آثار تقوا 14
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله
آثار تقوا
بسم الله الرحمن الرحیم
قال علیٌّ علیهالسلام:«لا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوى، وَ کَیْفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ؟»
حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «عملى که همراه با تقوا باشد کم نمىشود (هرچند به نظر ناچیز آید)؛ چگونه کم خواهد بود عملى که مقبول درگاه خداست؟».
با تقوا کسى است که به واجبات اهمیّت بدهد و از محرّمات دورى کند، و تمام اعضاى او کلید داشته باشد.
بدون شک هر انسانى فطرتاً خواهان این است که با ارزش و پرافتخار باشد، و به همین دلیل با تمام وجود براى کسب ارزشها تلاش مىکند، ولى معیار ارزش نزد فرهنگهاى مختلف کاملًا متفاوت است و گاه ارزشهاى کاذب جاى ارزشهاى راستین را مىگیرد.
گروهى ارزش واقعى خویش را در انتساب به قبیله معروف و معتبرى مىدانند، به همین جهت براى تجلیل مقام قبیله و طایفه خود تلاش زیادى مىکنند، تا خود را به وسیله انتساب به آن بزرگ جلوه دهند.
گروه دیگرى مال و ثروت، کاخ و قصر، خدم و حشم و مانند این امور را نشانه ارزش مىدانند و براى به دست آوردنش تلاش مىکنند، در حالى که عده دیگرى مقامات اجتماعى و سیاسى را معیار ارزش مىدانند.
و به همین ترتیب هر گروهى در مسیرى گام بر مىدارد و به برداشت شخصى خود دل مىبندد و آن را ارزش مىشمرد.
امّا از آنجا که این موارد ذکر شده براى ارزش متزلزل، مادّى و زودگذر است، یک آیین آسمانى همچون اسلام هرگز نمىتواند با آن موافقت کند؛ لذا خط بطلان روى همه آنها مىکشد و ارزش واقعى انسان را در صفات ذاتى او به خصوص تقوا و پرهیزکارى و تعهّد و پاکى او مىشمرد و حتّى براى موضوعات مهمّى، همچون علم و دانش، اگر در مسیر ایمان و تقوا و ارزشهاى اخلاقى قرار نگیرد، اهمیّت قائل نیست. ملاک کرامت و ارزشمندى در پیشگاه خدا، تقواست که هیچ بدیل و جانشینى ندارد.
در آیات فراوانى از قرآن کریم، به صورت مختلف لفظ تقوا و یا مشتقّات آن وارد شده است. یکى از بزرگترین ارزشها در نظام ارزشى اسلام، بلکه محور همه ارزشها تقواست.
تقوا اطلاقات متعدّد و معانى مختلفى دارد؛ در بعضى از موارد به معناى اجتناب از گناهان و در موارد دیگر، رعایت همه احکام شرعى، اعمّ از واجبات و محرّمات است.
اگر روحیّه تقوا و خداترسى در نهاد آدمى وجود نداشته باشد و مواظب نباشد که احکام الهى یعنى انجام واجبات و ترک محرّمات را رعایت کند، انسان بىبند وبار، بىمبالات، بىتفاوت و سر در گم بوده و راه به جایى نمىبرد.
بنابراین اوّلین شرط در مسیر تکامل آن است که آدمى، براى اعمال و رفتار خود معیار و ضابطهاى در اختیار داشته باشد و هواهاى نفسانى خود را تحت کنترل بگیرد در غیر این صورت هرگز به سعادت دست پیدا نخواهد کرد.
اهمیت تقوا در آیات قرآن کریم
خداوند اهمیّت تقوا را در آیات متّعددى بیان کرده که به چند آیه اشاره مىکنیم:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِّنْ ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»؛
اى مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست بلکه) گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، به درستى که خداوند دانا و آگاه است.
در این آیه خداوند معیار واقعى ارزشهاى انسانى را در برابر ارزشهاى دروغین مشخص مىسازد. با توجّه به شأن نزولى که براى این آیه ذکر شده، مىتوان به عمق این ارزش انسانى پى برد.
بعد از فتح مکّه پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله دستور داد بلال بر پشت بام کعبه اذان بگوید، عتّاب بن اسَید که از آزاد شدگان بود گفت: خدا را شکر مىکنم که پدرم از دنیا رفت و چنین روزى را ندید! و حارِث بن هِشام نیز گفت: آیا رسول اللَّه صلى الله علیه و آله غیر از این کلاغ سیاه کسى را پیدا نکرد؟ اینجا بود که آیه فوق نازل شد و معیار ارزش واقعى را بیان کرد.
و در آیه دیگر مىفرماید:
«یَا بَنِى آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاساً یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشاً وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»؛
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شماست، امّا لباس پرهیزکارى بهتر است اینها (همه) از آیات خداست تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند.
تقوا کلید کرامت
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در سال فتح مکّه همراه فضل بن عبّاس و اسامه بن زید داخل خانه خدا شد و سپس بیرون آمد و دستگیره در را گرفت و فرمود: ستایش خداوندى که بندهاش را تصدیق کرد و وعدهاش را به انجام رسانید و به تنهایى بر همه احزاب چیره گشت، خداوند غرور عرب و بالیدن آنان به پدرانشان را از بین برد. همه شما از آدم هستید و آدم از خاک و ارجمندترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست.
شیخ مفید مىگوید: شنیدم که روزى سلمان فارسى وارد مسجد رسول خدا صلى الله علیه و آله شد و مردم او را به سبب حقّى که داشت و به احترام موى سپیدش و منزلت خاصّى که نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و خاندان او داشت بالاى مجلس نشاندند. عمر وارد شد و چشمش به سلمان افتاد و گفت: این مرد عجم کیست که در میان عربها صدرنشین شده است؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله روى منبر رفت و خطبهاى ایراد کرد و فرمود: «انَّ النّاسَ مِن عَهدِ آدَمَ الى یَومِنا هذا مِثْلُ أسنانِ المُشْطِ، لا فَضْلَ لِلعَرَبیِّ عَلَى العَجَمّیِ ولا للأحْمَرِ عَلَى الأسوَدِ الّا بِالتَّقوى؛ مردم از روزگار آدم تا به امروز همچون دندانههاى شانه هستند. عرب را بر عجم و سرخ را بر سیاه برترى نیست، مگر به تقوا».
تقوا معیار پذیرش اعمال
خداوند متعال در آیه 27 سوره مائده داستان فرزندان حضرت آدم علیهالسلام- هابیل و قابیل- را ذکر مىکند، که هر کدام براى تقرّب به خداوند نذرى را آورده بودند و از یکى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد. آن که نذرش قبول نشد گفت: تو را خواهم کشت! برادر دیگر گفت: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»؛ خدا تنها از پرهیزکاران مىپذیرد.
مفضّل بن عمر مىگوید: خدمت امام صادق علیهالسلام بودم موضوع اعمال مطرح شد گفتم: عملم اندک و ضعیف است. فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه.
سپس فرمود: عمل اندک با تقوا بهتر از عمل بسیار بدون تقواست.
پرسیدم: چگونه؟ فرمود: آرى همانا مردى که به دیگران غذا مىدهد، با همسایگان مدارا مىکند، و در خانهاش به روى دیگران باز است، ولى اگر موقعیت حرام برایش پیش بیاید و او آن را انجام دهد، این عمل زیاد بدون تقواست، امّا مرد دیگرى که هیچ یک از این اعمال را انجام نداده ولى اگر در برابر کار حرامى قرار گیرد آن را مرتکب نشود (این همان عمل کم با تقواست که ارزش دارد).
آثار تقوا
از آثار تقوا به چند نمونه اشاره مىشود:
1. تقوا سبب از بین رفتن سرخوردگىهاى روحى و اجتماعى و حلّ مشکلات اقتصادى مىشود
«وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجاً و یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ»؛ و هرکس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىکند و او را از جایى که گمان ندارد، روزى مىدهد».
این آیه از امید بخشترین آیات قرآن است که پردههاى یأس و ناامیدى را مىدرد و به افراد باتقوا وعده نجات و حلّ مشکلات مىدهد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «مَا تَرَکَ أَحَدٌ مِنْکُمْ للَّهِ شَیئاً إلّاآتَاهُ اللَّهُ مِمّا هُوَ خَیرٌ لَهُ مِنْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ، وَلا تَهاوَنَ بِهِ وَأَخَذَهُ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُ إلّاآتَاهُ اللَّهُ مِمّا هُوَ أشَدُّ عَلَیْهِ مِنْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِب» هیچ یک از شما به خاطر خدا چیزى را رها نکند، مگر این که خداوند بهتر از آن را از جایى که گمانش را هم نمىبرد، نصیبش فرماید و هیچ یک از شما به خداوند بى اعتنایى نکند و ندانسته چیزى را نگیرد، مگر اینکه خداوند بدتر از آن را از جایى که فکرش را هم نمىکند بهره او گرداند.
2. تقوا برکات آسمان را نازل مىکند
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم».
منظور از برکات زمین و آسمان چیست؟ بعضى آن را به نزول باران و روییدن گیاهان تفسیر کردهاند، و بعضى به اجابت دعا و حلّ مشکلات زندگى، ولى این احتمال هم وجود دارد که منظور از برکات آسمانى، برکات معنوى و منظور از برکات زمینى، برکات مادّى بوده باشد. امّا با توجّه به آیات گذشته تفسیر اوّل از همه مناسبتر است.
برکات جمع برکت و در اصل به معناى ثبات و استقرار چیزى است- در برابر موجودات بىبرکت که زود فانى، نابود و بى اثر مىشوند- و به هر نعمتى که پایدار بماند اطلاق مىشود.
ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهى مىشود، بلکه باعث مىشود که آنچه در اختیار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود.
ویژگیهاى اهل تقوا
امام باقر علیهالسلام مىفرماید: «وَاعْلَمْ یا جابِرُ أنّ أهْلَ التَّقْوى هُمُ الأغْنِیاءُ، أغْناهُمُ الْقَلِیلُ مِنَ الدُّنیا، فَمَؤونَتُهُم یَسیرَةٌ، إنْ نَسِیتَ الْخَیْرَ ذَکَّروکَ، وَإنْ عَمِلْتَ بِهِ أعانوکَ، أخَّروا شَهَواتِهِمْ وَلَذّاتِهِمْ خَلْفَهُم، وَقَدَّمُوا طاعَةَ رَبِّهِمْ أمَامَهُمْ» به راستى بىنیازان واقعى همان پرهیزکارانند.
اندکى مال از دنیا آنان را بى نیاز کرده و کم خرج و قانع هستند. اگر خیر و خوبى را فراموش کنى، به یادت مىآورند و اگر به آن عمل کنى کمکت مىکنند. لذّتها و شهوتهاى خود را پشت سر انداخته و طاعت پروردگارشان را پیش روى نهادهاند.
اهل تقوا، راستگو، امانتدار و در زندگى بردبارند. حضرت فرمود: «لِلمتّقى ثَلاثُ عَلاماتٍ: اخلاصُ الْعَمَلِ، وَقِصَرُ الأمَلِ، وَاغتِنامُ المَهْلِ» پرهیزکار سه ویژگى دارد: اخلاص در عمل، کوتاهى آرزو و بهره گرفتن از فرصتها.
دنیا از منظر اولیای الهی
جابربن عبدالله انصارى مىگوید: در بصره در رکاب امیرالمؤمنین علیهالسلام بودم، پس از پیکار با جنگ افروزان (طلحه و زبیر و عایشه)، به ما سرکشى کرد و پرسید: درباره چه صحبت مىکردید؟ گفتم: در مذمّت دنیا. فرمود: چرا دنیا را نکوهش مىکنید؟
بعد حضرت مقدارى از دنیا فرمود: «الدُّنیا مَنْزِلُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَها، وَ مَسْکَنُ عافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنها، وَدارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها، فیها مَسْجِدُ أنْبیاءِ اللَّهِ، وَ مَهْبِطُ وَحْیِهِ، و مُصَلّى مَلائِکَتهِ، وَ مَسْکَنُ أَحِبّائِهِ، و مَتْجَرُ أَوْلیائِهِ، اکتَسَبوا فیها الرَّحْمَةَ و رَبِحوامِنْها الجَنَّةَ، فَمَنْ ذا یَذُمُّ الدُّنیا یا جابرُ؛ دنیا براى آنها که درست باشند منزل راستین است، و براى آنها که درست درکش کنند جاى عافیت و سلامت، و براى آنان که از آن توشه گیرند خانه توانگرى، سجده گاه پیامبران، فرودگاه وحى الهى، نمازخانه فرشتگان، مسکن دوستان خدا و بازار تجارت اولیاى اوست که در این بازار، رحمت بدست آوردند و سود بهشت را بردند. جابر! چه کسى دنیا را مذمّت مىکند؟»
سپس امام علیهالسلام ادامه داد و به جابر فرمود: اینک همراه من بیا.
جابر مىگوید: همراه آن حضرت تا گورستان رفتم، آنجا بانگ بر آورد: «یا اهْلَ التُرْبَةِ وَ یا اهْلَ الْغُرْبَةِ أمّا المَنازِلُ فَقَدْ سُکِنَتْ، وَ أمّا المَواریثُ فَقَدْ قُسِمَت وَامَّا الأزْواجُ فَقَدْ نُکِحْنَ. هذا خَبَرُ ما عِنْدنا، فَما خَبَرُما عِنْدَکُمْ؟ ... لَوْ أُذِنَ لِلْقَومِ فى الکلامِ، لَقالوا: انّا وَجَدنا خَیْرَالزّادِ التَّقْوَى»
اى خاکنشینان، اى دورافتادگان، بعد از شما خانههایتان را اشغال نموده و اموالتان را قسمت کردند و زنهایتان را به شوهر زنى گرفتند. این خبرى است که ما داریم، شما چه خبر دارید؟
آنگاه اندکى سکوت کرد و سر برداشته و فرمود: قسم به آنکه آسمان را برافراشته و زمین را گسترده اگر اینان اجازه سخن گفتن داشتند، مىگفتند: ما دریافتیم که بهترین توشه، تقواست.