دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۱۸
ویژه مراسم شب قدر (شب نوزدهم ماه مبارک رمضان)
مسجد جامع بازار تهران
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
مروري بر مباحث گذشته
گفته شد كه ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد کلام ربّش را بازگو میکند؛ یعنی ماهِ تلاوت قرآن است و ماهی است که عبد با ربّ خود سخن میگوید که از آن به دعا تعبیر میکنیم. دعا هم دو نوع مأثور و غیرمأثور دارد كه دارای آداب و شرایطی است و ما بحثمان در گذشته مربوط به همین معنا بود. گفته شد عواملی هستند که بر روی دعا اثر میگذارند. يعني هر چند كه دعا خودش کاربرد دارد، ولی عواملی هستند که در سه رابطه بر روی دعا اثر میگذارند؛ اوّل تشدید مقتضی، دوم به فعلیت رساندن مقتضی، سوم تسریع در اجابت. اموری که در این سه رابطه بر روی دعا اثر میگذارد، یک بخش از آنها «اعمال» هستند، يك دسته «زمانها» هستند و يك دسته هم «حالات» هستند. از آنجا كه من نسبت به عامل اول كه همان «اعمال» است، بحث كردهام، فعلاً به آن کاری ندارم؛ بحث من نسبت به زمانهايي بود که بر روی اجابت دعا اثر میگذارد؛ چه در شبانهروز، چه نسبت به روزِ خاص در ایام هفته.
سائل ماه مبارك، محروم نميشود
یکی از زمانهایی که در اين سه رابطه بر روی دعا اثر میگذارد، ماه مبارک رمضان است. یعنی این ماه و این زمان، روی اجابت دعا اثر میگذارد. ما در روایات بسیار این معنا را داریم که این زمان بر دعا مؤثّر است. مثلاً در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است كه حضرت فرمودند: «ذِكْرُ اللهِ فِي رَمَضَانَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ سَائِلُ اللهِ فِيهِ لَايَخِيبُ».[2] بهيادآورنده خدا در اين ماه آمرزيده است و سؤال كننده در این ماه، محروم نمیشود.
خداوند هر شب سه مرتبه صدا ميزند...
در یک روایت دیگر آمده است که پيغمبر اكرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی فِی کُلِّ لَیْلَۀٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأعْطِیَهُ سُؤْلهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأتُوبَ عَلَیْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأغْفِرَ لَهُ».[3] خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه مرتبه این جملات را میفرماید: آیا درخواست کنندهای هست، تا من درخواستش را به او عطا کنم؟ آیا کسی هست که توبه کند، تا من توبه او را بپذیرم؟ آیا کسی هست که از من طلب آمرزش کند، تا من او را بیامرزم؟
دربهاي آسمان باز است...
ما در روایات متعدد داریم که از ناحیه خداوند تمام دربهای عِلوی و سماوی باز است و حتی در روایتی چنين آمده است كه در این ماه خداوند، دربانی برای خودش قرار نداده است. همه دربها باز است و دربانی ندارد. «أتَاکُمْ رَمَضانُ شَهْرٌ مُبارَکٌ، فَرَضَ اللهُ عَلیْکُمْ صِیَامَهُ تُفْتَحُ فِیهِ أبْوَابَ السَّمَاءِ».[4] ماه رمضان به سوي شما آمده است و ماهي پر بركت است كه خداوند روزه آن را بر شما واجب گردانيده و درب هاي آسمان در آن باز شده است.
اگر خدا توفیقی عنایت کند و حیاتی باقی باشد، من متناسب با سه شب قدر مطالبي را آماده كردهام كه هر شب یک مطلب را در ربط با دعا مطرح ميكنم. من مجموعهای از آیات و روایاتي كه مرتبط با بحث است را به طور فهرستوار عرض مي كنم.
شبِ تقديرِ ارزاق، عمرها و نزول فرشتگان
ماه مبارک رمضان ماهي است که خودش بر روی دعای عبد اثر میگذارد و در این ماه هم، شبهای قدر وجود دارد كه در آنها بهطور خاص و ويژه اين تاثيرگذاري تشديد ميشود. به اين معنا كه اثر گذاري آنها بر روي دعا خيلي زياد است؛ به نحوي که هیچیک از زمانهای سال، این اثر را بر روي «اجابت دعا» ندارد.[5]
از مجموعه روايات راجع به شب قدر كه من به آنها مراجعه كردهام، اين به دست میآید كه شبهای قدر، شبهايي هستند که در آن ارزاق و عمرها و سایر امورِ خیر و شرّ سال آینده تقدیر میشود. شبي است كه در هر سال، قرآن بر قلب مقدّس ولیّاللهالأعظم نازل ميشود. شبی است که عبادت در آن، بهتر از عبادت هزار ماه است.[6] شبی است که فرشتگان نازل شده و پراكنده ميشوند؛ به مجالس مؤمنین ميروند ـکه امیدواریم إنشاءالله این مجلس ما هم محفوف به این فرشتگان باشدـ و بر آنها سلام میکنند؛ يعني به آنها و دعاهایشان تا طلوع فجر ایمنی میبخشند.
شبِ سجده، نماز، تسبيح، تلاوت قرآن و دعا
شبی است که دربهای آسمانها در آن شب باز است و بر روی هیچکس بسته نیست که من هم روایات آن را خواندهام. شبی است که هر سجده در آن، اثرش این است که درختی در بهشت برای سجده کننده غَرس میشود. شبی است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب میشود خانهای در بهشت از یاقوت و زبرجد و لُؤلُؤ براي آن شخصي كه نماز خوانده است، تهیه شود. به ازاي هر آیهای که تلاوت ميشود، تاجی از تاجهای بهشتی به قاري آن داده میشود. شبی است که هر تسبیح براي گويندهاش پرنده و طائری در بهشت میشود. شبی است که هر چه در آن برای سال آینده تقدیر شود، تبدیل نمیشود مگر به مشیت حق تعالی. شبی است که دعای احدی در آن شب رد نمیشود.[7]
دعا براي تمامِ سال آينده
آنچه كه مورد نظر همه ما است، كه براي آن ميآييم و در اين مجلس شركت ميكنيم، اين است كه ما دلنگران سال آيندهمان هستيم و در اين ليالي قدر، ميخواهيم از خدا تقاضا كنيم كه سال آیندهمان، چه از نظر معنوي چه از نظر مادي، از هر دو جهت براي ما سال خوبي باشد. فكر ميكنم همه براي رفع گرفتاريهاي معنوي و مادّيمان، اينجا آمدهايم. بعيد ميدانم كه «غيرگرفتار» در اين جلسات حضور داشته باشد. همين گرفتاريهاي ما است كه موجب ميشود ما به اين مجالس رو بياوريم و از اين فرصتها استفاده كنيم.
شبِ تقدير امورِ سال آينده
من سالهای گذشته مطلبي را تذكر ميدادم و امسال هم اين را عرض ميكنم كه بر اساس روایات، هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، از ليالي قدر است. به حسب روایات، شب نوزدهم شبی است که در آن امور سال آینده تقدیر میشود كه تقدیر يعني اندازهگیری کردن؛ به این معنا كه در اين شب برای هر موجودی، از جمله انسانها، تمام امورشان بررسی ميشود. درباره شب بیست و یکم در روایات دو تعبیر آمده است؛ امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ التَّقْدِيرُ»؛ یعنی در شب نوزدهم ماه مبارك، همه امور تقدير ميشود. «وَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ الْقَضَاءُ».[8] و شب بیست و یکم ترسيم میشود. در بعضي از روايات «الإبرام» آمده است؛ یعنی در اين شب تقديرها ثبت و ضبط ميشود. فرشتگان و كارگزاران عالم در شب نوزدهم همه امور را بررسی میکنند و در شب بیست و یکم ثبت و ضبط میکنند و همه تقديراتِ ثبت شده، در شب بیست و سوم امضا ميشود. تعبير بعضی از روایات نسبت به شب بيست و سوم «الإمضاء» است، يعني اين امور تقدير شده، توشیح میشود و به امضاء ولیّاللهالأعظم میرسد.
دعا، مدعوّ و داعي
امشب مثل شبهاي گذشته، بحث من در مورد دعا است؛ من در نظر داشتم كه در اين سه شب يك بحث منُسجم، راجع به دعا داشته باشم. همانطور كه گفته بودم، دعا صدا زدن است و وقتي كه عبد ربّش را صدا میزند، از او يك درخواست و تقاضايي دارد. لذا در اينجا ما ميبينيم كه سه چيز وجود دارد؛ يكی «داعي» است؛ یعنی كسي كه دعا ميكند. دوم «دعا» است؛ یعنی همان چيزي كه عبد تقاضا ميكند. سوم «مدعوّ» است كه همان خداوند است. در هر دعا و درخواستي همينطور است كه درخواستكنندهاي هست و درخواستی و درخواستشوندهاي.
بررسي سابقه، پيش از درخواست
در اين جلسه من ميخواهم راجع به داعي صحبت كنم؛ يعني در مورد خودمان كه آمدهايم و ميخواهيم دعا كنيم. در اينجا با توجه به اين رواياتی كه میفرمایند شب نوزدهم شب بررسي است، ما هم بايد وضعيت خودمان را بررسي كنيم. من يك مثال ساده بزنم تا مطلب روشن شود. فرض كنيد كسي كه ميخواهد از ديگري تقاضايي كند؛ تقاضا شونده در ابتداي كار، پيش از آنكه حاجت او را برآورد چه كار ميكند؟ اوّل سوابق درخواستكننده را بررسي كرده و امور درخواستكننده را خوب مطالعه ميكنند كه او چه سوابقي داشته است. در امور استخدامي، اين مطلب خيلي روشن است كه پيش از استخدام، اوّل به سوابق فرد رسيدگي ميكنند. لذا آدم پيش از آنكه درخواستي كند، بايد بداند كه وضعيّت او بررسي ميشود. سوابق بنده و شما را پيش ميكشند و امشب همهاش را بررسي ميكنند.
چه رابطهاي با او داشتهاي كه الآن درخواست داري؟
از شما سؤال ميكنم؛ آيا ما خودمان ميتوانيم بررسي كنيم كه سال گذشته چه كار كردهايم؟ هركسي از شما، خودش پيشِ خودش، منصفانه بگويد كه سال گذشته چه كار كرده است؟ در ربط با آنكه ميخواهي از او تقاضا كني، نه در ربط با ديگران، چه كار كردهاي كه الآن از او چيزي ميخواهي؟ در گذشته رابطهات با آن كسي كه ميخواهي از او تقاضا كني، چه رابطهاي بوده است؟ آيا ميتوانيد جواب بدهيد؟ آيا جوابي داريد؟ بعيد ميدانم يك نفر باشد كه بگويد من ميتوانم بگويم سال گذشته در ربط با خدا چه كردهام.
او از هيچ چيز غافل نبوده است!
اين را هم بدان كه طرف مقابلت كه امور تو را بررسي ميكند كيست. او هماني است كه «وَ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها».[9] هيچ كوچك و بزرگي نيست، مگر آن كه به آن رسيدگي ميكند و به شمارش ميآورد. من و تو آن قدر خطا كردهايم كه چه بسا فراموش كرده و غفلت كرده باشيم؛ امّا خدا غفلت نكرده است. در آنجا غفلت راه ندارد. همه چيز نزد او ثبت و ضبط است. امشب، ما با اين وضع روبهرو هستيم. اوّل بايد خودمان را و وضعمان را بررسي كنيم، بعد دعا كنيم.
امّا من ميگويم «من که رو ندارم كلمهاي بگويم»؛ تعارف هم نداريم! من ميخواهم خيلي ساده و خودماني صحبت كنم. الآن من چه كار كنم؟ من با سوابقي كه در گذشته داشتهام، رو ندارم چيزي از او بخواهم يا تقاضايي كنم. من كه زبانم بسته ميشود و هيچ چيزي نميتوانم بگويم. ما بايد بنشينيم و فكر كنيم كه چه بايد بكنيم.
خودش گفته اگر بيايي، تو را رد نميكنم!
حالا ما كه رو نداريم، پس چرا اينجا آمدهايم و جمع شدهايم؟ بحث در اين است كه چه چيز ميتواند زبان ما را به دعا باز كند؟ من به دو عامل اشاره ميكنم. يكي عاملِ «زمان» است. يعني وقتي من مينشينم و با خودم فكر ميكنم كه من امشب با چه رويي درِ خانه خدا بروم، ميبينم خودِ او به من گفته است كه اگر در اين موقعيت بيايي تو را رد نميكنم. دليل را از خودش ميگيرم. خودِ خدا گفته است كه اگر در اين موقعيت بيايي، من تو را رد نميكنم. در روايات آمده بود كه در ماه رمضان و ليالي قدر، خدا كسي را رد نميكند. من چند روايت را نسبت به همين معنا خواندم. صحبت در اين است كه چون خودش گفته است بيا، من هم آمدهام.
حال داعي؛ زاري، بيچارگي و سرافكندگي
حالا بحث اينجا است كه اكنون كه من به خاطر گفته او آمدهام، با چه حالتي بيايم؟ زمان، اثر خودش را در دعا كردن و درخواست من گذاشت، امّا من چه حالتي بايد داشته باشم؟ عامل ديگر «حالتِ داعي» است، يعني حالت كسي كه ميخواهد از خدا درخواست كند. من جملاتي را از ائمه اطهار (عليهمالسلام) نقل ميكنم و بعد هم یک آيه از قرآن را ميخوانم. روايت از امام صادق (صلواتاللهعليه) است كه حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْمِسْكِينِ الْمُسْتَكِينِ».[10] حضرت در همان اوّل دعايش عرضه ميدارد: خدايا من از تو مانند يك فقيرِ بيچاره درخواست ميكنم. من از خدا درخواست ميكنم امّا ميداني با چه حالتي؟ با حالت كسي كه زمينگير شده است. إستكانه به معناي زمينگيري است. خدايا زمينگير شدهام، درماندهام، ديگر راه به جايي ندارم، من با اين حال آمدهام. ديگر هيچ پناه و پناهگاهي جز تو ندارم كه مشكلاتم را حل كند.
سرِ دلت پائين باشد!
امّا آیه شریفه قرآن چه میگوید؟ میفرماید: «أُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَة».[11] پروردگارت را بخوان، دعا كن، امّا با چه حالتي؟ با حالت تضرّع و زاري؛ بعد هم دارد «خُفيَةً» يعني نهاني. خدا بهتر آگاه است كه در دلِ تو چه حالتي است. آيا سرِ دل تو رو به پائين است يا نه؟ شرمنده هستي يا نه؟ آن خواري و خاكساري در قلب تو هست يا نه؟ علي (عليهالسلام) فرمود: «نِعمَ عونُ الدُّعاءِ الخُشُوعِ».[12] حالت خشوع براي دعا، نيكو ياوري است.
هرچه كردي نشد؟! حالا بيا!
امشب بايد با اين حالت به درِ خانه خدا برويم؛ يعني بايد سربهزير باشيم. در اين ليالي قدر ما بايد با اين حالت پيش خدا برويم. خدايا ما درماندهايم؛ سال گذشته به هر وسيلهاي كه به ذهنمان ميرسيد براي رفع مشكلاتمان متوسل شديم، امّا نتوانستيم؛ هر چه تدبير كرديم كاري از پيش نبرديم؛ حالا جمع شدهايم و به سراغ تو آمديم كه كليد گشایش تمام گرفتاريها به دست قدرت تو است. خدا به ما وعده كرده است كه بيا، من جوابت را ميدهم. در آن روايت بود كه خدا امشب ميگويد: «هَل مِن سائلٍِ»؛ آیا کسی هست كه از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده است كه بياييم و با خواري و خاكساري از او درخواست كنيم. بد كردهاي؟ بيا و توبه كن! «هَل مِن تائبٍ فأتوبَ عَليه»؛ من توبهات را قبول ميكنم. «هَل مِن مُستغفِر»؛ آیا كسي هست كه بيايد از من پوزش بطلبد تا من او را بیامرزم؟
با «شفيع و وسيله» بيا!
بله، يك عامل ديگر هم ما داريم و در اين شُبههاي نيست و آن عامل، اين است كه خودِ خدا گفته است حالا كه سابقهات خراب است و رويَت نميشود پيش من بيايي، حالا كه شرمنده هستي، بيا يك كاري كن؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ».[13] آن كسي كه پيش من آبرو دارد را همراه خودت بياور. ما هم همينطور هستيم كه اگر يك كاري داشته باشيم و به كسي كه از او درخواست داريم بد كرده باشيم و رو نداشته باشيم كه پيش او برويم، پيش يك آبرومند ميرويم و ميگوييم تو بيا و دست ما را بگير تا نزد او برویم! بيا و اين مشكل ما را تو حل كن! بهترين وسيله براي پيش خدا رفتن، علي(عليهالسلام) است.
ذكر توسل به امير المؤمنين (عليهالسلام)
التماس دعا دارم؛ در روايت دارد علي (عليهالسلام) در اين شبهاي ماه مبارك رمضان، هرشب به منزل يكي از فرزندانش ميرفت. شب نوزدهم منزل امّكلثوم بود. روايت را امّكلثوم نقل ميكند. ميگويد پدر آمد، اذان مغرب به نماز ايستاد. من براي او افطار مُهيّا كردم. در يك طَبَق، دو قرص نان جو گذاشتم، يك كاسه شير و يك مقداري هم نمك سوده. پدر نمازش تمام شد، نگاهي به اين طَبَق كرد و شروع كرد هايهاي گريه كردن. رو كرد به من گفت اي دختر، تو براي من دو خُورِشت مُهيّا كردهاي؟ تو مگر نميداني كه من از پسر عمویم، پيغمبر اكرم متابعت ميكنم؟ اي دختر، بِدان که هر كس در دنيا خوراك و پوشاكش نيكوتر باشد، در قيامت ايستادنش نزد خداوند بيشتر است. اي دختر، در حلال دنيا حساب است و در حرام دنيا عقاب است... شروع كرد به نصيحت كردن. بعد هم گفت به خدا قسم اگر يكي از اين خُورشتها را بر نداري، من افطار نميكنم.
امّكلثوم ميگويد من كاسه شير را برداشتم. پدرم چند لقمه نان جو با نمك سوده تناول كرد و سپس حمد و ثناي الهي را به جا آورد. دوباره به نماز ايستاد و شروع كرد به ركوع و سجود. امّا ديدم از بيت خارج شد و به صحن خانه آمد. سرش را به سمت آسمان بلند ميكرد و به اطراف آسمان نگاه ميكرد. اين جملات را ميگفت : «وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي وُعِدْتُ». به خدا قسم دروغ نميگويم و به من دروغ گفته نشده است؛ امشب همان شبي است كه به من وعده كردهاند. گاهي هم ميگفت : «اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِي الْمَوْتِ»؛ خدايا! مرگ را بر علي مبارك فرما.
هنگام سحر شد؛ پدر به سوي مسجد حركت كرد. وارد صحن خانه شد. پرندگان دور او را گرفتند؛ زبان حالشان این است که علي كجا ميروي؟ امّکلثوم میگوید ما آمديم پرندهها را دور كنيم، پدر فرمود: «دَعُوهُنَّ»، اينها را رها كنيد، «فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ»، اين شيونها و صيحهها بعدش گريهها دارد. آمد به درب خانه رسيد. قلّاب درب خانه، به كمربند علي گير كرد؛ كمربند باز شد؛ جمادات هم اظهار محبت ميكنند و زبان حالشان این است که علي كجا ميخواهي بروي؟
رفت وارد مسجد كوفه شد. چند ركعت نماز خواند. بالاي مسجد رفت كه اذان بگويد، چشمش به افق افتاد؛ خطاب به افق كرد كه نَشُد اي سپيدهدم تو بدمي و چشم علي خواب باشد. اذان گفت و پائين آمد. وارد مسجد شد. خفتگان را بيدار كرد. به آن ملعون ازل و ابد رسيد که به رو خوابيده بود؛ به او سفارش كرد که چگونه بخواب. بعد به او فرمود قصدي به خاطر داري كه از آن ميخواهد آسمانها فرو ريزد، زمين چاك شود، كوهساران نگون گردند. به خدا قسم اگر بخواهم بگويم چه در زير جامه داري ميتوانم به تو بگويم...
وارد محراب شد، به نماز ايستاد؛ نميگويم چه شد؛ فقط يك جمله ميگويم كه منادي ندا داد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِيُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ»[14]....
[1]. بحارالأنوار 91 96
[2] . كنز العماال 8 464
[3] . بحارالانوار 93 337
[4] . جامع الاصول 9 258
[5] . و البته اثر اين شبها، تنها بر روي دعا نيست.
[6] . توجه داشته باشيد كه اينها همه برگرفته از آيات و روايات ما است.
[7] . البته چند استثنا هم دارد؛ كسي كه عاقّ والدين است، قاطع رحم است، شارب خمر است يا عداوت و كينه مؤمني را در دل دارد، دعايش مستجاب نميشود.
[8] . وسائل الشيعه 10 357
[9] . سوره كهف، آيه 49
[10]. بحار الأنوار 87 87
[11]. سوره اعراف، آيه 55
[12]. غررالحكم 193
[13]. سوره مائده، آيه 35
[14]. بحارالأنوار 42 280