روزه در عصر اضطراب 11
نویسنده:علیرضا شیخ شعاعى
روزه در عصر اضطراب
یکى از تعالیم بسیار شگفت انگیز اسلام که جنبه هاى گوناگون آثار و برکات آن به تدریج براى بشر آشکار مى شود، وجوب یکماهه «روزه» با آداب و شرایط خاص است که هر ساله مسلمانان از فواید جسمى، روحى و روانى، و اجتماعى آن بهره مند مى شوند.
در آیات و روایات و متون اسلامى به برخى از آثار روزه، تحت عنوان علت یا حکمت وجوب روزه اشاره شده است. در اینجا پس از نقل چند روایت مشهور که به تأثیر روزه درسلامت روانى انسان اشاره دارد، به معرفى سه عامل عمده ناراحتىهاى روانى شایع در جامعه امروز ( اضطراب، وسواس، و افسردگى)، و بیان چگونگى تأثیر روزه در درمان یا پیشگیرى از موارد مذکور مىپردازیم.
روایات
1. اگر دوست دارى که نا آرامى سینه ات کاهش یابد، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیر.(1)
2. روزه ماه رمضان و سه روز روزه در هر ماه، ناآرامى سینه را از بین مىبرد.(2)
3. روزه سه روز درهر ماه، پنج شنبه اول و آخر و چهارشنبه وسط ماه و روزه ماه شعبان، وسوسه سینه و پریشانىهاى دل را مىبرد.(3)
مسئله اضطراب
از نگاه روانشناسان، اضطراب در حد معقول و عادى آن که در همه افراد وجود دارد، نه تنها مضرّ نیست، بلکه مىتواند موجب احساس مسئولیت، جدّى بودن در کار، بروز مکانیزمهاى سازش روانى و خلاقیت گردد.(4) آنچه معمولاً از شنیدن واژه اضطراب به ذهن مىآید، نوع بیمارى اضطراب است که بیش از حد و مداوم است و با از بین بردن امکانات روانى فرد، موجب ناکامى و درماندگى وى و ایجاد اختلالهاى گوناگون مىشود. مهمترین عاملى که براساس نظریه تحلیل روانى، علت همه بیمارىهاى روانى محسوب مىشود، همین اضطراب است.
برخى، قرن گذشته را قرن اضطراب و تنیدگى نامیده اند.(5) امّا در قرن بیست و یکم نیز همچنان توجه به معنویات جاى خود را به رقابتهاى افراطى و جلوه هاى خیره کننده زندگى صنعتى داده و اضطراب بشر کنونى را عمیقتر ساخته است؛ تغییرات سریع اجتماعى، از دست دادن ارزشها و اعتقادات سنتى، و از همه مهمتر سست شدن اعتقادات و نداشتن دین و ایمان تسلى بخش که همگى مىتواند پشتیبان و حامى بشر در برابر مسائل و مشکلات باشد، اضطراب و ناراحتى بشر را افزایش داده است.(6)
روزه و کاهش اضطراب
افراد متدیّن، به شهادت آزمونهاى تجربى(7) و تجارب فردى، فشارهاى روانى و اضطراب هاى کمترى را در زندگى تحمل مىکنند؛ دینداران هم به لحاظ نوع نگرش منسجم و عاقبت نگرانه اى که نسبت به زندگى و مرگ دارند، و هم به دلیل آنکه از حمایت اجتماعى و روانى صمیمانه ترى در جامعه مذهبى خود برخوردار مىشوند، توانایى روانى بیشترى در مقابله با ناگوارىها و مشکلات زندگى از خود نشان مىدهند.
نقش امید به آینده و اعتقاد به عادلانه و هدفمند بودن نظام خلقت، در جلوگیرى از بسیارى بدبینىها و ناامیدىهاى شدید که گریبانگیر افراد و جوامع غیر دینى است، انکار ناپذیر است. مفاهیم و آموزه هاى دینى، همچون توکل، تقدیر الهى و... فرد دیندار را در دو راهىها و تصمیم گیرىهاى مشکل، از استرسها و اضطراب هاى بیمارىزا دور نگه مىدارد.
علاوه بر این، تأثیر هر یک از اعمال عبادى از قبیل نماز، روزه، حج و... در تقویت اراده و بالا بردن سطح اعتماد به نفس، و در نتیجه حفظ آرامش و سلامت روانى فرد و جامعه قابل توجّه است. امّا اینکه چگونه روزه به صورت خاص، در کاهش اضطراب و ناراحتى هاى درونى فرد تأثیر گذار است، به تحقیقات مستقل نیاز دارد.
وسواس چیست؟
یکى از بیمارىهاى رایج که در ادبیات روانشناسى امروز، از اختلالات اضطرابى به شمار مى آید، وسواس فکرى و عملى است، وسواس هاى فکرى شامل اندیشه ها، تکانه ها، و عقاید ناخواسته و مداومى هستند که شخص احساس مىکند، نمىتواند از آنها دورى کند، اما وسواس هاى عملى رفتارهاى آشکارا نامعقولى را در بر مىگیرد که به صورتى ثابت و تکرارى انجام مىشوند.(8) در مواردى که فرد تشخیص مىدهد وسواسهاى فکرى و عملى غیر منطقى هستند، ممکن است تمایل یا کوشش براى مقاومت در برابر آنها داشته باشد، ]امّا [هنگام تلاش براى پیشگیرى از یک وسواس عملى، فرد ممکن است احساس اضطراب یا تنش شدید داشته باشد که غالباً با تسلیم در برابر وسواس عملى از آن رها مىشود.(9)
روزه و درمان وسواس
براى درمان وسواسهاى فکرى و عملى، شیوه هاى متعددى چون دارو درمانى (که تنها مىتواند به طور موقت و براىزمینه سازى درمان اصلى مورد استفاده قرار گیرد)، روان درمانى هاى شناختى، روان تحلیلى و... ارائه شده است. در اینجا مىتوان تأثیر روزه در مقابله با بروز یا پیشرفت وسواس را از دو جهت مورد ملاحظه قرار داد:
1. کاهش اضطراب:
بسیارى از وسواسها در نتیجه استقرار اضطرابى مزمن در روان فرد پدید مىآید و تشدید مىشود؛ حال با توجه به نقش دیندارى و به خصوص اعمال عبادى در کاهش اضطرابها ـ چنان که ذکر شد ـ مىتوان از روزه دارىِ، این انتظار را داشت که تأثیر مثبتى بر کاهش یا پیش گیرى از وسواسها داشته باشد؛ البته کشف تجربى تأثیر روزه دارى بر کاهش وسواس، به تحقیق آزمایشى مستقل نیاز دارد.
2. تقویت اراده
همانطور که در توضیح اختلال وسواس گفته شد، یکى از عوامل اصلى در تداوم عمل وسواسى، ناتوانى فرد در مقابله و مقاومت در برابر اضطراب ناشى از ترک عمل وسواسى خویش است؛ به گونه اى که فرد تصور مىکند، هیچ گاه نمىتواند آن را ترک نماید؛ بنابراین، به هر طریق که ممکن است قدرت اراده و اعتماد به نفس شخص را تقویت نمود، مىتوان به درمان واقعى و اساسى وسواس کمک نمود.
در فرهنگهاى مختلف، عناصرى وجود دارد که مىتواند با فراهم آوردن زمینه هاى مناسب، به شکوفایى و تقویت نیروى اراده کمک کند، یا با از بین بردن زمینه هاى مناسب و ایجاد شرایط محیطى نامناسب، رشد و شکوفایى آن را به تأخیر بیندازد. این عناصر فرهنگى به شکل برنامه هاى تربیتى، دستورالعملهاى اخلاقى و حقوقى، و آداب و رسوم اجتماعى، در جوامع مختلف به صورت هاى گوناگون ظهور مىیابد.
فرهنگ اسلام مشحون از مباحث نظرى و برنامه هاى تربیتى و اخلاقى است که بر محور اختیار و اراده انسان استوار است؛ به علاوه بعضى فرایض مذهبى چون روزه که ماهیت آنها خوددارى از ارضاى فورى برخى تمایلات و نیازهاى سطح پایین است، به تقویت این نیرو کمک مىرساند.(10) روزهدارى را مىتوان به عنوان یک روش روان درمانى از نوع رفتار درمانى قلمداد کرد که براى تقویت اراده و ایجاد تغییر در رفتارها، روش تمرین عملى روزانه در طى یک برنامه مستمر یک ماهه را بکار گرفته است.(11)
افسردگىها
اختلالات افسردگى از جمله شایع ترین اختلالات روانى است که در بیماران به صورتهاى مختلف با شدّت و ضعف وجود دارد؛ اختلالات مهم افسردگى را مىتوان به دو نوع زیر تقسیم نمود:
1. افسردگى شدید؛ افرادى که دستخوش یک یا چند حمله افسردگى عمیق، بدون وجود حمله هاى مانى مىشوند، تحت عنوان افسردگى شدید معرفى شده اند. به نحوى که تخمین زده شده است، درصد بالایى از بیماران روانى بسترى نشده در بیمارستان را بیماران افسرده ]شدید [تشکیل مىدهند.(12) از مهمترین نشانه هاى افسردگى شدید، به بىخوابى شدید، کاهش سطح انگیزه و انرژى ، احساس بى ارزشى، مشکل در تفکر و تمرکز، احساس مداوم اندوه و ناامیدى و... است.
2. افسردگى دو قطبى: اختلال افسردگى دو قطبى بر اساس نامى که براى آن انتخاب شده است، هم شامل حمله "مانى" و هم حملات افسردگى است. حمله مانى نوعى تغییر خلق ناگهانى است؛ به طورى که فرد مبتلا، ناگهان شادى بىحد و حصرى نسبت به آنچه انجام مىدهد یا در فکر انجام دادن آن است، احساس مىکند. این شادى افراطى معمولاً با تحریک پذیرى شدید همراه است و غالباً با پرگویى، بیش فعالى، پرش اندیشه، بىخوابى، حواس پرتى و رفتار بى ملاحظه و بى پروا همراه مىشود.
روزه و مداواى افسردگى
قرائن و شواهدى وجود دارد که نشان مى دهد، روزه دارى در تسریع امر بهبود بیماران مبتلا به اختلال افسردگى اساسى، نقش کلیدى دارد.(13) دکتر ایوب مالک در کتاب روزه دارى اسلامى و مسائل روانپزشکى، دو ویژگى درمانى که در روزه دارى مسلمانها وجود دارد و مىتواند به بهبود بیماران افسردگى کمک نماید، این گونه معرفى کرده است:
1. تغییر برنامه خواب بیدارى
« گزارش شده که جلو کشیدن زمان خواب بیمار به مدت 3 تا 5 ساعت در طى 2 تا 4 روز، مىتواند آثار ضد افسردگى ایجاد کند. ... بیدار شدن براى سحرى و انجام فرائض عبادى در سحرگاهان در روزه دارى اسلامى، مىتواند بر مبناى تغییر برنامه خواب در طول یک ماه، تأثیرات ضد افسردگى خود را اعمال نماید که اگر تا مدتى دوام یابد، و در صورتى که با سایر توصیه هاىاسلام در زمینه خواب و بیدارى در طول ماه هاى دیگر سال توأم شود، موجب استمرار آثار حاصل شده مىگردد؛ ... به ویژه وقتى که به عنوان یک عامل کمکى، با دارو درمانى، مورد استفاده قرار گیرد.»(14)
2. مسأله محرومیت از خواب:
«امروزه یکى از روشهاى درمانى در بیماران افسرده، محرومیت از خواب است، که مىتواند به دو شکلِ محرومیت کامل از خواب و محرومیت از خواب رِمْ REM)) صورت گیرد؛ بیش از 61 گزارش (با بررسى 1700 بیمار) ثابت کرده است که محرومیت کامل یا نسبى از خواب، منجر به بهبود قابل ملاحظه اى در 30 تا 50 درصد بیماران افسرده شدید مىگردد؛ اگرچه تأثیرات حاصله ممکن است موقتى باشد.»(15) «بیدارى سحرگاهان در روزه دارى براى سحرى خوردن و انجام فرائض عبادى که ساعاتى را به خود اختصاص مىدهد، در اصل نوعى محرومیت از خواب رِمْ به شمار مىآید، که ادامه آن در طول یک ماه، مىتواند تأثیرات بارز ضد افسردگى داشته باشد».(16)
پی نوشتها :
1. " قال الرَّسول (ص): مَن سَرَّهُ أن یَذهَبَ کثیرٌ مِنْ وَحَرِ صَدرِهِ فلیَصُمْ شَهْرَ الصَّبرِ وَ ثلاثة أیَّام مِنْ کُلِّ شَهْرٍ "(المحمدىالرى شهرى، محمد؛ میزان الحکمه، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامى، قم، 1371، ج4، حدیث10670).
2. " قالَ الرَّسولُ (ص): صَوْمُ شَهْرِ الصَّبرِ وَ ثلاثة أیَّام مِن کُلِّ شَهر، یُذهِبْنَ وَحَرَ الصَّدر "(میزان الحکمه، ج4، حدیث10671).
3. " قالَ أمیرُالمُوءمِنینَ (ع): صَوْمُ ثلاثة أیَّام فِى کُلِِّ شَهْر وَ صَومُ شَعْبانَ یَذهَبُ بِوَسواسِ الصَّدر وَ بَلابِلِ القلبِ "(الحرانى، ابو محمد حسن بن على بن الحسین بن شعبه؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه محمد باقر کمرهاى، انتشارات کتابچى، تهران 1378، ص96).
4. دادستان، پریرخ؛ روانشناسى مرضى تحوّلى، سازمان مطالعه و تدوین علوم انسانى دانشگاهها (سمت)، تهران، چاپ چهارم، 1380، ص60.
5. آقا یوسفى، علیرضا؛ روان درمانگریها، انتشارات شهریار، قم، 1378، ص 203.
6. آزاد، همان، ص32.
7. مرور مقالاتى که در طول ده سال بین سالهاى 1989 1978 در زمینه ارتباط ایمان و تعهد مذهبى با سلامت روانى منتشر گردیده، در اکثریت موارد رابطه مثبتى را نشان داده است. به ویژه در افرادى که صرفاً به وابستگى صورى و ظاهرى به مذهب اکتفا ننمودهاند و جلوههاى ویژه رفتارى مذهب در زندگىشان آشکار بوده است. (مالک، ایوب؛ روزه دارى اسلامى و مسائل روانپزشکى، موءسسه فرهنگى انتشاراتى فن و هنر، چاپ اول، تهران، 1380، ص 35).
8. همان، ص161.
9. متن تجدید نظر شده راهنماى تشخیص و آمارى اختلالهاى روانى، ترجمه محمدرضا نیکخو و هامایاک آوادیس یانس، انتشارات سخن، تهران، 1381، صص 687 و 688.
10. مصباح، على، و دیگران؛ روانشناسى رشد (1)، با نگرش منابع اسلامى، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه قم، 1374، صص 257 259.
11. مالک، ایوب؛ روزه دارى اسلامى و مسائل روانپزشکى، موءسسه فرهنگى انتشاراتى فن و هنر، چاپ اول، تهران، 1380، ص41.
12. آزاد، همان، ص329.
13. همان، ص46.
14. همان، ص47.
15. همان، صص48غ47.
16. همان، ص49.