عنوان درس: شب نوزدهم: دعا، توبه، توسل
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۵/۲۸
متن درس:
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
برای اینکه مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نظر لطفی به جلسه عنایت کنند و با لطف امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جلسه بیرون رویم، اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه تا صلوات.
برای اینکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نظر لطفی به جلسه عنایت کنند، خدمت آقا هم سه تا صلوات بفرستید.
یکی از نعمتهای بسیار بزرگ از طرف خدا، قبول توبه است. اگر پروردگار عالم توبۀ ما را قبول نمیکرد، همۀ ما مستحق جهنم بودیم. اما پروردگار عالم در قرآن وعده داده است که گناه هرچه بزرگ، گناه هرچه فراوان، اگر جداً توبه شد، پروردگار عالم آن توبه را قبول میکند. به طور کلی آن پروندۀ سیاه را نابود میکند. إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ. نه فقط پروندۀ سیاه را نابود میکند بلکه یک پروندۀ درخشانی برای او باز می کند که صفحۀ اولش ثواب توبه است و ثواب توبه از هر عبادتی بالاتر است. شما هر عبادتی را که فرض کنید، ثواب توبه از آن عبادت بالاتر است و این از الطاف بزرگ خداست. در یک آیهای که در سوره ی زمر است میفرماید که: يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا (سوره زمر، آیه 53). این آیه بیش از ده تا تأکید دارد. یکی کلمۀ عباد که پروردگار عالم به بندۀ گنهکار فرموده است، بنده و اضافۀ به ضمیر متکلم، فرموده است بندۀ من. بعد هم فرموده است که هرچه گناه است. گناه هرچه بزرگ و هرچه فراوان، مأیوس از رحمت خدا نشو و بعد هم فرموده است که: اِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا. حتماً پروردگار عالم همۀ آن گناهان را می آمرزد. و بعد هم فرموده انّه هو الغفورُ الرحیم. پروردگار عالم غفور است، خیلی آمرزیده است و رحیم است و نگفته که رحمان است بلکه فرموده رحیم است. رحیم برای کسی است که عبادالله باشد. فرد شایستۀ خدا باشد. و اینجا اطلاق رحیم شده است. یعنی بندۀ گنهکار اگر توبه کند، نه اینکه مورد رحمانیت خدا میشود بلکه مورد رحیمیت خدا میشود. یعنی از عباد مخلص خدا میشود. یعنی در درجات مقربین خدا میشود. هفت ـ هشت ده تا تأکید در این آیه هست که شاید بگوییم منحصر به فرد است از نظر تأکید. که معنایش اینست که بندۀ گنهکار اگر به راستی توبه کند، اگر جداً توبه کند، جهش عجیبی یعنی صد و هشتاد درجه رو به رحمت خدا میرود. از اسفل السافلین میرود به أعلی علییّن. همین جلسۀ ما اگر جداً در آن توبه شود، این جلسۀ ما از أعلی علییّن میشود. ملائکه افتخار میکنند که در این جلسه شرکت کردند و برای همه و همه بهشت واجب میشود و جهنم برای آنها حرام می شود. همه مستجاب الدعوه میشوند و دیگر معنا ندارد که از عبادالله الصالحین باشد و دعایش مستجاب نشود. در قرآن این آیات توبه زیاد است و بهترین نعمتهای خدا هم همین است که انسان گنهکاری که جهنم برایش لازم است، بهشت برای او واجب شود و این آیه همین را میفرماید. آن آیهای که خواندم، يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ، همین را میفرماید و بالاخره آیات قرآن، روایات اهل بیت (علیهم السلام) به ما میگویند که گناه هرچه بزرگ، گناه هرچه فراوان، اگر جداً توبه شود، پروردگار عالم میآمرزد. معنا ندارد یک کسی توبه کند و توبۀ او قبول نشود. در معرض رحمت خدا واقع شود، اما مورد رحمت خدا واقع نشود. این آیهای که الان خواندم دو سه تا شأن نزول دارد. معلوم میشود که چندین مرتبه نازل شده است. بعضی از آیات قرآن چندین مرتبه نازل شده است. مثلاً سورۀ حمد، چندین مرتبه نازل شده است. آیۀ تطهیر چندین مرتبه نازل شده است و این آیه هم چندین مرتبه نازل شده است. درحالی که در مکه نازل شده اما در مدینه هم دو سه مرتبه نازل شده است. یک مرتبه راجع به قاتل حضرت حمزه است. حضرت حمزه را شهید کرد و جگر حضرت حمزه را برای هند جگرخوار هدیه برد، اما بعد پشیمان شد و خجالت میکشید که خدمت پیغمبر اکرم (ص) بیاید و همه هم میگفتند که توبۀ این قبول نمیشود و پیغمبر اکرم (ص) این فرد را نمیپذیرد، آیه نازل شد: يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا. ای کسانی که گناه کردید، گناهتان خیلی بزرگ است، مأیوس از رحمت خدا نشوید، گناهتان هرچه بزرگ باشد، خدا میآمرزد و پیغمبر اکرم (ص) آن قاتل حضرت حمزه را پذیرفتند و توبۀ او را قبول کردند. در فتح مکه هم این آیه نازل شده است. در وقتی که پیغمبر اکرم (ص) فتح مکه کرد. آن کسانی که هشتاد و چهار جنگ برای پیغمبر جلو آورده بودند و آن کسانی که سیزده سال در مکه به پیغمبر اکرم (ص) اذیت کرده بودند و به عبارت دیگر آن کسانی که جهنم برایشان واجب بود، در خانۀ خدا جمع بودند. همه میگفتند قتل عام است. همه میگفتند خدا و پیغمبر اکرم (ص) اینها را قبول نمیکنند و پیغمبر اکرم (ص) همۀ آنها را قبول کردند و توبۀ همۀ آنها را قبول کردند. خطاب به همۀ آنها فرمودند همانطور که برادرم یوسف، توبۀ همۀ برادرانش را قبول کرد، من هم همۀ شما را بخشیدم. لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ؛ و آیۀ شریفه نازل شد: يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا. یک شأن نزول دیگری هم نقل کردند از یک جوانکی که کار بدی کرده بود و کار کثیفی کرده بود. قبر یک زنی را نبش کرده بود برای اینکه کفنش را بدزدد. اما بعد از آنکه کفن را دزدید، تمایل پیدا کرد و با آن زن نزدیکی کرد. گناه خیلی بزرگ است. این هم پشیمان شد اما یقین داشت که خدا توبۀ او را قبول نمیکند، حتی در روایات میخوانیم وقتی که خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمد، پیغمبر اکرم (ص) عصبانی شدند اما همان وقت آیۀ شریفه نازل شد. يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا. خدا تو جوانک را هم با این گناه کثیفت بیامرزد. لذا این آیۀ شریفه با این شأن نزولها به ما میگوید گناه هرچه بزرگ، گناه هرچه فراوان، اگر توبه شود، پروردگار عالم توبه را قبول میکند و اگر توبه شد، حتماً دعای مستجاب دارد. اینکه رسم در شیعه شده که قرآن به سر میگذارند، برای همین توبه است. یعنی الان این جلسۀ ما برای اینست که ما توبه کنیم. قرآن و اهل بیت را شفیع قرار بدهیم تا پروردگار عالم گناه ما را قبول کند و بعداً دعای ما مستجاب شود. این بک یا الله یعنی خدایا به قرآنت قسم، به اهل بیت، گناهان مرا بیامرزد. خواه ناخواه گناهان آمرزیده شد و جلسه یک جلسۀ توبه شد، آنگاه پروردگار عالم حوائج را هم عنایت میفرماید. اینهم از نعمتهای بزرگ خداست که شیعه اینطور مجالس را دارد. این مجالس شب نوزده و بیست و یک و بیست و سه مختص به شیعه است. اهل بیت یاد دادند که ما در شبهای قدر توبه کنیم و در شبهای قدر دعا کنیم. مورد فضل خدا و مورد کرم خدا، بلاها را رفع کنیم. همین مجالس است که بلا را میسوزاند و بلاها را رفع میکند. با این فساد اخلاقی ما مستوجب عذابیم. اینگونه مجالس است که این عذابها و این بلاها را رفع میکند، لذا این مجالس علاوه بر اینکه برای ما خوب است برای اینکه گناهمان رفع شود و برای اینکه خدا نظر لطفی به ما بکند، برای اجتماعمان هم خوب است و بلا را میسوزاند و بلا را نابود میکند و عذاب دنیوی را نابود میکند و از اینها نگذریم.
قضیۀ حضرت یونس را همه شنیدهاید. مستحق عذاب بودند. به طوری که پیغمبرشان از میانشان رفت اما جلسۀ دعا گرفتند. جلسۀ راز و نیاز و توبه با خدا گرفتند. پروردگار عالم بلا را از آنها رفع کرد. اینگونه مجالس میتواند آن بلاهایی که در اثر گناه اجتماع میآید، آن بلاها و آن عذابها را رفع کند و دفع کند و امیدواریم که این شبها، بلاهایی که ما مستوجب آن هستیم، از بین برود. چیزی که باید به آن توجه داشته باشید، اینست که توبه واقعی، دعا با راز و نیاز و دعای جدی. فقط لقلقۀ لسان نباشد. متأسفانه معمولاً اینگونه مجالس یک حرفهایی زده میشود و یک حرفهایی شنیده میشود و بعد هم یک قرآن سر گذاشته میشود و همه زبان است. خوب است و همین دعای لقلقۀ لسان عالیست و ثواب دارد اما بلاسوز نیست. همین مجالس ثواب دارد و ثوابش بالاست و از هر حج و عمرهای بالاتر است اما اینکه گناه را نابود کند، نیست و دعا را مستجاب کند، نیست. چه وقت دعا مستجاب میشود و چه وقت بلا و گناه را نابود میکند؟ سه تا شرط دارد. یعنی اصلاً توبه سه رکن دارد. همین آیه که الان خواندم، ذیل این آیه هر سه رکن را میفرماید. یک ـ زبان. همین بک یا اللهها. همین خدا خدا خداها. همین دعای ابوحمزۀ ثمالی را خواندن و بالاخره یا رب یا رب یا رب. این درجۀ اول توبه است و باید باشد. همین لفظ نباشد، توبه نیست و باید این لفظ باشد. اما این لفظ باید از دل سرچشمه بگیرد، یعنی دل حاضر باشد و دل جدی از گناهانی که کرده است، پشیمان باشد. خجالت زدگی و شرمندگی از اینکه گناه کرده است. یعنی علاوه بر این لفظ، از دل سرچشمه بگیرد و دل هم بگوید خدایا! بد کردم. دل بگوید بک یا الله، زبان بگوید بک یا الله. دل و زبان هر دو بگویند خدا، خدا، خدا و جدی پشیمان از گذشته و راز و نیاز و زبان و خدا خدا از گذشته و مرتبۀ سوم عمل است. همۀ آیات توبه این عمل را دارند. در ذیل همین آیهای که خواندم، میفرماید: وَ أَنيبُوا إِلي رَبِّکُمْ، یعنی بگویید. وَ أَسْلِمُوا لَهُ، دل هم بگوید. وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم، آنگاه قرآنی شوید و قرآن سرمشق زندگی شما بشود. آیات دیگر هم میفرماید: إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا. یکی گفتار و یکی دل و یکی کردار. اگر این تصمیم پیدا شد یعنی تصمیمی که در آینده جداً آدم حسابی شود و دیگر دست از کارهای زشتش بردارد. توبۀ در این جلسه، آقا امام زمان (عج) ببیند و توجه کند که این دیگر گناه نمیکند. خدا ببیند که این به راستی میگوید یا الله و دل هم میگوید یا الله و عمل هم بعد از این میگوید یا الله، و عزم بر اینکه دیگر گناه نکند. این سه میشود توبه. لذا اگر از همۀ شما بپرسند که توبه چیست، باید بگویید که قرآن در آیات فراوانی توبه را معنا کرده است. یکی گفتن، راز و نیاز با خدا، دعا خواندن. دو ـ علاوه بر گفتن، دل هم از خدا خجالت زده باشد و دل هم بگوید خدا، خدا، خدا. دل هم شرمنده باشد از گناه. علاوه بر این دو، عمل هم با دل و زبان بخواند. اگر این باشد، توبه واقع میشود. اگر این باشد، دعا مستجاب میشود. یک قاعدۀ کلی هم در همه چیز من جمله شیعه گری است که شیعه کیست؟. در روایات فراوانی میفرماید شیعه آنست که زبان بگوید یا علی یعنی شعار تشیّع داشته باشد. عقیدۀ تشیع داشته باشد و علاوه بر این دو عملش، عمل تشیّع باشد که این میشود حزب الله و به قول قرآن: الا ان حزب الله هم المفلحون، الا ان حزب الله هم الغالبون. غلبۀ بر نفس و غلبۀ بر شیطان و کم کم غلبۀ بر دنیا یعنی ظهور امام زمان (عج). به این میگویند یک شیعه. دعا همین است که بعد دربارهاش صحبت میکنم و توبه همین است که الان صحبت کردم. تشیّع هم همین است. صِرف گفتن نتیجه ندارد. ثواب دارد اما نتیجه ندارد. صرف پشیمانی و صِرف اعتقاد خوب است، اما نتیجه ندارد. وقتی که عمل ملزم به این دو شود، نتیجه دار میشود. هم از نظر تشیّع نتیجه دار می شود و هم از نظر دعا و هم از نظر توبه. اصلاً باید بگوییم که وقتی در فقه شیعه برویم، میبینیم که لفظ فقط فایدهای ندارد یا عقیدۀ فقط و اعتقاد و قلب فقط فایده ندارد. باید عمل هم توأم با این دو باشد و این سه میشود نماز.
یک کسی لفظاً نماز بخواند، خوب است اما نتیجه بخش نیست. یک کسی نماز بخواند اما قلباً خوب است اما نتیجه بخش نیست و رفع تکلیف نمیکند. چه وقت نماز میشود؟ وقتی با حضور قلب باشد. وقتی تنهی عن الفحشاء والمنکر شود. و دیگر با نماز گناه نکند و یک آدم نمازخوان یعنی یک آدم حسابی. میشود این نمازی که دو رکعتش انسان را واجب بهشت میکند و دو رکعتش یک دعای مستجاب دارد.
یک مثال عمومی بزنم. مثلاً در عقد و معاملات همین است. یک کسی سوری بگوید انکحت و دیگری بگوید قَبلتُ، این ازدواج واقع نمیشود. یک کسانی تمایل به یکدیگر داشته باشند آیا ازدواج واقع میشود؟ نه. بلکه هم دل میخواهد و اعتقاد و هم زبان و علاوه بر این آثار میخواهد. نقل و انتقال میخواهد و التزام به زناشویی میخواهد تا بشود یک ازدواج یا یک معامله. من تقاضا دارم از همه و مخصوصاً جوانها که به این بحث امشب اهمیت بدهید. کارهای ما فقط لقلقۀ لسان نباشد. تشیّع ما فقط اعتقادی نباشد. کارهای ما و دعاها و توبههای ما فقط زبان نباشد. هم اعتقاد و هم زبان و هم عمل. این معنای إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ است.
دو سه کلمه مصیبت هم بخوانیم که بدون توسل نمیشود. توبۀ ما توسل میخواهد. قرآن میفرماید که یا رسول الله! اگر میخواهد توبه کند تو هم باید بیایی در میان. دعایمان توسل میخواهد. توبۀ ما توسل میخواهد. کارها و زندگیمان توسل میخواهند و این توسّلها که اینهم مختص شیعه است، یکی از الطاف بزرگ خداست.
امشب شبی است که مولا امیرالمؤمنین شمشیر خورده است. لذا دو سه کلمه مصیبت راجع به امیرالمؤمنین بخوانم و بعد هم حضرت اباالفضل را به مجلس بیاوریم و آقا امام زمان (عج) نظر لطفی به مجلس بکنند. اهل دل میگویند اگر مصیبت حضرت اباالفضل در جلسهای خوانده شود، آقا امام زمان (عج) نظر لطفی به جلسه عنایت میکند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای نماز صبح آمدند. صفها کشیده شد. مولا امیرالمؤمنین نماز را شروع کردند. رکعت اول تمام نشده سر از سجده برداشتند. آن نانجیب شمشیری به فرق مبارک امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) زد. مولا امیرالمؤمنین دیگر نتوانستند نماز را تمام کنند. به امام حسن (ع) گفتند تو نماز را تمام کن و نماز را برای مردم بخوان. نماز صبح را خواندند. آقا را میخواستند با پای مبارکشان به منزل بیاورند که نشد. لذا آقا را در یک گلیمی گذاشتند و تا در خانه آوردند. میگویند مولا امیرالمؤمنین (ع) گفتند حالا دیگر میخواهم با پای خودم در خانه بیایم. یعنی زینب مظلومه مرا در این حالت نبیند.
راوی میگوید حضرت اباالفضل را در وسط میدان دیدم. دست ندارد که جنگ کند. آب ندارد که به خیمه گاه رود. یک دفعه ظالمی آمد یک عمودی بر فرق مبارک آقا زد و آقا از بالای اسب به زمین افتادند. برادرش حسین را طلب کرد. آقا امام حسین (ع) آمدند و درد و دلها داشتند. بعد از آنکه آقا شهید شدند. نتوانستند بدن را به خیمه گاه ببرند. از بس بدن پاره پاره بود. لذا نتوانستند سوار اسب هم بشوند. دهنۀ اسب را گرفتند و بدون اباالفضل به در خیمه گاه آمدند. زن و بچه منتظر بودند. سکینه جلو آمد گفت بابا! أین عمّی عباس؟. اگر حضرت عباس شهید شده چرا جنازهاش را نیاوردی و اگر شهید نشده چرا همراه شما نیست. آقا رفتند آن خیمهای که از حضرت اباالفضل بود و عمودش را کشیدند و خیمه روی زمین افتاد. یعنی زن و بچۀ من حضرت اباالفضل را شهید کردند و شما بیپناه شدید.