الشام الشام الشام
قبر امام سجاد عليه السلام در بقيع و در جوار رحمة للعالمين است و با سه امام مظلوم ديگر همسايه است، اما چه همسايه هايي، که هر کدام از ديگري مظلوم تر و داغ هر يکي از ديگري گدازنده تر است. قبر اين ائمه سايبان هم ندارند، دو تا از اين ها داغ کربلا را دارند.
من ديده ام آنچه را که ديدن سخت است ديدن چه بود بلکه شنيدن سخت است
هفتاد ودو تن ز بهترين ياران را ديدن به زمين و دل بريدن سخت است
بار غل و زنجير و چهل منزل را با پيکر تب دار کشيدن سخت است
جانبخش بود نواي قرآن اما از رأس پدر ز ني شنيدن سخت است
با فرا رسيدن ماه رمضان، هر افطار آنحضرت به ياد شهداي کربلا و شهادت پدر مي افتاد و مي فرمود: واکربلا! واکربلا!
اين جمله را همواره تکرار مي کرد: که کشته شد پسر رسول خدا در حاليکه خايف بود! کشته شد. پسر رسول خدا در حاليکه تشنه بود ... اين جمله ها را با خود زمزمه مي کرد و اشک مي ريخت تا اين که لباس آن حضرت از اشک خيس مي شد.
همه جا در نظرم کربلاست لب عطشان شهيدان نرود از نظرم
ليک با اين همه غم گريه آهسته کنم که مبادا شنود عمه ي من فريادم
ديدم من اگر به خاک خون پيکرها در راه، به نوک نيزه سرها ديدم
يک سو تن صد چاک عزيز زهرا يک سو تن پامال پسرها ديديم
با ديده ي خون گرفته بر خاک بلا صد پاره تن برادرم را ديدم
آتش چو زدند به خيمه هايمان من سوخته مهد اصغرم را ديدم
در گوشه ويرانه پس از آنهمه داغ من مرگ سه ساله خواهرم را ديدم
وقتي راوي از امام سجاد عله السلام سؤال مي کند آقا در کجا به شما زياد سخت گذشت؟ سه بار فرمود: الشام الشام الشام، آقا جان عزيزان شما را کربلا کشتند، شما چطور از شام گلايه داريد؟ فرمود: امان از زخم زبان شاميان، مردم شام ما را خارجي مي گفتند.
شاميان هلهله در شام زدند سنگ بر ما ز سر بام زدند
ما کجا گوشه ويرانه کجا ما کجا مجلس بيگانه کجا
منابع:
1- سوگنامه آل محمد، ص 408.
2- ناسخ التواريخ، ص304.