خط پایان مسابقه
میدان مسابقه روزه
در این مجلس جشن تمام مسابقه دهندگان برای گرفتن عیدی از خداوند متعال حاضر میشوند و با برگزاری نماز عید فطر انتظار عنایت خداوند را دارند در این جشن تمام فامیلها و اقوام حاضر میشوند و دعا میکنند که در سالهای دیگر نیز بتوانند در این میدان حاضر شده..........
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...
خال زیبای جمال دلربایت را بنازم ... بوی عطر جانفزای خاک پایت را بنازم
گرچه سرو ناز نازد بر قد و بالای نازش ... سرو نازم ناز کم کن نازهایت را بنازم
دردمندم از فراغت ای طبیب دردمندان ... هم غم درد فراق و هم دوایت را بنازم
ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا ... از صفای قلب میگویم صفایت را بنازم
گر بلا بارد چو باران بر سرم در راه وصلت ... فاش میگویم حبیبا من بلایت را بنازم
من گدایم من گدایم از گدایان در تو ... عزت و جاه و جلال هر گدایت را بنازم
یک تشرف به محضر حضرت بقیةالله الاعظم عج الله تعالی فرجه الشریف
مرحوم شیخ محمد تقی قزوینی مدت هجده سال در جوار حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام تحصیل علم میکرد می فرمود: تنها حاجتم در حرم امیرالمؤمنین تشرف به محضر حضرت بقیه الله بود . در مدرسه صدر حجره داشت یک زمانی مبتلا به مرض سل شد مرضش طول کشید سرفه میکرد از سینه اش خون میآمد طلبه ها قطع امید کردند یک زور همه او را در صحت و سلامتی دیدند گفتند شیخ محمد تقی چگونه سالم شدی ؟ فرمود: شبی حالم تغییر کرد اوائل فجر شخصی وارد حجره ام شد یک صندلی در دست داشت صندلی را روی زمین گذاشت سپس امیرالمؤمنین وارد شدند حضرت توجهی به من فرمود .عرض کردم: آقا جان مریضم . فرمود : شفا یافتی . عرض کردم : آرزوی بلندی دارم و آن مستجاب نمیشود . فرمود کهفردا قبل از طلوع آفتاب به بالای تل وادی السلام میروی متوجه راه کربلا میشوی همانجا بنشین فرزندم مهدی از کربلا میاید دو همراه دارد به ایشان سلام کن و دنبالشان برو .
به هوش آمدم کسی را در حجره ندیدم خوب شده بودم صبح شد طلوع آفتاب به بالای تل وادی السلام رفتم و نشستم ناگاه سه نفر یکی جلوتر باوقارتر و دو نفر پشت سر او میآیند. وقتی نزدیک رسیدند سلام کردم .
جواب عنایت فرمود. حضرت به مقام صاحب الزمان رفتند آن دو نفر کنار اتاق ایستادند آفتاب بلند شد صبر من تمام شد گفتم الان داخل میشوم و خودم را روی قدمهای پسر فاطمه می اندازم و میبوسم وقتی وارد شدم کسی را ندیدم فهمیدم دعایم در حرم امیرالمؤمنین مستجاب شد که مینالیدم و میگفتم :
اللهم ارنی الطلعه الرشیده
برای سلامتی وجود نازنین حضرت مهدی صلوات.
موضوع بحث: خط پایان مسابقه
میدان مسابقه: ماه مبارک رمضان
مدت اجرای مسابقه: سی مسیر طولانی - طولانی ترین مسابقه در عالم
شرکت کنندگان مسابقه: نخبگان معنوی یعنی مؤمنان عالم از اول تا آخر (بیشترین شرکت کننده در تمام مسابقات عالم امکان)
صادر کننده حکم اجرای مسابقه: خالق متعال
متن مجوز اجرای مسابقه: یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام ..........
مجریان اجرای مسابقه: ملائکه آسمان و زمین
شرائط شرکت در مسابقه: ایمان و تقوا (یا ایها الذین امنوا..........لعلکم تتقون)
تسهیلات برای شرکت کنندگان:
1- اعمال قبول میشود (عملکم فیه مقبول)
2- دعا مستجاب میشود (دعائکم فیه مستجاب)
3- خواب هم عبادت میشود (نومکم فیه عباده)
4- نفسها نیز ذکر حساب میشود (انفاسکم فیه تسبیح)
جوائز نفرات ممتاز مسابقه:
امام صادق (علیه السلام) حدود بیست جایزه را اعلام میفرماید که به تعدادی اشاره مینمائیم :
1- لوح حکم رهایی از آفات و بلاهای دنیا. (جُنَّه من آفات الدنیا)
2- لوح حکم ممنوعیت عذاب آخرت . (حجاب من عذاب الاخره)
3- کشته شدن نفس . (یمیت مراد النفس)
4- کشته شدن شهوت طمع . (یمیت شهوه الطمع)
5- ساخته شدن ظاهر و باطن انسان . (عماره الظاهر و الباطن)
6- تخفیف در حساب . (تخفیف الحساب)
7- چند برابر شدن حسنات . (تضعیف الحسنات)
برخی چه مسابقه هایی میدهند:
سنگین ترین وزنه ها را در مسابقه بلند میکنند که یک نمونه نقل میکنیم:
در جنگ موته دست راست و دست چپ برادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) یعنی جعفر ابن ابیطالب (علیهما السلام) را از بدن او جدا کردند از گلو تا ناف حدود هفتاد تیر خورده بود خون از بدنش میرفت خیمه ای نصب بود که مجروحین را در آن مداوا مینمودند به نام خیمه دارالحرب یا بیمارستان سیار.
عبدالله ابن عمر میگوید من همراه جعفر طیار بودم او را که هنوز رمقی داشت به همان خیمه بردم ولی چشمش بسته بود من فهمیدم احتیاج به آب دارد چون لبهایش خشکیده بود ظرفی را آب کردم آوردم بالای سرش. آرام شانه اش را تکان دادم چشمهای خود را به زحمت باز کرد نگاهی به من کردو فرمود :چه میگویی ؟
عرض کردم آب است برایت آب آوردم میل داری؟ فرمود : این آب را بالای سرم بگذار تا موقع غروب. اگر زنده بودم از این آب میخورم و اگر زنده نماندم با لب تشنه به پیشگاه خداوند میروم گفتم : آب موجود است چرا تا غروب ؟ فرمود : اکنون من روزه ام و نمیخواهم روزه ام را افطار کنم.
مردم در این میدان مسابقه سه دسته اند :
1- برخی وقت مسابقه فرا میرسد صدای منادیان آغاز مسابقه هر مسیر بلند میشود الله اکبر الله اکبر. اما این دسته از مردم در مسابقه حاضر نشده اند نه قبل از رمضان خود را ساخته اند و نه در رمضان تلاشی کردند. نه بعد از رمضان کاری به این میدان و میدان دارها دارند اینها را رسول اکرم میفرماید اهل شقاوت هستند:
(فان الشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم)
مانند کسی میمانند که احتیاج مبرم و حیاتی دارد و به او عطا میشود و حوصله دریافت ندارد حال گرفتن ندارد.
2- برخی قبل از این میدان مسابقه خود را نساخته اند اما در این میدان رمضانیه به خود سازی مشغول شد و جزء برندگان بود و جوائز الهی را از این میدان مسابقه دریافت کرد طوبی لهم .کسانی که اهل معصیت بودند و در ترک گناه دقت نمیکردند اما با توسلات و توبه در شبهای قدر خود را نجات دادند.
3- برخی قبل از میدان مسابقه رمضانیه خود را ساخته اند و در این میدان نیز با لباس تمیز مسابقه و تمرینات قبل وارد میشوند در این میهمانی با لباس میهمانی و تمیز وارد میشوند نه با لباس آلوده. اینها برندگاه نفرات اولی ها هستند
طوبی لهم ثم طوبی لهم
آثار و برکات شرکت در این مسابقه:
1- پیروزی فطرت بر طبیعت: (ماه حکومت فطرت بر طبیعت)
بعد از پیروزی و کسب مقام، فطرت انسان بر عالم طبیعت غلبه میکند و زمام امور انسان را بدست میگیرد.
طبیعت میگفت هرچه رسیدی بخور . در این مسابقه فطرتغلبه کرد و فریاد زد نخور . نخوردی حتی حلال را.
طبیعت میگفت هرچه به نظرت آمد بگو . در این مسابقه فطرت فریاد زد نگو . نگفتی و پیروز شدی
طبیعت میگفت هرچه را خواستی نظر کن . در مسابقه فطرت فریاد زد نگاه نکن . نگاه نکردی فطرت پیروز شد.
2- جدا شدن استادانه از فساد:
اگر کسی پوست کندن گوسفند را دیده باشد میبیند که برخی استادانه پوست را طوری جدا میکنند که نه گوشت به پوست میچسبد نه پوست به گوشت. حال اگر کسی وارد نباشد مانندبچه که یک پرتقال را میخواهد پوست بکند مقداری از پرتقال به پوست آن میچسبد و مقداری از پوست پرتقال به خود پرتقال.که نمیتوان خورد.
اگر بخواهی فساد را از خود دور کنی باید استاد باشی که هیچ گناهی به بر وجود تو باقی نماند استادانه کنده شده باشد هیچ ذره ای باقی نماند .
در میدان مسابقه رمضانیه ، طوری گناه از بدن جدا میشود که آثار آنهم زائل گردد و الا اثر گناه هم قابل تحمل نیست
خط پایان مسابقه:
روز سی ام ماه مبارک رمضان خیل کثیر مسابقه دهندگان خود را به آخر و خط پایان رسانده اند با رؤیت هلال ماه ندای منادی و سوت پایان مسابقه به گوش میرسد برخی در اوائل راه جا ماندند برخی در اواسط راه جا ماندند برخی نیز مسابقه را تا پایان آمده اند سی روز را روزه گرفتند به مسجد رفتند نماز اول وقت را با جماعت خواندند و اهل دعای افتتاح و لیالی قدر و تلاوت قرآن بودند.
روز اعطاء جوایز مسابقه رمضان همان روز عید فطر است
خط پایان مسابقه غروب آفتاب آخرین روز ماه مبارک رمضان است همه مسابقه دهندگان انتظار روز جشن مسابقهرا میکشند که به عید سعید فطر معروف است .
در این مجلس جشن تمام مسابقه دهندگان برای گرفتن عیدی از خداوند متعال حاضر میشوند و با برگزاری نماز عید فطر انتظار عنایت خداوند را دارند در این جشن تمام فامیلها و اقوام حاضر میشوند و دعا میکنند که در سالهای دیگر نیز بتوانند در این میدان حاضر شده و کسب مقام کنند.