مسجد ارک تهران؛ رزق ماه مبارک رمضان جلسه سوم / رزق قرآن؛ موعظه، شفاء، هدایت و رحمت الهی
متن زیر سخنرانی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در ایام ماه مبارک رمضان به تاریخ 19 تیرماه در مسجد ارک تهران ایراد شده است. ایشان در این جلسه پیرو مطالب دو جلسه قبل بیان داشتند که ماه رمضان که یکی از آن بیوت و خانه هایی است که یاد و ذکر و نور الهی در آن خانه ها تنزل پیدا کرده است و باطن ماه رمضان بیت النوری است که از خانه های نبی اکرم و از خانه های اهل بیت و امام زمان هست؛ اگر کسی ان شاءالله ورود به این خانه ها پیدا کند از حجاب های ظلمانی نجات پیدا کرده و وارد عالم نور شده است و حالا باید سیرش را در این وادی به سلامت به انجام برساند. یکی از رزق های خاص این ماه که خدای متعال تقسیم می کند رزق قرآن است. قرآن میوه های خودش را در این ماه در اختیار قرار داده است. چهار رزق قرآن برای مردم موعظه و شفا و هدایت و رهایی از حیرت و ورود به وادی نور و ورود به رحمت الهی است. اگر کسی می خواهد به خیرات برسد باید برنامه ریزی کند و اهل حساب و کتاب باشد. و در ادامه بحث به توضیح این چهار رزق مهم قرآن می پردازند.
نجات از نفس و شیطان با ورود به وادی اَیمَن امیرالمومنین
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم. ماه رمضان یکی از آن بیوت و خانه هایی است که یاد و ذکر و نور الهی در آن خانه ها تنزل پیدا کرده است. باطن ماه رمضان بیت النوری است که از خانه های نبی اکرم و از خانه های اهل بیت و امام زمان هست که اگر کسی ان شاءالله ورود به این خانه ها پیدا کند از حجاب های ظلمانی نجات پیدا کرده و وارد عالم نور شده است و حالا باید سیرش را در این وادی به سلامت به انجام برساند.
در این ماه که باطنش بیت النور نبی اکرم و خانه امیرالمومنین است که قلب این ماه هم شب قدر هست و بعضی از بزرگان تعبیر کردند از شب قدر به خانه زمانی و ظرف وجودی وجود مقدس امام زمان علیه السلام، اگر بخواهیم از این ماه بهره مند شویم و ان شاءالله ورود سالم و خروج سالمی داشته باشیم، مقدماتی دارد مثل ماه شعبان ماه رجب که باید طی شود تا ان شاءالله ورود سالمی باشد. خلاصه ورود به خانه نبی اکرم به محیط ولایت امیرالمومنین یک امر صعب و دشواری است «أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب»(1) اگر انسان وارد شد، آنجا وادی اَیمَن است و نجات از شیطان پیدا کرده است؛ نجات از نفس پیدا کرده است ولی این ورود مقدماتی دارد که آن مقدمات در ماه رجب و شعبان باید طی شود؛ اگر کسی آن مقدمات را طی نکرده است فقط امید به فضل خدا است که ان شاءالله فضل الهی انسان را بگیرد و همه آن مقدمات با فضل الهی جبران شود والا ورود به ماه مقدماتی می خواسته و آن هایی که زحمت کشیدند گوارایشان باد آن هایی که نکشیدند سرمایه شان در این ماه همان تکیه به فضل خداست.
چانچه در دعای کمیل در مفاتیح الجنان می خوانیم سرمایه شان در این ماه همان تکیه به فضل خدا است «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ فَإِنَّهُ لَا يُنَالُ ذَلِكَ إِلَّا بِفَضْلِكَ» به ما امیرالمومنین یاد دادند از خدای متعال این طوری بخواهید خدایا مرا از آن بندگانی قرار بده که بیشترین نصیب را در نزد تو دارند و نصیبشان در نزد تو بهترین نصیب ها و احسن نصیب ها است و مرا را از آن بندگانی قرار بده که منزلت آن ها به تو نزدیکترین منزلت ها است حجابها را ازشان برداشتی آنهایی که پذیرایی خاص ازشان می کنی و خاصه تو هستند و بلافاصله حضرت به ما تعلیم کردند چنین چیزی ممکن نیست چطور می شود بنده ای که در غفلت بوده حالا یک دفعه شب جمعه از خدا تقاضا کند من را جزو مقربان خودت قرار بده و بلکه از بهترین مقربان و نصیب من در بین مقربان بیشتر ازهمه باشد؟ این دست نیافتنی است؛ سلمان ها و ابوذرها در این راه زمین گیر هستند؛ الا اینکه فضل تو دستگیری کند یعنی بحث عدل نباشد و اگر جوشش فضل تو باشد می توانی من را هم به آن مقاماتی برسانی که اولیاء خاصت رسیدند و این ها جزو نکات مهم است.
رسیدن به مقامات بالا و رفع گره ها با تکیه به فضل خدای متعال
در روایت هست که خدای متعال روز قیامت به یک سری بنده ها مزد زحمت هایشان را می دهد؛ ریاضت کشیدند شب زنده داری کردند ترک گناه کردند؛ گوارایشان باد. خدای متعال هم وقتیکه مزد می دهد همینطوری مزد نمی دهد بلکه در مقابل یک عمل کوچک خدای متعال مزدهای بی حساب می دهد. یک کار بنده خدا کرده یک عمر به او آبرو می دهد؛ یک بخشش کرده است یک عمر به او ثروت می دهد و 7 نسلش را آباد می کند. خدای متعال وقتی قبول کرد عمل را این گونه مزد می دهد.
در این میان یک عده ای زحمت کشیدند خدای متعال مزد زحمت هایشان را به آنها می دهد یک عده دیگری هم هستند که آن زحمت ها را نکشیدند اما آن مقامات را درک می کنند. اهل محشر و اهل صحنه های قیامت می پرسند که خدایا آن ها زحمت کشیدند؛ اینها از کجا به این مقامات رسیدند؟ جواب داده می شود: این ها از ما خواستند و ما هم به آنها دادیم.
تکیه به فضل خدا کنیم در این ماه تا خدای متعال با فضلش با ما مواجهه کند و همه گره هایمان برداشته شود و آن بارهای سنگینی که رو دوش ما است سبک شود و این راه سخت ان شاءالله به فضل خدای متعال برای همه مان هموار شود.
کسب مقامات توحیدی با قرآن
حالا اگر کسی ان شاءالله وارد این ماه شد این ماه اعمالی دارد؛ اگر کسی می خواهد ببیند خیراتی که در این ماه نصیب انسان می شود چیست، معمولاً از اعمال و دعاهای ماه معلوم می شود که در این ماه چه چیزی به آدم می دهند؛ اگر کسی دعاهای روز ماه رمضان شب ماه رمضان سحر ماه رمضان را خواند که هیچ ماهی و هیچ اوقاتی به این اندازه دعا در آن وارد نشده است، آن وقت می فهمد که آن فیضی که در این ماه تقسیم می شود چیست. یکی از آن رزق ها قرآن است «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185) قرآن آن کتاب نورانی الهی است که اگرکسی این رشته را گرفت و با این رشته بالا رفت همه مقامات توحیدی را به دست می آورد. هیچ کسی نمی تواند به مقامی از مقامات برسد الا با قرآن. قرآن کتابی است که خدای متعال به نبی اکرمش داده است و رزقی است که خدای متعال به این پیغمبر داده است. این کتاب سفره ای است که خدا برای این پیامبر و به احترام این وجود مقدس حضرت حق برای امت ایشان پهن کردند و همه رزق های توحیدی در آن هست؛ هیچ مقامی از مقامات و هیچ معرفتی از معارف نیست الا اینکه در این کتاب هست؛ منتهی باید راه را درست طی کرد تا انسان بتواند از کتاب خدا بهره مند شود.
یکی از رزق های خاص این ماه که خدای متعال تقسیم می کند رزق قرآن است. قرآن میوه های خودش را در این ماه در اختیار قرار داده است. این سفره خان الهی در این ماه پهن هست و شاخ و برگ خودش را فرود آورده است؛ این سفره تنزل پیدا کرده است و دست همه ما به این سفره می رسد در حالی که این سفره خیلی سفره رفیع و عظیم و منیعی است به این راحتی دست به او نمی رسد این ماه یک چنین ماهی است.
آن چه که در سماوات قرآن و در عالم بالا هست تنزل پیدا کرده در این ماه و هر کسی هرچقدر بتواند خودش را به این رزق برساند تا از برکات قرآن و نور و هدایت قرآن و رحمت و فضلی و شفایی که در قرآن هست بهره مند شود. بنابراین قرآن یکی از رزق های این ماه هست و ان شاءالله بنا بگذاریم بر این که از این رزق برخوردار باشید و وقتی ماه بیرون می رود ان شاءالله سر سفره قرآن نشسته باشیم و درهایی از قرآن به روی ما باز شده باشد وان شاءالله از این رزق قرآن متنعم شده باشیم.
همه حقایق را خدای متعال در قرآن قرار داده است. «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ»(نحل/89) اگر کسی اهل قرآن شد آن هایی که در وادی ماندند هر سیری و هر مقامی را بخواهد بر سر سفره قرآن خدای متعال قرار داده است و سعی کنیم از رزق های این ماه که خدای متعال آنها را در دسترس قرار داده برخوردار شویم. این یکی از خصوصیات این ماه است. در ماه های دیگر باید یک ختم قرآن تلاوت کنیم تا یک راهی در قرآن طی شود.
درجات ثواب تلاوت قرآن
بعضی از آثار برای تلاوت کل قرآن است. روایتی در کافی شریف است که اگر کسی کل قرآن را از اول تا آخر بخواند «مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَكَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَيْنَ جَنْبَيْه»(2) نبوت بین دو پهلوی او وارد می شود الا اینکه پیغمبر نیست؛ یعنی اگر انسان یک دور قرآن را درست ختم کند همه حقایقی که در نبوت هست آن حقایق به انسان منتقل می شود.
این را من مکرر عرض کردم این ثواب هایی که برای عبادات ذکر می شود، فرض کنید گفته می شود اگر یک ختم قرآن کسی کرد نبوت بین دو پهلوی او قرار می گیرد یا گفته می شود مثلاً در زیارت سیدالشهداء 70 هزار حج مقبوله هست. این روایات نازل به ظرفیت عبادات است یعنی می خواهد بگوید از زیارت امام حسین می شود این قدر بهره برد که در هر قدمش ثواب یک حج عمره به انسان بدهند یا بیش از 70 هزار حج مقبوله در یک زیارت امام حسین امکان بدست آوردنش هست؛ نه این که هر کسی این قدم را برداشت هفتاد هزار حج مقبوله می برد؛ بلکه ظرفیت عمل است.
در قرآن هم همین طور است. اگر گفته شده تلاوت قرآن این ثواب ها را دارد یعنی می شود با تلاوت قرآن به این ثواب ها رسید. پس سعی کنید خودتان را به این ثواب ها برسانید و این انسان است که باید همت کند تا بر سر این سفره یک گونه بنشیند که وقتی از سر سفره برخواست این ثوابها به او رسیده باشد. حتی ممکن هم هست انسان قرآن را یک گونه تلاوت کند که «رُبَّ تَالٍ لِلْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَلْعَنُه»(3) العیاذ بالله قرآن لعنتش کند. این گونه نیست هر کسی تلاوت کرد به آن ثواب ها برسد. برای دوستان اهل بیت علیهم السلام که به برکت اهل بیت راه قرآن برایشان باز است در این ماه رمضان که بیت النور نبی اکرم است و نور نبی اکرم و نور قرآن در آن تنزل پیدا کرده است؛ راه رسیدن به قرآن باز است و راحت تر می شود به آن فیوضات رسید.
در این ماه یک آیه قرآن ثواب یک ختم قرآن دارد. بعضی از ثواب ها مال ختم کل قرآن است بعضی از آثار مال یک سوره است مثلاً فلان سوره را اگر کسی خواند در ثواب الاعمال مرحوم صدوق ببیینید سوره ها آثار خاص خودشان را دارند؛ بعضی از آثار مال یک آیه است. مثل این روایت که فرمود: تعجب می کنم از کسی دچار غم و غصه است چرا به این آیه پناه نمی برد که «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»(انبیاء/87) که همان ذکر یونسیه است چرا که «فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ يَقُولُ بِعَقِبِهَا وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِين»(4) حضرت می فرمایند: من از حضرت حق شنیدم، خدای متعال فرمود هر مومنی اگر وقتی گرفتار غم و غصه شد گرفتار هجر و دوری از خدای متعال شد و ظلمت او را گرفت اگر به این ذکر متوسل شود خدای متعال او را نجات می دهد. پس بعضی از آثار مال یک آیه قرآن است؛ یا اینکه فرمود تعجب می کنم اگر کسی خائف است چرا به این آیه پناه نمی برد «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ * فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا»(غافر/44-45) این آیه در خصوص مومن آل فرعون است که نگران بود که گرفتار قوم فرعون شود و ایمانش از دستش برود و امتحانات سهمگین ایمان او را از بین ببرد. به خدا پناه برد و خدای متعال او را از سیئات مکر آنها و بدی مکرشان حفظ کرد. در روایت است که البته این مومن آل فرعون را قطعه قطعه اش کردند ولی حضرت فرمود که هیچ ضرری به او نتوانستند برسانند و گوهر ایمانش آن حقیقتی که خدا به او داده بود را برایش حفظ کرد. پس اگر کسی خائف است به این آیه پناه ببرد.
پس یک سلسله آثار مال یک آیه مخصوص است که انسان البته باید سعی کند به آن برسد. یک آثاری هم مال حروف قرآن است (حالا آن بماند در جای خودش) بعضی حروف را کنار هم بگذارید آن هایی که اهل این وادی هستند، می دانند که آثار دارد. غیر از حقیقت و نور قرآن الفاظ قرآن هم متصل به نورانیت قرآن است و آثار دارد. گاهی اوقات اثر مال حرف قرآن است. در روایت هست اگر کسی قرآن را ایستاده در نمازش تلاوت کند در مقابل هر حرف خدای متعال صد حسنه به او می دهد. هر حرفی از حروف قرآن انسان را جلو می برد و اگر در نماز نشسته بخواند 50 حسنه و بیرون نماز بخواند ده حسنه هر حرف قرآن اثر دارد.
حروف قرآن متصل به سرچشمه علم و حکمت الهی است «كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ»(هود/1) بنابراین آثار گاهی مال یک حرف است گاهی مال یک سوره است گاهی مال ختم قرآن است؛ البته اگر انسان اهل قرآن شد. ان شاءالله به اندازه ای که می توانید اهل شوید در این ماه رمضان سعی کنید. خدای متعال این سفره را پهن کرده و این رزق را از سماوات نازل کرده و این رزق را در دسترس شما قرار داده است. ان شاءالله بدست بیاوریم و قلبمان بچشد و وارد وادی قرآن شویم و با درجات قرآن سیر کنیم که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است.
تدبیر و برنامه ریزی مومن برای رسیدن به خیرات
قرآن مقاماتی دارد اگر کسی ان شاءالله به مقامات باطنی قرآن رسید، باطن قرآن درجات ولایت است؛ درجات مقام توحید و درجات جنت است و نعم بهشتی در باطن قرآن است. این یکی از رزق های ماه رمضان هست سعی کنید در ماه رمضان حتماً تلاش کنیم وقت خالی کنیم. عزیزان این قاعده کلی را من عرض کنم اگر کسی می خواهد بهره مند شود باید برنامه ریزی کند شبانه روز بیست چهار ساعت است اگر روی آن برنامه ریزی نکردید از دست می رود؛ اگر کسی می خواهد نماز اول وقت بخواند و به فضیلت نماز اول وقت برسد باید برنامه ریزی کند اگر تدبیر نکرد یک روز درسش با نمازش مزاحم می شود یک روز رفیق می آید یک روز بیماری مزاحم می شود. بله، ممکن است یک موقع کسی که همیشه نماز اول وقت می خواند یک تکلیف واجبی پیش بیاید و مجبور شود نماز اول وقت را تاخیر بیندازد؛ اما یک روز را اگر دیدید دو روز شد یا سه روز شد بدانید شیطان است.
ممکن است یک مومنی که همیشه اهل نماز اول وقت و نماز شب است یک روز صبح بیدار شود ببیند نماز صبحش قضا شد. گاهی مومن پناه بر خدا مبتلا به عجب می شود و عبادتش به جای این که در او خضوع و تواضع و خشوع ایجاد کند، خود پسندی ایجاد می کند. خودش را می بیند و خیال می کند خودش کاره ای بوده است. خدای متعال با تازیانه خواب او را می زند تا بیدارش کند. صبح که می شود می بیند نماز صبحش قضا شده است آن وقت بر می گردد به حالت امتثال و می فهمد که اگر خدا تو را نگیرد اهل نماز صبح هم نیستی چه رسد که اهل نماز شب باشی. اما این یک روز است و به تعبیر روایت تازیانه است و مومنی که صبح بیدار می شود با یک تازیانه از غفلت بیدار می شود اگر شد دو روز و سه روز این دیگر پیداست خیلی خطر است زیرا این شیطان است. اگر کسی می خواهد به خیرات برسد باید برنامه ریزی کند و اهل حساب و کتاب باشد.
دستور محاسبه نفس و سبقت بر فرصتها
حدیثی در کافی از امام موسی بن جعفر است که فرمودند: «ليْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ»(5) از ما نیست کسی که هر روز محاسبه نمی کند خودش را هر روز محاسبه کند و ببیند چه کار کرده است. حلال و حرام خدا را رعایت کرده یا نکرده عمرش را تلف کرده یا نکرده است. در روایات دستور محاسبه را داده است خودتان روایات محاسبه را بینید. فرمودند اصلاً از ما نیست کسی که اهل محاسبه نیست. از ما نیست یعنی نمی تواند جزو خاصان ما باشد؛ زحمت می کشد اما چیزی گیرش نمی آید.
خدا رحمت کند آیت الله بهجت می فرمودند: اگر کسی با اقبال مرحوم سید بن طاووس رفیق نباشد با ما نیست یعنی نمی تواند در حلقه ما وارد شود نه اینکه نمی تواند بیاید نماز جماعت ما شرکت کند؛ بلکه آن بهر خاص را کسی می برد که اهل اقبال اعمال مرحوم سید طاووس باشد. با این کتاب مأنوس شوید تا با ما رفیق شوید. حضرت فرمودند اگر کسی می خواهد در حلقه ما اهل بیت وارد شود باید اهل محاسبه باشد؛ اگر اهل محاسبه نشدید در حلقه خاصان اهل بیت وارد نمی شوید. اگر کسی بخواهد اهل نماز شب شود باید محاسبه کند.
شب در تابستان 9 ساعت است اگر تا 5 ساعت از شب رفته و مشغول لهو و لعب بودی چیزی برای مناجات نمی ماند. کسی که می خواهد سحر حال مناجات داشته باشد از اول شب باید مراقبه کند. در روایات فرمودند که بیداری شب الا برای چند دسته پسندیده نیست: یک دسته آن هایی که طالب علم هستند، این شخص شب بیدار باشد و طلب معرفت کند یک استثنا هم دارد و آن شب زفاف است والا برای دنیا بیداری شب وجهی ندارد.
در روایت است که حضرت اول شب وقتی از نماز عشا که بر می گشتند، شامشان را میل می کردند (حتی در بعضی نقل ها دارد شام را بین مغرب و عشا میل می فرمودند) بعد با احدی صحبت نمی کردند و در بسترشان می رفتند. کسی که این جور مراعات می کند آن وقت می تواند نماز شبش را بخواند (البته حضرت حسابشان سواست برای خودمان عرض می کنم) وجود مقدس حضرت در روایت دارد نماز شبشان را سه قسمت می کردند. می خوابیدند بر می خواستند (خود بیداری از خواب موضوعیت دارد) وضوی کامل می گرفتند مسواک می کردند 4 رکعت نافله شب می خواندند دوباره استراحت می فرمودند و بر می خواستند دوباره وضوی کامل می گرفتند بعد 4 رکعت دیگر نافله شب می خواندند و دوباره استراحت می فرمودند و برای بار سوم بلند می شدند نماز شفع و وتر را می خواندند متصل می کردند به نافله صبح و نماز صبح و بعد بین الطلوعین.
کسی که می خواهد این گونه باشد باید اول شب بخوابد معجزه که نمی شود کرد، مگر یک ماه رمضانی باشد انسان تدبیر کند از اول تا سحر بیدار باشد خوابش را یک مقدار به روز بیندازد. این را هم عرض کنم بیداری شب همه اش مطلوب نیست عرض کردم الا اینکه در روایت دارد طالب علم کسی که دنبال معارف است شب تا صبح دنبال معرفت بگردد این عیب ندارد والا باید شب خوابید. بخوابید و سحر بیدار باشید.
اگر کسی تدبیر نکرد شیطان بر انسان سبقت می گیرد ما باید تدبیر کنیم بر فرصتها سبقت بگیریم اگر شما برنامه ریزی و تدبیر برای شبتان نکردید، یک شب دو شب ده شب همه اش می گذرد؛ آدم می بیند یک سال دو سال ده سال گذشته و پیر شده و فرصت ها تمام شده است و هنوز می خواهد که نماز شب بخواند یا هنوز دارد نقشه می کشد که نماز صبحش را اول وقت بخواند؛ یا محاسنش مثل من سفید شده است و تازه دارد نقشه می کشد که نماز اول وقت بخواند. این انسان چه وقت دیگر به مقصد می رسد خدا می داند.
درک فضائل ماه رمضان با محاسبه و مراقبه و تدبیر فرصتها
این گونه نیست که ماه رمضان بدون مراقبه فضایلش درک شود؛ محاسبه و مراقبه می خواهد و اگر کسی می خواهد در ماه رمضان ده ختم قرآن داشته باشد، باید مراقبه کند. من نمی گویم همه این کار را بکنند؛ ولی امام رضوان الله که یک کشور را اداره می کردند ماه رمضان ملاقاتهاشان الا برای کارهای ضروری تعطیل بود. بیرون ماه رمضان گاهی روزی 18 ساعت مسائل حکومتی را تدبیر می کردند ولی ماه رمضان تعطیل بود. انسان اگر بخواهد در ماه رمضان به قرآن برسد باید یک فراغتی برای خودش درست کند، باید تدبیر کند. والا همین گونه نمی شود.
آدم می ببیند سحر شد هیچ کاری نکرده است شب اول ابوحمزه نخوانده است شب دوم نخوانده شب دهم نخوانده است روز 25 نخوانده خب پس کی می خواهد از ماه رمضان برخوردار شود؟
در ماه رمضان همه بستر این فضا را خدای متعال آماده کرده است و قرآن فرود آمده است تا ما دستمان به قرآن برسد. کما این که وجود مقدس نبی اکرم مال این عالم نیست، حضرت برای شفاعت ما در عالم تنزل پیدا کرده و حاضر شده است که خدای متعال لباس بشر به او بپوشاند. قرآن هم همینطور است که برای این که دست ما به او برسد لباس این الفاظ را پوشیده آمده تا ما بتوانیم بفهمیم این لباس را پوشیده و پایین آمده است.
از این سفره ای که در ماه رمضان پهن شده است کمال بهره را ببرید. مأنوس و رفیق شوید و انس قلبی پیدا کنید تا حقایق این شجره طیبه قرآن، یقین ایمان اخلاص در دل ما وارد شود.
قرآن؛ موعظه پروردگار و شفای بیماریهای انسان در سیر الی الله
خدای متعال قرآن را وقتی توصیف می کند می فرماید «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين»(یونس/57) این آیه چهار صفت را بیان کرده است اولاً خطاب به همه است ای مردم این کتابی که آمده است موعظه پرودگار است ما برای بیدار شدن و از غفلت بیرون آمدن به قول بزرگان به وادی یقظه (بیداری) رسیدن نیاز به موعظه داریم اگر کسی گوش به مواعظ قرآن داد از غفلت بیدار می شود وقتی بیدار شد می خواهد به طرف خدا حرکت کند اما بیماریهای روحی انسان مانع هستند، حسد بخل شرک ریا عجب این ها موانع سیر انسان هستند اگر کسی با مواعظ قرآن دلش نورانی شد و از عالم غفلت به عالم یقظه آمد و این قدم اول را برداشت، قدم دوم این است که قرآن شفای برای این آدم است و بیماری هایش را شفا می دهد. هیچ چیزی مثل قرآن اگر کسی به او متوسل شد بیماریهای روحی انسان مثل شرک انسان حسد انسان بخل انسان را شفا نمی دهد. قرآن شفا است.
بعد از این که انسان بیماری هایش مرتفع شد آماده برای حرکت و آماده برای پرواز می شود (یک هواپیما می خواهد پرواز کند همه اش باید سالم باشد یک بالش عیب داشته باشد به او اجازه پرواز نمی دهند) ما اگر بخواهیم در وادی توحید قدم برداریم و اهل قرب و اهل مقامات توحیدی شویم باید سالم شویم. یک بخل یک ریا یک عجب یک کبر می تواند همه سرمایه های انسان را به باد دهد. قرآن شفا است. بعد از این که بیدار و آماده حرکت شدیم و از شفای قرآن برخوردار شدیم و سلامت به دست آوردیم، آن وقت قرآن آن جذبه های هدایت الهی است که گام به گام ما را در مقامات معرفت توحید بالا می برد، قرآن هدایت الهی و جریان نور است. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(نور/35) امام رضا علیه السلام فرمودند: یعنی «هُدَی مَن فی السَّماوات و هُدَی مَن فی الأرض»(6) نور الهی است که انسان را هدایت می کند.
قرآن سراسر نور است «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»(ابراهیم/1) پیامبر، ما قرآن را بر شما نازل کردیم که شما پیغمبر ما مردم را شفاعت بکنید و با این کتاب دستشان را بگیرید و مردم را آن کسانی را که خدا به شما اجازه می دهد که عباد الله هستند از وادی ظلمات به سمت نور بیرون ببرید.
یا جای دیگر می فرماید: «وَ لَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»(شوری/52) قرآن سراسر نور است آن بندگانی که بخواهیم و لایق باشند با این قرآن هدایت می کنیم. قرآن هدی است؛ یعنی نور است و هدایت هم با نور است. قرآن نوری است که با این نور هدایت می کند.
هدایت الهی به واسطه قرآن و به دست نبی اکرم و امیرالمومنین
اگر قرآن هدی است هادی هم خود خدای متعال است. این هدایت الهی به دست پیامبر واقع می شود چون این دست همان دست خداست. قرآن می فرماید: «وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى»(انفال/17) این پیامبر هر کاری می کند کار خدا است این طور نیست که فقط آن موقعی که در میدان جنگ سنگ ریزه ها را به طرف دشمن پرتاب می کند و دشمن را عقب می راند دست خدا این کار را می کند. خدای متعال می فرماید «و ما رمیت» این تعبیر خیلی لطیف می فرماید: این کار شما نبود کار خدا بود آن موقعی که شما سنگ ریزه ها را پرتاب می کردید شما این کار را انجام ندادی؛ بلکه حضرت حق این کار را انجام داد و تو دست خدا بودی؛ یا در آیه ای دیگر می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»(فتح/10) آن موقعی که با تو بیعت کردند در بیعت رضوان دست خدا بالا سرشان بود؛ دست تو دست خداست.
هدایت را خدای متعال می کند قرآن هدی است اما هدایت را حضرت حق می کند. هدی یعنی نور است و با این نور هر که را بخواهیم هدایت می کنیم. هادی خدای متعال است الا این خدای متعال که هدایت می کند دست هدایتش واسطه هدایتش این وجود مقدس است که می فرماید به شما کتاب را نازل کردیم تا شما ای پیامبر مردم را بیرون ببرید؛ یعنی به دست پیامبر خدای متعال هدایت به وادی نور می کند و نور قرآن را به قلوب می رساند رسیدن نور قرآن به قلوب به دست این پیغمبر است.
این طور نیست که پیغمبر آمده است و یک آدرسی داده و العیاذ بالله از دنیا رفته است و حالا این آدرس مانده و ما آدرس را می گیریم و می رویم این گونه نیست؛ بلکه این کتاب در ید پیامبر و در دست پیامبر و در قلب پیامبر است و بعد از پیامبر در جود مقدس امیرالمومنین است.
آیه نور که فرمود «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ»(نور/35) مثل نور الهی مثل چراغ دان است و در این چراغ دان چراغی است این چراغ در یک زجاجه و حباب بلورینی است. این روایت ذیل آن است که فرمود: مشکات قلب نبی اکرم است چراغ نور نبوت و قرآن است. خدای متعال نور قرآن را در قلب پیغمبر روشن کرده است و زجاجه قلب امیرالمومنین و وجود مقدس امیرالمومنین است. این چراغی که در قلب نبی اکرم روشن شده است در وجود مقدس امیرالمومنین است پس این گونه نیست که این نور به هر کسی برسد.
اگر کسی بخواهد به نور قرآن برسد خدا می فرماید: ای پیغمبر ما این قرآن را به شما نازل کردیم که شما «لتخرج الناس من الظلمات الی النور» شما دست خدا هستید؛ خدای متعال هدایت می کند اما به دست پیغمبر این همان هدایت خداست و اصلا دوئیتی نیست.
امام عصر علیه السلام؛ واسطه و دست خدا در میان خلق
در دعاهایی که در باب امام زمان عجل الله تعالی فرجه آمده است یک تعابیر خیلی لطیفی است؛ خیلی تعابیر بلند است. تعبیر این است: «وَ أَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنِينَ»(7) خدایا تو عزیز کن مومنین را اما به دست او؛ یعنی کار امام زمان کار خدا است «وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِينَ نَبِيِّكَ»(8) خدایا تو زمین را پر از عدل کن اما به دست امام زمان؛ یعنی کار خداست به دست امام زمان انجام می شود آن کسیکه زمین را پر از عدل می کند خود خدای متعال است.
ظهور صنع الله است؛ امر عظیمی است کار خود خدای متعال است اما واسطه اش امام زمان است. تو دین نبی اکرم را ظاهر کن اما بواسطه آن حضرت؛ مقام امام این گونه است. خدای متعال وقتی می خواهد همه دین نبی اکرم و همه قرآن در زمین ظاهر شود واسطه اش امام است.
گاهی اوقات این ظهور ظهور کلی است که دوره ظهور می شود که همه قرآن ظاهر می شود؛ ولی در دوره غیبت ظهور جزئی است و حقایق قرآن به نحو جزئی به یک قلبی می رسد؛ یک آدمی با این که عصر غیبت است به اسرار قرآن واقف است. یک جابر ابن یزید جوفی پیدا می شود؛ یک سلمان پیدا می شود که وجود مقدس امیرالمومنین و وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله مستمراً از مکنون علم الهی از مکنون علم پوشیده خدا به او می گفتند که فرمود: «لِأَنَّهُمَا كَانَا يُحَدِّثَانِهِ بِمَا لَا يَحْتَمِلُهُ غَيْرُهُ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِ اللَّهِ وَ مَكْنُونِه»(9) و اینکه این علم مکنون و پوشیده است همان است که در قرآن می فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ»(واقعه/77-78) کتابی است که کنان و حجاب دارد آن حضرات مستمراً از مکنون علم خدا و از اسرار علم الهی به سلمان می گفتند. پس ممکن است یک قلبی در دوره غیبت هم حقیقت کتاب بر آن ظاهر باشد اما واسطه اش امام زمان است یا واسطه اش وجود مقدس نبی اکرم است.
کتاب هدایت و نور الهی است. آنکه هدایت می کند خدای متعال است و واسطه الهی وجود مقدس رسول الله و امام زمان و امیرالمومنین هستند. این چراغی که خدای متعال در قلب نبی اکرم روشن کرده است که چراغ همه عالم و چراغ هدایت همه انبیاء و اولیاء است در وجود مقدس امیرالمومنین است.
در روایات دیگر زجاجه به حضرت زهرا هم تفسیر شده است و هیچ منافاتی هم ندارد که قرآن هم در قلب نبی اکرم و هم در قلب حضرت زهرا و هم در قلب امام زمان و هم در قلب امیرالمومنین باشد. هیچ منافاتی ندارد.
رفع حیرت و شک از قلب مومن نورانی به نور قرآن و اهل بیت
قرآن یک چنین کتابی است که یکی از خصوصیاتش این است: موعظه الهی است و ما احتیاج به مواعظ الهی داریم باید با مواعظ الهی بیدار شویم و قرآن ما را از خواب غفلت بیدار می کند و می فهمیم که دنیا جای بازی کردن و لهو و لعب و لغو و اینها نیست. اگر بیدار شدیم به عالم یقظه رسیدیم که عالم مهمی است؛ شفاء است بیماری های ما را مرتفع می کند سالممان می کند و آماده حرکت می شویم. اگر آماده حرکت شدیم آن وقت هدایت های قرآن است؛ هدایت های ریز و درشت حتی در جزئیات هم هدایت می کند و آدم در جزئیات هم می فهمد چه کار باید بکند.
کسیکه نورانی به نور قرآن شد قدم به قدم در نور راه می رود اگر کسی قلبش نورانی به نور قرآن شد این چراغی که در قلب نبی اکرم روشن است پرتویی از آن در قلب مومن افتاد خود این قلب هم مشکات می شود. در روایات دارد که قلب مومن چراغ دان می شود چون شعاعی از قرآن و شعاعی از نور نبی اکرم و شعاعی از آن کتابی که خدا در قلب نبی اکرم روشن کرده است به قلب مومن می رسد؛ اما به دست امام زمان و به دست امیرالمومنین و به دست وجود مقدس نبی اکرم.
وقتی این چراغ روشن شد مومن می شود «الْمُؤْمِنُ يَتَقَلَّبُ فِي خَمْسَةٍ مِنَ النُّورِ مَدْخَلُهُ نُورٌ وَ مَخْرَجُهُ نُورٌ وَ عِلْمُهُ نُورٌ وَ كَلَامُهُ نُورٌ وَ مَنْظَرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَى النُّورِ»(10) یعنی هر قدمی بر می دارد با نور قرآن است می فهمد چه کار می کند. در حیرت و شک نیست. اخذ و گرفتنش با نور است؛ ترکش با نور است؛ دوستی اش با نور است؛ بریدنش با نور است؛ خوابیدنش با نور است. این نور همان هدی یعنی هدایت قرآن است. همانی است که خدا به پیامبر خطاب فرمود که ای پیامبر ما «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» اگر کسی نورانی به نور قرآن شد باید حیرتش برداشته شود معنی ندارد در هر قدم صد تا حیرت باشد؛ حیرت مال شک و مال غفلت است؛ مال ظلمت است. مال یقین و نور نیست.
وقتی صبح طلوع می کند حیرت های آدم را رفع می کند در شب وقتی می خواهد قدم بردارد نمی داند این جا راه است چاه است دوست است دشمن است؛ خار است، نمی بیند؛ همین که خورشید طلوع کند حیرت ها رفع می شود؛ همینطور هم اگر انسان قلبش نورانی به نور قرآن شد دیگر در حیرت نباید باشد؛ ولی رسیدن به نور قرآن چگونه ممکن است؟ ای پیامبر، شما به اذن پروردگار باید مردم را از ظلمات به سمت نور ببرید و نورانی شان بکنید. این رزق قرآن است.
چهارمین رزق قرآن این است که اگر کسی از هدایت قرآن برخوردار شد قلبش نورانی به نور قرآن و مهتدی به هدایت قرآن شد؛ آن وقت رحمت الهی شاملش می شود. اگر کسی به این مقام رسید یک رحمت خاص الهی در قرآن به مومنان می رسد. قرآن رحمت رحیمیه خدا برای مومنین است؛ یقین است ایمان است اخلاص است. همه درجات توحید رحمت رحیمیه خدا است. یک رحمتی خدا دارد که کافر هم از آن برخوردار است؛ اما رحمت رحیمیه رحمت خاصی است. همه درجات و مقامات توحیدی و یقین است اخلاص و ایمان و همه درجات خاص توحید در همین قرآن است.
فضل و رحمت الهی واسطه نزول قرآن به قلوب مومنین
«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ»(یونس/57) اگر این قرآن در اختیار شما قرار گرفته است به واسطه فضل و رحمت خدا است فضل و رحمت او بوده پس همه نشاطتان به قرآن باشد نبینید دیگران در دنیا چه جمع می کنند شما در این دنیا به قرآن برسید اگر به قرآن رسیدید «هو خیر مما یجمعون» این کتابی که موعظه و شفا و هدایت و رحمت است اگر در اختیار شما قرار گرفته است به واسطه فضل و رحمت خدا است. فضل و رحمت الهی در این کتاب تجلی کرده است. دیگران در این دنیا و در این فرصت 50 سال چی جمع می کنند؟ شما دنبال آنها نباشید در فرصت دنیا دنبال کسب قرآن باشید فضل و رحمت خدا در این قرآن است.
در روایت فرمود فضل الهی که در این آیه آمده است مراد وجود مقدس رسول الله است و رحمت، امیرالمومنین است؛ یعنی واسطه نزول قرآن و رسیدن قرآن به قلوب شما و برخورداری از موعظه قرآن شفای قرآن هدایت قرآن رحمت خاص الهی که در قرآن تجلی کرده است همه به واسطه این دو نور مقدس است.
پس اگر کسی وارد بیت النور نبی اکرم یعنی وارد ماه رمضان شد و درهای وادی نور رمضان به روی او گشوده شد و قلبش نورانی به نور رمضان شد، از رزق های خاص این ماه رزق قرآن است. نمی شود بگویید چقدر این رزق با عظمت است چقدر شیرین است.
دو عبادت راهگشای سلوکی در ماه رمضان
اگر کسی بخواهد از این رزق برخوردار شود باید فرصت بگذارد و برنامه ریزی کند اگر کسی می خواهد همه کارهای روزانه غیر ماه رمضانش را داشته باشد و به تلاوت قرآن هم برسد، خب نمی شود خوابش همان اندازه اشتغالات روزانه اش همان گونه باشد اما 5 تا ختم قرآن هم بکند، نمی شود، به خصوص اگر بخواهد با توجه و با ترتیل باشد. در روایات آمده است ده ختم قرآن در ماه رمضان کار خوبی است؛ البته فرق می کنند آدم ها بعضی ها یکی هم ختم کنند خوب است، ولی برای خودتان و برای تلاوت قرآن فراغت ایجاد کنید.
قرآن را در حال نماز ایستاده با ادب با خشوع با تواضع بخوانیم ان اشالله درهای قرآن به روی ما باز شود و رزق های باطنی قرآن و میوه های این شجره طیبه ان شاءالله وجود ما را نورانی کند و از جام قرآن سیراب بشویم. اگر کسانی تشنه مقامات هستند این وادی در ماه رمضان گشوده است و راهش هم قرآن است.
دومین عبادتی که در ماه رمضان خیلی تأکید شده است مناجات و دعا است. سراسر دعا است. نگویید نمی شود چرا نمی شود؟ این ها مال ما است. بزرگان خودشان را عادت داده بودند و می خواندند و هم به زندیگشان می رسیدند هم به عبادتشان می رسیدند. امثال بنده به بهانه عبادت ترک کار می کنیم و به بهانه کار ترک عبادت. خدا نکند یک شب ماه رمضان دو ساعت بیاییم مسجد ارک بیدار باشیم فردا تا بعد از ظهر دیگر می خوابیم و همه کارهای روزمان تعطیل است. این را خدای متعال خیلی نمی پسندد. نمی گویم آدم استراحت نکند ولی یک تدبیری انسان باید داشته باشد تا بتواند جمع بین این امور کند و هم به کارش برسد هم به عبادتش برسد و این شدنی است. بزرگان این گونه بودند.
مرحوم آیت الله العظمی بهجت از قول یکی از اساتیدشان می فرمودند: یک جوری درس می خواندند که آدم می گفت این چه موقع عبادت می کند و یک جوری عبادت می کردند که آدم می گفت کِی درس می خواند؟ یکی از کارهایشان زیارت عاشورای هر روز و نماز جعفر هر روز و هزار مرتبه در روز انا انزلناه می خواندند. آن وقت به کارهایشان هم می رسیدند و چند برابر دیگران هم به کارشان می رسیدند. بنابراین اینها برنامه ریزی و تدبیر می خواهد سعی کنید از این ماه برخوردار شوید یکی قرآن است دومی اش دعا است دعاهای این ماه را ان شاءالله تلاوت کنید بخوانید مأنوس با دعاها باشید و ان شاءالله بهره مند شوید...
پی نوشت ها:
(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 26
(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 604
(3) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص: 249
(4) من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 393
(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 453
(6) التوحيد (للصدوق)، ص: 155
(7) مصباح المتهجد، ج1، ص409 - مفاتیح الجنان، صلوات بر حجج طاهره
(8) مفایتح الجنان، زیارت آل یس
(9) علل الشرائع، ج1، ص: 183
(10) الخصال للصدوق، ج1، ص: 277