نگاهی به ویژگیهای رفتاری اولین بانوی مسلمان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله
مروری بر نحوه خاكسپاری خدیجه علیها السلام و یادكرد دایمی پیامبر از وی، میزان این حزن و اندوه را به خوبی نشان میدهد...
اشاره:
دهم رمضان (سال ده بعثت) نقطه پایان بر 25 سال همراهی خدیجه، بانوی آسمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؛ بانویی مباركه، (1) طاهره، راضیه، مرضیه، زكیه، صدیقه، كبری، (2) شامخه، (3) فاضله، كامله (4) و عفیفه (5) كه 55 سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال 15 قبل از بعثت (دهم ربیع الاول) در كنار برگزیده الهی قرار گرفته بود و سرانجام بعد از قریب 25 سال همراهی و همگامی، در 65 سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت.
این واقعه دردناك كه به فاصله اندكی از وفات ابوطالب علیه السلام روی داد، چنان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را متاثر كرد كه آن سال را «عام الحزن.» نامید. به نقل علامه مجلسی بعد از این واقعه خانه نشین شده و كمتر از خانه بیرون می رفت. (6)
مروری بر نحوه خاكسپاری خدیجه علیها السلام و یادكرد دایمی پیامبر از وی، میزان این حزن و اندوه را به خوبی نشان می دهد: وقتی خدیجه وفات یافت، پیامبر به شدت گریه كرد و زمانی كه قبر آن بانوی بزرگوار حاضر شد، پیامبر همان گونه كه اشك از چشمانش ریزان بود، وارد قبر شد و خوابید و افزون تر از قبل گریست، (7) او را دعا كرد و برخاست و با دست خویش همسرش را در قبر گذاشت. (8) پیامبر در سالگرد وفاتش نیز گریه كرد (9) و به زنانش فرمود: گمان نكنید مقامتان از او بالاتر است. زمانی كه كافر بودید، ایمان آورد و مادر فرزندانم است.» (10)
حتی سال ها بعد كه می خواستند خبر خواستگاری علی علیه السلام از فاطمه علیها السلام را به پیامبر بدهند و یادی از خدیجه شد، چشمانش پر از اشك شد و زمانی كه ام سلمه از علت گریه اش پرسید، فرمود: «خدیجه و این مثل خدیجة صدقتنی حین یكذبنی الناس و ایدتنی علی دین الله و اعانتنی علیه بمالها ان الله عز و جل امرنی ان ابشر خدیجة ببیت فی الجنة من قصر الزمرد لا صعب فیه و لا نصب؛ (11)
خدیجه و كجاست مثل خدیجه؟ زمانی كه مردم تكذیبم كردند، مرا تصدیق كرد. بر دین خدا یاری ام كرد و با مالش به كمكم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به قصری زمردین در بهشت كه سختی و محنتی در آن نیست، بشارت دهم.»
این همه تجلیل و بزرگداشت از مقام خدیجه علیها السلام ما را بر آن می دارد كه اندكی پیرامون شخصیت خدیجه علیها السلام سخن بگوییم و شاخصه هایی كه خدیجه علیها السلام را به چنین مرتبه ای رسانده است برشماریم.
در این مقاله پیرامون ویژگی های رفتاری خدیجه علیها السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله سخن خواهیم گفت.
1 - نگرش ارزشی
اولین ویژگی حضرت خدیجه علیها السلام نسبت به پیامبر، درك ارزش های واقعی او در برابر فریبندگی های ظاهری و دنیوی بود. او معنای كمالات انسانی را به خوبی شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پیامبر اكرم بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درك آن فدا كند. او در این راه هم از مال خود گذشت، هم از موقعیت اجتماعی اش. خدیجه برای درك این كمال واقعی، قالب های جاهلی را شكست و بهایی سنگین از جمله قطع رابطه زنان، حتی تا زمان تولد حضرت فاطمه علیها السلام را به جان خرید. خدیجه علیها السلام این نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمایل به ازدواج، این گونه با پیامبر مطرح كرد:
«یابن عم انی رغبت فیك لقرابتك و سعلتك فی قومك و امانتك و حسن خلقك و صدق حدیثك؛(12) ای پسر عمو، من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در بین مردم، امانت داری، خوش خلقی و راستگویی ات به تو تمایل پیدا كردم.»
این نوع نگرش و رفتار، در جامعه ای كه عموم توده ها براساس ظواهر و زرق و برق های دنیوی روابط خود را پایه ریزی می كنند، نمی توانست بدون پی آمدهای تلخ و ناگوار باشد، لذا به فاصله ای اندك از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیب جویی از وی روی آوردند و در محافل خود او را سرزنش كردند. آنان می گفتند: «او با این همه حشمت و شوكت با یتیم ابوطالب كه جوانی فقیر است ازدواج كرد. چه ننگ بزرگی!» خدیجه علیها السلام در مقابل این جهالت ها ساكت ننشست و آن ها را به صرف نهار دعوت كرد و بعد از پایان مراسم گفت: «ای زنان! شنیده ام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با محمد صلی الله علیه و آله خرده گرفته اید و عیب جویی می كنید، من از خود شما می پرسم آیا در میان شما، شخصیتی مثل محمد وجود دارد؟ آیا در گستره مكه و اطراف آن شخصیتی در فضائل و اخلاق نیك، مانند او سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگی ها با او ازدواج كردم و چیزهایی از او دیده ام كه بسیار عالی است. پس شایسته نیست شما این گونه سخن بگویید و نسبت های ناروا به دیگران دهید.»
زنان قریش بعد از این سخنان خدیجه، همگی سكوت اختیار كردند و به تدریج پراكنده شدند. (13)
این شیوه استدلال خدیجه هر چند عمق ارزش گرایی در انتخاب ها را نشان می داد، برای جامعه جاهل و متعصب آن روز قابل درك نمی نمود، لذا زنان لجوج قریش به حالت قهر با او رفتار می كردند. آن ها دیگر به خدیجه سلام نمی كردند و نزد او نمی رفتند حتی تا سال پنجم بعثت كه حضرت زهرا علیها السلام متولد شد، نیز این شیوه رفتاری همچنان پا برجا بود. لذا حتی هنگام وضع حمل، او را تنها گذاشته و پیام فرستادند كه: «تو با ما مخالفت و با یتیم ابوطالب ازدواج كردی، ما هرگز نزد تو نمی آییم و در هیچ كاری كمك نمی كنیم!!» این حجم از كینه ورزی ها
دل خدیجه را آزرد تا آن جا كه خداوند چهار بانوی پاكیزه (ساره، آسیه، مریم، صفورا دختر شعیب پیامبر) را به یاری او فرستاد و به این سان خدیجه پاداش عشق و علاقه به كمالات انسانی را دریافت كرد و فرزندش فاطمه زهرا علیها السلام را نیز به دنیا آورد. (14)
2 - احترام به شخصیت پیامبر
خدیجه به رغم اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژه ای كه داشت، در برخورد با رسول اكرم همواره حرمت او را پاس می داشت و كوچك ترین رفتاری كه نشانی از اظهار برتری دهد از خود بروز نمی داد. جلوه ای عالی از این رفتار را می توان در ماجرای عروسی آن دو سراغ گرفت. آن گاه كه مراسم عقد و جشن پایان یافته بود و پیامبر می خواست به خانه عمویش ابوطالب برگردد، ملكه بطحا و بانوی قریش كه اینك همسر او شده بود، این گونه او را مخاطب قرار می دهد: «الی بیتك فبیتی بیتك و انا جاریتك؛ (15) به خانه خودتان وارد شوید، خانه من خانه شماست و من كنیز شما هستم.» و البته این همه احترام و پاسداشت به خاطر عقیده و ایمان او به توحید بود و بس. (16)
3 - تلاش برای جلب رضایت
خدیجه علیها السلام تمام توان خود را به كار می برد تا امور منزل را مطابق میل پیامبر اداره كند. از جمله چون به میزان علاقه پیامبر به عبادت آگاه بود، چنان رفتار می كرد كه پیامبر به راحتی به عبادت و راز و نیازش مشغول باشد و حضور خدیجه را مانعی برای عباداتش نداند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله قبل از بعثت، در هر ماه چند بار و نیز همه ساله ماه رمضان را در غار حرا به تفكر و عبادت خداوند می گذراند (17) و این عمل بعد از ازدواج نیز ادامه داشت. لذا امام هادی علیه السلام می فرمود: «پیامبر اسلام پس از سفر تجاری شام، درآمدش را بین فقرا تقسیم كرد و هر روز بامداد به فراز كوه حرا می رفت و به تماشای شگفتی های خلقت مشغول می شد و تحت تاثیر عظمت خدا قرار می گرفت و خدا را آن گونه كه شایسته بود عبادت می كرد.» (18)
خدیجه علیها السلام با درك چنین روحیاتی از پیامبر، هرگز برای او مزاحمتی ایجاد نمی كرد و همیشه با همدلی و همراهی او را بدرقه می كرد، غذایش را به وسیله حضرت علی علیه السلام به بالای كوه می فرستاد و گاه خود نیز با حضرت همراه می شد. علامه مجلسی به نقل از صحاح اهل سنت می نویسد: «در آن ماه رمضان كه پیامبر در كوه حرا به سر می برد و وحی و بعثت آغاز می شد، حضرت علی و خدیجه و یكی از غلامان در حضورش بودند.» (19)
برای نمونه تنها یكی از این عبادت های پیامبر 40 روز به درازا كشید كه خدیجه علیها السلام تمام این مدت را به تنهایی گذراند.
چنین عبادت های طولانی به طور طبیعی می توانست موجب ناراحتی، دلشوره ها و نگرانی های مختلفی برای خدیجه شود، اما او نه تنها اعتراض نمی كرد بلكه با رسول خدا همراهی نیز می نمود، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله كه خود متوجه نگرانی های خدیجه بود، عمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و پیام داد كه: «ای خدیجه! گمان نكن كناره گیری من به خاطر بی اعتنایی به تو است، بلكه پروردگارم چنین فرمود تا امر خود را اجرا كند. جز خیر و سعادت فكر دیگری نكن. خداوند هر روز، چند بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش مباهات می كند. پس وقتی شب شد، در را ببند و در بستر خود استراحت كن.» (20)
همراهی و همدلی خدیجه و تلاش او برای كسب رضایت رسول اكرم به حدی بود كه وقتی هنگام وفات در ضمن وصیت هایش به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «من در حق شما كوتاهی كردم، مرا عفو كن.» ، پیامبر فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و تو نهایت تلاش خود را به كار بردی و در خانه من بسیار خسته شدی.» (21)
4 - تصدیق و تایید پیامبر
روایات بسیاری از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است كه گویای اهمیت رویكرد خدیجه به پیامبر در آن فضای جاهلی و غربت رسول اكرم صلی الله علیه و آله است. وقتی كه حتی بسیاری از بستگان رسول اكرم صلی الله علیه و آله نیز پیامبر را تنها گذاشتند و حتی كمر همت به نابودی او بستند، خدیجه به محمد صلی الله علیه و آله روی آورد و با او پیمانی جاودانی بست و تا لحظه آخر زندگی بر عهد و پیمانش استوار ماند. پیامبر نیز با درك چنین فضیلتی از خدیجه بود كه همواره تاكید می كرد «این مثل خدیجة.» از جمله زمانی كه هاله، خواهر خدیجه برای زیارت رسول اكرم صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، پیامبر با دیدن او به یاد خدیجه افتاد و از شدت تاثر به خود لرزید. بعد از رفتن او، عایشه پرسید: چه قدر از پیر زن قریش كه سال خوردگی صورتش را چروكین و سرخ كرده بود یاد می كنی با این كه امروز روزگار او را نابود كرده و خداوند همسری بهتر به شما بخشیده است!؟ پیامبر فرمود:
«هرگز، به خدا سوگند! بهتر از خدیجه هیچ گاه نصیبم نشد، او هنگامی به من ایمان آورد كه مردم مرا تكذیب می كردند و....» (22)
عبدالله بن مسعود نمونه ای از مشاهدات خود پیرامون ایمان خدیجه را آن زمان كه هیچ كسی به پیامبر ایمان نیاورده بود، اینگونه بیان می كند: «نخستین چیزی كه از اسلام دانستم این بود كه با عموهایم و تعدادی از اعضای قبیله، وارد مكه شدیم. چون می خواستیم مقداری عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطلب راهنمایی كردند. او بالای چاه زمزم، در كنار كعبه نشسته بود. زمانی كه پیش او نشسته بودیم، دیدیم مردی كه دو لباس سفید پوشیده بود و گیسوان و ریش پر و دندان های سفید و... داشت و چهره اش مثل ماه می درخشید، از باب صفا وارد مسجدالحرام شد. در طرف راست او یك نوجوان و پشت سرش بانویی پوشیده را دیدم. آن ها كنار حجرالاسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجرالاسود دست كشید، سپس آن نوجوان و بعد آن بانو. آن گاه هر سه به طواف كعبه مشغول شدند. وقتی هفت بار طواف كردند، كنار حجر اسماعیل آمدند و نماز جماعت خواندند. آن مرد هنگام تكبیر دست هایش را تا كنار گوشش بلند می كرد تا به قنوت نماز رسیدند. قنوت را طولانی كردند تا آن كه نماز تمام شد. من كه چنین چیزی ندیده بودم، از ابن عباس پرسیدم: آیا دین جدیدی به مكه آمده است؟ من چنین دینی را در مكه ندیده بودم؟ گفت: این مرد برادرزاده من، محمد بن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم علی بن ابی طالب و آن خانم هم همسر محمد؛ خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر كسی در روی زمین به این دین اعتقاد ندارد.» (23)
5 - انفاق اموال
پیرامون مظاهر ثروت خدیجه نوشته اند: «هشتاد هزار شتر، اموال تجاری او را حمل و نقل می كردند، بارگاهی از حریر سبز با ابریشم بر بام خانه اش برافراشته بودند كه مردم رفت و آمد می كردند و به فقرا كمك می شد، چهار صد غلام و كنیز امور اقتصادی و شخصی او را اداره می كردند.» (24) با این همه او بلافاصله بعد از ازدواج نزد عمویش ورقة بن نوفل رفت و اموال فراوانی به او داد و گفت: این ها را نزد محمد صلی الله علیه و آله ببر و بگو این اموال هدیه به شماست و هرگونه بخواهی در آن ها تصرف كن و هر چه غلام و كنیز و ثروت و ملك دارم، همه را به احترام حضرت، به او بخشیدم. ورقة بن نوفل نیز كنار كعبه آمد و بین زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای بلند گفت: ای عرب! بدانید كه خدیجه شما را شاهد می گیرد كه خود و همه ثروت خود از غلامان، كنیزان، املاك، دام ها، مهریه و هدایایش را به محمد صلی الله علیه و آله بخشیده است و همه آن ها هدیه ای است كه محمد آن را پذیرفته است و این كار خدیجه به خاطر علاقه و محبت او به محمد صلی الله علیه و آله است. شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید.» (25)
دامنه این یاری مالی به سال های اولیه ازدواج ختم نیافت بلكه هنگام محاصره اقتصادی در شعب ابی طالب و حتی بعد از آن نیز اموال خدیجه نقش اساسی در نجات اسلام و مسلمانان از نابودی ایفا كرد تا آنجا كه پیامبر در ماجرای شعب فرمود: «هیچ ثروتی، هرگز مثل ثروت خدیجه به من سود نرساند.» (26)
طبق بعضی روایات در ماجرای محاصره، از اموال خدیجه چیزی نماند و به نقل از حضرت خدیجه علیها السلام «چیزی جز دو پوست باقی نماند كه هنگام استراحت یكی را زیرانداز و دیگری را روانداز قرار می دهیم.» در این مدت ابوالعاص بن ربیع، داماد حضرت خدیجه، شترها را با گندم و خرما با شگردهای مختلف به آن ها می رساند و در طول سه سال محاصره، مصارف آنان از اموال خدیجه تامین می شد. (27)
6 - تحمل پذیری و صبر
خدیجه صبر و تحمل را در زندگی با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشه خود ساخت و در برابر فشارهای مختلف همسایه های مشرك، زنان متعصب، محاصره اقتصادی و... بردباری و تحمل پذیری ویژه ای از خود نشان می داد. از جمله این وقایع می توان به واقعه شعب اشاره كرد كه نقش مهمی نیز در تحلیل قوای جسمانی خدیجه علیها السلام داشت، به اندازه ای كه به فاصله اندكی از پایان محاصره، آن بانوی بزرگوار وفات یافت. در این محاصره یاران پیامبر (چهل نفر) جز چهار ماه حرام سال را در گرمای داغ تابستان و بیابان خشك و... تحمل می كردند و در این زمان بانوی محمد كه 63 تا 65 ساله بود، علاوه بر صرف اموال، خود نیز در شمار محاصره شدگان بود.
میزان فشاری را كه بر محاصره شدگان وارد می شد می توان از گزارش سعد وقاص فهمید. او می گفت: شبی از دره بیرون آمدم، از شدت گرسنگی تمام توانم را از دست داده بودم، چشمم به پوست خشكیده شتری افتاد، آن را برداشتم و بعد از شستن و پختن و كوبیدن، با آب خمیر مخلوط كردم و سه روزی با آن به سر بردم.» (28)
بنت الشاطی از نویسندگان عرب در مورد میزان تحمل خدیجه علیها السلام در این دوران می نویسد: خدیجه در سنی نبود كه تحمل آن همه رنج برایش آسان باشد، و از كسانی نبود كه در جریان زندگی با تنگی معیشت خو گرفته باشد. اما در عین حال و با وجود كهولت سن، سختی هایی را كه در اثر محاصره در شعب وارد می شد تا سر حد مرگ تحمل كرد. (29)
در این دوره حتی برخی بستگان پیامبر نیز با بی رحمی تمام بر این فشارها می افزودند كه از جمله آن ها می توان از ابوجهل نام برد كه مانع می شد تا حكیم بن حزام برای عمه اش خدیجه علیها السلام كه در شعب بود، حتی از اموال خود خدیجه آذوقه برساند. (30)
7 - انیس و غم زدای پیامبر
با این همه سختی و فشار، خدیجه خم به ابرو نمی آورد و در تمام دوران زندگی قبل و بعد از بعثت به سان بانویی شفیق، بر گرد وجود پیامبر می گشت و با سیمای خندان خود غم ها را از رخ پیامبر می زدود و در این بین به سان یاور، وزیر و كمك رسانی توانمند او را یاری می كرد.
ابن هشام می نویسد: خدیجه به پیامبر ایمان آورد، گفتارش را تصدیق كرد و او را یاری داد و...
خداوند به وسیله او به پیامبرش آرامش داد به نحوی كه هیچ خبر ناراحت كننده ای از قبیل رد و تكذیب را نمی شنید مگر این كه خداوند به وسیله خدیجه گشایش برایش ایجاد می كرد. وقتی خدا پیامبرش را به خدیجه برمی گرداند، دشواری ها را بر او آسان می كرد و تصدیقش كرده، اعمال مردم را (كه موجب آزار شده بود) بی اهمیت جلوه می داد. رحمت خدا بر او باد. (31)
حجم سنگین فشارهای قریش و مشركان با این سخن پیامبر روشن می شود كه: «ما اوذی نبی بمثل ما اوذیت؛ (32) هیچ پیامبری مثل من آزار ندید.» و خدیجه علیها السلام در تمام این آزارها، یار و غم زدای پیامبر بود.
علامه مجلسی می نویسد: در سال های آغازین بعثت بود كه حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله با سیمایی غمگین و محزون از غار حرا به خانه برگشت. خدیجه علیها السلام می گوید، به پیامبر گفتم: نشانه اندوه در چهره ات می بینم، چه شده است؟ فرمود: علی از من جدا شده و معلوم نیست كجاست؟ [عده ای از مسلمانان به خاطر پرهیز از گزند مشركان پراكنده شده بودند و میان علی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز فاصله افتاده بود] در مورد آسیب رسانی مشركان به وی نگرانم!
به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض كردم: بر شترم سوار می شوم، یا او را می یابم و یا مرگ بین من و او فاصله می اندازد.
خدیجه سوار شتر شد و به جست و جو پرداخت تا آن كه قیافه كسی را دیده بر او سلام كرد و از صدای جوابش فهمید علی است... آن گاه به سوی خانه برگشت و با دادن خبر سلامتی علی، پیامبر را خوشحال كرد به اندازه ای كه پیامبر یازده بار شكرا للمجیب گفت.
8 - مجاهدت و دفاع از رسول خدا صلی الله علیه و آله
از مصادیق مجاهدت خدیجه علیها السلام می توان به موضوع پذیرش اسلام در سال های جهل و گمراهی و نیز تقیه شدید در شرایط خوفناك و وحشتناك آن عصر اشاره كرد. میزان خطرات پذیرش اسلام در آن دوره به حدی بود كه امام صادق علیه السلام می فرمود: پیامبر خدا پنج سال در مكه به طور پنهانی می زیست، علی و خدیجه با او بودند و اسلام خود را پنهان و به شدت تقیه می كردند. (33)
علاوه بر این خدیجه علیها السلام در مقام دفاع از پیامبر نیز برمی آمد. از جمله اصبغ بن نباته می گوید: عصر روز جمعه در مسجد در حضور علی علیه السلام بودیم كه مردی بلند قامت به نام سواد بن قارب خدمت امام آمد. او بعد از رد و بدل شدن مطالبی گفت: از یمن سوار شتر شدم و به سوی مكه آمدم. با نخستین كسی كه روبه رو شدم ابوسفیان بود. بر او سلام كردم و پیرامون خاندان قریش پرسیدم، گفت: مشكلی نیست فقط یتیم ابوطالب دین ما را فاسد كرده است.
گفتم نام او چیست؟ گفت: محمد و احمد. پرسیدم كجاست؟ گفت با خدیجه دختر خویلد ازدواج كرده و در خانه اوست. مهار شتر را كشیدم و به خانه خدیجه رفتم و در زدم. خدیجه پشت در آمد و پرسید: كیستی؟ خود را معرفی كردم و گفتم: می خواهم با محمد ملاقات كنم.
او این گونه پاسخ داد: «اذهب الی عملك ماتذرون محمدا یاویه ظل بیت قد طردتموه و هربتموه و حصنتموه اذهب الی عملك؛
به دنبال كار خود برو، محمد را رها نمی كنید تا در پناه خانه اش بیاساید. شما او را از خود دور كردید و فراری دادید و در مقابلش سنگربندی كردید، برو به دنبال كارت.»
پیامبر فرمود: ای خدیجه در را بگشا، وقتی وارد شدم سیمای نورانی پیامبر را دیدم و به رسالت او ایمان آوردم و بعد از وداع به یمن برگشتم. (34)
یك بار هم كه جهال عرب با سنگ پرانی حضرت را زخمی كردند و در پی او تا خانه خدیجه آمدند و خانه را سنگ باران كردند، خدیجه بیرون آمد و گفت: آیا از سنگباران كردن خانه زنی كه نجیب ترین قوم شماست، شرم ندارید؟ و مردم با شنیدن این سخن شرمنده و متفرق شدند و آن گاه خدیجه به مداوای همسرش شتافت. در همین واقعه بود كه پیامبر از سوی خداوند به او سلام رساند و خدیجه در برابر سلام الهی گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیك یا رسول الله السلام و بركاته.» (35)
پی نوشت :
1) بحارالانوار، ج 21، ص 352.
2) همان، ج 102، ص 272.
3) همان، ج 16، ص 69.
4) همان، ج 75، ص 56.
5) همان، ج 16، ص 69.
6) همان، ج 19، ص 21.
7) سیره اعلام النبلاء، ج 2، ص 11؛ كشف الغمه، ج 1، ص 511.
8) تاریخ طبری، ج 4، ص 593.
9) سفینة البحار، ج 1، ص 380.
10) سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 199.
11) سفینة البحار، ج 1، ص 381.
12) سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 201؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 521.
13) بحارالانوار، ج 16، ص 81؛ ج 103، ص 374.
14) همان، ص 80.
15) بحارالانوار، ج 1، ص 4.
16) سفینة البحار، ج 2، ص 570؛ وفات الزهرا، مقرم، ص 7.
17) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 13، ص 208.
18) بحارالانوار، ج 17، ص 309.
19) همان، ج 15، ص 363.
20) بحارالانوار، ج 16، ص 79 و 80.
21) شجره طوبی، ج 2، ص 235.
22) قاموس الرجال، ج 10، ص 432.
23) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 13، ص 225.
24) بحارالانوار، ج 16، ص 22.
25) همان، ج 16، ص 75 تا 77.
26) همان، ج 19، ص 63.
27) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 211.
28) سیره ابن هشام، ج 1، ص 379؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 79.
29) خدیجه كبری، نمونه زن مجاهد مسلمان.
30) سیره ابن هشام، ج 1، ص 335؛ بحارالانوار، ج 19، ص 18.
31) سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 249؛ استیعاب، ج 4، ص 1820؛ با اختلاف اندك.
32) بحارالانوار، ج 39، ص 1.
33) كمال الدین، ص 197؛ نمونه هایی از مجاهدت این بانو در ماهنامه مبلغان ش 11، ص 8 به بعد مطالعه كنید.
34) اختصاص مفید، ص 181؛ بحارالانوار، ج 18، ص 98.
35) استیعاب، ج 4، ص 111 و ج 2، ص 719؛ اسد الغابة، ج 5، ص 438.