دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۱
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْك »[1]
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آنهنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آنزمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستادهام.
مقدمه
بحث ما طی سه سال گذشته، در ماه مبارک رمضان پیرامون دعا بود. من امسال میخواستم مطلب دیگری را مطرح کنم، اما بعد متوجه شدم که تقسیماتی را که در سال گذشته نسبت به دعا کردم ناتمام است و بحث آن کامل نشده است. امسال بنای من بر این بود که دعای زینالعابدین(صلوات الله علیه) در صحیفه سجادیه را که هنگام دخول ماه مبارک رمضان انشا فرمودند، به عنوان مصداق دعا نسبت به بحثهای گذشتهام مطرح کنم. ولی بعد که مراجعه کردم، دیدم در سال گذشته یک تقسیمبندی راجع به دعا کردم که شاید بیش از بیست جلسه هم روی همین تقسیمبندی صحبت کردم، و آن این بود که ادعیه ما دو قسم است: ادعیه مأثوره، و ادعیه غیرمأثور. راجع به دعای غیرمأثور شاید بیش از بیست موضوع را به عنوان آداب و شرایط دعای غیرمأثور، مطرح کردم. خود دعاهای مأثوره هم دارای اقسامی هستند؛ موقته، غیرموقته. موقته هم دوباره دارای اقسامی هستند. من دیدم به هیچ نحوی وارد بحث اینها نشدهام. لذا حالا که بحث دعا را مطرح کردم، ادامه میدهم تا تقریباً بحث را کامل کنم.
ماه رمضان، ماه سخن گفتن ربّ با عبد
به عنوان جلسه اول، دوباره ذهنهای دوستان را متوجه دو مطلب میکنم. اوّل، این معنا که ماه مبارک رمضان به حسب آنچه که اهل معرفت میگویند، ماه سلوک إلیاللهتعالی و دار ضیافتالله است. طبق آنچه که ما در معارفمان داریم، مطلب این است که این ماه، ماهی است که ربّ با عبدش سخن گفته است. به حسب روایتی که من سابقاً از امام صادق(علیه السلام) نقل کردم، کتب آسمانیه از تورات و انجیل و زبور تا قرآن، همه در ماه مبارک رمضان به پیامبران الهی نازل شده است. یعنی این ماه، ماهی است که خداوند با بندگانش سخن گفته است و آنها را مورد خطاب قرار داده و مورد عنایت خاصّه خودش قرار داده است.
ماه رمضان؛ بهار قرآن
لذا ما در روایات بسیار داریم که در ماه مبارک رمضان، به قرائت قرآن سفارش شده است. حالا جهت آن را بعداً عرض میکنم.[2] ما در روایاتمان نسبت به این موضوع، تعبیرات مختلفی داریم. این روایت از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است و معروف است: «لِكُلِّ شَيْءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان»[3] هرچیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. یا روایتی که از امام صادق(علیه السلام)است که راجع به ماهها حضرت میفرماید: «فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ» تا به این جمله میرسد: «فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآنِ»[4] تو به این ماه با قرآن رو بیاور! حالا من عرض خواهم کرد که منظور چیست. یا در آن خطبه معروفی که از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است، حضرت فرمود: «أَیُّهَا النّاس... إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة» تا اینجا «وَ مَنْ تَلَا فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُور».[5] این تعبیر هست که اگر کسی یک آیه از قرآن را در این ماه تلاوت کند، اجر او مثل این است که در ماههای دیگر یک ختم قرآن کرده باشد. این اجرِ خیلی زیادی است.
ختم قرآن؛ سنت ائمه: در ماه مبارک رمضان
یک روایت در وسائل از مُقنع مفید(رضوان الله علیه) نقل شده که در آن آمده حضرات ائمه در ماه مبارک رمضان ده ختم قرآن میکردند. یعنی هر سه روز، یک ختم قرآن. روایتی است که محدث قمی از مرحوم مجلسی(رضوان الله علیه) نقل میکند که در یک حدیث هست که بعضی از ائمه(علیهم السلام) در ماه مبارک رمضان، چهل ختم قرآن میکردند و اگر هر ختم قرآن را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم(علیهم السلام) هدیه کند، ثوابش مضاعف میشود. در آن روایت دارد که هر ختم قرآنی که میکردند، ثوابش را به یکی از معصومین(علیهم السلام) هدیه میکردند. اینها یعنی چه؟
چرا تلاوت فراوان؟
حالا جهت این بود که اثر این کارها در قیامت این است که همنشین با قرآن میشوند. میخواستم این را عرض کنم که در روایت دارد اجر چنین کسی آن است که در روز قیامت با ائمه(علیهم السلام) باشد. این همه سفارش که میکنند که در ماه مبارک رمضان هرچه میتوانید قرآن تلاوت کنید، برای این است. من اشارتاً عرض کنم که –قبلاً هم روی آن تأکید کردم که- اهل معرفت میگویند قرآن کلامی است که از مصدر وحی برای بندگان صادر شده و نزول پیدا کرده است. تلاوت قرآن، یادآور این معنا است که در این ماه، خدا بندگان را مخاطب قرار داده است و این معارف را به وسیله انبیائش برای آنها فرستاده است.
«أَیُّهَا النّاس»، «أَیُّهَا المُؤمِنون»، این خطابهای قرآنی یک افتخار برای بندگان است. مایه افتخار و مباهات است. قرآن خواندن در این ماه به این معنا است که برای انسان یادآور این نکته است که در این ماه من مورد عنایت الهی قرار گرفتهام و او به وسیله انبیائش مرا مخاطب قرار داده است و من را به حساب آورده و مرا از بقیه حیوانات جدا کرده و این معارف را برای من فرستاده است. خودِ این لذتبخش است! اینکه ائمه(علیهم السلام) در این ماه ده ختم یا چهل ختم قرآن میکردند و حتی بعضی از روایات را که من دیدهام اصلاً رقم هم نمیگذارد، برای این مطلب است.
لذّت تکرار خطاب محبوب
در یک روایت هست که زینالعابدین(صلوات الله علیه)در این ماه سخن که میگفت، سخن او یا آیات الهی بود و یا دعا. اینها همه گویای این معنا است که خودِ این تکرار کلام ربّ لذتبخش است. یعنی اگر یک رابطه محبت، بین مُحبّ و محبوب باشد، اقتضایش این است که انسان سخن محبوبش را یادآوری کند. چقدر هم لذت میبرد که محبوب این سخنان را به من گفته است! اگر مُحبّ، مُحبّ واقعی باشد سخن محبوب برای او لذتبخش است و تکرار آن به او جلا میبخشد و به روحش صفا میبخشد. لذا ما در روایات میبینیم که اینطور سفارش شده است که قرآن نازل را تلاوت کنید.
ماه رمضان، ماه سخن گفتن عبد با ربّ
در گذشته من این را عرض کردم که اهل معرفت از دعا به «قرآن صاعد» تعبیر میکنند. یعنی محبوب و مولا، اجازه فرموده است که بنده در این ماه از هر دری با او سخن بگوید. این مطلب در روایات ما هست و تأکید هم شده که خدا به من اجازه داده است که در این ماه با او حرف بزنم.[6] به تعبیر دیگر این ماه، ماه سخن گفتن بین «محبوب و مُحبّ» و «مُحبّ و محبوب» است؛ ماه گفتگوی «ربّ با عبد» و «عبد با ربّ» است. از طرفی ماه سخنان ربّ را تکرار کردن و لذتبردن است و از طرف دیگر ماهی است که عبد سخنانش را با ربّش میگوید.[7]
هر چه میخواهی درخواست کن!
این تعبیراتی که ما در روایاتمان نسبت به ماه مبارک رمضان داریم که از امام صادق(علیه السلام) منقول است که علی(علیه السلام) فرمود: «عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»[8] یعنی هیچکدام از خواستههایت را کنار نگذار! هر خواستهای داری بگو! معنای «کثرت» این است؛ چه مادی، چه معنوی، این خواستهها را با خدا در میان بگذار و از او تقاضا کن.
ماه باز شدن دربهای آسمان
این مطلب یک سرّی دارد که من نمیخواهم وارد آن مسائل شوم که مسائل پیچیدهای است.[9] اما ما نسبت به ماه مبارک رمضان این را داریم که «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛[10] تمام دربهای آسمان، از شب اول ماه رمضان تا آخرین شب باز شده است. در روایت «دربها» دارد. این تعبیر «ابواب» که در اینجا هست، این یعنی چه؟
روایت از علی(علیه السلام) دارد: «أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْه»؛[11] من این روایت را قبلاً نخوانده بودم. آگاه باشید که دربهای آسمان -تعبیر به «ابواب» میکند- از شب اول ماه مبارک رمضان باز است. فقط به یک نکتهاش اشاره کنم؛ یعنی تمام حُجُب از ناحیه ربّ، برداشته شده است. در این ماه دیگر هیچ حجابی نیست. یعنی از ناحیه خداوند نسبت به بندگانش هیچ حجابی نیست. هیچ دری بسته نیست؛ اصلاً و ابداً. تمام دربها باز است. اگر بخواهیم این را تنزّل بدهیم باید بگوییم، هر تقاضایی -اگر متناسب با دربی از دربهای رحمت الهی باشد- این تقاضا به ربّ میرسد؛ هر تقاضایی! چه مادی و چه معنوی به ربّ میرسد و به هیچ مانعی از آن ناحیه برخورد نمیکند. چون ابواب سماء باز است.
خود خدا همه دعاها را میشنود!
نتیجه آن چیست؟ نتیجه آن این است که این تقاضاها در این ماه بیجواب نمیماند. به تعبیر روز هیچ دعایی به بایگانی نمیرود! بلکه مستقیم به دست خودش میرسد؛ مستقیم خودش میشنود. به این جملات مناجات علی(علیه السلام) که من این چند سال اول بحثم میخوانم و در روایت دارد که همه ائمه(علیه السلام) این مناجات را میخواندند، دقت کنید: «وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ» خطاب به خودِ خدا میکند. هیچ کدام از این تقاضاها بدون جواب نمیماند.
به همه دعاها پاسخ مثبت داده میشود!
لذا ما در روایت از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم) داریم که حضرت فرمود: «وَ دُعائُکُم فیهِ مُستَجاب»؛[12] یعنی دعای شما در ماه مبارک رمضان بیجواب نمیماند. این دعاها مستجاب است و بیجواب نمیماند. اما جواب چیست ؟ آنوقت علی(علیه السلام) میگوید: «أَلَا وَ الدُّعَاءُ فِيهِ مَقْبُولٌ»[13] جوابها همه مثبت است. هیچ جواب منفی در کار نیست. هیچ دعایی جواب منفی ندارد. لذا اینکه من بحثم را متمرکز کردم روی دعا و تقسیماتی که قبلاً ذکر نکردم، به این دلیل است که این مطالب را تکمیل کنم.
رحمت بی کران خداوند در این ماه
اما یک روایت بخوانم و آن روایت این است که در هر روز از ماه مبارک رمضان هنگام افطار خداوند هزار هزار نفر را از آتش نجات میدهد و شب جمعه و روز جمعه ماه مبارک رمضان «در هر ساعت» این کار را میکند. یعنی هر ساعت شب جمعه و هر ساعت روز جمعه، هزار هزار نفر را از آتش نجات میدهد. بعد در روایت دارد آن کسانی را آزاد میکند که مستحق عذاب هستند. این ماه، یک چنین ماهی است.
اولین شب جمعه ماه مبارک رمضان است. بیایید سودا کنیم؛ میشود همین امشب همه چیز را از خدا بخواهیم. امشب، شب جمعه هم هست، اولین شب جمعه این ماه است. خدایا! تمام این دربها را که باز کردی؛ دعاها را هم که جواب میدهی؛ جوابها هم که همه مثبت است و مقبول است؛ همه را از ما قبول کن. «سودا چنان بُوَد که یکجا کند کسی». یک امشب را بیا سودا کنیم.
ذکر توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها)
من یک دعا از علی(علیه السلام) نقل میکنم و وارد توسلم میشوم. علی(علیه السلام) وقتی زهرا(سلام الله علیها) از دنیا رفته بود و جنازه حضرت روی زمین بود، «لَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) قَامَ عَلَيْهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام)» آنگاه که زهرا درگذشت، امیرالمؤمنین کنار جنازهاش ایستاد. «وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ» اینطور دعا کرد: خدا! من از دختر پیغمبرت راضی هستم. «اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ أُوحِشَتْ فَآنِسْهَا»؛ خدا! اکنون که فاطمه تنها شده، تو خودت همدم او باش. «اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ هُجِرَتْ فَصِلهَا» خدایا! فاطمه جدا شد، ولی تو وصلش کن. آخرین جملهاش این است: «اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَتْ فَاحْكُمْ لَهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ»[14] خدایا! به فاطمه ستم شد، خودت دادِ او را بستان که تو بهترین دادستانی.
علی چه میخواهد بگوید؟ یک ستم این بود که فدکش را غصب کردند. من سراغ آن نمیروم. اما ستم بالاتر چه بود؟ من روایتی را نقل میکنم که از خود فاطمه(سلام الله علیها) نقل شده است. چند جمله را بیشتر نمیگویم. التماس دعا دارم. میگوید: من پشت درب بودم. درب خانهام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه میکشید؛ «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ»؛ چنان لگدی به این درب نیمسوخته زد که این درب روی من افتاد؛ «وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ در حالی که من باردار بودم؛ «فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي»[15] با صورت به زمین خوردم... در این حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت: «يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ»؛ ای پدر، آیا با دخترت اینطور رفتار میکنند؟ نفر دوم فضّه بود؛ گفت: «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل»[16] فضه بیا، محسنم را کشتند...
[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. من جلسات گذشته، در این سنوات به این روایات که الآن می خوانم، چندان اشارهای نداشتم. ولی اینها را امشب عرض میکنم. چون ذیل آن میخواهم مطلبی را عرض کنم که قبلاً نگفته بودم.
[3]. الكافي 2 630
[4]. وسائلالشيعة 10 305
[5]. وسائلالشيعة 10 313
[6]. که بعد ـ انشاء الله ـ من وارد میشوم؛ جهت مأثوره و غیرمأثورهاش را هم داریم؛
[7]. من سال گذشته دعاهای غیرمأثور را بحث کردم. مولا به او اجازه داده آنچه را که از امور مادی و معنوی از مولایش تقاضا دارد، البته با آن آداب و شروطی که من گذشته گفتم، اینها را مطرح کند.
[8] . الكافي 4 88
[9]. من این را گذشته هم مطرح کرده بودم آنهایی که اهل آن هستند مراجعه کنند به روایات
[10]. مستدركالوسائل 7 421
[11]. وسائلالشيعة 10 304
[12]. فضائلالأشهرالثلاثة 77
[13]. وسائلالشيعة 10 304
[14]. بحارالأنوار 100 256
[15]. بحارالأنوار 30 349
[16]. بحارالأنوار 30 293