دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۲
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آنهنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آنزمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستادهام.
مروري بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به دعا بود و جلسه گذشته عرض کردم كه در باب دعا چند تقسیمبندی وجود دارد كه یکی از آنها دعاي مأثور و غير مأثور است. دعای مأثور به این معنا است که از ناحیه اولیای خدا قالبریزی شده است و انسان نمیتواند در آنها دخالت و تصرف کند. ما بعداً وارد اين بحث میشویم و ادعیهای را که از ائمه و معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) وارد شده است، بررسي خواهيم كرد. ـ انشاءالله ـ دعای غیرمأثور هم دعايي است که انشا و قالبریزی آن به عبد واگذار شده است. یعنی هرکس میتواند خواستههایش را در قالبی بریزد و از خدا تقاضا کند. این را میگوییم دعاي غیرمأثور. بحث من در سال گذشته بر روی ادعیه غیرمأثوره متمرکز بود.
این را هم عرض کردم که اینطور نیست که دعاي غیرمأثور به طور مطلق باشد و هيچ شرايطي نداشته باشد؛ بلکه دارای يك سري آداب و شرایطی است که من در جلسات گذشته شاید در بیش از بیست جلسه اموری را نسبت به قالبهای دعا و نوع تقاضاهایی که بنده از خدا میخواهد مطرح کردم که عبد باید آن شرایط را رعایت کند.
بررسي امور تأثيرگذار بر استجابت دعا
اما آنچه که میخواستم به آن اشاره كنم اين است كه ما به طور کلی در معارفمان به دستوراتی برخورد میکنیم كه از ناحيه اولیای خدا در باب دعا كردن صادر شده است و میبینیم كه اين دستورات را در روابط گوناگون مطرح میکنند.[2] اولياء خدا در اين روايات اموری را در رابطه با دعا مطرح میکنند که گویي بر روی دعا اثر دارند. اصل بحث من این است كه اثر اين امور بر روی دعا چگونه اثری است؟[3]
تأثير ماه مبارك رمضان بر دعا
يك مثال میزنم برای اینکه سطح مطلب تقریباً تا حدودی عمومی شود. مثلاً در جلسه گذشته ما روایتی را مطرح كرديم که دعا در ماه مبارک رمضان مستجاب است. این روایت مسأله «زمان» را در اینجا مطرح میکند. یعنی زمان روی دعا مؤثر است. یا در مسأله ضریب پاداش تلاوت قرآن نازل، يك آیه از آن اگر در این ماه خوانده شود، پاداش آن مساوق با تلاوت یک ختم قرآن در ماههای دیگر است. جلسه گذشته من این روایات را خواندم. هم نسبت به قرآن نازل داریم که اين ماه در پاداش آن بسيار تأثير دارد، هم درباره قرآن صاعد -یعنی دعا- داریم که اين زمان خاص، تأثيرگذار است. قرآن سخن ربّ با عبد است و دعا سخن عبد با ربّ است. در این قرآن صاعد هم دوباره میبینیم كه همین زمان، مؤثر است و دعا در اين ماه مستجاب میشود.
تأثير زمان و مكان بر دعا
بحث من به صورت کلی است. یک وقت بحث «زمان» مطرح است، یک وقت بحث «مکان» است كه بر روي دعا تأثير ميگذارد؛ مثل مسجد، حرمهای مطهره ائمه(علیهم السلام) و حرم و حائر حسینی (علیه السلام).[4]کنند که مثلاً اگر قبل از دعا انجام شود، روی دعا اثر میگذارد. حالا من سرآمد اعمال را مطرح میکنم، روایاتِ آن را هم مطرح میکنم. بحث در این است که این امور بر روي دعا اثر دارد. این یعنی چه؟ بعد هم میبینیم که یک سنخ اعمال را هم مطرح می
تأثير نماز و روزه بر دعا
من دو عمل را که بخصوص در ماه مبارک رمضان بیشتر مورد ابتلاء ما هست، مطرح میکنم. ما در روایات بسیار داریم که کسی که حاجتی دارد، اگر نماز بخواند و در نماز یا بعد از نماز دعا کند، دعایش مستجاب است.
· طهارت و نماز
این روایت را شاید من قبلاً خوانده باشم. ديلمي این روایت را در ارشاد القلوب نقل میکنند که پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ»؛[5]کند. خداوند فرموده است اگر کسی مُحدِث شود و وضو نگیرد، به من جفا کرده است؛ اگر مُحدِث شد و وضو گرفت ولي دو رکعت نماز نخواند و دعا نکرد و از من چیزی نخواست، به من جفا کرده است؛ اگر کسی وضو گرفت و نماز خواند و از من چیزی درخواست كرد و من به او عطا نکردم، من به او جفا کردم. -حالا درخواست او میخواهد امر دینی باشد يا امر دنیایی باشد؛ هرچه باشد، باشد- اگر من به او عطا نكنم به او جفا كردهام و من هم پروردگاری جفاکار نیستم. در این روایت نماز را مطرح می
· نماز و حمد و ثناي الهي
یک روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که حضرت فرمود: «إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَتَوَضَّأْ وَ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ اذْكُرْ مِنْ آلَائِهِ ثُمَّ ادْعُ بِمَا تُحِبُّ».[6] اگر حاجتی داشتی وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و حمد و ثنای الهی را به جا آور، نعمتهای خداوند را یادآور شو و بعد، از خدا تقاضا کن. در این صورت دعایت به اجابت میرسد.
· نمازهاي واجب
عرض کردم در اين باب روایات زیاد داریم. در یک روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم) است که حضرت فرمود: «مَنْ أَدَّى فَرِيضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَ».[7] اگر کسی نماز واجبی را بخواند، نزد خداوند یک دعای مستجاب دارد. گويي از خدا به اندازه یک دعای مستجاب طلبکار میشود.
· نماز حاجت در مصلّاي خانه
این روایت را خوب دقت کنید! روایت از امام ششم (علیه السلام) است كه به مِسمَع میگوید: «يَا مِسْمَعُ مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيَا أَنْ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ يَرْكَعَ رَكْعَتَيْنِ فَيَدْعُوَ اللَّهَ فِيهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة».[8] حضرت به مِسمَع میفرماید چه مانعي وجود دارد كه وقتي شما یک ناراحتی و گرفتاری دنیوی پیدا کردید، بروید وضو بگیرید و بروید در محلی که معمولاً در آنجا نماز ميخوانيد، آنجا دو رکعت نماز بخوانید و بعد در نمازتان از خدا بخواهید که خدا این گرفتاریتان را برطرف کند؟! آيا نشنیدهای که خداوند در قرآن میگوید: «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[9].
معناي كمك گرفتن از نماز و روزه
در این روایت از نظر طلبگی مفسّر تمام روایاتی است که در باب دعا وارد شده و میفرماید «نماز بخوان، بعد دعا کن». این روايت، مفسّر تمام آنها است. من اینها را پشت سر هم و به ترتيب خواندم تا آنهایی که اهل فضلند، دقت کنند. این روايت، مفسّر آن روايتها است.[10]جایی که ميخواهي دعا کنی و بايد تیر دعاي تو به هدف استجابت بخورد، میگوید اینجا از نماز کمک بگیر. اینجا دارد: «إِستَعینوا» إستعینوا از «عون» به معني كمك است. عون و اعانه، يعني «کمک کردن» و إستعانت يعني «کمک گرفتن». «اِسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» یعنی از نماز و روزه کمک بگیريد. حضرت این را کجا میفرماید؟ در آن
معنای کمک گرفتن چيست؟ معنايش این است که مثلاً من كاري را میخواهم انجام بدهم و اینجا به تنهایی نميتوانم موفق شوم. یعنی آن کاری که ميخواهم انجام دهم، بُرد و کاربرد دارد، اما من را به مقصد و هدفي كه ميخواهم نمیرساند. لذا باید از يك چيز دیگری کمک بگیرم تا کاربرد آن تأمین شود. بايد براي اينكه به هدف برسم، کمک بگیرم. معنای «إستعینوا» این است. از صبر و نماز برای اینکه دعایت به اجابت برسد، کمک بگیر.
نقش نماز و روزه در تشديد مقتضي، به فعليت رساندن يا تسريع اجابت دعا
اینجا بحث این نیست که نماز نسبت به دعا مقتضی درست میکند که به اجابت برسد. در خودِ دعا مقتضی برای اجابت وجود دارد. نماز اين مقتضي را یا تشدید ميكند يا به فعلیّت ميرساند و يا به اجابت سرعت ميدهد.[11]جا حضرت میگوید كه از نماز کمک بگیر! یعنی در خودِ دعا مقتضی به اجابت رسیدن هست. اما از نماز کمک بگیر. اینها کمکند. یکی از این سه مورد است. خود دعا مستقلاً کاربرد دارد. دعا کاربرد دارد، اما این امور کمک هستند براي دعا؛ یا برای اینکه مقتضی را تشدید کنند، یا به فعلیت برسانند و یا سرعت در اجابت ايجاد کنند. جمع بین تمام روایات و آیاتی که ما در اين باب داريم این است که من عرض کردم. آنوقت در این
روزه، مصداق بارز صبر
در باب صبر هم در ذیل همین آیه شریفه ما روایات بسیاري داریم؛ نه یکی دو مورد. روایات زیادي هست که مراد از صبر همان صوم و روزه است. روایت از امام هفتم (علیه السلام) است که: «الصَّبْرُ الصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّةُ أَوِ النَّازِلَةُ فَلْيَصُمْ إنَّ اللَّهُ يَقُولُ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ».[12] یا امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «الصَّبْرُ الصِّيَامُ».[13] و یا در روایت دیگری دارد: «إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ النَّازِلَةُ وَ الشَّدِيدَةُ فَلْيَصُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ يَعْنِي الصِّيَامُ».[14] روایت متعددی هست، آنهایی که اهل این مباحث هستند، بروند و در این روایات دقت کنند. این روایات میگوید از روزه و نماز کمک بگیر. دعا کاربرد دارد، اما عواملی هستند که در تقویت مقتضی، یا به فعلیت رساندن، یا تسریع در اجابت بر روی دعا اثر میگذارند.
سرّ دعاهاي بعد از نماز
من اوّل این دو عمل را مطرح کردم كه شما نگاه کنید به آدابی که راجع به ماه مبارک رمضان هست، ببينيد اوّلين دعاهايي که مخصوص اين ماه وارد شده است، دعاهاي بعد از نماز است. «اللّهُمَّ ارزُقنِی حَجَّ بَیتِکَ الحَرَام...»، «یَا عَلِی ُّیَا عَظِیمُ یَا غَفُورُ یا رَحیم...»، «اللَّهُمَّ أدخِل عَلَی أهلِ القُبُورِ السُّرُور...»؛ این دعاها همه، برای بعد از نماز است؛ آن هم در ماه رمضان كه انسان روزه است. دقیقاً همه اینها حساب شده است. چون کاربرد دعا با نماز و روزه بیشتر است. هم روزه کاربرد دارد، هم نماز و هم ایام اين ماه کاربرد دارد و همه این عوامل در مستجاب شدن دعا كمك ميكنند. همه اينها كمك میکنند که دعا به مقصد و هدف اجابت برسد.[15]
سرّ تأثير نماز و روزه بر دعا
اما ریشه کار چیست که صوم و صلاۀ روی دعا اثر میگذارند؟ سرّ آن چیست؟ من فقط یک اشاره کنم و بگذرم؛ جلسه گذشته هم گفتم که سرّش اين است كه این كارها، روح عبد را از نظر اتصال به ربّش تقویت میکند که اين اتصال به خدا اهمّ امور در دعا است؛ یعنی «انقطاع عَن غیر الله و اتصال بالله تعالی». اخلاص در دعا مهمترين مسأله براي مستجاب شدن دعا است. اینکه میگوید از روزه کمک بگیر، از نماز کمک بگیر، کمک آنها چیست؟ کمک آنها این است که انسان را بیشتر به خدا متوجه میکند. لذا درخواستی که میخواهي بکني، با نماز و روزه محكمش كن تا خالصتر شود و قويتر شود. این كار برای این است.
چون مطلبم کلّی بود، ميخواستم این را عرض کنم كه این عواملی که در بحث دعا وارد شده است -چه زمانی، چه مکانی، چه عملی- اینها همه جنبههای کمکی دارند. خود دعا کاربرد دارد، اما من و تو ناقصیم و اگر یک انسان کامل دعا کند، ردخور ندارد و حتماً مستجاب ميشود.
ذكر مصيبت غلام امام حسین (علیه السلام)
بروم سراغ ولیّ بزرگی از اولیاء خدا، انسان برتر عالم وجود، تا ببینيد دعایش چه میکند! جلسه گذشته دعايي از علی (علیه السلام) گفتم، امشب از حسین (علیه السلام) ميگویم. حسین (علیه السلام) غلام سیاهی دارد كه «جون» نام دارد. میگویند روز عاشورا وقتی اصحاب رفتند و شهید شدند، جون دید كه همه رفتهاند و نوبت به او نرسیده است. آمد خدمت حسین (علیه السلام) و گفت اجازه میدهید میدان بروم؟ حضرت به او فرمود: «أنْتَ فِی إذْنٍ مِنّی یَا جُوْن»؛ تو برو! تو مرخصی! تو در راحتیها با ما بودی، خودت را به این بلاهای ما مبتلا نکن. ما گرفتار شدهایم، تو خودت را به گرفتاریهای ما گرفتار نکن. مینویسند: «فَوَقَعَ جُوْنُ عَلَی قَدَمَیْ أبِیعَبْدِالله(علیه السلام)». اینجا بود كه جون ديگر تحمل نیاورد و خود را به روي پاهای حسین (علیه السلام) انداخت و شروع کرد به بوسیدن پاهاي حضرت. گفت: «یَابْنَ رَسُولِ الله»، درست است كه من بدبو هستم؛ دارای شخصیت خانوادگی نیستم؛ رویم سیاه است؛ اینها همه درست است، اما بیا بر من منّت بگذار، اجازه بده من خوشبو و رو سفید شوم... بعد دیگر تحمل نیاورد و گفت: «وَ اللهِ لَا اُفَارِقُکُم»؛ به خدا قسم دست از شما برنمیدارم، «حَتَّی مَا اختَلَطَ دَمِيَ الأسْوَدَ بِدِمَائِکُم»، تا اينكه این خون سياهم را به خونهای شما آمیخته کنم.
در مقاتل دارد: «فَأذِنَ لَهُ الحُسَینُ (علیه السلام)»، حسین به او اجازه داد. جون به میدان رفت و جنگید تا به روی زمین افتاد. اما مگر میتواند به خودش اجازه بدهد كه آقایش را صدا کند و بگوید «یا اباعبدالله»؟ من کجا، حسین کجا؟ طولی نکشید که دید سرش را یکی دارد از روی زمین بلند میکند. ابيعبدالله سرِ جون را بر دامان خود گرفت. مینویسند: «فَتَبَسَّمَ جُوْن»؛ این غلام سیاه لبخندی زد. مینویسند حسین (علیه السلام) صورت به صورت جون گذاشت. اینجا دعای حسین(علیه السلام) شروع شد: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ»؛[16] خدا! روسفیدش کن... میخواهم بگویم یا حسین، امشب یک چنین دعایی هم برای ما میکنی؟...
[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. ما در مأثوره هم حتی میبینیم كه ادعیه موقته و غیرموقته داریم. موقته هم روزانه، شبانه و ماهانه دارد که بعداً باید جداگانه بحث کنیم.
[3]. اصل بحث من همين است. بعداًوارد جزئیات آن ميشوم. من امشب یک طرحی را میخواهم بریزم كه ـ انشاءالله ـ جلسه آینده تعقیبش کنیم.
[4]. بعداً میرسم و همه اینها را جداگانه بحث ميكنم، چون اینها هر کدام بحث جداگانهاي برای خودش دارد. من امشب دارم مطالب را به صورت کلی ميگویم، میخواهم یک بحث کلی مطرح کنم و بعد سراغ مصادیق بروم.
[5]. وسائلالشيعة 1 382
[6]. وسائلالشيعة 8 132
[7]. وسائلالشيعة 6 432
[8]. مستدركالوسائل 6 319
[9]. سوره بقره، آيه 45
[10]. یک روایت دیگر هم داریم كه الآن اشاره نميكنم.
[11]. من اینها را میگویم، چون اين حرفها میخواهد بماند.
[12]. بحارالأنوار 93 254
[13]. وسائلالشيعة 10 407
[14]. الكافي 4 63
[15]. بحث «صوم از مصادیق صبر است» را من متوجه میشوم نه اینکه متوجه نمیشوم. ولي الآن اين موضوع بحث من نيست.
[16]. بحارالأنوار 45 23