آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
بخش نوزدهم
تفسير علوّ
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 173
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ عُلُوِّكَ بِا عْلاهُ
وَ كُلُّ عُلُوِّكَ عالٍ؛
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّه.
تفسير ادبى
«علوّ» به معناى «رفعت» است پروردگار عالم را «علىّ» مىگويند، چون رفعتش از همه چيز بيشتر است و هيچ وصف كنندهاى نمىتواند او را وصف بكند. كلمه «علّو» و مشتقات آن در قرآن شريف، قريب پنجاه بار درباره خدا استعمال شده است.
يكى از اسماء پروردگار عالم «علىّ» است. روايتى از حضرت رضا عليه السلام است كه در آن، اولين اسمى كه پروردگار عالم براى خود انتخاب كرد، صفتِ «علىّ» است:
«اوَّلُ ما اخْتارَ (لِنَفْسِهِ)، الْعَلِىُّ الْعَظيمُ.»[1]
شرح عرفانى
عارف، يعنى كسى كه به درخانه خدا مىرود، وقتى درك كند كه پروردگار عالم به حسب ذات و اسما و صفات، علوّ و رفعت دارد، و يكى از اسماى او على است،
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 174
مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ عُلُوِّكَ بِا عْلاهُ؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، نظرم به رفعت توست. به اعلاترين رفعتهاى تو و به ذات مقدست كه ارفع همه رفعتهاست تو را قسم مىدهم.»
عارف وقتى منغمر در عالم وحدت شود و درك كند كه صفات عين ذات خداست، مىگويد:
«وَ كُلُّ عُلُوِّكَ عالٍ اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّه؛
خدايا! همه رفعتهايت عالى و عين ذات توست. اى خدا! به درخانهات آمدهام، و تو را به همه رفعتهايت قسم مىدهم؛ يعنى تو را به ذات مقدست كه رفيع است قسم مىدهم.»
عارف اگر به عالم وجود توجه كند، و عالم وجود را باكثرت ببيند، و علوّ پروردگار عالم را به حسب فعل، و به واسطه فيض مقدس و واسطه فيضش مشاهده كند، در اين نظر مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ عُلُوِّكَ بِا عْلاهُ؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، نظرم به رفعت توست. در عالم وجود، تو را به اعلاترين رفعتهايت؛ يعنى پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله قسم مىدهم.»
عارف وقتى به وحدت فعل و وحدت فيض توجه كند، مىگويد:
«وَ كُلُّ عُلُوِّكَ عالٍ اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّه؛
خدايا! علوّ و رفعت تو در عالم هستى عالى است. اى خدا! به درخانهات آمدهام، و تو را به علوت در اين عالم هستى قسم مىدهم.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 175
درس ولايى
عارف وقتى با توسل به درخانه خدا برود و با نظر به اهلبيت عليهم السلام اين دعا را بخواند، مىبيند كه اهلبيت تجلىيى از علوّ حقاند، و مظهر آن اسم، على است، چنانكه در روايت است وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام درخانه خدا به دنيا آمد به مادرش خطاب شد:
«اسم اين نوزاد را از اسم من مشتق كن. اسم من اعلى است. اسم او را هم على بگذار.»[2] عارف وقتى مىبيند كه اهلبيت عليهم السلام مظهر اسم «على» هستند، و تجلّىِ علوّ به واسطه آنها است؛ بنابراين اعلا و ارفع آنها پيغمبر اكرم است، مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ عُلُوِّكَ بِا عْلاهُ؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، نظرم به اهلبيت عليهم السلام و رفعت آنها است، و تو را و به اعلاترين آنها، يعنى به پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله قسم مىدهم.»
و وقتى توجه كند كه همه آنها رفيعاند و فرقى بين آنها از نظر رفعت نيست مىگويد:
«وَ كُلُّ عُلُوِّكَ عال اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّه؛
خدايا! همه اهلبيت رفيع هستند. اى خدا! به درخانه ات آمدهام، و افرادى را كه علوّ و رفعت دارند شفيع آوردهام. تو را به اهلبيت عليهم السلام قسم مىدهم.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 176
تذكر اخلاقى
عُلُوّ مختص به ذات خداست و هر كس كه با خدا در اين وصف مشاركت كند، خدا او را به زمين مىزند. در روايتى داريم:
«مَنْ تَواضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ؛[3] هر كس كه تواضع كند، خدا او را بلند مىكند و هر كس كه روح تكبر داشته باشد خدا او را به زمين مىكوبد.»
قرآن مىفرمايد:
«تِلْكَ الدَّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لايُريدونَ عُلُوًّا فِى الأرْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»؛[4] آن سراىِ آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين خواستارِ علوّ و برترى و فساد نيستند و فرجامِ خوش و نيكو از آنِ پرهيزگاران است.
قرآن مىفرمايد:
«انَّ فِرْعَوْنَ عَلافِى الارْضِ وَ جَعَلَ اهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِّنْهُمْ يُذبِّحُ ابْنآءَ هُمْ وَيَسْتَحْيى نِساءَ هُمْ انّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدين»؛[5] فرعون در سرزمينِ مصر، تكبر ورزيد و سر برافراشت و مردم آن را گروه گروه كرد. گروهى از آنان را زبون مىداشت: پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را براى بهرهكشى زنده بر جاى مىگذاشت كه وى از فساد كاران بود.
قرآن شريف مىفرمايد:
«قالَ يا ابْليسُ ما مَنَعَكَ انْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَىَّ اسْتَكْبَرْتَ امْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ»؛[6] فرمود: اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستانِ قدرت خويش خلق كرد سجدهآوردى؟ آيا تكبر نمودى يا از جمله برترىجويانى؟
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 177
«قالَ انا خَيْرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ»؛[7] گفت: خدايا! من برتر از او بودم. من از آتش بودم و او از گِل بود.
«قالَ فَاخْرُجْ مِنها فَانّكَ رَجيمٌ* وَ انَّ عَلَيْكَ لَعْنَتى الِى يَوْمِ الدّينِ»؛[8] فرمود: پس از آن مقام بيرون شو كه تو رانده شدهاى و تا روز جزا لعنتِ من بر تو باد.
و بالاخره، در روايات مىخوانيم:
«قالَ رسُوُل اللَّهِ: لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فى قَلْبِهِ مِثْقالُ ذَرّةٍ مِنَ الْكِبْرِ؛[9]
پيامبر فرمود: اگر كسى ذرهاى در قلبش تكبر باشد وارد بهشت نمىشود.»
اسرار عبادت
يكى از اسرار عبادتها اين است كه انسان عبد شود و روح سركشى و علوّ را از خود دور كند، و در مقابل خدا، دوستان خدا و افرادى كه بنده خدا هستند، متواضع باشد. علوّ مختص خداست، و پروردگار عالم، اين علوّ و رحمت را به بندههاى خالصش مىدهد. انسان هر چه رابطهاش با خدا محكمتر باشد، اين علوّ براى او بهتر پيدا مىشود، اما اگر بخواهد علوّ بىجا براى خود فراهم كند به غير از بدبختى در دنيا و آخرت چيزى ندارد.
[1]. كافى، ج 1، ص 113،( باب حدوث الأسماء)، ح 2.
[2]. بحارالأنوار، ج 35، ص 8 و 35،( باب 1)، ح 11 و 37؛ الامام على عليه السلام، ص 760.
[3]. بحارالأنوار، ج 16، ص 265،( باب 9)، ح 64.
[4]. قصص، آيه 83.
[5]. قصص، آيه 4.
[6]. ص، آيه 75.
[7]. اعراف، آيه 12.
[8]. ص، آيه 77 و 78.
[9]. بحارالأنوار، ج 70، ص 194،( باب 130)، ح 7.