بنیاد خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی کوچک، جایگاه رفیع و پر منزلتی در رشد و توسعه مادی و معنوی هر جامعهای دارد و در متون دینی نیز توجه ویژهای به آن شده است تا جایی که پیامبر اکرم(ص) هیچ بنایی را محبوبتر از خانواده نزد خود نمیداند. از این رو بر آن شدیم تا مباحثی را از کتاب «دانش خانواده و جمعیت» در راستای اهمیت تشکیل خانواده و تحکیم بنیانهای آن برای علاقهمندان ذکر کنیم:
نیازهای انسان او را به حرکت و تکاپو و زندگی سوق میدهد. این نیازها در طبقهبندیهای مختلفی قرار میگیرند؛ برخی نیازهای زیستی است که میتوان آنها را اولین طیف از نیازهای انسان در آغاز حرکت در این عالم دانست؛ نیازهایی از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و غیره.
یک طیف هم نیازهای اجتماعی انسان است، مانند نیاز به محبت، عاطفه، اجتماع، دوستی و ... انسان از آغاز حیات تا پایان آن، نیازهای متعدد و متفاوتی را در خود مییابد که مهمترین این نیازها در دوران بلوغ خود را نشان میدهد.
شاید بتوان گفت مهمترین نیازهایی که شخص بیش از پیش در خود احساس میکند، نیاز به همراهی از جنس مخالف است تا بتواند به او آرامش عاطفی و روحی بخشیده و نیازهای همه جانبه او حتی امنیت و پناهگاه بودن و حس محبت و ایثار او را پاسخ دهد، در این شرایط است که باید این نیازها به شکل صحیح مدیریت شود از جمله مهمترین این نیازها نیاز عاطفی و جنسی است که بدان میپردازیم:
الف: نیاز عاطفی: هر فردی، هم به ارتباط و تعامل با دیگران نیازمند است و هم به محبت کردن و مورد محبت واقع شدن. مزلو، روانشناس انسانگرا، در بیان سلسله نیازهای انسان، سومین نیاز اساسی وی را تعلق پذیری و محبت میداند که از طریق رابطه صمیمی با یک دوست، محبوب، همسر یا از طریق روابط اجتماعی در گروه برآورد میشود. «موری» نیز در مجموع نیازهای بیستگانه انسان، نیاز به پیوندجویی و همکاری نزدیک و لذتبخش او را با فردی که به وی شباهت داشته باشد یا او را دوست بدارد، یادآور میشود.
نیاز عاطفی به جنس مخالف در جوانی به اوج خود میرسد. در آموزههای دینی، برآورده شدن نیاز عاطفی و تأمین آرامش در چارچوب «ازدواج» توصیه و مجاز شمرده شده است.
ب: نیاز جنسی: یکی از مهمترین نیازهای زیستی، ارضای غریزه جنسی است. «مزلو» نیاز فیزیولوژیک را اولین نیاز ضروری انسان برمیشمرد که شامل نیاز به غذا، آب و ارضای غریزه جنسی است.
این نکته قابل توجه است که آنچه میتواند به چنین نیازهای اساسی و تکوینی در وجود انسان پاسخ گوید «ازدواج» است، اگر مسیر این نیازها به ازدواج ختم نشود و پایگاه خانواده محمل پاسخ به آنها نباشد، بزرگترین آسیبها و مشکلات متوجه دختران و پسران جوان شده که تا آخر عمر ممکن است دامن آنها را گرفته و جبران آن به سختی و در برخی موارد ناممکن خواهد بود، از این جهت به برخی از آسیبهایی که قبل از ازدواج اتفاق میافتد اشاره میکنیم و پس از آن مسأله ازدواج، اهمیت و کارکردهای آن را مورد توجه قرار خواهیم داد.
آسیبهای قبل از ازدواج
از آنجا که غریزه جنسی بسیار قوی است و بسیاری از امور ذهنی، عاطفی، روانی و رفتاری انسان را درگیر خود میکند، همواره انسانها و حتی مکاتب بشری برای سامان دادن آن، دست به گزینش راههایی میزنند که برای انسان خسارت و نابسامانی را به ارمغان میآورد که از جمله این پیشنهادها و راهکارها «روابط آزاد با جنس مخالف» و «دوستی با جنس مخالف» است. در این قسمت به این دو آسیب که نتایج تلختری را برای فرد و جامعه به دنبال دارد میپردازیم:
* روابط آزاد با جنس مخالف و پیامدهای آن
این روابط به معنای رفتار جنسی بر اساس میل و اراده خود و رضایت طرف مقابل است و به جز رضایت دختر و پسر، محدودیت دیگری را نمیپذیرد. از این رو روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج بین طرفین پذیرفته میشود؛ حال آنکه ادیان و بسیاری از اندیشمندان، پاسخ به نیاز جنسی را فقط در قالب ازدواج جایز میشمارند. آگاهی نسبت به پیامدها و آسیبهای چنین روابطی به مهارتهای فرد در مدیریت شرایط مدد میرساند، این پیامدها از این قبیل است:
1. افسارگسیختگی امیال جنسی: زیادهروی در ارضای غریزه جنسی نه تنها باعث ارضای کامل نمیشود بلکه آسیبزا هم خواهد بود؛ غریزه جنسی مانند میل به آب، غذا و خواب نیست، چرا که آزاد گذاشتن این غریزه باعث شعلهورتر شدن آن میشود، همان طور که غالب میلهای روحی انسان، مانند تمایل به مقام، مال و علم از این دسته به شمار میروند.
به تعبیر شهید مطهری: «در این مورد، هرچه عرضه بیشتر شود، هوس و میل به تنوع افزایش مییابد». از آنجا که هیچ دلی از هوس سیر نمیشود، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه انجامنشدنی است و همیشه نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها با آن همراه است که این به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میانجامد و نمونههای آن امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم میخورد.
2. احساس گناه: تخلف از هنجارهای اجتماعی و شکستن حریم و مرزهای خانواده که در ارتباط آزاد اتفاق میافتد، احساس گناه را در پی خواهد داشت که آن نیز پیامدهای روانشناختی، مانند خود سرزنشی، احساس حقارت، در پیش گرفتن انزوا و دوری از روابط اجتماعی را به دنبال دارد.
3. محرومیت از ارزشهای والای وجودی: انسان علاوه بر ارضای نیازهای فیزیولوژیک، باید در صدد ارضای نیازهای وجودی خود مانند نیاز به امنیت، تعلقپذیری، احترام و ... باشد تا بتواند به اهداف والای انسانی دست یابد.
راجرز و مزلو، هدف والای انسانی را «خودشکوفایی» میدانند و آلپورت تبدیل شدن به انسان کامل و پخته را غایت اصلی برمیشمرد.
فروم نیز تحقق بخشیدن به استعدادها و قابلیتها را هدف نهایی میداند و رسیدن به این اهداف مهم انسانی در گرو ارضای همه نیازهای انسانی به نحو مطلوب آن است.
گاه برای رسیدن به این مهم باید نیازهای فیزیولوژیک محدود شود؛ چرا که ارتباط آزاد و توجه افراطی به نیازهای فیزیولوژیک- از جمله نیازهای جنسی- انسان را از رسیدن به اهداف والا باز میدارد. از همین رو فروم میگفت: «هرچه انسانها در طول تاریخ، آزادی بیشتری به دست آوردند، بیشتر احساس تنهایی و انزوا کردند».
4. بروز ناهنجاریهای اجتماعی: آزادیهای جنسی، عامل مهمی برای بروز ناهنجاریهای اجتماعی و جرم و جنایت است. الکسیس کارل میگوید: تمایلات جنسی، ارباب و فرمانروای بیچون و چرای افراد است. تاریخ ملتها مانند تاریخ خانوادهها اغلب به چگونگی هوسهای جنسی آنها بستگی داشته و تعداد زیادی از مردان، ثروت و شرف خود را در راه غدد جنسی از دست دادهاند.
5. آسیب رساندن به زنان: بیشترین آسیبهای ارتباط آزاد متوجه زنان است. خانم جینا لمبروزو میگوید: اینکه گفته شود غرائز جنسی آزاد گذاشته شود و هر کس که مشتاق لذات و هوسرانی است، در پیروی از امیال خویش افسارگسیخته شود، اگر چه در ظاهر مطلوب است، ولی برای زنان آسیبزا است؛ چرا که زنان دلربا و فریبنده به آسانی قادر به تصاحب شوهر دیگران میشوند و زنان پارسا شاهد از دست دادن همسران خود میشوند و سرانجام در این عالم، بین زنان پارسا و تبهکار فرقی نخواهد بود.
ارتباط آزاد، سعادت ناچیزی نصیب زنان مردنما میکند و در عوض آنهایی که دارای حس مادری و آرزوهای بلند اجتماعی هستند، از بین رفته و نابود میشوند، سزاوار نیست زنانی که در خور تحسیناند، به خاطر عدهای محدود فدا شوند، قوانین معمول ملل جهان نیز همین است که نباید مصالح اکثریت، فدای لذات قلیلی شود. تردیدی نیست که بهترین راهحل همان راهی است که پیشینیان انتخاب کردهاند؛ یعنی زناشویی.
6. فراوانی ازدواجهای ناپایدار: روابط دختر و پسر اغلب بر اساس جاذبههای ظاهری شکل میگیرد و شرط اصلی یک ازدواج موفق یعنی رعیت کفویت بین طرفین در آنها لحاظ نمیشود، در نتیجه میزان موفقیت کاهش خواهد یافت، از سوی دیگر، ارتباط عاطفی دو جنس به هم به وابستگی ختم شده و نقصها دیده نمیشوند.
پیامبر اکرم(ص) در روایت مشهوری فرمودهاند: «دوست داشتن هر چیزی، انسان را کر و کور میکند». لذا وقتی هیجانات فروکش کند، نقصها نمایان شده، به کاهش رضایتمندی زناشویی و اختلافات خانوادگی میانجامد.
* دوستی با جنس مخالف و پیامدهای آن
هر چند روانشناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف فوایدی برشمردهاند، اما بسیاری از آنها در کتابها و مقالههایی که درباره خانواده، رفتار جنسی، روانشناسی زنان، پرخاشگری و بروز احساسات به رشته تحریر در آوردهاند، پیامدهای ناگواری را برای این نوع از دوستی برشمردهاند که در ذیل میآید:
-پنهان کردن و تحریف هویت
-بروز حسادت
-گرایش به الکل
-گرایش به سوء مصرف مواد مخدر
-افزایش تصادفهای رانندگی
-تشدید درگیریهای خانوادگی
-ارتکاب بزهکاری و خلافهای رفتاری
-ابتلا به بیماریهای مقاربتی مانند ایدز
-ابتلا به اختلالات هیجانی و عاطفی
----------
خبرگزاری فارس