پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 


کينه و دشمني بر دو قسم است: زيرا هر كه عداوت كسى را در دل دارد يا آن را در دل پنهان مى‏كند و انتظار زمان فرصت را مى‏كشد، يا آشكار در صدد ايذا و اذيت آن شخصى است كه او را دشمن دارد، و اظهار عداوت او را مى‏كند.
قسم اول را «حقد و كينه» گويند، كه عبارت است از: پنهان كردن عداوت شخصى در دل.
و قسم دوم را «عداوت» نامند، و اين ثمره قسم اول است، زيرا كه: چون كينه قوّت گرفت و عداوت شديد گرديد، خزانه دل از محافظت آن عاجز، و پرده از روى كار بر مى‏دارد. و قسم اول از ثمرات غضب است، زيرا كه: چون آدمى بر ديگرى خشم گيرد و به جهت عجز از انتقام يا مصلحتى ديگر آن وقت اظهار غضب نكند و خشم خود را فرو برد و در دل خود پنهان سازد كينه حاصل مى‏شود. و هر يك از اين دو قسم از صفات مهلكه و اخلاق رذيله است.
و از اخبار مستفاد مى‏شود كه: مؤمن كينه ور نيست. و در غالب اوقات صفات مهلكه ديگر نيز از كينه و عداوت متولد مى‏گردد، چون حسد و غيبت و دروغ و بهتان و شماتت و اظهار عيب و دورى و ايذاء و سخريّت و استهزاء و غير اين‏ها از آفات و اعمال محرمه است كه دنيا و دين آدمى را فاسد مى‏سازد.
و اگر فرض شود كه هيچ يك از اين‏ها حاصل نشود همان خود بغض و عداوت او از امراضى است كه نفس قدسى را بيمار، و هميشه روح از آن متألّم و در آزار است. آدمى را از بساط قرب الهى دور، و از مرافقت ساكنان عالم قدس مهجور مى‏گرداند. و صاحب خود را منع مى‏كند از آنچه شيوه اهل ايمان و شيمه اخيار و نيكان است، و از بشاشت و شكفتگى و مهربانى و فروتنى و مرافقت و همنشينى نسبت به كسى كه كينه او را در دل دارد. و خود را از اعانت و قضاء حوائج او باز مى‏دارد. و هر يك از اين‏ها درجه‏اى از دين را كم مى‏كند و پرده ميان آدمى و ميان بار يافتگان بزم تقرب مى‏گردد. و از اين جهت است كه در اخبار و آثار مذمت بى‏شمار در خصوص عداوت و دشمنى وارد شده است. حتى اينكه حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند كه: «هيچ وقتى جبرئيل - عليه السّلام - به نزد من نيامد مگر اين كه گفت: اى محمّد از عداوت و دشمنى مردم احتراز كن». و فرمودند كه: «جبرئيل هرگز در هيچ امرى اين قدر به من وصيت نكرد كه در خصوص عداوت مردم». و حضرت صادق - عليه السّلام - فرمودند كه: «هر كه تخم عداوت بكارد همان را كه كاشته است درو مى‏كند».
معالجه عداوت و دشمنى
و معالجه اين صفت خبيثه آن است كه: اول تأمّل كند در اين كه دشمنى و عداوت، شجره‏اى است كه: به جز اندوه و الم در دنيا ثمرى ندارد. و صفتى است كه: غير از غصّه و غم اثرى نمى‏بخشد. ساغرى است كه: به جز زهر جانگزا به كام صاحب خود نريزد. و آتشى است كه: به غير از دود كدورت از آن بر نخيزد، زيرا كه عدوّ مسكين هميشه با اندوه و غصه قرين، و پيوسته با رنج و محنت همنشين است. به سبب عداوت خاندانهاى كهن بر باد، و دودمان قديم از بيخ و بنياد بر افتاد. و بسا دولتهاى بى‏پايان كه به سبب عداوت به نكبت مبدّل، و بسا عزّتها كه بنيادش به تيشه عداوت سست و مختل گرديده.
بلكه آنچه از كتب و تواريخ و سيره‏ها و احوال مردمان، مكرر معلوم شده آن است كه:
هيچ دولتى به سر نيامد مگر به واسطه عداوت و دشمنى.
درخت دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد نهال دشمنى بر كن كه رنج بى‏شمار آرد و اكثر آن است كه: مطلقا از كينه و عداوت، ضررى به آنكه او را دشمن دارند نمى‏رسد. و بعد از آن ملاحظه عاقبت آن را در آخرت بنمايد كه آدمى را به عذاب اليم مى‏رساند. و چون اين امور را تأمّل كرد، و متنبه گرديد كه: عاقل هميشه خود را در حالتى باقى نمى‏دارد كه مضرّات آن به او عايد، و دشمن از آن منتفع گردد، پس سعى نمايد كه با آن شخصى كه عداوت و كينه دارد رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به عمل آورد. و با او به مهربانى و شكفتگى ملاقات كند. و در قضاى حوايج او سعى نمايد. و در مجامع و محافل، نيكيهاى او را اظهار نمايد. بلكه نسبت به او زياده از ديگران نيكى و احسان كند تا نفس را گوشمالى داده بينى شيطان را بر خاك مالد. و پيوسته چنين رفتار كند تا آثار عداوت از دل او بر طرف شود.
و ضد اين صفت، «نصيحت» است، كه عبارت است از: خير خواهى و نيك پسندى بر ديگران. و آن نيز بر دو قسم است: باطنى و ظاهرى.
اولى: عبارت از آن است كه: به دل، طالب خوبى و خير مسلمين باشد.
دومى: آن است كه خير و صلاح ايشان را به جا آورد.
و شرافت اين صفت بسيار، و فضيلت آن بى‏شمار است، همچنان كه در بيان صفت حسد مذكور خواهد شد.
مذمت ضرب، فحش، لعن و طعن
بدان كه: از آثار و لوازمى كه بر حقد و عداوت مترتب مى‏گردد، ضرب و فحش و لعن و طعن است. و بسا باشد كه اين‏ها از مجرّد غضب نيز صادر گردند. و مى‏شود كه به جهت همنشينى اوباش و اراذل، و مصاحبت فسّاق و جهّال، و كسانى كه هرزه‏گو و معتاد به فحش دادن هستند، فحش دادن عادت كسى شود كه بدون دشمنى و غضبى فحش به زبان او جارى گردد.
و شكى نيست كه همه اين امور، مذموم است و قبيح، و در شريعت غرّا، حرام صريح‏اند. و موجب «حبط» اعمال و مولّد خسران مآل‏اند. و «ملّيين» و حكماء و متشرعه و ساير عقلاء بر خباثت آنها متّفق، و عقل و شرع بر حرمت آنها دو شاهد صادق.
اما ضرب: كه عبارت است از: زدن با دست، يا چوب، يا آلتى ديگر. پس بدون جهت شرعيه، در حرمت آن شكى نيست. و هيچ طايفه از طوايف بنى آدم، و هيچ فرقه از فرق عالم، بى‏جهت و سبب شرعى تجويز زدن كسى را نكرده‏اند. و در اخبار و آثار، نهى صريح از آن شده و وارد شده است كه:
«هر كه مردى را تازيانه زند حق تعالى او را تازيانه‏اى از آتش خواهد زد». و اما فحش و دشنام و هرزه زبانى و بدگوئى: منشأ همه اين‏ها خباثت نفس و دنائت طبع است. و هر كه زبان او به اين‏ها دراز، البته خبيث النفس و از جمله اراذل و اوباش، معدود است. بلكه از بعضى اخبار مستفاد مى‏شود كه: رذل مخصوص شخصى است كه مضايقه نداشته باشد از اينكه هر چه بگويد و هر چه به او بگويند.
و حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند كه: «مؤمن نيست كسى كه طعنه زن و لعن كن و فحش گوى و هرزه زبان است». و نيز فرمودند كه: «بهشت حرام است بر هر فحش دهنده». و در روايت ديگر از آن سرور مروى است كه: «هرزه‏گوئى و پرده‏درى از شعبه‏هاى نفاق است». و نيز از آن حضرت منقول است كه: «چهار نفرند كه اهل دوزخ از آنها متأذّى‏اند:
يكى از آنها مردى خواهد بود كه پيوسته چرك از دهان او جارى خواهد بود، و آن كسى است كه در دنيا فحش گوى بوده». و نيز از آن جناب مروى است كه: «بهشت حرام است بر هر فحّاش هرزه‏گوى كم‏حيائى كه باك نداشته باشد از اينكه هر چه بگويد و از هر چه از براى او بگويند. و چنين شخصى را اگر تفتيش و تفحّص كنى و به حقيقت امر او بر خورى يا ولد الزنا است، يا نطفه پدرش با نطفه شيطان ممزوج شده، و اين شخص به وجود آمده...». (يعنى در وقت معاشرت و مجامعت پدرش، شيطان نيز در جماع با او شريك شده).
و در حديثى ديگر است كه هر گاه ببينى مردى را كه مضايقه ندارد از اينكه هر چه بگويد و هر چه در حق او بگويند، بدانيد كه او ولد الزنا است، يا به شراكت شيطان هم رسيده».
و اما لعن: و معنى آن راندن و دور كردن از خداست. پس شكى در بدى آن نيست.
و جايز نيست شرعا لعن كردن بر كسى مگر كسى كه متّصف به صفتى باشد كه آن صفت به نص شريعت موجب دورى او از خدا باشد و مجوز لعن او باشد. و ذم شديد در اخبار در خصوص لعن كردن رسيده.
و حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - فرمودند كه: «چون لعنت از دهان شخصى بيرون آيد ميان او و آن شخص كه به او لعنت شده تردد مى‏كند، اگر آن شخص مستحق لعن باشد به او متعلق مى‏شود و اگر نباشد به صاحبش برمى‏گردد». و از اين حديث مستفاد مى‏گردد كه: لعن به كسى كه سزاوار لعن نباشد، بر مى‏گردد به لعن كننده.
پس بايد نهايت احتراز را نمود و لعن نكرد كسى را مگر آنانى كه از صاحب شريعت مقدسه تجويز لعن ايشان شده. و والد ماجد حقير - قدس سره - در كتاب «جامع السعادات» فرموده است كه: آنچه (در شريعت‏) تجويز شده، لعن كردن به كافرين و فاسقين و ظالمين است. - همچنان كه در قرآن وارد شده است - و شكى در جواز لعن اين‏ها بر سبيل عموم نيست، به اين نوع كه بگوئى: «لعنة الله على الكافرين يا على الظالمين يا على الفاسقين».
نفرين به مسلمان
و مخفى نماند كه دعاى بد و نفرين به مسلمانان كردن نيز مانند لعن كردن است و مذموم است. و خوب نيست حتى بر ظلمه، مگر در صورتى كه از شرّ و ضرر او آدمى مضطر و ناچار گردد.
و در حديث است كه: «گاه است مظلوم اين قدر نفرين ظالم مى‏كند كه مكافات ظلم او مى‏شود و زياد مى‏آيد، و اين زيادتى از براى ظالم باقى مى‏ماند و روز قيامت مطالبه مى‏كند». و اما ضد اين، كه دعاى خير باشد از براى برادر دينى بهترين طاعات و فاضل‏ترين عبادات است. و فايده آن بى‏حد، و ثواب آن خارج از «حيزّ عد» است بلكه در حقيقت كسى كه دعا به ديگرى كند دعا به خود كرده. حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند كه: «چون كسى در غياب برادر خود به او دعا كند فرشته گويد: از براى تو هم مثل اين باشد».
و فرمودند كه: «در حق برادر مستجاب مى‏شود دعائى كه در حق خود مستجاب نمى‏شود».@#@ و از حضرت امام زين العابدين - عليه السّلام - مروى است كه: «چون ملائكه بشنوند كه بنده مؤمن برادر خود را دعا مى‏كند در غياب او، يا او را به خوبى ياد مى‏كند، گويند:
خوب برادرى هستى از براى برادرت، دعاى خير به او مى‏كنى و حال اينكه او حاضر نيست، و او را به خير ياد مى‏كنى خدا به تو داد دو مقابل آنچه از براى او خواستى. و ثنا كرد بر تو دو مقابل آنچه ثنا كردى بر او. و از براى تو است فضيلت بر او». و اخبار در اين خصوص بى‏حد است و چه كرامتى از اين بالاتر است كه هديه‏اى از دعا و طلب آمرزش از تو به برادر مؤمنت رسد و حال آنكه او در زير طبقات خاك خوابيده.
و تأمّل كن كه روح او به چه حد از تو شاد مى‏شود كه اهل و فرزندانش ميراث او را قسمت مى‏كنند و در مال او عيش و تنعم مى‏نمايند و تو او را در تاريكى‏هاى شب ياد مى‏كنى و از خدا آمرزش او را مى‏طلبى و هديه از براى او مى‏فرستى.
و حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - فرمودند كه: «هيچ كس بر مؤمنى طعنه نمى‏زند مگر اينكه مى‏ميرد به بدترين مردنها». و بدان كه: اين‏ها كه مذكور شد از فحش و لعن و طعن، از آفات زبان است و از براى زبان آفات بسيار است از: غيبت، دروغ، سخريّه، استهزاء، شوخى، و غير اين‏ها، و ضد همه اين‏ها سكوت و صمت است.
ملااحمد نراقي- تلخيص از کتاب معراج السعاده، ص222و185و178.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group