يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

فضیلت های حضرت خدیجه کبری علیها السلام

حضرت خدیجه علیها السلام در پی جلوه ها و زیباییهایی ورای این آرایشها و زینتهای دنیوی بود، لذا در ایامی که برای اولین بار نام «محمد امین» را شنید، روزی نبود که از سوی سران قبایل، تاجران و نامداران دیگر از او خواستگاری نگردد، ولی همۀ را پس می زد...

* کارآفرینی و اشتغال زایی
مهم ترین و سرشناس ترین مردم عربستان در شرق این شبه جزیره و در شهری به نام مکه زندگی می کردند، خانه های آنان در اطراف ساختمان کعبه قرار داشت و فاصلۀ هر کدام از این مکان مقدس و مبارک به اهمیت و مقام صاحب آن منزل بستگی داشت، در نزدیک ترین خانه ها به کعبه طایفه ای به نام قریش بود که نگه داری از کعبه و ادوات آن به عهدۀ این قبیله بود، در میان قبایل مکه معیارها و امتیازات اجتماعی بر اساس موقعیت طایفه ای، حسب و نسب، ثروت و خدمه و امکانات تعیین می گردید و متأسفانه بر اساس رسوم جاهلی افراد برای رسیدن به چنین وضعی و کسب درجات اجتماعی به خلاف روی می آوردند، به جان و مال افراد تعرض کرده، اموال ضعیفان را به زور غارت می کردند، رباخواری امر رایجی بود، به همین دلیل گروهی از اهل انصاف و حامی عدالت بایکدیگر پیمانی منعقد کردند تا بر اساس آن از حقوق محرومان دفاع کنند و مانع چپاول زورگویان گردند.
در چنین محیط منحطی بانویی ثروتمند به نام خدیجه زندگی می کرد. این بانو آن چنان تدبیری به کار برد که داراییهای او اولاً از راه نادرست فزونی نیابد، ثانیاً کوشید با نوعی مدیریت و نظارت صحیح اقتصادی به گردش افتد تا در جامعۀ آن زمان ضمن به وجود آوردن نوعی پویایی اقتصادی، باری از دوش بیکاران، گرفتاران و نیازمندان بردارد. حضرت خدیجه علیها السلام با ایجاد مناسبات تجاری بین حجاز و دیگر مناطق جهان به بهبود روابط این سرزمین کمک کرد که این امر امنیت منطقه ای را افزایش داد. او که ثروت خود را بر اثر فعالیتهای سالم بازرگانی و میراث شوهرانش به دست آورده بود، به وسیلۀ خدمه ای که افراد سالمی بودند، در قالب کاروانهای بازرگانی به کار گرفت، هشتاد هزار شتر در قالب کاروانهای متعدد اموال او را به کانونهای مهم اقتصای آن جهان همچون یمن، مصر، شام، طائف، عراق، بحرین، عمان، حبشه، فلسطین و دیگر نقاط حمل می کردند و درصادرات و واردات بین نواحی مذکور وارد می شدند.
به غیر از اینها حضرت خدیجه علیها السلام در شمال و شرق آفریقا نمایندگی تجاری داشت و عده ای در نقاط مورد اشاره مشغول جابجایی کالاها بر اساس نیازهای اهالی مبدأ و مقصد بودند. بر اساس گزارش مورخان حضرت خدیجه علیها السلام چهارصد نفر کارگزار، خدمه و ناظر ویژه در اختیار داشت که امور او را در این قلمرو عریض و طویل اداره و نظارت می کردند.
ایشان با وجود این همه دارایی و تجارت گسترده، هیچ گاه به اموال و شکوه اجتماعی خود دل نبست و ضمن اینکه نمونۀ بارزی از زهد و بی رغبتی را در این عرصه به نمایش گذاشت، با سخاوتی ستودنی و فروتنی فوق العاده ای افراد درمانده و محروم را تحت حمایت خویش قرار می داد. مردانی بیکار و معمولاً از طبقات فقیر و کم درآمد که از خود سرمایه ای نداشتند؛ ولی دارای توانایی در فعالیتهای تجاری وارتباطی بودند، در دستگاه خدیجه علیها السلام به کار گرفته می شدند و در ازای توانایی خود حقوق کافی دریافت می کردند و سود و زیان معاملات مربوط به خود ایشان بود، این روند دو فایده داشت، نخست اینکه با به وجودآوردن فرصتهای شغلی خانواده ها را امیدوار می ساخت و در ثانی این به کارگرفته ها را به قوانین و راه و رسم بازرگانی درون مرزی و منطقه ای آشنا می ساخت تا بتوانند بعدها روی پای خود بایستند و با استقلال اقتصادی به تلاشهای خود دراین قلمرو ادامه دهند. به علاوه، اشتغال صدها جوان و انسانهای فعال در زمینه های تجاری جلوی عادتهای زشت درآمدهای حرام، غارتگری و رباخواری را می گرفت و از این رهگذر زندگی مردم از آلودگیهای گوناگون و سوء استفاده های مالی مصون می ساخت.
در شیوه دیگری بانوی قریش با افرادی قراردادهایی منعقد می ساخت که از مقداری سرمایه برخوردار بودند، او با آنان در مال التجاره شریک می شد، هرچند سهم افزون تر مربوط به خدیجه علیها السلام بود، سپس کارگزاران را در سود حاصله از اموال تجاری سهیم می کرد. اگر با پول او سودی به دست می آمد، هم او و هم عاملانش از آن بهره مند می گردیدند و اگر متحمل خساراتی می شد، می کوشید جور شریکان را به تنهایی تحمل کند.1
حضرت خدیجه علیها السلام در این فعالیت اقتصادی قابل توجه، تمامی بدهکاران، عوامل اجرایی، خدمه، رابطین و ناظران را از میان انسانهای سالم، امانت دار، درستکار و ریشه دار بر می گزید و به همان گزینش اولیه اکتفا نمی کرد و چنین کاروان عظیمی را با انگشت تدبیر و درایت مدیریت می کرد و چنان بر آنان نظارت داشت که مبادا دچار فساد، خطا، رشوه خواری، سوءاستفاده و کج روی گردندو مورخان و راویان حتی نمونه ای از خلافکاری در این مجموعۀ وسیع گزارش نکرده اند. او برای افزایش توانمندی کارکنان و ایجاد رقابتی سالم و ثمربخش و تقویت انگیزه های کارگزاران و برنامه هایی ویژه را به اجرا می گذاشت و هدایا و تحفه هایی را به کارکنان با بازدهی مؤثر اختصاص می داد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مقام حق شناسی از بخشش و بزرگ منشی این بانو فرموده اند: «من کارفرمایی مهربان تر و حق شناس تر و بهتر از خدیجه علیها السلام نسبت به خدمه اش ندیده ام، هرگاه من و دوستم پس از کار و تلاش و انجام مأموریت نزدش می رفتیم، غذای گوارایی که به اشاره او برایمان تدارک دیده شده بود، به ما می دادند. او با خدمه و زیردستان بزرگوارانه و بر اساس کرامت انسانی رفتار می کرد.»2
حضرت خدیجه علیها السلام در مورد وظایف هر کدام از کارکنان کنترلهای ویژه و احیاناً نامحسوسی را اعمال می کرد و چگونگی تلاشهای آنان را به صورت دقیق و پی گیر با یکدیگر مقایسه می کرد و با اعمال اصلاحات و بررسیها و ارزیابیهایی از خطاها و انحرافها که در طرحها و برنامه ها پیش می آمد تا سرحد امکان جلوگیری می کرد و یا آنها را به حداقل می رساند. اگر به کسی مأموریتی را محول می ساخت، بازرس ویژه ای را در نظر می گرفت تا بر منش، رفتار، تصمیم گیریها و فعالیتهای تجاری و مبادلاتی او نظارت کندو حاصل مشاهدات و ارزیابیهای خود را به ایشان گزارش دهد و این ویژگی از درایت و بصیرت ایشان حکایت دارد...، هم چنین حضرت در برنامه های بازرگانی خویش از تجربه ها، دانشها و فنون دیگران بهره می برد و هنگام طراحی کاروانهای تجاری به مقاصد گوناگون با افراد صاحب نظر و خبره به مشورت می پرداخت، انتخاب هنگام سفر، نوع کالای مورد نیاز در سرزمین مبدأ، خرید اقلام از کشورهای دیگر، میزان محصولات صادراتی و وارداتی، چگونگی ارتباط برقرار کردن با دیگر کانونهای تجاری و نحوۀ بازاریابی، از مسائل مورد مذاکره در جلسات مشورتی وی بود که به کمک مشاوران کاردان و با تدبیر خود چنین اموری را تنظیم و برنامه ریزی می کرد.

* نویدهای نورانی
حضرت خدیجه علیها السلام در پی جلوه ها و زیباییهایی ورای این آرایشها و زینتهای دنیوی بود، لذا در ایامی که برای اولین بار نام «محمد امین» را شنید، روزی نبود که از سوی سران قبایل، تاجران و نامداران دیگر از او خواستگاری نگردد، ولی همۀ را پس می زد؛ چون اولا گوهر وجود خود را برای چنین وجود مبارکی مراقبت و صیانت می کرد، در ثانی در تمام این طالبان خصالی که روح او را آرام کند نمی دید وانگهی تمام آنان خواستار ثروت خدیجه بودند که ثروتی دارد و صاحب شخصیت اجتماعی است و بدین وسیله می توانستند تشخصّی در میان قبیلۀ خود کسب کنند و بر امتیازات قومی خود بیفزایند.3
حضرت در انتظار پیش آمدی آرام بخش لحظه شماری می کرد، گویا هر چه بر لحاظت عمرش افزوده می گردید، به سپیده دم نزدیک تر می شد، پسرعمویش «ورقۀ بن نوفل» که فرد دانشور و خردمندی بود، بر اثر بررسی در آثار پیشینیان و کتابهای آسمانی نوید داد در آینده ای نه چندان دور همین محمّد بر اساس رسالتی آسمانی به مقام پیامبری می رسد و او برترین و شریف ترین افراد در زمین و آسمانها خواهد بود، این خبر اشتیاق این بانو را شعله ور می ساخت.4
در یکی از عیدها، زنان قریش در مسجد الحرام اجتماع کردند. ناگهان پیرمردی میان بالا با محاسن سپید و سیمایی اسرارآمیز به سوی آنان آمد و گفت: ای بانوان مکه! طلوع آخرین پیامبر به زودی فرا می رسد. کدام یک حاضرید به عقد ازدواج او در آیند؟ زنان قریش به جای استقبال از این مژده، آن را یک نوع جسارت تلقی کرده، آن مرد دانشور و خوش فکر را سنگ باران کردند، او نیز از مکه گریخت؛ ولی گفته اش بر قلب حضرت خدیجه علیها السلام که در جمع آنان حضور داشت، نشست. از این رو، در پی تحقق این نوید بود.5
هم چنین روزی حضرت خدیجه علیها السلام در خانۀ خویش نشسته بود، اتفاقاً حضرت محمد صلی الله علیه و آله از آن حوالی عبور کرد. دانشمندی که در آنجا حضور داشت تا حضرت را دید، نشانه های نبوت را در او یافت. بانو پرسید: چگونه فهمیده ای او به این مقام والا می رسد؟ او گفت: علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ام. سپس اشاره به حضرت خدیجه علیها السلام گفت: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را بدست آورد.6
«ورقۀ بن نوفل» بر اساس آنچه از کتب عهدین به دست آورده بود، گاه و بیگاه به حضرت خدیجه علیها السلام می گفت: «روزی فرا برسد که تو با شریف ترین مرد روی زمین وصلت کنی.» شبی نیز حضرت خدیجه علیها السلام در رؤیایی راستین دید خورشید از افق مکه حرکت کرد و در خانه اش فرود آمد، خواب خود را برای پسرعموی خود باز گفت، ورقه چنین تعبیر کرد: «با مرد بزرگی ازدواج می کنی که شهرتش عالم گیر خواهد شد.»7

حضرت خدیجه علیها السلام در پی آن بود که به طریقی با محمد صلی الله علیه و آله بيش تر آشنا گرد و چون شنید آن حضرت به فعالیت در کاروان تجاری وی تمایل دارد، بلافاصله برایش پیام فرستاد و او را برای پذیرش سرپرستی کاروانی که عازم شام بود، فرا خواند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله به تشویق عموی خویش جناب ابو طالب این پیشنهاد را پذیرفت و به محل اقامت آن بانو رفت، حضرت خدیجه علیها السلام در رفتاری توأم باادب، احترام و مهربانی مقدم آن وجود مبارک را گرامی داشت و خاطرنشان ساخت:
«آنچه از درستی، راستی، امانت داری و خلق و خوی پسندیدۀ شما شنیده ام، مرا وادار به چنین تصمیمی نمود. اگر قبول کنید، دو برابر حقوق و مزایایی که هر سال بطور متعارف و متداول به دیگران می پردازم، به شما خواهم پرداخت.»
بین آن دو قراردادی منعقد گردید و پیامبر صلی الله علیه و آله سرپرستی کاروان را عهده دار شد. مأمور ناظر کاروان از جانب حضرت خدیجه علیها السلام غلامی به نام «میسره» بود. این سفر چهار سال و نه ماه و شش روز بعد از نبرد فجار چهارم روی داد و رسول خدا صلی الله علیه و آله در 16 ذیحجه سال 25 واقعۀ اصحاب فیل در سن بیست و پنج سالگی از مکه بیرون رفت و چون به ناحیه ای به نام «بُصری» رسید «نسطور راهب» وی را دید و میسره را به پیامبری او مژده داد. این غلام در طول سفر مذکور از پیامبر کرامات و امور غیبی دیگری نیز مشاهده کرد.8
از روزی که این کاروان به جانب دمشق عزیمت کرد تا روزی که به مکه برمی گشت، چشمان خدیجه علیها السلام به راه شام دوخته شده بود تا اینکه مأموریت مذکور با موفقیت و افتخار خاتمه یافت. میسره قبل از همه خود را به خاتون مکه رسانده، از خصال شایسته، فضایل و مکارم پیامبر صلی الله علیه و آله سخنها گفت و از ماجرای «بحیره راهب» و ملاقات او با حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سایر رویدادهای خارق العاده گزارش هایی ارائه داد. پس از آن حضرت خدیجه علیها السلام مصمم تر از گذشته به آیندۀ درخشان خود فکر می کرد و با خویش این گونه نجوا داشت: «من چهل بهار را سپری کرده ام، آیا حضرت محمد در سنین شباب و در اوج درخشش با خدیجه که قبل از آن همسرانی اختیار کرده واکنون از نظر سنی در حد خاله یا مادر اوست، ازدواج می کند؟»9
دل لبریز از عاطفۀ حضرت خدیجه علیها السلام ، وی را در پی فکر یافتن راهها برای برقراری وصلت با خاتم انبیا صلی الله علیه و آله انداخته بودکه بانویی به نام نفیسه دختر منیه از دوستان یکرنگش بر او وارد گردید، سلام کرد و رشته تفکرات او را از هم گسیخت حضرت خدیجه علیها السلام کوشید تا احساسات درونی خود را از وی مخفی سازد و رفتاری عادی به خود گیرد؛ ولی آتش اشتیاقش سوزنده تر از آن بود که از نظر نفیسه دور بماند، رفته رفته این بانو به راز حضرت خدیجه علیها السلام دست یافت و گفت: «ای بانوی قریش! از این بابت نگرانی به خود راه مده، من می کوشم مقدمات این راه را هموار سازم.» آنگاه نفیسه نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله رفت و موضوع پیشنهاد حضرت خدیجه علیها السلام را برای ازدواج با آن حضرت مطرح ساخت، آن وجود مبارک به فرستادۀ حضرت خدیجه علیها السلام پاسخی نداد؛ ولی او دست بردار نبود. از این رو گفتگوها ادامه یافت و با مهارتهای خاصی که نفیسه از خود بروز داد، ایشان را به عکس العمل در این باره واداشت. لبخند توأم با شرم وحیا بر لبان مبارک آن سرور عالمیان نقش بست و فرمود: خدای خویش را گواه می گیرم برای این امر مهم امکاناتی در اختیار ندارم. نفیسه که گویی راه را برای بیان صریح خود هموار می دید، عرض کرد: اگر بانویی آراسته، جمیل، بااصالت و شرافت و دارای ثروتِ سرشار به شما معرفی کنم، چه می فرمائید؟ و چون پیامبر نامش را پرسید، نفسیه عرض کرد: «خدیجه» آن گاه گویا مقدمات رضایت مندی رسول خدا صلی الله علیه و آله از این بابت فراهم گردید.10
آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله ماجرا را با عموی خود جناب ابوطالب در میان نهاد. چهرۀ حضرت ابوطالب از این خبر شکوفا گردید و نسبت به آیندۀ برادرزادۀ خود امیدوار شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به اتفاق عموهای خود برای خواستگاری حضرت خدیجه علیها السلام نزد عموی وی (عمرو بن اسد) رفت، با موافقت وی، رسول خدا صلی الله علیه و آله بیست شتر جوان به عنوان مهر همسرش تعیین کرد و چون خطبۀ عقد توسط حضرت ابوطالب جاری گردید. عمرو بن اسد نیز بر این پیمان مهر تصدیق و تأیید زد.11

پی نوشت:

1) با استفاده از منابعی چون سیره ابن هشام، ج اول، صص 200- 199؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 16، ص 22؛ سفینۀ البحار، محدث قمی، ج دوم، صص 24- 23، ذیل خدج.
2) بحار الانوار، علامه مجلسی، ص 10، عالم المرأۀ، موسسه البلاغ، صص 23- 22.
3) شکوه زندگی، محمدتقی کمالی، صص 20- 19؛ پیامبر صلی الله علیه و آله ، زین العابدین رهنما، صص 200- 199.
4) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 16، صص 21- 20.
5) مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج اول، ص 41.
6) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 16، ص 19.
7) فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج اول، ص 196.
8) مروج الذهب، مسعودی، ح 2، ص 278؛ طبقات کبری، ابن سعد، ج اول، صص 130- 129.
9) تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، آیتی، ص 69؛ فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج اول، ص 192.
10) زندگی دوازده امام، هاشم معروف حسینی، ج اول، ص 47.
11) تاریخ یعقوبی، ج اول، ص 375، تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، ص 70.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group