ميخواستم بپرسم كه آيا ميشود من از تمرينات يوگا براي آرامش استفاده كنم؟ آيا اين نوع ورزش منافاتي با دين اسلام دارد ؟ يعني مشكلي با دين ندارد؟ البته من خودم نماز ميخوانم و قرآن ميخوانم ولي براي تسلط بر بدنم احتياج به ورزش دارم و كمي در كارهايم بي برنامه هستم حالا ميتوانم از اين روش استفاده كنم؟
با سلام و عرض اردات خدمت شما پرسشگر گرامي از اينكه با ما در ارتباط هستيد از شما قدرداني مي كنيم و اميدواريم كه ارتباط شما با اين مركز تداوم داشته باشد.
واژه Yoga در اصل از واژهٔ «يوج»(Yuj) در زبان سانسكريت كه به معني يكپارچه سازي و يگانگي آمدهاست. واژهٔ «يوج» با واژگان «يك» و «يگانه» در فارسي خويشاوند است. برخي نيز باور دارند كه Yoga از واژهٔ پارسي «يوغ» گرفته شدهاست و «يوگا» را به معناي رام كردن حيوانات سركش قلمداد كرده اند. يوگا رياضت هاي سخت و طاقت فرسايي است كه سالك با تحمل آن قيود مادي را از خود پاك مي كند و صاحب قواي معجزه آسا مي شود.
واضع فلسفه يوگا فيلسوفي هندي از پيروان مذهب شانگهيا بنام پاتا نجلي است كه حدود قرن دوم پس از ميلاد مي زيسته، او چون مي دانست هنديان از گردش روح در گردونه كارمه به تنگ آمده اند و راه نجاتي براي روح در همين زندگي پيش از مرگ آرزو مي كنند، به فكر كشف طريقه جديدي افتاد تا روح زودتر به مقصود برسد و با كشيدن رياضت هاي شاقه خود را به جان جهان برساند، آنگاه روح فردي با روح كلي يگانگي پيدا كرده و از رنج برهد.
يوگا تركيبي از رياضت هاي فكري و بدني است و مشتمل بر منازل و مقاماتي است كه هدف از پيمودن آن ها رسيدن به «نجات» است. بعضي از اين مقامات جنبه سلبي دارد، مثل پرهيز از بعضي امور و بعضي جنبه ايجابي مانند اجراي بعضي مناسك و آداب… .
اساس رياضت هاي يوگا عبارت است از: خلوت نشيني، مداومت در روزه، تمركز حواس، حبس نفس، تفكر و ذكر. به گفته كارشناسان اين ورزش، فلسفه يوگا با روح دروني انسان، گيتي و چگونگي ارتباط و پيوستگي اين دو سروكار دارد. با مطالعه مطالب بالا روشن كه يوگا را نمي توان تنها يك ورزش تصور كرد، بلكه بايد آن را به عنوان يك مكتب فكري و فلسفي كه متناسب با فرهنگ هندي مي باشد قلمداد كرد بنابراين مي توان گفت اين ورزش جسماني هندي همراه با آموزههايي از هندوئيسم است كه ميتواند براي اعتقادات يك مسلمان خطرناك باشد . يوگا، تنها شامل تمرينهاي بدني نبوده و عناصر مذهبي روحاني هندو نيز همراه با ذكر و عبادت از اجزاي آن به شمار ميروند.متاسفانه بسياري از مسلمانان كه اين ورزش را انجام مي دهند، نميدانند كه هدف نهايي آن، يكي شدن با خداي يك مذهب ديگر است.
چند نكته مهم:
1.بنابر استفتاء از مراجع تقليد ورزش بدني و تمركز حواس با يوگا اگر موجب آزار و ضرر بدني و روحي نشود و با اصول و مباني اسلامي تضاد نداشته باشد، اشكال ندارد.
2. بعضي حركات ابتدايي و ساده يوگا ضرري ندارد، اما تمركزهاي سخت و رياضت هاي افراطي شايد براي بسياري غيرقابل تحمل و سبب آسيب گردد. به بيان ديگر ورزش يوگا مراحل مختلفى دارد؛ بعضى از حركات ساده آن ـ كه تنها براى تمركز فكر به كار مىرود ـ اشكالى ندارد؛ولى برخى از حركات آن ـ كه به صورت رياضتهاى افراطى است ـ در بينش اسلام توجيهى ندارد.
3. بعضي رياضت ها و حبس هاي سفارش شده در يوگا، مخالف بعضي مباني اسلامي است. اسلام رهبانيت را نفي كرده است و اگر اين مراقبت ها، باعث شود انسان از سير عادي و طبيعي زندگي خارج شده و گوشه گير شود تا به قدرت و مقام معنوي برسد، خلاف دستورات اجتماعي اسلام است. در اسلام زندگي با مردم و جامعه و رسيدن به قرب خدا از كانال زندگي با خانواده و مردم توصيه شده است و هر گونه كار افراطي در اسلام مذمت شده است.يوگا تركيبي از رياضت هاي فكري و بدني است و مشتمل بر منازل و مقاماتي است كه هدف از پيمودن آن ها رسيدن به «نجات» است. بعضي از اين مقامات جنبه سلبي دارد، مثل پرهيز از بعضي امور و بعضي جنبه ايجابي مانند اجراي بعضي مناسك و آداب… .
4. اگر انجام يوگا صرف انجام اعمال ورزشي و تمركز ساده فكري باشد، حكم همان است كه از مراجع رسيده كه بدون آسيب، مانعي ندارد، اما اگر برپايي اين ورزش همراه با ترويج مباني فكري آن باشد كه نشأت گرفته از عقايدي است كه ذكر شد و بخواهد ترويج آن همراه با تبليغ آئين هاي غيرالهي و يا افكاري مانند كفايت ورزش و تمركز حواس براي سعادت و رهايي از دردها و مشكلات باشد، توجه به انحراف آن ضروري است.
5. اگر چه در مطلوب بودن ورزش هاي جسماني و بدني و ضرورت آن هيچ مناقشه اي نيست، اما در باب تمركز روحي و رهانيدن روح از دردها و گرفتاري، اعمال و وظائف شرعي مي توانند بهترين نقش را داشته باشند. از باب نمونه خواندن نماز اگر از روي آداب و توجه باشد خود بالاترين مراقبه و تمركز حواس را به همراه دارد، و مراقبت هاي نفساني از آلودگي به هوا و هوس و گناه و معصيت و پايبندي به انجام واجبات الهي، همه از عوامل مهم تقويت اراده و تهذيب نفس هستند كه در اسلام سفارش شده اند. اگر كسى واقعاً طالب تعالى روح است راه مستقيم و بدون عوارض آن را شرع بيان كرده است؛ كه همان انجام واجبات و پرهيز از محرمات است.
6.اساس مكتب يوگا ـ كه رسيدن به پرانا است ـ مبناى صحيحى ندارد.
ضروري بنظر مي رسد مردم ما خصوصاً جوانان و دانشجويان نسبت به اين مكاتب آشنايي لازم داشته باشند و در پي راه يافتن مسائلي مثل يوگا در جامعه و فرهنگ ما بدانند در عقبه اين اسامي چه فرهنگ و اعتقاداتي قرار دارد و چرا بايد در مكاتبي مانند هندو و بودا كه در شرق آسيا طرفداران فراوان دارد، چنين ورزش هاي بدني و فكري ارائه و تبليغ شود؟ اگر آنان به خاطر خلأهاي بزرگي در بعد اعتقادي و فكري مانند عقيده نداشتن به خداي حي قادر متعال و بي اعتقادي به معاد بايد با امثال يوگا خود را از رنج ها رهايي بخشند، آيا ما با وجود دين اسلام و عدم خلأ در بعد اعتقادي و داشتن بهترين وظائف عملي باز هم نيازي به يوگا داريم؟