رهنمودها و نگرانی های علی علیه السلام درباره قرآن
در مورد ارتباط قرآن و مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام بسياري از پژوهشگران به فراخور حالشان موضوعي را برگزيده و در مورد آن قلم زده اند. برخي به جمع آوري قرآن توسط آن حضرت، عده اي به جايگاه والاي امام در آيات وحي و گروهي به تفاسير و شأن نزول آيات از منظر آن گرامي توجه دارند. اين قلم نيز مي كوشد در اين فرصت كوتاه به يكي از اين موضوعات بپردازد...
در مورد ارتباط قرآن و مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام بسياري از پژوهشگران به فراخور حالشان موضوعي را برگزيده و در مورد آن قلم زده اند. برخي به جمع آوري قرآن توسط آن حضرت، عده اي به جايگاه والاي امام در آيات وحي و گروهي به تفاسير و شأن نزول آيات از منظر آن گرامي توجه دارند.
اين قلم نيز مي كوشد در اين فرصت كوتاه به يكي از اين موضوعات بپردازد.
سخن پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله آيينه تمام نماي بحث ماست كه مي فرمايد: "عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ؛(1) علي با قرآن و قرآن با علي است. آن دو هرگز از هم جدا نمي شوند تا اينكه [در روز قيامت ] در كنار حوض كوثر به نزد من آيند."
طبق اين گفتارِ شيواي نبوي، بعد از رسول خداصلي الله عليه وآله نزديك ترين فردي كه با قرآن آشناست، علي عليه السلام است؛ امّا با كمال تأسف اين نزديك ترين يار قرآن را آن چنان منزوي كردند كه به گفته ابو صالح حنفي، روزي بر بالاي منبر، كتاب خدا را بر سر مبارك نهاد و با كمال ناراحتي به درگاه الهي عرضه داشت: "اَللّهُمَّ قَد مَنعُوني ما فيهِ فَأَعْطِني ما فيهِ؛(2) خداوندا! مرا از آنچه در اين مصحف شريف است، باز داشتند؛ پس آنچه را در آن است، به من بده!"
نگراني از انزواي قرآن
از مهم ترين نگرانيهاي امام علي عليه السلام فاصله گرفتن مسلمانان از قرآن و معارف وحياني آن بود. آن حضرت در طول حيات خود همواره تلاش مي كرد تا مردم مسلمان با مفاهيم بلند و حيات بخش قرآن آشنا شوند و آن را در متن زندگي خود قرار دهند؛ همچنان كه خود نيز چنين بود.
امام از انزواي قرآن در ميان مسلمانان رنج مي برد و با دلي دردمند عرضه مي داشت: "إِلَي اللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ يَعِيشُونَ جُهَّالًا وَ يَمُوتُونَ ضُلَّالًا لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَيْعاً وَ لَا أَغْلَي ثَمَناً مِنَ الْكِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ؛(3) از مردمي كه در جهالت زندگي مي كنند و با گمراهي مي ميرند به خدا شكايت مي كنم [زيرا ]در ميان آنها كالايي كسادتر از قرآن نيست، هنگامي كه به گونه شايسته تلاوت شود و هيچ متاعي سودآورتر و گرانبهاتر از قرآن نيست، هنگامي كه تحريف و از معاني حقيقيش دگرگون شده باشد."
امام نه تنها نگران غربت قرآن در عصر خود بود، بلكه گاهي از بي توجهي نسلهاي بعد از خود و عصرهاي آينده به قرآن و حقايق آن ابراز نگراني مي كرد. آن حضرت مي فرمود: "بعد از من روزگاري فرا مي رسد كه قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و فراموش مي گردند. هر دو غريبانه در يك مسير ناشناخته بي پناه مي شوند و جايگاهي براي آنان در ميان مردم نخواهد بود. قرآن و پيروانش در ميان مردم اند؛ امّا گويا حضور ندارند. مردم در آن روز در جدايي و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و يگانگي پراكنده اند. گويي آنان پيشواي قرآن بوده و قرآن پيشواي آنان نيست. از قرآن جز نامي در نزدشان نيست. آنان جز خطوط قرآن و اعراب آن چيز ديگري را نمي شناسند." (4)
آري، امام نگران روزي بود كه قرآن در دست مسلمانان بوده، نام آن زبانزد خاص و عام باشد و همه از قرآن سخن بگويند و حتي تلفظ كلمات، اعراب، خطوط و حروف آن را به خوبي بشناسند و ياد گيرند، اما هرگز در فكر معارف بلند و اهداف انسان ساز قرآن نباشند، به هدايت و دانش قرآن توجه نكنند، تفسيرهاي حقيقي آن را از اهلش نگيرند و در نتيجه گرفتار انواع وسوسه ها، افكار انحرافي و انديشه هاي گمراه كننده گردند و از قرآن و مقدسات شرعي به عنوان ابزار و وسيله براي رسيدن به مقاصد شوم شيطاني بهره گيرند.
اين نگرانيهاي امام علي عليه السلام همه برگرفته از آيات قرآن است كه از زبان پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله مي فرمايد: "وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً"؛(5) "و فرستاده خدا گفت: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند."
اين گلايه و شكايت رسول خداصلي الله عليه وآله و نگراني علي عليه السلام شامل عصر ما نيز مي شود كه مسلمانان جهان دست از حمايت و رهبري قرآن كشيده و به طاغوتها و اهل دنيا متمايل شده اند وگر نه، اگر طبق آموزه هاي قرآن عمل مي كردند و با حفظ وحدت و انسجام خود در تحت پرچم توحيد با كفر و شرك و مظاهر ضد توحيدي به مبارزه برمي خواستند، هرگز دچار چنين ذلت و تشتت و از هم گسيختگي نمي شدند. آري! فاصله گرفتن از قرآن كه رمز حيات، عزت و عامل پيروزي و حركت و ترقي در زندگي مسلمانان است، چنين فرجامي دارد.
در بسياري از كشورهاي اسلامي قرآن و معارف بلندش به حاشيه رانده شده و به صورت يك كتاب مقدس تشريفاتي درآمده است كه فقط در جاهاي مقدس و پاك قرار دارد و با صوت زيبا و لحن دل آرا در مجالس خوانده مي شود و يا در سر در محرابها و ديوارهاي امكنه مقدس نوشته شده و براي كسب ثواب تلاوت مي شود. بسياري از مسلمانان از هر گروه سني، به ويژه جوانان آيات آن را حفظ كرده، به عنوان قاري و حافظ، جوايزي دريافت مي كنند؛ امّا قوانين روزمرّه اين كشورها همه برگرفته از بيگانگان و غير مسلمانان است و در داخل كشور نيز با همه تلاشهايي كه مي شود، هنوز قرآن ناشناخته و غريب است.
اين همان مهجوريت قرآن است كه گروه اندكي از صهيونيستها عقايد و فرهنگ و تمام هستي يك ميليارد مسلمان را به مسخره گرفته، هر روز طبق دلخواه خود تصميماتي را براي مسلمانان و كشورهاي اسلامي مي گيرند و سرنوشت آنان را به نفع خود رقم مي زنند و اسلام و مسلمانان و پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله را مورد توهين قرار مي دهند. برخي از نشانه هاي مهجوريت قرآن كه دل پيامبرصلي الله عليه وآله و علي عليه السلام را به درد مي آورد، عبارت اند از: يادگيري الفاظ و عبارات قرآن و فراموشي عمل به آن، استفاده ابزاري از آيات قرآن، تمسك به ظاهر قرآن و طرد اهل قرآن و مفسران حقيقي (امامان معصوم عليهم السلام) ، حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر و تعمق، تفسير به رأي و بهره نگرفتن از هدايتهاي حقيقي آن. (6)
علي عليه السلام حتي در آخرين لحظاتي كه در آستانه شهادت قرار داشت، از مهجوريت قرآن نگران بود و سفارش اكيد مي كرد كه: "اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ فَلَا يَسْبِقَنَّكُمْ إِلَي الْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ(7)؛ خدارا خدارا در مورد قرآن [در نظر بگيريد! ]مبادا ديگران در عمل به آن بر شما سبقت بگيرند!"
وظايف امت در قبال قرآن
اگر مسلمانان بخواهند به قرآن عمل كنند و اين نگراني پيامبرصلي الله عليه وآله و دغدغه وصي بلافصلش علي عليه السلام را رفع نمايند، بايد به توصيه ها و رهنمودهاي امام علي عليه السلام در اين زمينه گوش جان بسپارند و از صميم قلب عمل كنند. سفارشها و رهنمودهاي امام از اين قرار است:
الف. آموزش قرآن
آموزش و يادگيري متن قرآن و پيامهاي جاودانه آن، يكي از وظايف مسلمانان است. علي عليه السلام يكي از حقوق فرزند بر عهده پدر را آموزش قرآن مي داند و مي فرمايد: "حَقُّ الْوَلَدِ عَلَي الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ؛(8) حق فرزند بر عهده پدر اين است كه نام زيبا برايش برگزيند و ادبش را نيكو گرداند و قرآن تعليمش دهد."
ب. قرائت قرآن
امام در مورد اهميت قرائت قرآن مي فرمايد: "بايد تمام سخن شما، ياد خدا و خواندن قرآن باشد؛ زيرا از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله سؤال شد: كدام يك از اعمال نيك نزد خدا برتر است؟ پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: قرائت قرآن و اينكه در حال مرگ زبانت به ياد خدا مترنّم باشد." (9)
قرائت قرآن بهترين همدم و مايه انس است و يك مسلمان مي تواند آن را در دل شبها انيس خود قرار دهد. امام در گفتاري كوتاه مي فرمايد: "لِيَكُنْ سَميرُكَ الْقُرْآنَ؛(10) شايسته است سخنگوي تو در دل شب قرآن باشد." آن حضرت حتي گوش دادن به قرائت قرآن را مورد توجه قرار مي دهد و به كساني كه آيات الهي را استماع مي كنند، مژده مي دهد كه: "هر كس آيه اي از قرآن را استماع كند، براي او بهتر از اين است كه يك كوه طلا به دست آورد." (11)
ج. تدبير در معاني آيات
بعد از آموزش آيات قرآن و مداومت به قرائت و تلاوت(12) آن، مرحله تدبير در معاني و فهميدن آموزه هاي حيات بخش قرآن است. مسلماني كه قرآن مي خواند، امّا در كلمات و آيات و مفاهيم آن تدبّر و تفكر نمي كند، چندان از كلام خدا بهره مند نخواهد شد. امام در اين مورد سفارش مي كند: "تَدَبَّرُوا آياتِ الْقُرْآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ فَاِنَّهُ اَبْلَغُ الْعِبَرِ؛(13) در آيات قرآن تدبر كنيد و از آن [درس و] عبرت بگيريد؛ زيرا كه آن رساترين [و روشن ترين ] عبرتهاست."
د. عمل به دستورات قرآن
مهم ترين مرحله انجام وظيفه در قبال قرآن، عمل به دستورات و پيامهاي آن است؛ زيرا قرآن نسخه شفابخش زندگي و كتاب عرفان، تربيت، قانون و سعادت است.
امام در اين مورد به طلحه بن عبيد الله فرمود: "اگر به آنچه كه در قرآن است، عمل كنيد، از دوزخ نجات خواهيد يافت و به بهشت خواهيد رفت. در قرآن حجت ما، بيان حق ما و واجب بودن اطاعت از ما بيان شده است." (14) آري، عمل به قرآن، ضامن سعادت و عامل خوشبختي هر انسان حقيقت طلب و خداجوست.
امام علي عليه السلام تأكيد مي كرد كه: "تَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَانْتَصِحْهُ وَحَلِّلْ حَلالَهُ وَ حَرِّمْ حَرامَهُ وَاعْمَلْ بِعَزائِمِهِ وَ اَحْكامِهِ؛(15)به ريسمان [محكم ] قرآن چنگ بزن و رهنمودهاي آن را بپذير و حلالش را حلال و حرامش را حرام بدان و به واجبات و احكام آن عمل نما."
حضرت به پسرش محمد حنفيه مي فرمود: "پسرم! بر تو باد به قرائت قرآن و عمل به محتواي آن و التزام به واجبات شرايع و حلال و حرام و امر و نهي آن و نيز شب زنده داري به قرآن و تلاوت آن؛ زيرا قرآن پيمان نامه خداوند متعال با بندگان اوست و بر هر مسلمان بايسته است كه هر روز در پيمان نامه خدا بنگرد و بخواند؛ گرچه فقط پنجاه آيه باشد.
بدان كه درجات بهشت به شماره آيات قرآن است. پس در روز قيامت به قاري قرآن گفته مي شود: بخوان و بالاتر رو!
به اين ترتيب، پس از پيامبران و صديقان، هيچ كس در بهشت، درجه اي بالاتر از قاري قرآن نخواهد داشت." (16)
ه . توسل به قرآن
براي ارتباط با خداوند متعال، راههاي بسياري وجود دارد؛ دعا، ذكر، توسل به اهل بيت عليهم السلام، عبادت و نماز و توسل به قرآن برخي از شيوه هاي ارتباط با پروردگار عالميان است. علي عليه السلام يكي از منافع و بهره هاي وجودي قرآن را توسل به آن مي داند و بر اين باور مقدس تأكيد دارد كه: "درمان دردهاي خود را از قرآن بخواهيد و در سختيهاي زندگي از قرآن مدد بجوييد كه در قرآن درمان بزرگ ترين بيماريها، يعني كفر و نفاق و سركشي و گمراهي است. با توسل به قرآن حاجتهاي خود را از خدا بخواهيد و با محبت قرآن به سوي خدا روي آوريد وقرآن را وسيله خواهش از مردم قرار ندهيد؛ زيرا وسيله اي بهتر از قرآن براي تقرب بندگان به خداوند وجود ندارد. مطمئن باشيد كه شفاعت قرآن پذيرفته شده است و سخنش تصديق مي شود." (17)
پی نوشت :
1) كشف اليقين، علامه حلّي، مؤسسه چاپ و نشر، 1411 ق، ص 236.
2) الغارات، ابراهيم بن هلال ثقفي، قم، مؤسسة دار الكتاب، 1410 ق، ج 2، ص 317.
3) نهج البلاغة، خطبه 17.
4) همان، خطبه 147.
5) فرقان/30.
6) دانش نامه امام علي عليه السلام، علي اكبر رشاد، ج 1، ص 224.
7) تهذيب الاحكام، شيخ طوسي، تهران، دارالكتب الاسلامية، ج 9، ص 177.
8) نهج البلاغة، حكمت 399.
9) جامع الاخبار، تاج الدين شعيري، قم، نشر رضي، 1363 ش، ص 41.
10) غررالحكم، ج 2، ص 1178.
11) جامع الاخبار، ص 41.
12) تلاوت، مفهومي بالاتر از قرائت دارد؛ چرا كه تلاوت به همراه علم و تدبير و تفكر و عمل مي باشد. (مفردات راغب ذيل ماده تلاوت)
13) غررالحكم، ج 2، ص 1176.
14) احتجاج طبرسي، ج 1، ص 154.
15) غررالحكم، ج 2، ص 1176.
16) من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 2، ص 628.
17) نهج البلاغة، خطبه 334.