر ظهور این خورشید تجلی می کند و همه عالم عوض می شود، آدم عوض می شود، عقل ها کامل می شود و علوم در عالم ظاهر می شود و همه مومنین اهل مشاهده عالم ملکوت و باطن عالم می شوند و هزار حادثه دیگر اتفاق می افتد.
همین طوری که حقیقت عصر ظهور چیزی جز تجلی نور نبی اکرم نیست، ماه رمضان هم باطنش همین است یعنی یک تجلی از امام زمان در این ماه است و در واقع ماه رمضان عصر امام زمان است. اگر کسی وارد باطن ماه رمضان شد وارد باطن ولایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود. باطن ماه رمضان عصر وجود مقدس نبی اکرم است؛ یک تجلی از نبی اکرم در ماه رمضان هست و در ماه های دیگر نیست که این ماه را ممتاز می کند. همه بهره ها از آن طرف هست. همه درها باز می شود. این که حضرت فرمود: «هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه»(2) خصوصیاتی حضرات معصومین برای این شهر بیان کردند و فرمودند: در این شهر درهای جهنم بسته شده است و درهای بهشت باز شده. ظاهر این ماه که به حسب ظاهر با ماههای دیگر فرق ندارد؛ ولی خوب دقت کنیم در ماه رمضان درهای جهنم بسته است درهای بهشت باز است. جهنم چیست که درهایش بسته است؟ خیلی عجیب است؛ عالم دنیای ما هم ارتباط با حقیقت بهشت و هم ارتباط با حقیقت جهنم دارد؛ درهایی از جهنم به روی این دنیای ما باز شده است و درهایی از بهشت هم به روی همین دنیا که ما در آن زندگی می کنیم باز شده است.
باب های بهشت و جهنم در عالم دنیا
بهشت با همه مقاماتی که دارد با همه درجاتی که دارد یک درهایی از آن به روی این عالم دنیا باز شده است و این عالم آمیخته به آن عالم است؛ کما این که یک درهایی از جهنم باز شده است. درهای جهنم چیست؟ ساده ترینش این است که گناهان درهای جهنم هستند؛ اگر کسی دروغ گفت یک بابی به رویش از جهنم باز شده است که از این در دارد وارد جهنم می شود؛ اگر غیبت کرد، تهمت زد، سوء ظن به مومن پیدا کرد، خیانت به مومنین کرد و خدمت به دشمن کرد درهایی از جهنم به رویش باز شده است و وارد جهنم شده است؛ این یک مرتبه است. کسی اگر صفات رذیله داشته باشد، مثلاً بخیل و حسود و متکبر و معجب به نفس و غافل از حضرت حق باشد و حریص به دنیا باشد، این صفات درهایی از جهنم هستند که از این وادی انسان به سوی جهنم حرکت می کند.
از آن طرف هم اعمال خیر درهای بهشت هستند؛ انسان عبادت می کند، نماز می خواند، روزه می گیرد، خدمت به مومنی می کند، دفاع از مومنین و جهاد در راه خدای متعال می کند، شب زنده داری می کنند و ذکر می گوید، اینها درهای بهشت هستند که به روی انسان باز می شوند. یک قدم جلوتر برویم، کسی که صفت توکل و یقین دارد؛ صابر و زاهد در دنیا است، شجاع و صبور و اهل یقین و اهل تسلیم و اهل توکل است، اینها درهای بهشت هستند که به روی قلب انسان باز می شوند؛ و یک قدم لطیف تر اگر دنبال کنیم حقیقت بهشت چیزی جز مقامات نبی اکرم نیست. درجات بهشت نازله وجود نبی اکرم است. همه مقامات بهشت درجات نبی اکرم است؛ هیچ مقامی از مقام بهشت نیست که درجه ای از درجات امیرالمومنین و مقامی از مقامات ولایت امیرالمومنین نباشد. این باطن بهشت است؛ کما اینکه خیلی از درکات جهنم و عذاب جهنم هم درجات اولیاء طاغوت است. باطن جهنم ولایت آن هاست «وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّار»(3) جهنم همین است؛ آیا جور نیست؟ محیط باطنی جهنم محیط ولایت اولیاء طاغوت است و کما اینکه همه نعمت های بهشتی ثمرات ولایت امیرالمومنین است، کما اینکه همه عذاب های جهنم یا خیلی هایشان شعبی از ولایت اولیاء طاغوت هستند.
رحمت الهی و ولایت اهل بیت؛ باطن نعمات الهی در عالم دنیا و در بهشت
خدای متعال وقتی بهشت مومنین را در سوره مبارکه محمد توصیف می کند و نعمت های بهشتی را وقتی که یاد می کند می فرماید: «وَ أَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ»(محمد/15) بهشت متقین یکی از خصوصیاتش این است که در آن نهرهایی از خمر جاری است؛ نهر خمر است و واقعاً نهر است نه یک جام است؛ بلکه یک نهر است که می توانند بخورند و بیاشامند و شستشو کنند و همه اش هم سراسر لذت است و تلخی و مستی و بی عقلی در آن نیست؛ همه اش نور است و حضور و لذت است.
این نهر ظاهرش نهر خمر است؛ و تعبیر نکنید؛ واقعاً نهر خمر در بهشت جاری است، «وَ أَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَ أَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى»(محمد/15) نهری از شیر جاری است؛ نهری از عسل در بهشت متقین جاری است و اصلاً تعبیر نمی کند، واضح واضح است؛ ولی خب این نهر یک باطنی دارد. باطن این نهر خمر چیست؟ الان از شما سوال کنند این آبی که شما تشنه می شوید، می آشامید و رفع عطش می کنید، این باطنش چیست؟ آب رفع عطش می کند و ما محتاج به آب هستیم، آب که از خود ما گرفتارتر است؛ آب رحمت الهی است «وَ بِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقِي»(4) ما فقیر به رحمت هستیم و رحمت خداست که در این آب است؛ والا آب که رفع عطش نمی کند. ما که محتاج به آب نیستیم؛ ما هزار خدا نداریم که آب و غذا و نان این ها همه خدای ما باشند، ما به هیچ کدام از اینها محتاج نیستیم؛ بلکه ما محتاج به رحمت خدا هستیم و این رحمت خداست که به صورت آب غذا نان محبت دوست همسر رفیق فرزند ظاهر می شود. ما همه مهمان خدا هستیم، مهمان غیر خدا که نیستیم.
باطن نعمت های بهشتی هم رحمت خداست. امام علیه السلام هم معدن رحمت است؛ امام آن رحمت موصوله است؛ هر چه که در بهشت است شعاعی از رحمت و لطف امام است. در روایت داریم که فرمودند: «فَإِنَّهُ عِلْمُهُمْ يَتَلَذَّذُ مِنْهُ شِيعَتُهُم»(5) نهری خمری که در بهشت است علم و علوم و معارف توحیدی اهل بیت علیهم السلام است که در قالب نهر خمر ظاهر می شود که می خورند شیعیان غرق در لذت می شوند و به معرفت و به سرور معرفت و انبساط معرفت و شادی معرفت می رسند، وقتی به آنها علم داده شد غرق در بهجت می شوند.
همه نعمت های بهشتی هم باطنش چیزی جز رحمت الهی و ظهور ولایت ائمه علیهم السلام نیست. باطنش اوست؛ اما ظاهرش نهر است و حور است و قصور هست و همه این نعمت ها است؛ ولی باطن نعمت اوست. لذا آن هایی که اهل باطن هستند در بهشت هم بیش از اینکه از ظاهر نعمت ها لذت ببرند از باطنش لذت می برند.
در دنیا هم همین است؛ اهل غفلت سر سفره خدا می نشیند از «آب» لذت می برند و اهل حضور سر سفره که می نشینند هر لقمه ای که می خورند بعدش یک الحمدلله می گویند با بسم الله شروع می کنند از خدا می گیرند بعد هم خدا را شکر می کنند. لذتشان قابل مقایسه نیست با آن کسی که تشنه می شود و به آب تکیه می کند و از آب سیرابی خودش را می گیرد.
در بهشت هم بهشتی ها مقاماتی دارند؛ عده ای ظواهر بهشت را پشت سر می گذارند و هر چه می خورند از دست امیرالمومنین می گیرند و دائم مهمان هستند؛ سر سفره نشستند و غرق در فضائل صاحب خانه هستند. یک عده ای هم در بهشت ممکن است درجاتشان پایین تر باشد.
هم بهشت درجاتش و باطنش اسماء الهی و مقامات اهل بیت است و درهایش در این دنیا باز شده است؛ اعمال خیر که درهای بهشت هستند یک دری به وادی ولایت امیرالمومنین هستند. صفات حمیده یک بابی به سوی ولایت امیرالمومنین است.
به تعبیر دیگر عرض کنم: هر صفت خوبی که در وجود شما هست یک شعاعی از امیرالمومنین است. و هر عمل خوبی که از شما سر می زند باطنش یک نورانیتی از امیرالمومنین در وجودتان است. همه اعمال خیر درهایی به سوی ولایت امیرالمومنین هستند؛ همه صفات کریمه درهایی به سوی ولایت امیرالمومنین هستند. اینکه معصوم علیه السلام فرمودند: «نَحْنُ الصَّلَاةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الزَّكَاةُ وَ نَحْنُ الصِّيَامُ وَ نَحْنُ الْحَجُّ وَ نَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَام»(6) همه خیرات به ما بر می گردد. در زیارت جامعه کبیره آمده است که «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه»؛ شش خصوصیت ذکر کرده معصوم که همه خیر پیش ما است این شش تا خصوصیتی که خیری دارد همه اش به ما بر میگردد، بهشت هم جزو خیرات است؛ اصل و فرع بهشت امام است. نماز هم جزو خیرات است و اصل و فرعش امام است. صفات خوب هم جزو خیرات است و اصل و فرعش امام است. مراقب باشید اینها اصل و فرع را اشتباه نگیرید که راه گم می شود.
من در خصوص ماه رجب یک نکته ای را عرض کردم. همه این اعمالی که می گویند شما را گم نکند، باطن ماه رجب امیرالمومنین است روی این نکته متمرکز بشوید و این را دریابید والا اگر مشغول به کثرات شدید و از آن حقیقت غافل شدید نمی رسید. تمرکز کنید و در همه چیز دنبال امیرالمومنین بگردید؛ اگر رسیدید به امیرالمومنین می شوید جزو رجبیون و اگر نرسیدید یعنی این کثرات مشغولتان کرده است و رجبی نیستید. رجبیون آنهایی هستند که به امیرالمومنین می رسند.
نماز یک بابی است به سوی ولایت امیرالمومنین؛ زکات همین طور است؛ حج همین طور است. همه خوبی ها ابواب دارد؛ کما اینکه همه بدی ها راه هایی به سوی اولیاء طاغوت و به سوی جهنم هستند. باطن جهنم هم که می گوییم همین است.
شجره طوبی؛ شجره اهل بیت علیهم السلام
مرحوم محدث نوری استاد مرحوم شیخ عباس قمی روایتی را از امیرالمومنین نقل کردند و مرحوم آشیخ عباس هم در اعمال اول ماه شعبان یک بخشی اش را ترجمه کردند. امیرالمومنین فرمود: در ماه شعبان شجره طوبی شاخ و برگ های خودش را به دنیای شما نازل می کند. باطن ماه شعبان این است. شجره طوبی شجره ای است که اصلش در خانه امیرالمومنین است. در روایات متعدد آمده است. حضرت فرمود: اصلش در خانه امیرالمومنین است و یک شاخه ای از آن در همه خانه های مومنین در بهشت است. این روایات فهمش خوب است؛ باید این روایات فهمیده شود. اصل درخت طوبی در خانه امیرالمومنین هست و در هر خانه ای از خانه های بهشتی ها یک شاخه ای از این درخت است.
در یک روایت دیگر حضرت نبی اکرم فرمود که اصل این شجره در خانه من است یک کسی سوال کرد آقا شما یک موقع گفتید در خانه امیرالمومنین و یک موقع گفتید در خانه من! فرمود خانه من و امیرالمومنین یکی بیشتر نیست. اصل شجره طوبی در آن خانه است در روایات یک کمی دقیق تر شوید.
در زیارت ششم امیرالمومنین در مفاتیح الجنان آمده است «السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ طُوبَى وَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى»؛ شجره طوبی خود امیرالمومنین است؛ شجره طوبی از فروع امیرالمومنین است و در خانه هر مومنی هم یک شاخه ای از شاخه های ولایت امیرالمومنین هست.
در روایتی امام صادق به مُعَلّى بن خنيس فرمودند: حقوق برادر مسلمان 7 حق است. عرض کرد بفرمایید. آقا گفتند: اگر بگویم یک موقع رعایت نمی کنی گرفتار می شوی می ترسم از گفتن آن به تو. گفت: به خدا توکل می کنم. حضرت شروع کردند به شمردن حقوق برادر مومن. فرمودند: اگر این حقوق را رعایت کردی ولایت تو به ولایت ما متصل می شود؛ یعنی یک شعبه ای از ولایت امیرالمومنین در هر مومنی هست. یک شعبه ای از شجره طوبی در خانه هر مومنی در بهشت هم هست.
الان دنیا هم همین طور است. یک شعبه ای از شجره طوبی و درخت طوبی امیرالمومنین در خانه هر مومن هست. نمی دانم این آیه را باز کنم یا نه چون آیات را به وجوه مختلفی باید بخوانید. از هر زاویه ای یک مطلب را بیان می کند. این آیه می فرماید: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»(ابراهیم/24-25) خدای متعال برای کلمه طیبه یعنی کلمه لا اله الا الله که کلمه توحید و حقیقت توحید است، مثالی زده می فرماید: کلمه توحید مثل درختی پاک است. سراسرش طهارت است غفلت و ظلمت و آلودگی و دوری از خدا و شرک هیچی در آن نیست؛ کلمه طیبه سراسر طهارت است. ریشه اش در اعماق زمین است و شاخ و برگ هایش در آسمان است. همیشه بهار است دائم میوه دارد. خب این شجره طیبه چیست؟ یک روایت است که خیلی لطیف است به صورت کلی بگویم و رد شوم، فرمود اصل شجره طیبه اهل بیت هستند و فرعشان محیط ولایت الهی است. خودشان فوق سموات هستند شاخ و برگشان سموات است؛ اگر کسی وارد محیط ولایت آن ها شده و سمواتی شد دائماً از میوه های شجره امیرالمومنین برخوردار هست؛ قلبش نورانی به یقین می شود.
یقین و توکل اینها میوه های امیرالمومنین است. میوه های وجودی امیرالمومنین صفات حمیده و اعمال صالحه است که از این شجره دائما ساری و جاری می شود. اگر کسی وارد وادی ولایتشان یعنی وارد فرع این این شجره شد از میوه های این درخت که علم امام و معارف است برخوردار می شود و سیر می کند تا به اصل شجره و به حقیقت امیرالمومنین برسد.
پرتوی از نور امیرالمومنین(ع) در جان شیعیان
حالا این روایت را برای این خواندم چون در یک روایتی فرمود اصل این درخت نبی اکرم و ریشه این درخت همه هستی است؛ تنه این درخت امیرالمومنین است؛ شاخه هایش ائمه هستند و برگ هایش شیعیان ما هستند. خب یک شعاعی از ریشه درخت در شاخ و برگش هم هست اگر وصل نبود به ریشه که تغذیه نمی کرد؛ هر برگی از ریشه تغذیه می کند. پس یک پرتویی از امیرالمومنین در وجود همه محبینش هست. این مطلب به یک عبارت دیگر گفته شده است: امیرالمومنین شجره طوبی است یا شجره طوبی در بهشت در خانه امیرالمومنین است، در خانه هر مومنی بروید یک شاخه ای از این درخت هست، در وجود هر مومنی یک شاخه ای از شجره امیرالمومنین هست و اصلاً مومن بودنش به همین است. اگر این تجلی از امیرالمومنین در انسان نباشد که مومن نیست، چون امیرالمومنین کلمه ایمان است.
ایمان خود امیرالمومنین است. ایمان ما چیزی جز محبت امیرالمومنین نیست «حُبُّ عَلِيٍّ إيمانٌ، و بُغضُهُ كُفرٌ»(7) این حدیث را سنی و شیعه نقل کردند. ایمان ما حب به امیرالمومنین است والا حقیقت ایمان امیرالمومنین است.
به امام صادق عرض کرد آقا حب و بغض جزو ایمان است؟ حضرت فرمودند: «هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض»(8) آیا ایمان چیزی جز حب و بغض است بعد حضرت این آیه را خواندند «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ»(حجرات/7) خدای متعال ایمان را در قلب شما محقق کرده و زینت داده است. در روایت حضرت فرمود ایمان امیرالمومنین است؛ یعنی خدای متعال امیرالمومنین را در قلب شما محبوب کرده است. این حب شما به امیرالمومنین ایمان شما است. ایمان چیزی جز این بحث نیست.
بغضش کجاست؟ فرمود: سه کلمه کفر و فسوق و عصیان را مکروه شما کرده است و بدتان می آید. این سه کلمه را هم در روایت معنا کرد دیگر من معنا نکنم خودتان می دانید کره الیک کفر و الفسوق و العصیان الاول و الثانی و الثالث روایت است. ایمان ما کراهت آن ها و حب امیرالمومنین است.
حب امیرالمومنین یک شعاعی از وجود امیرالمومنین در وجود ما است. حب که از این طرف نمی آید، حب از عالم بالا می آید. خیال نکنید ما می توانیم در خودمان محبت و ایمان ایجاد کنیم. ایمان از عالم بالا است. یک شعاعی از امیرالمومنین در وجود شما می آید که امیرالمومنین را دوست می دارید. این حب امیرالمومنین ایمان است. اصل شجره طوبی در خانه امیرالمومنین یا به تعبیر بهتر خود وجود مقدس امیرالمومنین است و شاخ و برگش در قلوب مومنین می آید. امیرالمومنین در حدیث شجره طوبی فرمود شجره طوبی شاخ و برگ خودش را نازل کرده در ماه شعبان متمسک به این شاخه ها شوید. شما را با خودش به عالم بالا می برد.
سد باب ولایت ائمه جور در ماه رمضان
شجره زقوم هم که اصلش در جهنم است طعام اثیم است. گنهکاران طعامشان از شجره زقوم است الان هم طعام شجره زقوم می خورند الان هم که لذت می برند از شجره زقوم لذت می برند. الان هم طعام اثیم شجره زقوم و طعام مومنین شجره طوبی است. نمی دانم این را باز کنم یا نه؛ الان هم همین است که طبق روایات شجره زقوم هم شاخه های خودش را از اعماق زمین بالا آورده است و اگر کسی متمسک شد او را با خودش به قعر زمین جهنم می برد.
در ماه رمضان اگر گفته شده درهای جهنم بسته شد، یعنی درهای ولایت ائمه جور بسته شد چون آن ها هستند که اصل گناه هستند. «عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَة»(9) وقتی باب ولایت و تصرف و نفوذ آنها نسبت به مومنین بسته شد، درهای جهنم بسته شده است و دیگر نمی توانند وسوسه کنند. این است که شیاطین در غل و زنجیر هستند. قوای شیطانی را حضرت در زنجیر کرده است که نمی توانند وسوسه کنند. این است که سحر خیزی ها آسان می شود، عبادت آسان می شود، زیرا درهای بهشت باز است؛ یعنی درهای ولایت امیرالمومنین باز است. همه ماه همین است این که حضرت فرمود دعا کنید که همیشه همین طور بماند و درهای ولایت شیطان و ابلیس و اولیاء طاغوت و جهنم بسته بماند و درهای ولایت امیرالمومنین به رویتان باز باشد یک جوری نشود که ماه رمضان تمام شد شما هم ماهتان تمام شود. یک جوری وارد ماه رمضان شوید که همیشه در ماه رمضان بمانید و این خیلی نکته مهمی است.
فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام در ماه رمضان
این روایت امشب را بخوانم. یک روایتی است راجع به روایت زیارت شب اول رمضان امام حسین ع به جای ذکر مصیبت می خوانم روایت را در اقبال مرحوم سید نقل کرده است و بحار هم از اقبال نقل کرده است که از امام صادق سوال کرد درباره زیارت امام حسین که وقت فضیلت این زیارت چه زمانی است؟ حضرت فرمودند: «فَمَنْ أَكْثَرَ مِنْهَا فَقَدِ اسْتَكْثَرَ مِنَ الْخَيْرِ وَ مَنْ قَلَّلَ قُلِّلَ لَهُ وَ تَحَرَّوْا بِزِيَارَتِكُمُ الْأَوْقَاتَ الشَّرِيفَةَ فَإِنَّ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ فِيهَا مُضَاعَفَةٌ وَ هِيَ أَوْقَاتُ مَهْبِطِ الْمَلَائِكَةِ لِزِيَارَتِه»(10) همیشه او را زیارت کنید و در هر زمانی؛ راجع به نماز هم این تعبیر را داریم راجع به زیارت حضرت هم داریم. فرمود: زیارت حضرت بهترین کار است هر چی بیشتر زیارت بجا بیاورد از خیر بهره بیشتری برده است وهر کسی هم کم زیارت کند خودش از خیرات خودش کم گذاشته است. هر چی می توانید در هر وقت ولی در عین حال مترصد اوقات شریفه باشید چون اوقات شریفه فضایل خودش را دارد. (در نیمه شعبان است که اگر کسی رفت به زیارت امام حسین علیه السلام 124 هزار پیغمبر با او مصافحه می کنند) اعمال صالح در اوقات شریفه ثوابش بیشتر است؛ اوقات فضیلت زیارت سیدالشهداء اوقات هبوط ملائکه است؛ آن وقتی که ملائکه سمواتی یا جبرائیل و میکائیل می فهمند چه خبر است هر وقت آن ها می آیند شما بدانید آن وقت، وقت زیارت سید الشهداء است. انبیاء از سماوات می آیند آن هایی که آردهایشان را الک کردند الک ها را آویختند و در سماوات هستند می بینند یک خبری هست می آیند، پس بدانید آن موقع در زمین یک خبری است؛ آن موقع وقت زیارت سید الشهداء است.
در ادامه حدیث است که « فَسُئِلَ عَنْ زِيَارَتِهِ فِي شَهْرِ رَمَضَان » زیارت ماه رمضان سیدالشهداء فضیلتش چیست؟ حضرت فرمودند: « مَنْ جَاءَهُ علیه السلام خَاشِعاً مُحْتَسِباً مُسْتَغْفِراً فَشَهِدَ قَبْرَهُ ع فِي إِحْدَى ثَلَاثِ لَيَالٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنَ الشَّهْرِ أَوْ لَيْلَةِ النِّصْفِ أَوْ آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ تَسَاقَطَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ خَطَايَاهُ الَّتِي اجْتَرَحَهَا كَمَا يَتَسَاقَطُ هَشِيمُ الْوَرَقِ بِالرِّيحِ الْعَاصِفِ حَتَّى إِنَّهُ يَكُونُ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ وَ كَانَ لَهُ مَعَ ذَلِكَ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ حَجَّ فِي عَامِهِ ذَلِكَ وَ اعْتَمَرَ وَ يُنَادِيهِ مَلَكَانِ يَسْمَعُ نِدَاءَهُمَا كُلُّ ذِي رُوحٍ إِلَّا الثَّقَلَيْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ يَقُولُ أَحَدُهُمَا يَا عَبْدَ اللَّهِ طَهُرْتَ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ وَ يَقُولُ الْآخَرُ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبَبْتَ فَأَبْشِرْ بِمَغْفِرَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْل»(10) کسی در ماه رمضان بیاید با این چند تا صفت: خشوع، برای خدا بیاید، بداند با خدا معامله کند و مستغفر باشد یعنی زیارتش زیارت مستغفرین باشد طلب استغفار کند در یکی از این سه شب در ماه رمضان به زیارت قبر امام حسین بیاید، یعنی شب اول و آخر و وسط باشد، همین طوری که باد طوفانی برگ های درخت پاییزی را می ریزد همه گناهانش ریخته می شود و از گناهان روحی و فکری آزاد می شود. مثل روزی که از مادر متولد شده است و با همه این ها اجری به او می دهند که مانند کسی که حج بجا آورده ثواب حج عمره هم بهش می دهند و دو ملک که ندایشان را همه زنده ها می شنوند الا جن و انس ندا می دهند، یکی به او می گوید: دیگر پاک پاک شدی از اول شروع کن و دیگری می گوید محبوب خدا شدی و کسی که محبوب خدا شد هم مغفرت الهی شاملش می شود و هم مشمول فضل الهی می شود.
این ثواب زیارت حضرت در امشب (شب 21 رمضان) است و این را هم عرض کنم هر کجا باب ولایت امیرالمومنین گشوده می شود هر خبری می شود بدانید آن جا از باب سیدالشهداء است؛ همه باب ها. شب 21، شب امیرالمومنین است اما می گویند بروید زیارت سیدالشهداء؛ شب نیمه شعبان شب امام زمان است، اما می گویند زیارت سیدالشهداء بروید؛ یعنی هر بابی به سوی خدا گشوده می شود از باب سیدالشهداء عبور می کند. این ماه هم که باطنش ولایت امیرالمومنین است و شب قدرش ولایت امام زمان است، شروعش و نیمه اش و شب قدرش و شب آخرش و شب عید فطرش همه با سیدالشهداء است. همه فیوضات از طریق ایشان نازل می شود. هر کسی آستان سیدالشهداء را درک کرد آستان همه ائمه را درک خواهد کرد.
پی نوشت ها:
(1) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج27، ص: 38
(2) الأمالي( للصدوق) النص، ص 93 المجلس العشرون
(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 321
(4) مفاتیح الجنان؛ دعای سحر ماه مبارک رمضان
(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 321
(6) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 303
(7) الخصال؛ ج 2، ص496
(8) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 125
(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 243
(10) الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج1، ص: 45