مسجد ارک تهران؛ رزق ماه مبارک رمضان جلسه دوم / ماه رمضان محیط ذکر و تسبیح در راستای تجلی ولایت ائمه
متن زیر سخنرانی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در ایام ماه مبارک رمضان به تاریخ 8 تیرماه در مسجد ارک تهران ایراد شده است. ایشان در این جلسه اشاره پیرو مطالب جلسه قبل بیان داشتند که ماه رمضان غیر از جنبه های ظاهری یک باطن و ملکوتی دارد که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه معروف شعبانیه شان بعضی از خصوصیات این ماه را بیان کردند. درخصوص باطن ماه رمضان باید گفت که ماه رمضان جزو آن بیوتی است که در قرآن از آنها چنین یاد شده «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ». خدای متعال در قرآن توضیح می دهد که جریان هدایت الهی چگونه در عالم جاری می شود؛ یعنی از مصدر جلال الهی حضرت حق و از مقام رفیع الهی چگونه هدایت به ما می رسد؛ چون بین ما و حضرت حق عوالم و حجب و فاصله هایی است. ماه رمضان تجلی از نور خداوند و قوای ولی خداست که با خود به این عالم آورده اند. در این محیط امکان ذکر و تسبیح ایجاد می شود و انسان می تواند از غفلت خارج شده و به محیط امن و اطمینان برسد. هدایت یک باب بیشتر ندارد. همان طور که مکان ها حرمتشان به اهل بیت است، زمانها هم همین طور است؛ در همه این مواقف و بیت النورها همچون ماه رمضان و شب قدر، بستر توجه خدا به ما حضرات معصومین علیهم السلام هستند.
هدایت همه عوالم خلقت با نور الهی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم. ماه رمضان غیر از جنبه های ظاهری یک باطن و ملکوتی دارد که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه معروف شعبانیه شان بعضی از خصوصیات این ماه را بیان کردند: «وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ الله»(1) شهری است که درهای جهنم در آن بسته شده و درهای بهشت باز شده است و خصوصیات دیگر این شهردر آن خطبه بیان شده است. این ها ناظر به بیش از جنبه های ظاهری ماه - باطن این ماه - هست حقیقتاً درهای بهشت به در این ماه باز و درهای جهنم در این ماه بسته شده است؛ شیاطین در غل و زنجیر هستند. در باطن این ماه درهایی از بهشت به روی این عالم باز می شود؛ این درهای بهشت اعمال صالح و صفات حمیده هستند و باطن همه این ها درهای ولایت امیرالمومنین است که به روی ما باز شده و و درهای جهنم که بسته شده، همان درهای گناهان ظاهری دروغ و غیبت و تهمت و ریا و صفات رذیله و گناهان باطنی است و سر اینها این است که درهای ولایت شیطان و اولیاء طاغوت بسته شده است و اجازه تصرف به آن ها داده نمی شود این باطن ماه هست.
درخصوص باطن ماه رمضان باید گفت که ماه رمضان جزو آن بیوتی است که در قرآن از آنها چنین یاد شده «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»(نور/36) خدای متعال در قرآن توضیح می دهد که جریان هدایت الهی چگونه در عالم جاری می شود؛ یعنی از مصدر جلال الهی حضرت حق و از مقام رفیع الهی چگونه هدایت به ما می رسد؛ چون بین ما و حضرت حق عوالم و حجب و فاصله هایی است. خدای متعال در عین اینکه به ما نزدیک است در عین حال در مقام رفیع خودش است. «دنى فى علوّه و علا فى دنوّه»(2) خدای متعال در عین اینکه در کنار ما است در مقام رفیعی است چگونه از آن مقام رفیع الهی هدایت به ما می رسد و ما آن هدایت را دریافت می کنیم و چه مراحلی طی می شود و چه اتفاقی می افتد تا به ما به هدایت الهی می رسد؟ این را خدای متعال در آیه مبارکه نور توضیح داده است.
آیه مبارکه نور را ان شالله مکرر می خوانید تا اسرار این آیه برایتان روشن شود. روایات هم ذیل این آیه خیلی فراوان است. این آیه را ائمه مفصل توضیح دادند و کمتر آیه ای است در قرآن که به این اندازه ائمه به شرح و بسط آن پرداخته باشند. خدای متعال می فرماید: «اللّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور/35) همه سماوت و ارض همه عوالم خلقت عوالم بالا و عالم ضمیر همه با نور الهی با پرتو نور الهی روشن می شود همه سماوات و ارض و به تعبیری که نقل شده از امام رضا علیه السلام همه عوالم خلقت با نور الهی هدایت می شوند؛ یعنی هدایت جز با نور الهی نیست. هر کسی در هر مقامی و در هر عالمی که هست اگر هدایت به سوی خدا می شود و دلش نورانی می شود، قوایش نورانی می شود و محبت الهی به او داده می شود، اخلاص به او عطا می شود همه با نور خدای متعال است.
معرفت خدای متعال در هر مقامی به هر کسی داده می شود؛ در هر وادی که یک انسان سالک هست، انوار الهی است که او را هدایت می کند. بنابراین اگر کسی می خواهد هدایت شود و راه پیدا کند باید نورانی به نور الهی شود و اگر در وجودش چراغ نور الهی روشن شد هدایت می شود و اگر این چراغ روشن نبود راهی برای هدایت در انسان نیست.
مثل نورالهی در مشکات نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام
خدای متعال در ادامه آیه این نور را توضیح می دهد که چگونه به ما می رسد. می فرماید: «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ»(نور/35) این نوری یک مثلی دارد و در یک مَثل متمثل شده است.
خود این مثل را قرآن با یک تشبیهی توضیح می دهد که این مثل نور که چراغ نور الهی در او متمثل شده است مثل این چراغ دان هایی است که قدیم بوده است که در او یک فتیله ای است و روی او حباب بلورینی است و این از یک روغن زیتونی مشتعل می شود. حالا توضیح این تشبیه چیست و چه می خواهد بگوید این را من نمی خواهم توضیح دهم. موضوع بحث من نیست. ان شالله مراجعه کنید حتماً ببینید، جزو آیات فوق العاده قرآن است.
بنابراین همه هدایت ها از جانب خدا است و این هدایت ها و انوار الهی و نور هدایت الهی که همه سمواتی ها و زمینی ها ملائکه و بالاتر از ملائکه همه با آن نور هدایت می شوند و هر قلبی که روشن شده است مثل قلوب انبیاء و ملائکه مقربین، اگر نورانی است و راه برایشان روشن شده است، با نور الهی است. این چراغ راهنمای همه هست. این چراغ مثلی دارد. این مثل را روایات از جمله در توحید صدوق فرمودند: مثل نور الهی وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است که این وجود مقدس همه انوار الهی در او خلاصه می شود.
لذا هر کسی، هر موجودی غیر از خود حضرت هدایت می شود به نور حضرت هدایت می شود. آن چراغی که همه کائنات با او روشن می شوند و همه حقایق در وجود مقدس او خلاصه می شود، نور توحید و یقین و اخلاص و ایمان و رضا و توکل همه صفات کریمه در وجود او خلاصه می شود، وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله است.
بعد آیه توضیح داده که نور وجود مقدس نبی اکرم چگونه در عالم تجلی می کند تا به ما می رسد؛ زیرا این نور که یک دفعه در اختیار ما قرار نمی گیرد. در زیارت جامعه کبیره توضیح داده اند که نور نبی اکرم و اهل بیت یک عوالمی را طی کرده به ما رسیده است. آن فراز زیارت جامعه این است «أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِين»(3) مرتبه نورانیت اهل بیت یک مرتبه و یک حقیقت است. خدای متعال شما را در یک قالب های نوری آفرید و این خَلقی بعد از خلقت اولیه شان است که خدای متعال قالب ها و بدن های نورانی و اشباح نورانی برای شما خلق کرد و بعد این روح مقدس را در این اشباح نورانی قرار داد. در این اشباح نورانی حول عرش الهی طواف می کردید. آن جا نور نبی اکرم و اهل بیت در اجساد نوری شان در مقام عرش که تجلی کرد هنوز این نور به عالم ما نرسیده است؛ آنجا عالمی است که ملائکه با نور آن ها آشنا شدند و از طریق آن ها هدایت شدند و حقایق توحید و معارف را دریافت کردند.
«حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه» تا اینکه خدای متعال این نعمت عظیم را بواسطه شما به ما داد شما را آورد در خانه هایی که این خانه ها دو خصوصیت دارد: یکی این که در این خانه ها اجازه رفعت داده شده است رفعت و صعود در عالم و بالا رفتن در مراتب توحید از این خانه ها شروع می شود و بیرون این خانه ها اجازه رفعت نیست و دوم اجازه ذکر است در این خانه ها اجازه ذکر داده می شود و اگر کسی وارد این خانه ها شد امکان این که به مقام ذکر و توجه به حضرت حق و به مقام توحید برسد هست. در این خانه هاست که نور نبی اکرم و نور الهی تنزل پیدا کرده است. این خانه ها مثل نور نبی اکرم هستند.
حقیقت خانه های رفعت و ذکر و نور
در آیه نور همین مطلبی که در زیارت جامعه کبیره است با یک بیان بسیار لطیفی توضیح داده شده است که نور الهی متمثل در نبی اکرم است این نور عوالمی را طی می کند تا در خانه هایی می آید که خدای متعال اجازه رفعت و اجازه ذکر در این خانه ها را داده است.
این خانه ها کجا هستند؟ در روایات فرمودند: همه خانه های انبیاء جزو این خانه ها است. بیوت انبیاء از خانه هایی است که مثل نور الهی در آن تنزل پیدا کرده و تجلی کرده است و روشن به نور الهی و نور نبی اکرم است. همه خانه های انبیاء جزو این خانه ها هستند. خانه های ائمه جزو این خانه ها هستند. در روایتی ذیل همین آیه سوره نور از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله سوال شد که آقا این خانه ها کجا هستند؟ حضرت فرمود: همه خانه های انبیاء جزو آن خانه هایی هستند که نور الهی در آن ها نازل شده است و هدایت الهی در آن خانه ها هست؛ چراغ هدایت در آن خانه ها برافروخته است. یک کسی اشاره کرد به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و عرض کرد: آقا این خانه هم جزو آن خانه ها است؟ ایشان فرمود: سر آمد همه آن خانه ها خانه حضرت زهرا است.
اصل نور الهی در وجود مقدس حضرت زهرا تجلی می کند. این خانه هایی که خانه های هدایت هستند و انوار الهی در آن ها تنزل پیدا کرده است، خانه های انبیاء است خانه های اهل بیت است؛ این خانه های اهل بیت حرم هایشان و خانه های ظاهریشان هم هست؛ ولی حقیقت این بیوت نور خود ائمه هستند و نور الهی در ائمه تجلی پیدا کرده است. ائمه وقتی در عالم دنیا می آیند به تبع نازل شدن آن ها در عالم دنیا نور الهی در عالم دنیا می آید و اگر ائمه در عالم دنیا نمی آمدند و به تبع آنها اگر انبیاء به عالم دنیا نمی آمدند، آن چراغ در عالم ما روشن نمی شد و عالم ما عالم تاریکی و ظلمت بود.
این خانه ها که خانه های انبیاء و خانه های ائمه هستند و اجازه رفعت در آنها هست، اگر کسی وارد این خانه ها شد می تواند قدم به قدم در وادی معرفت و توحید بالا برود. چون این خانه ها خانه های متصلی هست تا می رسد به سرچشمه نور که مثل نور و حقیقت نبی اکرم است. حقیقت نورانیت نبی اکرم عوالمی را طی کرده است تا آمده در این خانه ها در ائمه و در انبیاء تجلی کرده است. نور نبی اکرم و انبیاء و ائمه وقتی می آیند در عالم دنیا و لباس بشر می پوشند، فرقشان با بقیه این است که نور نبی اکرم در آن ها ظاهر شده است و شعاعی از نور الهی در وجود آن ها هست. لذا می توانند یک امت را روشن کنند؛ یک جامعه را روشن کنند؛ یک جامعه را به توحید و معرفت و محبت خدای متعال برسانند. ائمه وقتی می آیند در عالم دنیا نور الهی را با خودشان می آورند. چنانچه در زیارت ائمه علیهم السلام است «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْض»(4) امام آن سرچشمه نور الهی در عالم است.
بیت النور اهل بیت در همه عوالم؛ تنها راه رسیدن به توحید
این نکته قبل توجه هست که ائمه عوالمی دارند تا بالاخره در این دنیا آمدند و لباس بشر پوشیدند. در عوالم بالاتر هم هر کجا ائمه هستند بیت النور و خانه توحید است و اجازه ذکر و رفعت است. لذا همین طوری که ما در دنیا در خانه های ائمه باید برویم تا به توحید برسیم، ملائکه هم در عالم خودشان باید وارد خانه ائمه و نبی اکرم شوند؛ اگر وارد خانه نبی اکرم نشوند اجازه رفعت و ذکر نیست.
به این دلیل اجازه رفعت و ذکر در این خانه ها است چون این خانه ها با عالم الهی اتصال دارد؛ سقف و حد ندارد. این که در روایت دارد که خانه های ما سقف ندارد سقف خانه های ما عرش خدا است این ناظر به همین معنا است. در بیوتی که در آنها نور نبی اکرم ظاهر شده است، اگر رشته ای که در آن است را بگیری، این رشته به سرچشمه نور متصل می شود و هیچ سقف و حجاب و مانعی ندارد.
ائمه هم این طوری هستند. در عالم دنیا اگر کسی بخواهد نورانی شود باید به نور این ها نورانی شود. وقتی وارد این بیوت شدی دیگر اجازه رفعت و ذکر هست؛ یعنی توجه به حضرت حق و ذکر الله و نورانی شدن به ذکر خدا در این خانه ها ممکن است. به خاطر اینکه در این خانه ها ذکر الهی نازل شده است.
معنای ذکر الهی در آیات و روایات
ذکر الهی چیست؟ در قرآن ذکر الهی مکرر آمده است و روایات این ذکر را معنا کرده اند. گاهی ذکر در قرآن به قرآن تفسیر شده است. روایات وقتی ذکر را تفسیر می کنند می فرمایند: مقصود از ذکر قرآن است گاهی ذکر به امیرالمومنین تفسیر شده است؛ گاهی ذکر به نبی اکرم صلی الله علیه و آله تفسیر شده است. به عنوان نمونه من یکی دو آیه را می خوانم. خدای متعال می فرماید: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»(نحل/43) اگر نمی دانید و می خواهید اهل علم شوید و نورانیت علم و معارف به شما عطا شود و عالم شوید؛ البته آن علم حقیقی یعنی علمی که قیل و قال و سر و صدا نیست علمی که به تعبیر امام صادق علیه السلامَ «نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَه»(5) نورانیتی است در قلبتان که نور امام و علم امام است؛ اگر می خواهید به آن علم برسید باید اولاً سائل باشید و سوال کنید سوال کردن به معنی فقط پرسیدن نیست، سائل باشید انسان تا سائل نباشد چیزی به دست نمی آورد؛ ثانیاً از اهل ذکر بپرسید اگر علم می خواهید بروید از اهل ذکر بپرسید. ائمه فرمودند: ذکر وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و اهل الذکر ما هستیم. خدای متعال می فرماید: «قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ»(طلاق/10-11) ما ذکری را بر شما نازل کردیم این ذکری که از عالم بالا فرستادیم وجود مقدس رسول الله است که حقیقت ذکر می باشد.
در این آیه نورانی خدای متعال می فرماید: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) قلوب با ذکر الهی به مرتبه اطمینان و آرامش می رسد انسان تا به حقیقت توحید نرسد و انوار توحید وارد قلبش نشود آرام نمی شود «فَلَا تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ إِلَّا بِذِكْرَاكَ وَ لَا تَسْكُنُ النُّفُوسُ إِلَّا عِنْدَ رُؤْيَاك»(6) در مناجات ذاکرین خمس عشر هست انسان تا قلبش به مقام توحید نرسد و نور توحید در قلبش مستقر نشود آرام نمی گیرد. یک معنای ذکر الله این است که اگر متوجه خدا شدید و قلبتان قلب ذاکر شد از دیگران روی گردانده و به رو به خدا آوردید، به مرحله آرامش نفس می رسید؛ تا به آنجا نرسید هیچ آرامشی نیست. همه دنیا را هم داشته باشید مضطرب هستید لذا قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»(طه/124) هر کس از ذکر الهی اعراض کند عیشش تلخ می شود و معیشتش ضنک و تلخ است؛ دنیا را هم به او بدهی عیشش عیش ضنکی است. آن چه انسان را به آرامش می رساند و از این تلخی و تنگی نجات می دهد فقط ذکر الله است. در این آیه سوره مبارکه طه، این ذکر به وجود مقدس امیرالمومنین تعبیر شده است.
یک معنای دیگری برای این آیه أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ این است که اگر خدای متعال متوجه و متذکر شما شد و شما را یاد کرد و شما مذکور حضرت حق بودید به آرامش می رسید؛ وقتی خدا به شما توجه کند آرام هستید در حیطه نظر الهی باشید آرام هستید چون خدای متعال می فرماید: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»(بقره/152) شما اگر متوجه من بودید من هم به شما توجه می کنم به عکس اگر خدا را فراموش کردید، خدای متعال هم شما را رها می کند. ذکر است که انسان را به آرامش می رساند؛ اگر خدای متعال به شما توجه کرد آرام می شوید والا تا نظر رحمت او به شما نباشد این وجود آرام نیست؛ همه کائنات را هم به او بدهی مضطرب است.
یک معنای سومی هم هست که با این معنای دوم سازگار است که این در روایات آمده است. حضرت فرمود: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ و هو ذکر الله و حجابه»(7) ذکر الله وجود مقدس رسول الله است؛ ذکر الهی و کلمه ذکر خود وجود مقدس نبی اکرم است؛ اگر خدای متعال توجه به هر مخلوقی بکند پرتو نور نبی اکرم بر وجود آن مخلوق می افتد. حالا این باید توضیح داده شود اینکه حضرت کلمه نور است کلمه ذکر است کلمه روح است کلمه حیات و ذکر الله هستند یعنی چه.
این روایت این گونه فرمود که ذکرالله وجود مقدس نبی اکرم است و اگر شعاعی از وجود مقدس نبی اکرم، پرتویی از وجود مقدس نبی اکرم در قلبی بیفتد این قلب آرام می شود؛ اگر قلبتان نورانی به نور نبی اکرم شد و پرتو وجود مقدس ایشان در قلبتان افتاد به یقین و ایمان می رسید؛ به محبت خدا می رسید و به آرامش می رسید.
تجلی حقیقت ذکر در بیت النور
خدای متعال در آن آیه سوره نور فرمود که نور الهی متمثل شده در نبی اکرم و این مَثَل نور تنزل پیدا کرده و در خانه هایی آمده است که اجازه رفعت در این خانه ها هست؛ اگر در این خانه ها رفتید می توانید این رشته نور را بگیرید و بروید به سر رشته نور برسید و می توانید رشد کنید. بیرون این خانه ها هر چه تلاش کنید رفعتی پیدا نمی شود هر چه نماز بخوانید هر چه روزه بگیرید هرچه عبادت کنید بیرون این خانه ها خبری نیست؛ اگر در این خانه رفتید عبادتها رفعت و ذکر می آورد؛ در این خانه ها اجازه ذکر است؛ بخاطر اینکه در این خانه حقیقت ذکر که وجود مقدس نبی اکرم است تجلی کرده است و اگر در این خانه ها رفتید، در ذکرالله خیری هست و الا بیرون خانه نبی اکرم هیچ ذکری نیست. هر پیغمبری هر ولیّی و هر نبی اگر به مقام ذکر و مقام توحید و مقام حضور می رسد، چون وارد این خانه ها می شود.
نور نبی اکرم در این خانه ها تجلی می کند و اگر در آن خانه ها رفتید، اهل ذکر می شوید و وقتی اهل ذکر شدید نتیجه اش این می شود که «یسبح لله فیها بااغلو و الاصال» اهل تسبیح می شوید. انسان اگر در این خانه ها رفت اهل تسبیح می شود بیرون خانه نبی اکرم تسبیح نیست و اصلاً درکی از خدا نیست.
سوء ظن نسبت به خدا در خارج بیت النور نبی اکرم ص
انسان بیرون خانه نبی اکرم که باشد شیطان اول کاری که سر انسان می آورد می دانید چیست؟ اول تلاشی که شیطان می کند همان طوری که خودش بدبین به خدای متعال است و سوء ظن به حضرت حق و به نبی اکرم و اهل بیت دارد، در شما هم سوء ظن نسبت به خدای متعال ایجاد می کند و تسبیح نمی توانید بگویید خدا را به ظاهر هم تسبیح بگویید به باطن انسان هزار عیب در کار خدا می بیند. فیلسوفان و دانشمندان غربی را ببینید؛ حرف می زند از دهانش کتاب می ریزد ولی واقعاً بدگمان به خدای متعال است و این بدگمانی را منتشر می کنند؛ شاگردانشان هم در کشور ما همین جور هستند. یک جلسه پای درسشان بنشینید آدم را بدگمان به خدای متعال می کنند.
این همان دهان شیطان است. شیطان کارش بد گمان کردن به خدای متعال است سوءظن به حضرت حق می آورد و انسان را بدبین می کند. انسان تا وارد خانه نبی اکرم نشده و انوار توحید بر قلبش نتابیده است اهل سوء ظن است. همین که در این خانه ها رفتید «يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»(نور/36) اینها خانه های رفیعی است وقتیکه انسان وقتی وارد این خانه ها می شود از موضع درست به عالم نگاه می کند.
محصل وقتی از موضع خودش به مدرسه و معلم و تشویق و توبیخ ها نگاه می کند هزار عیب می گیرد می گوید یعنی چی ما می خواهیم برویم ورزش کنیم نمی گذارند راحت باشیم می گویند درس بخوان؛ ولی از موضع معلم که نگاه می کند می بیند این کار کاملاً به صواب است. ما وقتی از موضع الهی به عالم نگاه نکنیم همه عالم را پر از عیب می بینیم ولی اگر از موضع الهی به عالم نگاه کردید همه عالم زیبا می شود.
نتیجه ذکر پروردگار
در سوره مبارکه اعراف خدای متعال دستور به ذکر می دهد «وَ اذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ لَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ»(اعراف/205) می فرماید پرودگار خودتان را در دلتان با حالت تضرع و خوف و بدون سر و صدا هر صبح و شام یاد کنید و جزو غافلین نباشید. اگر اهل این ذکر شدید و این ذکر را رعایت کردید و صبح و شام خدا را در دل خود یاد کردید نتیجه این ذکر این است «إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ»(اعراف/206) بزرگان مفسرین فرمودند این آیه دوم نتیجه آیه اول است اگر کسی اهل این ذکر بود مقام عند رب پیدا می کند و حجاب بین او و پروردگار برداشته می شود و وقتی آن جا نشستید از آن موضع به عالم نگاه کردید استکبار از انسان برداشته می شود و دائم انسان خدا را تسبیح می کند و دائم اهل سجود می شود.
در آیه نور خدای متعال می فرماید آن هایی که وارد بیت النور یعنی خانه ای که ذکر الهی در آن نازل شده است می شوند اینها دائماً خدا را تسبیح می کنند «رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»(نور/37) هیچ تجارتی آن ها را از ذکر خدا و انفاق در راه خدا و زکات دادن غافل نمی کند. همه زندگیشان ذکر می شود. اگر در خانه هایی وارد شدید که بیوت نبی اکرم هست در این خانه ها اجازه ذکر است پس دائم الحضور و دائم الذکر می شوید. بازار و تجارتان هم ذکر می شود. نکته ی لطیفی که هست حضرت در ذیل این آیه فرمودند نه اینکه تجارت نمی کنند و نه اینکه دست از تجارت بر می دارند و مشغول ذکر هستند یا دائم در مسجد هستند؛ نه، بلکه وقتی وارد خانه نبی اکرم شدید نور نبی اکرم در زندگی شما آمد بازارتان هم ذکر می شود؛ تجارت می کنند و این تجارت آن ها را غافل نمی کند. لهو یعنی چیزی که انسان را از یاد خدا غافل می کند. اگر کسی در خانه های نبی اکرم وارد شد خوابش هم ذکر می شود؛ اگر کسی بیرون خانه نبی اکرم بود بیداری و نماز و مسجد و عبادتش هم غفلت می شود.
اهل ذکر حقیقی
در این آیه قرآن خدای متعال یک عده از اولیای خدا را توصیف می کند و می فرماید متقین این طوری هستند: «كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ»(ذاریات/17) این ها کمی از شب می خوابند هجوع به خواب در شب می گویند؛ یعنی کمی از شب را می خوابند و ما بقی شب بیدارند و در سحرها هم زبانشان به استغفار و عذر از خدا خواستن مشغول است.
ظاهر آیه روشن است عده ای از اولیاء خدا واقعاً این گونه هستند یک خواب کمی در شب دارند و ما بقی شب را بیدارند. یک روایت دیگر که بعضی از اشخاص را جزو این آیه شمرده است در آن روایت حضرت گفتند یک عده ای هستند که شبها هم می خوابند اما هر وقت از این پهلو به آن پهلو می شوند مشغول به ذکر هستند و ذکر لا اله الا الله می گویند، تسبیح می گویند. این ها جزو آن افرادی هستند که خدای متعال آن ها را جزو این آیه را مدح می کند. معنایش این است که یک موقعی آدم وقتی می خوابد در غفلت است، امثال بنده این جوری هستیم خوابمان غفلت است همین که میرویم در عالم خواب خدای متعال ما را از این عالم منتقل می کند به آن عالم و آنجا عالم غفلت است چون اهل ذکر نیستیم؛ اگر کسی اهل ذکر شد از این عالم که منتقل می شود به عالم خواب آن عالمش عالم ذکر است.
لذا کسی که در آن عالم در حال ذکر است همین که بیدار می شود زبانش ذاکر و مشغول ذکر الله است یک عده ای این جوری هستند که می خوابند ولی در حال خواب هم ذاکر هستند؛ اما یک عده ای بیدار هستند ولی بیداری اش هم خواب است یعنی سر شب تا صبح بیدار است در محراب هم هست ولی یک لحظه یاد خدا نیست همه اش بازی است.
قرآن وقتی منافقین را توصیف می کند می فرماید این ها اهل ذکر نیستند. اهل ذکر آن کسانی هستند که وارد خانه نبی اکرم می شوند. وقتی نور نبی اکرم در وجود انسان تجلی کرد تجارتش، اداره اش، مسجدش مدرسه اش و خوابش هم ذکر می شود.
حضرت فرمود: کیست که هر شب تا صبح مشغول عبادت است؟ سلمان عرض کرد: من؛ کیست که هر شب یک ختم قرآن را می کند؟ عرض کرد: من؛ کیست همه سال روزه است؟ عرض کرد: من؛ منافقین صدایشان در آمد آقا بیخود می گوید ما با او بودیم این خیلی وقت ها روزه دار نیست ما با او بودیم افطار می کند، شب ها اکثراً می خوابد یک ختم قرآن نمی کند. از خودش بپرسید؛ عرض کرد: آقا مگر شما نفرمودید کسی با وضو بخوابد به منزله عبادت تا صبح است؟ من آقا با طهارت می خوابم.
بعضی ها این جوری هستند یک جوری می خوابند که خوابشان هم عبادت است. آن هایی که اهل ذکر هستند آن هایی که از اولیاء خدا هستند خوابشان را هم خدای متعال ذکر به حساب آورده است پس ممکن است انسان در یک مقامی قرار بگیرد که خوابش هم ذکر بشود و ممکن است انسان در یک مقامی قرار بگیرد که نمازش هم غفلت بشود ممکن است انسان درس بگوید درسش ذکر باشد یعنی حقیقتاً درس می خواند اما درس خواندنش ذکر باشد. اگر در این خانه ها وارد شدید و حدود خانه نبی اکرم و اهل بیت را مراعات کردید خوابتان هم می شود ذکر.
آیه نور همین را دارد می گوید می گوید چگونه نور هدایت الهی به شما می رسد و چگونه شما رشته هدایت را بگیرید تا موحد شوید تا به حضرت حق برسید تا یقین و ایمان و اخلاص در قلبتان پیدا شود. می فرماید: نور الهی در نبی اکرم متمثل شده است این نور آمده فی بیوت اذن الله ان ترفع ویذکر فیها اسمه اگر در این خانه ها رفتید این خانه ها خانه ی ذکر است خانه توحید است خانه حضور است اجازه رفعت به شما دادند. دستتان را در دست حضرت بگیرید با حضرت بروید بالا تا برسید به سرچشمه نور و رشد کنید.
رفع حجب نورانی در خانه نبی اکرم
حالا ان شاءالله اگر مجالی بود عرض می کنم که سیر ما در گذر از حجب ظلمانی و حجب نور تا رسیدن به سرچشمه توحید فقط در همین وادی ممکن است. بزرگان فرمودند که ما یک حجب ظلمانی داریم و یک حجب نورانی. انسان تا در خانه نبی اکرم نیامده حجب ظلمانی است و ظلمات است بیرون خانه نبی اکرم وادی ظلمات است در خانه نبی اکرم که رفتید وادی توحید است خانه امام زمان وادی نور است؛ خانه امیرالمومنین وادی نور است؛ «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»(8) بیرون خانه امیرالمومنین وادی ظلمات است هیچ کمالی در آنجا ندارید و دست شیطان به شما می رسد؛ زیرا وادی ولایت شیطان و ولایت اولیاء طاغوت و وادی ظلمات است. اگر آمدید در خانه نبی اکرم از وادی ظلمات نجات پیدا می کنید و وارد وادی نور و توحید می شوید.
وقتی وارد وادی توحید شدید از این به بعد باید سیر در وادی نور کنید؛ هنوز نرسیدید ولی حجاب ها دیگر همه نورانی هستند و ظلمانی نیستند. حجب نورانی همه حجبی است که در خانه نبی اکرم است. وقتی وارد این خانه شدید این رشته تا مقام قرب و توحید ادامه دارد.
هدایت یک باب بیشتر ندارد خدای متعال این هدایت را در جاهای مختلف قرآن توضیح داده است. در آیه نور مسیری که توضیح داده است این است که نور الهی متمثل در حضرت می شود بعد در اهل بیتشان تجلی می کند بعد می شود «نُورٌ عَلى نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَام»(9) هر امامی یک رشته ی نوری است از نبی اکرم انواری بر فراز همدیگرند که همه نور نبی اکرم است این انوار در خانه های اهل بیت می آید. این خانه ها خانه های ذکر و رفعت و حضور است. اگر وارد این خانه ها شدید از وادی شرک رسته اید. از این به بعد حجاب نور است، بیرونش حجاب ظلمات است.
حالا این که چه باید بکنیم که از حجب ظلمانی نجات پیدا کنیم؛ حجب ظلمانی چیست و این عوالم ظلمانی کدام عوالم هستند و عوالم نور کدام عوالم هستند ان شاءالله یک موقعی شاید مجالی شود عرض کنم ولی اجمالش این است که سیر قبل از ورود به خانه اهل بیت در وادی ظلمات است. از ورد به خانه اهل بیت سیر در وادی نور می شود. باید حجب نور را خرق کنید «حَتّی تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إلی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ»(10) سیر در مقامات نورانی سیر در وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت است و بیرون او وادی ظلمات است وادی اَیمَن وادی ولایت اهل بیت است که همان وادی توحید است «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»(11) و یا «ولایت علی بن ابی طالب حصنی» بیرونش وادی ظلمانی است وادی ایمن نیست. در معرض هجوم شیطان و اولیاء طاغوت و وسوسه های شیطان انسان است.
قرآن می فرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»(بقره/257) اگر به این وادی پا گذاشتید از وادی ظلمت و غفلت نجات پیدا کردید و وارد وادی نور و ذکر و حضور شدید از این به بعد می شود رفعت پیدا کرد. ان شالله فردا شب اشاره می کنم که چگونه می شود از وادی ظلمات به وادی نور وارد شد و ظلمات و درکات جهنم چیست و وادی نور و مقامات توحید چیست این را ان شالله اشاره می کنم.
تجلی نبی اکرم و اهل بیت؛ عامل شرافت و حرمت مکانها و زمانها
این مقدماتی که عرض کردم برای این بود که همه وادی ذکر و وادی حضور و وادی توحید و وادی نور خانه ها و مقاماتی است که در آن جا نور نبی اکرم تجلی کرده است. ماه رمضان یکی از آن ها است این که شهر رمضان شهر عبادت و توحید است، شهر صیام و شهر طهور است انسان پاک می شود و شراب طهور به رمضانیان می خورانند و از شرک نجاتشان می دهند و شهر عتق من النار است بخاطر همین است که باطن ماه رمضان چیزی جز یکی از بیوت نبی اکرم نیست. باطن ماه رمضان از بیوتی است که «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»(نور/36) و اگر کسی وارد ماه رمضان شد می شود «رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ»(نور/37) اما چگونه می شود وارد ماه رمضان شویم؟ باید رجب را پشت سر بگذاریم؛ شعبان را پشت سر بگذاریم. رجب شهر امیرالمومنین است باید از وادی ولایت امیر به شعبان وارد شویم و از شعبان به رمضان شویم. این مدخل ماه رمضان است.
باطن رمضان یک شعبه ای از نورانیت نبی اکرم و محیط نورانیت نبی اکرم و محیط ولایت نبی اکرم است؛ محیط ولایت حضرت حق است. اگر این جا وارد شدید رشد آغاز می شود. این که این قدر ماه رمضان محترم هست نکته اش همین است و الا هیچ چیز در عالم احترام ندارد الا به تبع نبی اکرم و اهل بیت. هر کجا شعاعی از آن ها بود محترم هستند؛ کعبه چرا محترم است کعبه که یک سنگ بیشتر نیست؛ به خاطر این که تجلی نبی اکرم آن جا است محازی عرش است و عرش قلب نبی اکرم است. پرتویی از شعاع نبی اکرم آمده در کعبه که محترم شده است؛ منی و عرفات و هم همین طور مقامات نبی اکرم است. اگر یک تجلی از نبی اکرم در مقامات حرم و کعبه نباشد چرا ما برویم آن جا وقوف کنیم؟ چرا اگر یک متر این طرف تر بروم حج باطل است؟ چه نکته ای این جا هست؟ یک تجلی خاص از نبی اکرم و وقوف در عرفات و مزدلفه و منی در سایه نبی اکرم و در پرتو امام زمان است و الا مِنا چه فرقی با بقیه جاها دارد اگر تجلی امام زمان در آن نباشد.
همان طور که مکان ها حرمتشان به اهل بیت است، زمانها هم همین طور است؛ اگر تجلی از سید شهداء در کربلا نباشد کربلا هیچ امتیازی بر بقیه سرزمین ها ندارد؛ البته او تحمل کرده است سید الشهدا هم در آنجا اجلال نزول فرمودند آن جا را موطن و محل بندگی خودشان قرار دادند و البته آن سرزمین هم یک پذیرشی داشته است. جمادات هم این گونه هستند؛ اگر او پذیرش نداشت حضرت آنجا را محل عبادت خودشان قرار نمی دادند؛ ولی همه شرافت آن جا به سیدالشهداء است همه شرافت کعبه به نبی اکرم است. در زیارت از راه دور نبی اکرم است که «بِأَنْ كَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلَادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتَارِ وَ أَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوَار»(12) با وجود مقدس ایشان به حرم خودت قله های نور پوشاندی نورانیت حرم از نبی اکرم است نورانیت کربلا از سیدالشهدا است زمان ها هم همین طور است کربلا می شود بیت النور حرم می شود بیت النور رمضان می شود بیت النور.
شب قدر که اوج بیت النور است تجلی حضرت زهرا است. لیله قدر حضرت زهرا است. یک نفر هم بیشتر در عالم نیست؛ ظرف نزول قرآن و نزول ائمه است. همه ائمه از ظرف وجود مقدس ایشان تجلی کردند. هر سال یک تجلی از حضرت زهرا شب 23 می شود؛ این شب قدر است. شب قدر اصلش یک بار بوده ولی هر 23 ماه رمضان تکرار می شود. این تکرار تجلی حضرت زهرا است. هر کسی خودش را به این تجلی رساند و یک گردی از حضرت زهرا به سرش ریخت اهل شب قدر و خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ می شود.
همه عوالم این طور هستند رمضان یکی از شعبه های بیت النور نبی اکرم است کما این که کعبه بیت النور حضرت است. کربلا بیت النور سیدالشهداء است. نجف بیت النور امیرالمومنین است والا چه امتیازی دارد که نماز آن جا این قدر فضیلت داشته باشد یا بیتوته اش این قدر فضیلت داشته باشد. قم چرا این قدر بیتوته اش فضیلت دارد؟ چون حرم اهل بیت است والا چه امتیازی دارد.
ماه رمضان باطنش یک تجلی از نبی اکرم و یک تجلی از امام زمان است و قلبش که شب قدر است یک تجلی و یک شعاعی از حضرت زهراست که در این شب می تابد. اگر کسی بخواهد وارد ماه رمضان شود باید توجه داشته باشد می خواهد وارد حریم نبی اکرم شود. این است که دو ماه رجب و شعبان را باید روزه بگیری شب هایش را بیدار باشی تا بتوانی وارد شوی و به شفاعت حضرت برسی ان شالله و وارد شهر طهور شود انسان خالص شود پاک شود از غیر خدای متعال شراب طهور به او بخورانند از تسنیم به او بخورانند آرام قلب پاک و خالص شده و مطهر از شرک و غفلت و از غیر خدای متعال بشود و در همه این مواقف هم بستر توجه خدا به ما سیدالشهداء علیه السلام است...
پی نوشت ها:
(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 295
(2) بحار الأنوار (ط - بيروت) ج89 ص 234
(3) مفاتیح الجنان؛ زیارت جامعه کبیره
(4) من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 601 - مفاتیح الجنان؛ زیارت امام موسی کاظم علیه السلام
(5) بحار الأنوار (ط - بيروت) ج1 ص 225
(6) مفاتیح الجنان؛ مناجات ذاکرین
(7) تفسير العياشي، ج2، ص: 211
(8) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 136
(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 195
(10) مناجات شعبانیه، مفاتیح الجنان
(11) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 135
(12) مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول