در شماره دوم اين مبحث، به موضوعاتي چون معرفت خداوند، تأثير معرفت خداوند در سيالي ذهن، معرفت خداوند و تفکر انعطاف پذير، معرفت و ابتکار ... پرداختيم و در اين شماره به موضعاتي چون مشاهده نشانه ها، سيالي، انعطاف، ابتکار، توسم و بسط خواهيم پرداخت.
مشاهده نشانه ها
با تقويت روحيه معنوي در فرد نوعي توانايي فوقالعاده پيدا ميشود، که به وسيله آن ميتواند اسرار عالم را مشاهده کند و تمام پديدههاي جهان را چنانکه هست، به صورت نشانهاي براي خلاق يکتا ببيند، نشانه او که منبع بيپايان دانايي و اصل پايدار عشق و قدرت است و با تماشاي آيات و نشانههايش نيروي تفکر شکوفا ميگردد. مشاهده آيات الهي يکي از زيباترين و شگفتانگيزترين يافتههاي معنوي است و کسي که به اين تجربه بزرگ دست يابد گويي زندگي ديگر يافته و از شعور و شعفي فوقالعاده بهرهمند ميشود.
آفريننده مهربان در قرآن کريم آيات بيشماري را به رازگشايي پديدههاي آفرينش اختصاص داده و در جاي جاي کلامش به معجزه قطرات آب، دست نوازشگر باد، آغوش گرم و پرورنده آفتاب و کرشمه دلکش ستارگان و رفت و آمد شب و روز و لحظات شگفت انگيز طلوع و غروب که هر يک از شب و روز جاي خود را به ديگري ميدهد و هزاران هزار نشانه ديگر اشاره کرده و فهم آن را براي کساني که خردمند هستند، ممکن دانسته[1] و سرانجام فرموده است: «بزودي نشانههاي خود را در سراسر جهان و در جانشان به آنها نشان خواهيم داد، تا حق براي آنها آشکار شود. آيا براي ديدن پروردگارت کافي نيست که او برتر و پيشتر از هر چيز مشهود و ديدني است. هشدار که آنها از ديدن پروردگارشان در ترديداند. آگاه باش که او همه چيز را فراگرفته است.»[2]
نور و جلوه خداوند در سرتاسر جهان تابيده و هيچ موجودي نيست مگر اينکه او را آشکار نموده و جلوهگر ساخته است. هوش نشانه بين و خرد آيت نگري که تمام جهان را بسان آينهاي در حضور روشنايي و شعور خلاق الهي ميبيند، به سطحي از شعور و ادراک ميرسد که خلاقيت از آن ميجوشد و لبريز ميشود. ويژگيهاي تفکر خلاق که شامل سياليت، انعطاف و ابتکار است در تفکري که با نشانههاي خداوند آشناست کامل ميشود و افزون بر آن قدرت بسط و گسترش نيز از سرمشق آفرينش به تفکر آيتنگر جاري ميشود.
سيالي
خلاق هستي بخش خود را در آفرينش نموده است و عالم سراسر آيات و نشانهها و جلوههاي او و كلماتي است كه او براي معرفي خويش خوانده و با قلم آفرينش نوشته است. از آن رو که نگارنده و گوينده اين کلمات نامتناهي است، كلمات او نيز بيانتهاست.[3] معناي آفرينش آفريننده يکتاست و چون او نامحدود است کلماتي که براي بيان اين معنا به کار آمده نيز پايان ندارد.
گستردگي آيات الهي سبب ميشود که انديشه تماشاگر نيز سيال و جاري شود. تماشاي آيات بيکران الهي ذهن انسان را باز و سرشار ميسازد به طوري که ايدهها و انديشههاي بسيار در آن جاري ميشود و جريان انديشه در چنين فکري بيپايان خواهد بود و هيچ مسئلهاي در برابر آن بيپاسخ نخواهد ماند.
در نظر کسي که هر پديده را پنجرهاي به روي خداوند ميبيند، تمام پديدههاي جهان معنا داشته و از يک ذره بنيادين که شايد خشتهاي اوليه جهان را تشکيل ميدهند، تا افق نامعلوم کهکشانها روزنهاي است، که نور خداوند را به تماشاگه انديشه معنوي ميآورد. در اين وضعيت مشاهده معنوي، تفکر مشاهدهگر در جريان شهود نشانهها غرق شده و به سيلان بيپايان شعور تبديل ميشود.
اهل معنويت به هر چيز و به هر سو که مينگرند، حکمت و روشنايي را ميبينند و معاني بلندي را درک ميکنند، هجوم سهمگين فهم و ادراک باعث ميشود که تمام ظريفيت تفکر گشوده شود و فکر سيال و فهمي که به نهايت گشودگي رسيده است، شکل بگيرد و اين سرآغاز خلاقيت است.
انعطاف
«انعطاف پذيري با سيالي ارتباط نزديکي دارد و باعث ميشود که افکار توليد شده از تنوع و گوناگوني برخوردار شود و يکسان و يکنواخت نباشد.»[4] مشاهده آيات الهي گذشته از اينکه سيالي و وسعت تفکر را ايجاد ميکند، تنوع و گوناگوني را به انديشه راه ميدهد و به اين ترتيب امکان حل مسائل را هر چه بيشتر فراهم ميسازد.
در آيات و نشانههاي جهان اگر چه يک معناي عظيم و نامتناهي وجود دارد اما اين نشانهها بسيار متنوع اند. «براستي که در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز و کشتيهايي که در دريا حرکت ميکنند و آبي که خداوند از آسمان فروميريزد تا زمين را بعد از مرگ باز زنده کند و جانوراني که در زمين پراکنده نموده و ابرهايي که بين زمين و آسمان مهار شدهاند، نشانههايي براي انديشمندان است.[5]
خداوند سرچشمه خلاق و نامحدود هستي است كه تمام عالم جلوهها و نشانههاي اوست. كسي كه آياتش را در كتاب آفرينش مطالعه كند، هر پديدهاي را بسان روزنهاي به سوي بينهايت خواهد ديد و نگاهش به عالم، بسيار عميقتر و اساسيتر ميشود؛ بطوري که هيچ چيز در نظرش ناچيز نميآيد و از نگاهش نميافتد. عرصه متنوع و گوناگون آفرينش تماماً ديدني، بامعنا و مهم است و فکري که توانايي مشاهده نشانههاي عالم را دارد و هم زمان غنچهاي لطيف و کوچک و صخرهاي سخت و بزرگ را نشانهاي تماشايي ميبيند، کاملاً منعطف و سرشار از افکار و ايدههاي متنوع خواهد شد.
«خداوند دانه و هسته را ميشکافد و موجود زنده را از موجود بيجان پديد ميآورد و مرده را نيز از زنده برميآورد. آن کس که چنين ميکند خداست؛ پس تا کي شما را از حق بازميدارند.× او شکافنده سپيده دم است و اوست که شب را مايه آرامش قرار داده و حرکت خورشيد و ماه را با حسابهايي مقرر داشته است. اين است اندازهگيري آن شکستناپذير دانا.× و اوست که ستارگان را براي شما پديد آورده تا به وسيله آنها در تاريکيهاي خشکي و دريا راه يابيد. براستي ما نشانههاي يکتايي خود را براي مردمي که ميدانند به روشني بيان کرديم.× اوست که شما را از يک تن پديد آورد؛ پس برخي از شما به جايگاه استقرار خود در زمين آمدهايد و برخي در جايگاهي امن نهاده شدهايد تا به جايگاه خود برسيد. براستي ما نشانههاي يکتايي خود را براي مردمي که در مييابند به روشني بيان کرديم.× اوست که از آسمان آبي فروفرستاد؛ تا با آن هر چيزي را که قابل رويش است برآوريم، آن گاه گياهي سبز رويانديم، و از آن دانههايي بر هم نشسته برميآوريم و از شکوفههاي درخت خرما خوشهها و شاخههايي نزديک به هم رويانديم و باغهايي از درختان انگور و زيتون و انار همسان و غير همسان را به بار نشانديم. به ميوه هر يک از آنها هنگامي که به بار مينشيند و به رسيدن ميوهاش بنگريد. براستي که در همه اينها نشانههايي بري اهل ايمان است.[6]
از آن جا که معناي تمام پديدههاي گوناگون جهان يکي است نوعي پيوند معنوي بين همه عالم بر قرار ميشود، که بر اساس آن شب و روز و کوه و دشت و ابر و خاک و همه و همه به ساحتي از يگانگي ميرسند و قلبهاي مشاهدهگر در هر پديدهاي هزاران پديده ديگر را به تماشا مينشيدند. بدين سان کارکرد محدود صورت خاص و ذهني اشياء درهم ميريزد و معلوم ميشود که هر ذرهاي گنجينه بيپايان حقايق و ايدههاست، گنجينهاي كه تا ابد ميتواند الهام بخش و راهگشا باشد. اين گونه است که با خلاقيت اهل مشاهده خلاقيتي دور و پيچيده نيست بکله به سادگي از سادهترين و نزديکترين پديدهها مسائل بزرگ و و پيچيده را حل ميکنند.
براي شخص اهل مشاهده هر چيز سادهاي سرشار از رازهاي كشف نشده و امكانات و ظرفيتهاي قابل استفاده است. او ميداند كه خالقي توانا و حكيم و بخشندهاي غني و شگف آفرين عالم را بناكرده و تدبير ميكند؛ پس عجايب بسياري را ميتوان در يك قطره آب، ذرهاي خاك يا نسيمي شناور در هوا مشاهده كرد. انديشه شاهد آماده است تا از درون سادهترين پديدهها شگفت انگيزترين چيزها را ببيند و با عاديترين امور، پيچيدهترين مسائل را حل كند.
ابتکار
در نشانههاي خداوند تکرار نيست و هيچ دو پديدهاي نظير هم نيستند و هوش نشانهنگر تمام آيات الهي را منحصر بفرد و ممتاز ميبيند. کوچکترين پديدهها نيز نوآوري بزرگ و بيسابقهاي هستند که نظير آن در عالم نبوده و نخواهد آمد، زيرا خالق نامحدود است و هيچگاه به حدي نميرسد که آفرينش را از سر بگيرد و تکرار در کار آورد. هيچ دو برگي، يا دو پرنده و حتي سر دو بندانگشت همانند هم نيست. از اين رو جهان سراسر آيات و نشانههاي بينظير پروردگاري است که مثل و نظيري ندارد. فهو الذي تشهد له أعلام الوجود.» او است کسي که تمام نشانههاي هستي براي او شهادت ميدهند.[7]
نه تنها نشانههاي الهي بي نظير است بلکه هر پديدهاي در هر لحظه به نشانهاي نو تبديل ميشود. هيچ دولحظهاي يک پديدهترکراري نيست. كسي كه آيات خداوند را بشناسد، هر روز و بلكه هر لحظه پروردگار را با جلوهاي تازه و نمودي نو مشاهده ميكند و ميشناسد. زيرا او هر لحظه تجلي تازهاي در آفرينش دارد و نشانههايش را نوبهنو مينمايد.[8]
خداوند در قرآن حکيم ميفرمايد: «هيچ چيز نيست مگر اينکه خزائن و گنجينه بيپايان آن نزدماست و ما به اندزه مشخصي از آن فرو ميفرسيتم.»[9] بنابراين هر آفريدهاي منبع بيپاياني دارد که نزد خداست و او به اندازهاي که لازم است از آن جاري ميسازد. و اهل مشاهده هر روز و هر لحظه جهان را از نو کشف ميکنند و چنان نگاه تازه و زندهاي دارند که گويي براي اولين بار است به يک غنچه يا ريگ مينگرند و يا براي اولين بار است که نوازش نسيم و يا گرماي آفتاب را احساس ميکنند.
با اين توانايي، هر پديده ظرفيت بيکران يافته و هر مسألهاي تازه ميشود. و اهل مشاهده با شوق به آن مينگرند و چيزهايي را ميبينند که ديگران نديدهاند و خودشان نيز تا کنون نيافتهاند. آنان به همه چيز نگاهي ديگر مياندازند و عالم برايشان همواره تازه است و تكراريترين امور جنبههايي نو و دست نخورده دارد. زير بارش سيل آساي اين نگاه سرشار و پر زواياي پنهان مسائل فاش ميشود و پاسخهاي بکر و بيسابقه خود را لو ميدهند.
بنابراين با شکوفايي معنوي، نگاه انسان به عالم عوض شده، به نگاهي غني و تيزبين براي كشف تازهها و خلاقيت و نوآوري تبديل ميشود. دست يابي به اين نوع بينش و نگرش براي پرورش خلاقيت و شكل گيري شخصيتي خلاق بسيار ضروري است. نگاه نوببين كه در اثر مشاهده نشانهها و آيات الهي ايجاد ميشود، سرمايه خلاقيت است و برخورداري از تازگي نگرش انسان را مثل كودكي معصومي كه دنبال تجربه و كشف جهان جديد است، جستجوگر و جذاب ميسازد و آمادگي كشف شگفتيها را در سطح بالايي پديد ميآورد.
توسم و بسط
بسط به عنوان يکي از ويژگيهاي فکر خلاق به معناي توجه جزئيات و ريزه کاري هاست، که البته بايد متعادل باشد. اگر بسط خيلي زياد باشد جلوي فکر ابتکاري را ميگيرد، اما اگر در حد مناسب و متعادل عمل کند، فکر ابتکاري را صيقل ميدهد و آن را مناسب و واقعي ميسازد.[10] مثلاًَ اديسون اگر به جزئيات روشنايي الکتريکي توجه نميکرد شايد موفق به ساخت لامپ نميشد.
خداوند تبارک و تعالي يکي از صفات اهل مشاهده را توسّم معرفي کرده و پس از شرح حال اقوام گذشته فرمودهاست: «در اين ماجرا نشانههايي براي متوسمين است.»[11] «متوسمين کساني هستند که در پديدهها و رويدادها دقيق و عميق مينگرند و تدبر ميکنند و نتايج مفيدي از آن به دست ميآورند.»[12]
متوسمين با نگاهي دقيق به آيات الهي و باور به اين که هر پديدهاي خود مجموعهاي از نشانههاست به آيات الهي مينگرند و به ظرايف و نکات لطيف و حساس آن پي ميبرند و ميآموزند که در تفکر و انديشه تا حدودي به دقايق و ظرايف آن توجه کنند و اگر در مواجه با مسئلهاي ايدهاي پيدا کردند آن را با دقيق مورد توجه قرار داده و سپس با بسط و دقت لازم آن را ارائه دهند.
مشاهده دقيق آيات الهي اين درس شالوده فکري متوسمين را طوري شکل ميدهد که به ژرفاي رويدادها و اشياء سفر کنند و به نظر اوليه راضي نشوند. بلکه در جستجوي ظرافتهاي آيات برآيند و به اين ترتيب فکر و انديشه خودشان نيز دقيق ميشود و در بسط ايدهها مهارت پيدا ميکند. زيرا انديشههاي کلي و غير دقيق نميتواند در حل مسائل موفق شود و به خلاقيت برسد.
نتيجهگيري
مشاهده آيات الهي در شکلگيري تفکر خلاق و ايجاد ويژگيهايي سيالي، انعطاف، ابتکار و بسط نقش برجستهاي دارد. اهميت مشاهده آيات الهي در اين است که اين رهاورد معنوي مربوط به همه کساني است که به امور معنوي روميآورند و مخصوص کساني که به مراتط بالاي عرفان راه پيدا کردهاند نيست. از اين رو يک تصميم ميتوان به اين موفقيت پربرکت و عطيه شگفتانگيز معنوي دست يافت.
پي نوشت ها:
[1]. «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ َلآياتٍ ِلأُولِي اْلأَلْبابِ». (آلعمران/190)
[2]. «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي اْلآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتّي يتَبَينَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يکفِ بِرَبِّک أَنَّهُ عَلي کلِّ شَيءٍ شَهيدٌ "53 " أَلا إِنَّهُمْ في مِرْيةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِکلِّ شَيءٍ مُحيطٌ». (فصلت/54)
[3]. «قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِكَلِماتِ رَبّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدًا». (كهف/109)
[4]. خلاقيت مباني و روشهاي پرورش. عليرضا پير خائفي. هزاره ققنوس 1384.ص64.
[5]. «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْک الَّتي تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما ينْفَعُ النّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ کلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ َلآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ». (164)
[6]. «إِنَّ اللّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوي يخْرِجُ الْحَي مِنَ الْمَيتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيتِ مِنَ الْحَي ذلِکمُ اللّهُ فَأَنّي تُؤْفَکونَ (95) «فالِقُ اْلإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيلَ سَکنًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبانًا ذلِک تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ (96) وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَکمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا اْلآياتِ لِقَوْمٍ يعْلَمُونَ (97) وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرُّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا اْلآياتِ لِقَوْمٍ يفْقَهُونَ (98) وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کلِّ شَيءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکبًا وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيةٌ وَ جَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيتُونَ وَ الرُّمّانَ مُشْتَبِهًا وَ غَيرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلي ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ ينْعِهِ إِنَّ في ذلِکمْ َلآياتٍ لِقَوْمٍ يؤْمِنُونَ» (99) (سوره مباره انعام)
[7]. نهج البلاغه، خطبه49
[8]. «كلَّ يومٍ هو في شأن» (الرحمن/29)
[9]. «وَ إِنْ مِنْ شَيءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ».(حجر/21)
[10]. پيرخائفي، ص67.
[11]. «إِنَّ في ذلِک َلآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ». (حجر/75 )
[12]. حسن مصطفوي، التحقيق في کلمات القرآن، مجلد سيزدهم . انتشارات وزارت ارشاد. 1371 ص111.
نويسنده : حمید رضا مظاهری سیف