جمعه 2 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۲۲
ویژه مراسم شب قدر (شب بیست‏وسوم ماه مبارک رمضان)
مسجد جامع بازار تهران

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]

مروري بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام رب یعنی تلاوت قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّش یعنی ماه دعا است. دعا هم مأثور و غیرمأثور دارد كه دارای آداب و شرایطی است. در جلسات گذشته گفتیم اموری هستند که در اجابت دعا مؤثرند؛ از جمله مسأله زمان‏ها اينگونه است. در روایات بسیار داریم که در بین ماه‏ها، ماه مبارک رمضان بيشترين تأثير را در اجابت دعا دارد و در ماه مبارک رمضان هم، لیالی قدر داراي خصوصيت بوده و براي همين هم نسبت به دعا كردن در اين شب‏ها، به طور خاص سفارش شده است.
روایتی از امام صادق (صلوات الله علیه) نسبت به ماه رمضان و لیله‏ی قدر، آمده است که حضرت می‏فرماید: «فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةُ الْقَدْر».[2] برجسته‏ترین ماه در بین ماه‏ها، ماه مبارک رمضان است و در بین این ماه هم لیله‏ی قدر، قلب لیالی ماه رمضان است. بعد جهت آن را هم در یک روایت دیگری، خود امام صادق(علیه‏السلام) بيان می‏فرمایند، كه تعبیرشان این است: «رَأْسُ السَّنَةِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ يُكْتَبُ فِيهَا مَا يَكُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ»؛ ایشان می‏فرماید اوّل سال، شب قدر است. جهت آن را هم اين‏طور بيان می‏فرماید كه: «يُكْتَبُ فِيهَا مَا يَكُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ».[3] چون در اين شب امور سال آینده نگاشته می‏شود؛ یعنی اموري كه از لیله‏ی قدر امسال تا لیله قدر سال آینده، پيش خواهد آمد در اين شب نوشته مي‏شود. لذا ایشان می‏فرماید اوّل سال، شب قدر است.
چگونگي مشخص شدن امور سال آينده
من این دو روایت را خواندم و جهت آن را هم عرض می‏کنم. در آن روایاتی که ما نسبت به لیالی قدر داشتیم، گفتيم که شب نوزدهم، شب بررسی امور است و لیلة التقدیر است. شب بیست و یکم، شبی است که امور سال آینده هر کس، نگاشته می‏شود و در روایت از آن، به لیلة القضاء تعبیر می‏شود و شب بیست و سوم هم، شب توشیح و لیلة الإمضاء است كه در روایت آمده است در اين شب، هر چه که برای سال آینده ثبت و ضبط شده است، باید این به توشیح ولیّ‏الله‏الأعظم برسد تا تثبیت شود. مثل همين روشی که ما در كارهاي اداري خودمان داريم و در روند تصميم گيري كارها، به همين شكل عمل مي‏كنيم. اوّل موضوع را بررسي مي‏كنيم، بعد آن را می‏نویسیم و بعد هم جهت تأييد نهايي، به مسئول بالاتر، ارائه مي‏كنيم.
مقدرات ثبت شده در شب بيست و سوم، به صاحب العصر و صاحب الزمان عرضه می‏شود که او اين‏ها را امضاء کند. این روند کارها است. لذا اینکه مي‏بينيم در بین روایات، نسبت به شب بیست و سوم بسیار سفارش شده است، براي این جهت است. پس اين فرصت، یک فرصتِ بسیار مغتنم است و امشب، شبِ سرنوشتِ همه ما، نسبت به سال آینده‏مان، است. شبِ سرنوشت‏ساز، امشب است.
مروری بر موارد سه‏گانه دعا
من قبلاً عرض کردم كه در باب دعا، سه مورد مطرح است: یک؛ داعی، یعنی درخواست کننده و آن كسي که ديگري را صدا می‏زند، دو؛ درخواست،‌ که به آن دعا می‏گوییم و سه؛ مدعوّ، يعني درخواست‏شونده. من در شب نوزدهم که لیلة التقدیر است، مطالب مختصري را پيرامون «داعی» عرض کردم؛ یعنی خودمان كه دعا مي‏كنيم، كه وضعمان چگونه است. گفتم كه بايد وضع سال گذشته‏مان را در اين شب بررسي كنيم و بعد از آن دعا كنيم. در شب بیست ویکم، كمي راجع به دعا صحبت کردم كه بايد درخواست، چه باشد و چگونه بيان شود. روش دعا کردن، چه روشی است كه آن را ائمه(علیهم‏السلام) به ما آموخته‏اند. در روايت از روش دعا كردن، به جهت و راه دعا کردن تعبير شده بود که بايد اوّل حمد و ثنای الهی را به جا آورد، بعد به درگاه او استغفار و توبه نمود و سپس درخواست را مطرح كرد.

تناسب «دعا» با «شناخت نسبت به مدعو»
امّا امشب، بحثمان راجع به مدعوّ يعني درخواست شونده است. حال كه ما، بندگان خدا، مي‏خواهيم از خدا درخواست كنيم، به طور متعارف بايد شناختي نسبت به درخواست‏شونده داشته باشيم. چرا كه شناخت نسبت به درخواست‏شونده، روي درخواست، مؤثر است. مثلاً ما پیش هر کسی نمی‏رویم، هر چیزی را بخواهیم. يعني وضع، روحيه و... طرف مقابلمان را بررسي مي‏كنيم و توانش را در نظر می‏گیریم، بعد به سراغ او رفته و از او درخواست می‏کنیم.
پس درخواست، متناسب با شناخت ما از درخواست‏شونده است. لذا بايد درخواست‏های ما، بر محور شناخت ما از خدا باشد. حال سؤال اينجا است كه شما كه الآن به اينجا آمده‏ايد تا از او درخواست داشته باشيد، خدا را چگونه می‏شناسید؟ اوّل باید به این سؤال پاسخ دهيم، بعد در مورد اينكه از او چه بخواهيم توضيح مي‏دهم.
من به عنوان مقدمه چند نكته را تذکر می‏دهم و بعد سراغ مطلبي می‏روم که گويا تا به حال در هیچ یک از لیالی قدر آن را مطرح نکرده‏ام. شاید اوّلین بار باشد كه می‏خواهم ين مطلب را مطرح کنم.
نكته اوّل؛ خوشحالي خداوند از توبه بنده‏اش
نكته اوّل؛ ما در باب توبه، روایات متعددي داریم كه من اينجا، یک روایت که سندش تمام است را می‏خوانم. ابو عبیده حَذّاء می‏گوید: «سَمِعْتُ اباجَعْفَرٍعلیه‏السَّلامُ یَقُولُ» شنیدم امام باقر(علیه‏السلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا»؛ خداوند تبارک و تعالی وقتي بنده‏اش توبه مي‏كند، خوشحالی‏، فرح و شادی‏اش از آن کسی که مرکب و توشه‏اش را در بیابان تاريك، تك و تنها، گم کرده و سپس آنها را مي‏يابد، خیلی شدیدتر است. كسي كه زاد و توشه‏اش را در وسط بيابان گم كرده، شب هم فرا رسيده و او راه به هیچ جا ندارد، اگر مرکب و زاد و توشه‏اش را پیدا کند، چقدر خوشحال می‏شود؟ خوشحالی خداند، از توبه عبد، یعنی روآوردن عبد به خدا، بیشتر از آن شخص است. «فَاللَّهُ أشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِينَ وَجَدَهَا».[4]
من این سؤال را مطرح می‏کنم و شايد به ذهن شما هم بیاید كه چرا خداوند اينقدر خوشحال مي‏شود؟ هر كس باشد در چنين شرايطي مي‏گويد او به من، بد کرده است. من هرچه به او خوبي کردم، او ـ‏نعوذ بالله‏ـ به من بد کرد. هرچه من خواستم او را با محبّت كردن‏هايم، به سمت خود بکشم، او کاری مي‏کرد كه موجبات غضب و خشم من را فراهم مي‏آورد. آيا حالا که او به خدا رو کرده است، خدا این‏قدر خوشحال می‏شود؟ خدا آن‏قدر خوشحال می‏شود که خوشحالي‏اش از آن شخصی که در وسط بیابان تاریک، مرکب، راحله‏ و زادش را گم کرده بود و الآن آنها را پیدا کرده، بيشتر است!
نكته دوم؛ رحمت و غفران بي‏پايان الهي
ما نسبت به زمان‏هاي خاصِ ماه مبارك رمضان، مثل هنگام افطار روایات متواتري داریم که خداوند هزاران هزار کس را از آتش نجات می‏دهد، ولو اينكه این‏ها مستحق آتش باشند؛ يا درباره شب جمعه ماه مبارک رمضان اين هست كه خداوند در هر ساعت، هزار هزار نفر از کسانی که مستحق آتشند نجات می‏دهد و در قرآن هم داريم که خداوند به پيغمبر مي‏گويد: «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَۀَ الدّاعِ إِذا دَعانِ».[5] درباره لیله قدر هم آمده است که خدا درب‏های آسمان را باز می‏کند، فرشتگان مي‏آيند و بساطی است، وصف نشدني. آخر چرا اين‏طور است؟ در آیات، از من سؤال کردند، من به آنها نزدیک هستم، من جواب كسي را كه من را بخواند، می‏دهم. يا در جاي ديگري امر مي‏كند كه از من بخواهيد! «أُدعونی أَستَجِب لَکُم»؛[6] امر هم می‏کند. ما در اين رابطه، آیات و روایات بسياري داریم كه من نمی‏توانم این‏ها را، بخوانم. سؤال اينجا است كه چرا اينگونه است؟[7]
من برای خاطر اینکه این چرا را روشن کنم می‏روم سراغ مسأله روش دعا کردنی را که در روایات ما داریم.
نكته سوم؛ روش خاصّ دعا كردن
درباره روش دعا کردن روايات اين‏طور به ما این را آموخته‏اند كه اوّل بايد حمد و ثنای الهی را به جا آوريم.[8] حمد و ثنای الهی کردن، دليلش خیلی روشن است. ما هم خودمان وقتي كه مي‏خواهيم پیش موجود کریمی برويم اوّل حمد و ثنایش می‏کنیم، بعد از او تقاضا می‏کنیم. مي‏گوييم: شما خوب و بزرگي ولي ما بد کردیم! سرمان را پايين می‏اندازیم و معذرت‏خواهی می‏کنیم و می‏گوییم که شما بزرگید! کریمید! شما ما را ببخشید! روایات زیادي داریم که اوّل حمد و ثنای الهی کنید، بعد سراغ تقاضايتان برويد! اوّلین تقاضا هم معذرت خواهی، پوزش طلبی و استغفار است.
من در روایاتی که مسأله حمد و ثنای الهی را پيش از دعا، مطرح كرده بود، دقت کردم كه ببینم ائمه(عليهم‏السلام) روی کدام یک از صفات خدا بیشتر تکیه می‏کنند.[9] کدام صفت را بيشتر می‏آورند كه داعي در ابتداي دعايش، آن را بگويد. جود؟ کرم؟ غفاریت؟ يا امثال این‏ها؟ مثلاً چون ما كه گناه کرده‏ایم، اوّل بگوییم «یا غفار الذنوب». دیدم روي یک صفت این‏ها زیاد تکیه می‏کنند که اوّل آن را بگو!
جلب نظر خدا به وسيله «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»
حالا من یکی، دو روایت را در اين رابطه مي‏خوانم. در روايتي آمده است: «مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) بِرَجُلٍ يَقُولُ»؛ پيغمبر به مردي برخورد کردند كه داشت می‏گفت: «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ! فَقَالَ لَهُ[10] سَلْ فَقَدْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْك‏».[11] حضرت به او فرمودند ديگر بس است! تقاضا کن! خدا نظرش را به تو انداخت. تو می‏خواستی نظر خدا را جلب کنی، با این «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»هایت نظرش جلب شد. حالا حاجتت را از او بخواه!
در یک روایت دیگر آمده است كه پیغمبر اکرم فرمود: «إنَّ لِلَّهِ تعالى مَلَكاً مُوَكَّلاً بِمَنْ يَقُولُ»؛ این روايت خیلی گویاتر است. خداوند فرشته‏ای را موکّل، بر کسی کرده است که بگوید: «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينٍ»، وقتي كه شخصي سه مرتبه اين نام را ببرد، «فَمَنْ قَالَهَا ثَلاَثاً»، فرشته به او مي‏گويد: «قَالَ لَهُ المَلَكُ إنَّ أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْكَ»؛ أرحمُ الراحمین به تو رو آورد، «فَاسْأَلْ».[12] پس از او بخواه!
علّت خوشحالي خدا، مهرباني به بندگان است
حالا اینجا من می‏خواهم وارد جواب این سؤال‏ها شوم كه خوشحالی خدا برای کسی که به سراغ او می‏رود و می‏خواهد توبه کند، برای چيست. اينكه چرا خدا اينقدر اصرار می‏کند كه بیایید و توبه کنید! چرا اين‏طور تأكيد شده كه در درخواست‏ كردن‏ها، اوّل «یا أرحم الراحمین» بگوييد؟ این‏ها براي چيست؟ من اوّل مطلبی را عرض مي‏کنم که اين مطلب، مقداري به ذهن شما نزديك شود.
ما در روايات و آثارمان داریم مهربانی خداوند نسبت به بندگانش، از مهربانی مادر به فرزندش، بيشتر است. من در ابتدا،‌ سراغ جرياني در ارتباط با یکی از انبیاء مرسل الهی كه صاحب شریعت است می‏روم و بعد مسأله را تطبيق مي‏دهم. شما شنیده‏اید كه قارون به حضرت موسي خیلی بد کرد.[13] قارون با حضرت موسی، خیلی بد عمل کرد و حتی تهمت بسیار بدی هم به حضرت موسی زد كه خدا هم بعداً قارون را پیش مردم، راجع به همان تهمت، رسوا کرد. حرف من از اينجا است كه حضرت موسی به سجده افتاد و شروع کرد به گریه کردن. به خدا گفت: خدایا اگر من پیغمبر تو هستم، انتقام من را از قارون بگیر و من را بر او مسلط کن. خدا هم کم نگذاشت. به حضرت موسی وحی کرد كه من زمین را در اختیار تو قرار دادم كه فرمان تو را ببرد. هر فرمانی به زمین بدهی، فرمانبردار تو است. تو هر کاری می‏خواهي انجام دهي، بکن!
حضرت موسی به آن زمینی که قارون روی آن ایستاده بود فرمان داد که او را ببلعد. یک مرتبه زمین باز شد و قارون تا زانوهایش در زمین فرو رفت. قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را عفومان کن! ما را ببخش! ما بد کردیم. حضرت موسی او را نبخشید. حضرت براي بار دوم به زمین امر کرد و او تا کمرش در زمین فرو رفت. دوباره قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را ببخش! ما بد کردیم. گفت: نمی‏بخشم. بار سوم؛ حضرت موسی امر کرد به زمین كه او را بِبَلع! قارون تا گردن در زمين فرو رفت. بار سوم به حضرت موسی گفت: ما بد کردیم؛ تو ما را عفو کن! حضرت او را نبخشید و براي بار چهارم به زمین امر کرد و قارون از بین رفت.
تو خالق او نبودي وگرنه...!
حالا حرف من را همه‏تان خوب گوش کنید. به موسی وحی آمد یا موسی! می‏دانی چرا او را نبخشیدی؟ جهتش این بود كه تو خالق او نبودی. او اگر به من رو آورده بود، من او را می‏بخشیدم. چند بار از تو طلب عفو کرد و تو او را نبخشیدی! اگر یک دفعه به من گفته بود، من او را می‏بخشیدم.
«مهر مادري» نَمي از درياي «مهر خداوندي» است
حالا سِرّش را می‏خواهم بگویم. آن‏هایی که اهلش هستند، حرف من را گوش کنند و آن این است که مهر و محبّت مخلوق و معلول، به وجود خالق و علّت آمیخته است. این که در مورد مادر می‏بينيد او به فرزندش دلبستگي شديد دارد و هیچ‏گاه حاضر نیست به بچه‏اش صدمه‏ای بخورد و حتی حاضر است گاهی جانش را هم فدای او کند، به همين دليل است. يعني مقداری، رابطه علیّت بين او و فرزندش وجود دارد، لذا نمي‏تواند سختي او را تحمل كند. البته فرزندی که به‏طور طبیعی از مادر متولد شده باشد و مادر هم مشکل روانی نداشته باشد.
می‏گویند مادر در سلسله عِلل «علّتِ مُعِدِّه»[14] است. آن‏هایی که اهل اصطلاح‏اند، حرف‏های مرا می‏فهمند. این «علّتِ مُعِدّه بودن» است كه چنين حالتي را درون مادر، به وجود آورده است. مادر یک مقدار، رنگی از «علّت» دارد و در كنار هزاران علّت ديگر، سبب وجود فرزند است وگرنه او كه علّت تامه نیست. خدا «علّت تامّه» همه بندگان است و محبّتش به مراتب از محبّت مادر بيشتر است. این را بدانید كه اگر خدا،‌ هم خشمی دارد، مسبوق به مهر و محبّت او است. «يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏».[15] مسأله این است.
می‏خواستم این را بگویم به همه آن‏هایی که دارند حرف مرا گوش می‏کنند كه من وقتی این‏ مطالب را می‏بینم،[16] یک وقت پيش خودم فکر کردم: من که از قارون بدتر نیستم! شما از قارون بدترید؟ ما هیچ کدام از قارون بدتر نیستیم. خدا به موسي می‏گوید: اگر او به من رو کرده بود، من از او می‏گذشتم. بعد فهمیدم كه چرا ائمه به ما گفته‏اند وقتي مي‏خواهي سراغ خدا بروي و دعا كني،‌ اوّل این صفت بگو! بگو به او «یا أرحم الراحمین»؛ ای مهربانترین مهربانان! كه کسی به مِهر تو نمی‏رسد! تو كه يك چنین مِهری به مخلوق داری!
آن رفتار كجا و مِهر اهل بيت کجا؟!
ما می‏گوییم ائمه(علیهم‏السلام) مظهر تامّ صفات تامّه الهی هستند. من یکی دو مثال بزنم. نگاه کنید! علی(علیه‏السلام) وقتی وصیّت کرد، به امام حسن رو کرد و گفت اگر من از این دنیا رفتم، حق نداری بیش از یک ضربه به قاتلم بزنی؛ چون این حکم شرعی است. امّا اگر زنده ماندم، من خودم اُولی به عفو و گذشتم.
نگاه کنید! فرق بین علی با حضرت موسی از كجا تا به كجا است! قارون یک تهمت زده بود، ولی ابن‏ملجم یک ضربت زده بود؛ آن هم چه ضربتی![17] پسرش حسین را ببینید كه با «حرّ» چه کار کرد؛ روز عاشورا وقتی حرّ آمد و گفت: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ»،[18] حسين(عليه‏السلام) گفت: بله، بیا! سرت را پايين نینداز! سرت را بلند کن!
توسّل به امام زمان(صلوات الله عليه)
شما می‏دانید ما امشب كجا داریم می‏رویم؟! این‏ها يك چنين خانواده‏اي هستند. آيا می‏شود ما هم امشب برویم سراغ امام زمان(صلوات‏الله‏علیه) به او بگوییم آقا ما بد کردیم، شما کارها را درست کن! مگر می‏شود كه ما را رد كنند؟ به خدا نمی‏شود! حالا فهمیدی! مدعوّ خود را بشناس! بعد درخواست‏هایت را می‏توانی تنظیم کنی.
حالا می‏خواهم بروم سراغ توسّلم. آقا یا امام زمان![19] شما ظاهر لیلۀ القدری! امشب فرشته‏ها خدمت شما می‏آیند و برای سال آینده‏ام تقديراتي را مي‏آورند كه شما توشيح كنيد. تقاضای من از شما این است كه سال آینده من را، چه دنیوی و چه اخروی، از هر جهت به بهترین وجه ترسیم کنيد و پای آن را امضا کنيد. این توسل برای ظاهر لیلۀ القدر بود.
ذكر مصيبت حضرت زهرا (سلام الله عليها)
امّا مگر این ظاهر باطن ندارد؟ این ظاهر، باطن دارد. در روایات هم ما داریم و ما حضرت را به باطن شب قدر قسم می‏دهیم. می‏دانید باطن امشب، چه کسی است؟ زهرا (سلام الله علیها) است. از همه شما التماس دعا دارم. من چند جمله بیشتر نمی‏گویم. در یک روایت خود زهرا (سلام الله علیها) صحنه را ترسیم کرده است. من یک بخشی از آن را می‏گویم. «وَ ركَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ» یعنی درب خانه آتش گرفته بود، چنان لگدی به این در زد، «فَرَدَّهُ عَلَيَّ» این دربی که ازش آتش شعله می‏کشید را روي من انداخت. «وَ أَنَا حَامِلٌ» من هم باردار بودم. «فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي» من به صورت روی زمین افتادم. «وَ النَّارُ تَسْعَرُ» آتش شعله کشیده بود. شعله‏هاي آتش، زبانه مي‏كشيد و داشت صورت من را می‏سوزاند. «وَ تَسْفَعُ وَجْهِي» صورتم آتش گرفته بود. شما می‏دانید يعني چه؟ خدا نیاورد برای کسی که صورتش آتش بگیرد! امّا مرا رها نکرد «فَضَرَبَنِي بِيَدِهِ» شروع کرد به صورت من سيلي زد. امّا چنان سیلی‏اش محکم بود كه «حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي».[20] گوشواره‏هایم پراکنده شد...

[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. وسائل‏الشيعة 10 353
[3]. همان
[4]. الكافي 2 435
[5]. سوره بقره، آيه 186
[6]. سوره غافر، آيه 60
[7]. من اين بحث را تا به حال این‏طوری مطرح نکرده بودم.
[8]. من شب بیست ویکم این را گفتم،
[9]. بحثم یک مقداری طلبگی است، ولی خوب است كه شما هم اينها را بفهمید.
[10]. در یک روایت اين‏طور آمده است كه وقتي كه او به هفتمین بار رسید، حضرت به او خطاب كردند. ولي حالا من این روایت را می‏خوانم،
[11]. مستدرك‏الوسائل 5 219
[12]. كنز العمال 2 77
[13]. من نمی‏خواهم اینجا قصص الأنبیاء برای شما بگویم. مطلب من چیز دیگری است.
[14]. علّت معدّه يعني يكي از عواملي كه در ايجاد شيئ موثر بوده است.
[15]. بحارالأنوار 91 239
[16]. من طلبه هستم و کارم طلبگی است.
[17]. ما بی‏خود در خانه ائمه می‏رویم؟! خیلی هم به‏جا می‏رویم و خوب جایی هم می‏رویم.
[18]. بحارالأنوار 44 319
[19]. من مي‏خواهم همين طور خودماني و خصوصي حرف بزنم و به شماها کاری ندارم انگار در خانه‏ام نشسته‏ام.
[20]. بحارالأنوار 30 349

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group