ایثار، مقاومت وبردباری حضرت خدیجه علیها السلام
در عظمت فداکاری و جهاد مالی حضرت خدیجه علیها السلام این سخن زیبای رسول اکرم صلی الله علیه و آله بهترین سند است که فرمود: «دین من برپا نگردید و مقاومت نورزید، مگر با دو چیز: ثروت خدیجه و شمشیر امیر مؤمنان علیه السلام .»
حضرت خدیجه علیها السلام در انتخاب همسر به توفیقی بزرگ دست یافت؛ زیرا کسی را به شوهری خود برگزید که اشرف مخلوقات، اعظم ممکنات و برگزیدۀ فرستادگان الهی بود. در همان روزهایی که این پیمان پاک برقرار گردید، حضرت خدیجه علیها السلام به پسرعموی خود (ورقه بن نوفل) گفت: کلید تمامی انبارها و محل نگاهداری اموالم را به نزد حبیبم محمد صلی الله علیه و آله ببر و از جانب من به او بگو: تمامی این داراییها به پیشگاه شما تقدیم می گردد. آنچه دارم ملک اوست و اختیار داد هرگونه تصرفی که می خواهد در آنها بنماید تا بدین وسیله ساحت مقدسش را تکریم کرده باشم، ضمناً خود را نیز کنیز پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کرد.1
حضرت خدیجه علیها السلام خانه ای مجلّل، با امکانات و خدمۀ فراوان داشت، او بعد از آنکه به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد، این منزل را با تمام ملزوماتش در راه اعتلای حق و ترویج معارف قرآنی صرف کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله در کوچه ای سنگی معروف به «محله عطارها» برای او خانه ای بنا کرد، این خانه بدان جهت قداست دارد که محل اقامت پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام زندگی در مکه است. به علاوه، این مکان محل نزول وحی و زادگاه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می باشد.2
با گذشت زمان آوازۀ حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دلیل ویژگیهای برجسته اش در راه استواری ایمان و عقیده گسترش می یافت. و دلهای بسیاری به سوی آن حضرت جذب می گردید تا آنکه حضرتش به مرحله ای گام نهاد که آن زوج بزرگوار به سوی استقبال از رویدادی بس شگرف و شگفت سوق می داد که موج آن تمام جهان را فرا گرفت و آن بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
بعد از بعثت حضرت خدیجه علیها السلام اولین ایمان آورنده به آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله بود، واولین نمازی را که حضرت اقامه فرمود، نماز ظهر بود که در روز جمعه انجام گرفت، دراین حال حضرت خدیجه علیها السلام وضو ساخت وبا شوی خود نماز خواند.3 اولین خانواده ای که بعد از بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و طلوع اسلام در جامعۀ اسلامی بنیاد نهاده شد، خانه حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود، بیتی که کانون قیامی گسترده در سطح جهان قرار گرفت، وظایفی سنگین بر عهده داشت؛ زیرا باید با کفر، شرک، نفاق و ستم به مبارزه برخیزد و توحید را در جهان ترویج نماید، در تمام کرۀ زمین صرفاً اهل این خانه و حضرت علی علیه السلام که او نیز اولین بود، موظف بودند دلهای جهانیان را فتح کنند و اعضای فداکارش پرچم یکتاپرستی را بر فراز این قله به اهتزاز درآورند، این خانه برای چنین هدفی والا از سلاحهای مجهز و نیروهای زبدۀ آن روز بهره ای نداشت؛ ولی فضایل و مکارم محمد مصطفی می توانست در دلها، روانها و خردهای آدمیان تحول آفرین باشد، مدیر داخلی و کدبانوی این خانه حضرت خدیجه علیها السلام بود که به هدف پیامبر صلی الله علیه و آله از اعماق وجود اعتقاد داشت و در راه رسیدن به آرمانهای مقدس او از هر گونه تلاشی دریغ نمی کرد. او در تمام تنگناها محمد را دلداری می داد و وی را در رسیدن به آرمانهای ارزشمند امیدواری می بخشید، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله از آزارها، شکنجه ها و رفتارهای ناروای مخالفان آزرده خاطر داخل خانه می شد، از مهر و محبت حضرت خدیجه علیها السلام برخوردار می گردید و از آن کانون با صفا نیرو می گرفت، و صدمات مزبور را فراموش می کرد. حضرت خدیجه علیها السلام 25سال سرشار از شور و شیفتگی و جانبازی در راه انجام رسالت سترگ شوهرش زیست. او چندین سال در مکه با آن مصایب کمرشکن ساخت و دوشادوش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، مسلمانان رایاری کرد و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بی حرمتیها بر او وارد گردید، شماتتها در این راه دید و هر چه بلاها افزون تر می گردید، صبر و استقامت این بانو نیز فزونی می گرفت.4
حضرت خدیجه علیها السلام از شهامت، عظمت روحی و خردی عالی برخوردار بود. همگامی، همگرایی و حمایتهای او از پیامبر صلی الله علیه و آله در آن شرایط تیره و تار ستودنی است، او که از انحطاط، کجروی و جهالت مردم رنج می برد، خوشحال بود که توسط شویش راهی تازه برای برقراری عدالت و گسترش معنویت گشوده شده است. حضرت برای هموار کردن این راه نوید بخش به استقبال خطرهایی فرساینده و توفان زا می رفت و می توان گفت که او مصداقی از این آیۀ قرآن کریم است که می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ، تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»5
در عظمت فداکاری و جهاد مالی حضرت خدیجه علیها السلام این سخن زیبای رسول اکرم صلی الله علیه و آله بهترین سند است که فرمود: «مَا قَامَ وَ لَا استَقَامَ دِینِی اِلَّا ِبشَئیَینِ: مَالُ خَدِیجَۀٍ وَ سَیفُ عَلی بنِ اَبِی طَالِبٍ؛6 دین من برپا نگردید و مقاومت نورزید، مگر با دو چیز: ثروت خدیجه و شمشیر امیر مؤمنان علیه السلام .»
شهید آیت الله مطهری رحمه الله گفته است: «در شرایطی که مسلمین و رسول اکرم صلی الله علیه و آله در نهایت سختی و تحت فشار بودند، جناب خدیجه علیها السلام ثروت خودش را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت. اگر مال خدیجه علیها السلام نبود، فقر وتگدستی شاید مسلمین را از پا در می آورد، اموال خدیجه علیها السلام خدمت به این معنا [کرد] که مسلمانان گرسنه را نجات داد و آنان با پول خدیجه علیها السلام توانستند سدّ رمقی کنند.»7
در واقع رسول اکرم صلی الله علیه و آله با اموال ایشان بدهکاران را از بدهی نجات داد، اسیران را از اسارت رهاند، بار سنگین را از دوش ناتوانان و یتیمان برداشت. هر دمی که به مصائبی دچار می شدند، با این امدادرسانی نجات می یافتند، اصحاب فقیر پیامبر صلی الله علیه و آله که در مکه و توابع آن ساکن بودند، با این امکانات مادی، تحت حمایت قرار می گرفتند، آنانی که سفرهای تبلیغی داشتند، هزینۀ مسافرتشان ازاین پولها پرداخت می شد.8
در ماجرای شعب ابی طالب که حدود سه سال طول کشید، پیامبر صلی الله علیه و آله ویاران او توسط مشرکان مکه تحت محاصره شدید اقتصادی قرار گرفتند، این حضرت خدیجه علیها السلام بود که بنی هاشم و سایر یاوران پیامبر صلی الله علیه و آله را از گرسنگی و فشار نجات داد. جاسوسان در این ایام مراقب بودند مبادا کسی خواروبار و خوراکی به شعب مذکور ببرد؛ ولی «حکیم بن حزام» برادرزادۀ حضرت خدیجه علیها السلام و «ابو العاص بن ربیع» و «هشام بن عمر» از سرمایۀ حضرت خدیجه علیها السلام مقداری گندم و خرما بر شتری حمل کرده، تا نزدیکی این درّه می آوردند، سپس افسار حیوان را دور گردنش می پیچیدند و رها می کردند.
اگرچه این حصر اقتصادی با برنامه ریزی گروهی از نیک اندیشان قریش درهم شکست و پیامبر صلی الله علیه و آله و هوادارانش بعد از سه سال تبعید و رنج از شعب ابی طالب بیرون آمدند؛ اما حضرت خدیجه علیها السلام آن چنان دارایی خویش را در این راه مصرف کرده بود که در خاتمۀ این وضع أسف بار گفت: از اموالم چیزی نمانده جز دو پوست که یکی را هنگام استراحت زیرانداز و دیگری را رو انداز خود قرار می دهیم. به علاوه، این حبس توأم با آزار و شکنجه چنان بر روح و روان حضرت خدیجه علیها السلام اثر گذاشت که سلامتی وی را در مخاطره افکند و چندی بعد بر اثر بیماری درگذشت.9
«زید بن حارثه» از افرادی بود که او را در ردیف اسیران به عنوان فروش به بازار عکاظ آوردند. برادرزادۀ حضرت خدیجه علیها السلام ، «حکیم بن حزام» وی را از برده فروشان شام خرید وبه مکه آورد و به عمه خود حضرت خدیجه علیها السلام فروخت، این واقعه در زمان جاهلیت روی داد. وقتی حضرت خدیجه علیها السلام به افتخار همسری رسول خدا صلی الله علیه و آله درآمد، زید را به رسول اکرم صلی الله علیه و آله بخشید، پیامبر صلی الله علیه و آله هم او را از قید بندگی آزاد ساخت و به فرزندی گرفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به زید علاقه وافر داشت و «زینب بنت جحش» را که دختر عمۀ خودش بود و خواستگارانی بسیار داشت، به عقد ازدواج زید درآورد.10
* رحلت و بعد از آن
ماه بعد از محاصرۀ شدیداقتصادی در شعب ابی طالب، و در سال دهم بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله حامی صادق و همسر فداکار خود، حضرت خدیجه علیها السلام را از دست داد و چون چند روزی قبل از آن حضرت ابوطالب; نیز به سرای باقی شتافته بود، این سال را «عام الحزن» نامیدند. رحلت ایشان در دهم رمضان این سال برای پیامبر صلی الله علیه و آله ضایعه ای اندوهناک بود و بعد از این رویداد أسف بار خانه نشین گردید و کمتر از منزل بیرون می آمد.11
پیکر پاک این بانوی عالیقدر بعد از تشریفات شرعی در قبرستان «حجون» که امروزه به «مزار معلی» معروف گردیده است ، دفن گردید، در سال 727 ق مسلمانان بر این مرقد منور، بارگاهی بنا کردند؛ ولی متأسفانه در 1344 ق توسط فرقه ضالۀ وهابی تخریب گردید. بعد از حضرت خدیجه علیها السلام ، پیامبر صلی الله علیه و آله همسرانی برگزید؛ ولی هیچ کدام نتوانستند جای وی را بگیرند، ماه ها بعد از فوت این زن، خواهرش «هاله» به مدینه آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله به محض شنیدن صدای او، به یاد خدیجه افتاد و با اشتیاق به او خوش آمد گفت، عایشه که ناظر این ماجرا بود نتوانست خود را کنترل کند و از حسادت زنانه گفت: همیشه با حسرت و درد از عجوزه ای یاد می کنی، در حالی که او سال ها است مرده و خداوند بهتر از وی را نصیب شما نموده است. نبی اکرم صلی الله علیه و آله با آن خوی ملکوتی، سعه صدر و شکیبایی نتوانست در برابر این یاوه گویی و عبارات سخیف خاموش بماند و ضمن اینکه آثار رنجیدگی در سیمای مبارکش آشکار گردیده بود، فرمود:
«صَدَّقتَنِی اِذَا کَذَّبتُم وَ آمَنَت بِی اِذَا کَفَرتُم؛12 او هنگامی که شما مرا تکذیب می کردید، مورد تأیید و تصدیق قرار داد و هنگامی که کافر بودید، به من ایمان آورد.»
عایشه افزوده است: همواره با یاد خدیجه به پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله تقرب پیدا می کردم، روزی بانویی به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آمد که از سوی آن رحمت عالمین مرود لطف و احسان قرار گرفت، وقتی او رفت، عایشه علت این همه مهربانیرا در حق وی جویا گردید، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این زن در زمان حیات خدیجه علیها السلام به خانۀ ما می آمد و در سابقه دوستی و عهد خویش استوار بود. هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله گوسفندی راذبح می کرد، می فرمود: از گوشت آن برای دوستان خدیجه بفرستید؛ زیرا من به آشنایان او علاقه دارم. حتی در هنگام فتح مکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله مسیر را به گونه ای تعیین فرمودند که از کنار مزار حضرت خدیجه علیها السلام عبور نمایند.13
پی نوشت:
1) سفینۀ البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 23.
2) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 22، ص 167؛ مرآۀ الحرمین، ابراهیم رفعت پاشا، ص 189.
3) تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، آیتی، ص 90.
4) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 16، ص 10؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 180؛ نهج البلاغه، خطبه قاصعه.
5) صف/ 10، 11.
6) امالی، شیخ طوسی، ج 2، ص 82.
7) سیری در سیرۀ نبوی، شهید مطهری، ص 248.
8) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 19، ص 63.
9) ریاحین الشریعۀ، ذبیح الله محلاتی، ح 2، ص 211؛ سیره ابن هشام، ج اول، ص 374.
10) مجمع البیان، طبرسی، ج 8، ص 336؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج 2، ص 225؛ طبقات، ابن سعد، ح 3، ص 28.
11) اعلام الوری، طبرسی، صص 63- 62؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 19، ص 21؛ خدیجه بنت خویلد، شیخ جعفر حائری، ص 91.
12) کشف الغمۀ، محقق اربلی، ح 2، ص 72؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 16، ص 8.
13) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 18، ص 108؛ ریاحین الشریعۀ، ذبیح الله محلاتی، ح 2، ص 206؛ پیغمبر و یاران، محمدعلی عالمی، ح 2، ص 253؛ دائرۀ المعارف تشیع، ج 7، ص 98