يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

اسناد وجود حضرت رقيه سلام الله عليها

جناب سيد محمود ده سرخي در پاورقي کتاب خود به نام رمز المصيبة مي نگارد :

در اينکه در خرابه شام طفلي از امام از دنيا رفته ظاهرا حرفي نيست فقط اختلاف در اسم اوست. بعد از قول جناب فلسفي نگارنده کتاب رقيه (عليها سلام) مي نويسد علي المشهور نام آن دختر رقيه است. چون او حدود بيست کتاب را مشاهده کرده که نام او را رقيه آورده اند.

در کتاب کشف الغمه از کمال الدين طلحه روايت است که :

فرزندان حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) ده تن مي باشند که شش نفر پسر و چهار دخترند

پسران عبارتند از :

1- علي اکبر (عليه السلام) که پسر بزرگ امام محسوب مي شد و در روز عاشورا در کربلا شهيد شد

2- دوم علي اوسط يعني امام سجاد (عليه السلام) که در روز عاشورا بيمار بودند و توان ياري پدر را نداشتند و نسل امامان معصوم از آن حضرت است

3- علي اصغر رضيع (عليه السلام) که در روز عاشورا به تير حرمله (لعنة الله) در آغوش پدر بزرگوارش شهيد شد

4- محمد

5- عبد الله که بنا يه روايتي او هم در کربلا شهيد شد

6- جعفر

اما دختران عبارتند از :

1- زينب (عليها سلام) که دختر بزرگ آن حضرت است

2- سکينه (سلام الله عليها)

3- فاطمه (سلام الله عليها) و چهارمي را نام نبرده است.

کتاب مطالب السوال : ايشان در باب مناقب آل رسول فرزندان امام حسين را ده تن نام مي برد شش پسر و چهار دختر اما دختر چهارم نامش را نمي آورد.

محمد مهدي مازندراني در معالي السبطين اامامين الحسن و الحسين :

ان نساء اهل بيت النبوة اخفين علي الاطفال شهادة ابائهم و ...

يعني زنان خاندان رسالت شهادت پدران را از اطفال مخفي مي نمودند و به آنها مي گفتند که پدرتان به سفر رفته ... در ميان خرد سالان دختر چهار ساله امام حسين (عليه السلام) حضور داشت او در يکي از شبهاي اسارت از خواب بر خواسته مي پرسيد پدر م کجاست ... (تا آنجا که نقل مي کند) سر آن حضرت را براي آن دختر بردند و در دامان او نهادند و ... او در شام چشم از جهان فرو بست.

و جناب مازندراني (مذکور) از جناب سيد محمد علي شاه عبد العظيمي صاحب کتاب ايقاد و از کتاب منتخب طريحي نقل مي کند :

انه کانت للحسين بنت صغيره يحبها و تحبه و قيل کانت تسمي رقيه و ...

يعني دختر خرد سالي داست به نام رقيه (سلام الله عليها) که او را بسيار دوست مي داشت و دختر نيز پدر را بسيار دوست داشت اين دختر در جمع اسيران شام بود و شب و روز در فراق پدر مي گريست. زنان حرم به او مي گفتند پدرت در سفر است.

رقيه شبي پدر را در خواب ديد و چون بيدار شد به شدت بي تابي مي کرد و مي گفت : پدرم نور چشمم را بياوريد. زنان خاندان رسالت مي کوشيدند او را آرام کنند اما نتيجه بر عکس بود و گريه و بي تابي او فزوني مي گرفت ، آنسان که اندوه اهل بيت امام حسين (عليه السلام) جوشش گرفت و آنان هم مي گريستند و بر گونه خود سيلي مي زدند و خاک غم بر سر مي افشاندند و گيسو پريشان مي کردند و فغان از آنان به آسمان بر خواست.

يزيد (لعنه الله عليه) با شنيدن صداي ناله اسيران علت را جويا شد ، به او گفتند : دختر خردسال امام حسين پدر را در خواب ديده و بيدار شده و اينک او را مي طلبد و بر او زاري مي کند.

يزيد لعنه الله گفت : سر پدر را نزد او ببريد تا بدان آرامش يابد.

آنان نيز سر مبارک حضرت را در طبقي که با پارچه اي پوشانده شده بود براي آن دختر بردند. او گفت : اين چيست؟ من پدرم را خواستم نه خوراک

به او گفتند : پدرت در اين طبق است

حضرت رقيه (سلام الله عليها) پارچه را از روي طبق برداشت و سر را گرفته و به سينه خويش چسباند و آن را مخاطب قرار داد و گفت : اي پدر چه کسي چهره تو را به خون سرت خظاب کرد؟ اي پدر چه کسي ...

عبد الوهاب بن احمد شافعي مصري مشهور به شعراني در کتاب المنن باب دهم اين چنين مي نگارد : نزديک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدي و جود دارد که به مرقد حضرت رقيه (سلام الله عليها) دختر امام حسين (عليه السلام) معروف است و به روي سنگي واقع در درگاه اين مرقد چنين نوشته شده : هذا البيت بقعة شرفت بآل نبي (صلي الله عليه و اله وسلم) و بنت الحسين الشهيد رقيه عليها سلام

يعني اين خانه مکاني است که به ورود آل پيامبر (صلي الله عليه و اله وسلم) و دختر امام حسين (عليه السلام) حضرت رقيه (سلام الله عليها) شرافت يافت.

و در منتخب التواريخ آمده است دختري در خرابه شام از دنيا رفته است که شايد اسم شريفش رقيه و از دختران خود سيد الشهدا (عليه السلام) باشد زيرا مزاري که در خرابه شام است منسوب به اين مخدره و معروف است به مزار رقيه بنت الحسين (عليه السلام)

در کهن ترين منابعي که به وجود آن حضرت با نام رقيه اشاره شده قصيده سف بن عميره نخعي از اصحاب امام جعفر صادق (عليه السلام) و امام موسي کاظم (عليه السلام) است که مضمون آن چنين است :

و سکينة عنها السکينة فارقت لما ابتديت بفرقة تغير

و رقية رق الحسود لضعفها و غدا ليعذرها الذي لم يعذر ...

در آن هنگام سکينه آرامش و قرار خود را از دست داد و رقيه که حتي حسودان بر ضعف و ناتواني او دل مي سوزاندند و آنان که بي تابي را بر کسي نمي پسنديدند بر او خرده نگرفتند ...

علماء بزرگ علم رجال همانند : علامه حلي ، علامه مجلسي ، نجاشي ، شيخ فخر الدين طريحي ، ابن داوود ، شيخ طوسي ، ابن نديم ، سيد بحر العلوم ، جناب سيف بن عميره را از راويان برجسته و مشهور و از مشايخ بزرگ شيعه که فقه را از ائمه معصومين روايت کرده اند نگاشته اند و موثق بودن آن بزرگوار (سيف بن عميره) را تاييد نموده اند. وي از راويان زيارت عاشورا به نقل از امام باقر (عليه السلام) است.

ابي مخنف در وداع امام حسين (عليه السلام) با اهل بيتش مي نويسد : ثم نادي يا ام کلثوم و يا زينب و يا سکينه و يا رقيه و يا عاتکه و يا صفيه عليکن مني السلام ...

يعني آنگاه ندا داد : اي ام کلثوم و اي زينب و اي سکينه و اي رقيه و اي عاتکه و اي صفيه بر شما باد از من سلام ...

در کتاب احقاق الحق ج 11 ص 633 به نقل از ينابيع الموده آمده : ... ثم نادي يا ام کلثوم و يا سکينه و يا رقيه . يا عاتکه ...

و نيز طبري در کتاب نفيس خود به نام کامل بهايي مي نويسد :

زنان خاندان رسالت در حال اسيري حال مرداني را که در کربلا شهيد شده بودند بر پسران و دختران ايشان پوشيده مي داشتند و هر کودکي را وعده مي دادند که پدر تو به سفر رفته است تا ايشان را به خانه يزيد (لعنة الله) آوردند. دخترکي بود چهار ساله شبي از خواب بيدار شد و با پريشاني گفت پدرم حسين کجاست؟ ... ماموران سر پدر را براي آو آوردند و در کنار آن دختر چهار ساله قرار دادند. پرسيد اين چيست؟ گفتند : سر پدر توست آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و طي چند روز جان به حق تسليم کرد.

در کتاب جامع گرانقدر دائرة المعارف شيعه آمده است ولادت دختر سيدالشهدا ابي عبد الله الحسين (عليه السلام) در مدينه رخ داد او در سن سه سالگي و به روايت بعضي تا هفت سالگي همراه پدرش سيدالشهدا (عليه السلام) در محرم 61 قمري وارد کربلا گشت. وي از قهرمانان تداوم نهضت جانسوز حسيني است و ...

مرحوم شيخ عباس قمي ره در منتهي الامال بعد جريان آوردن سر مقدس حضرت ابي عبد الله (عليه السلام) به خرابه و شهادت آن معصومه را نقل مي کند و مي فرمايد : بعضي اين خرابه را به وجه ابسط (به بور مفصل) نقل کرده اند و مضمونش را يکي از اعاظم به نظم در آورده و من در اين مقام به همان شعر اکتفا مي کنم.

بعد اين شعر را نقل مي فرمايد :

يکي نو غنچه اي از باغ زهرا بجست از خواب نوشين بلبل آسا ...

اين شعر 35 بيت دارد.

صاحب فواده الحسينيه مي نويسد : هنگامي که مخدرات به اذن حضرت زينب (عليه السلام) در ميان کشتگان متفرق شدند هر زني رفت بر بالين جوان خود نشست. امام (عليه السلام) دخترکي داشت فاطمه نام صغيره سه ساله و ...

حاج ميرزا هاشم خراساني در منتخب التواريخ مي نويسد :عالم جليل القدر شيخ محمد علي شامي که از علما و محصلين نجف اشرف است به حقير فرمود :

جدامي بدون واسطه از جناب آقاي سيد ابراهيم دمشقي (اجدامي در مورد سيد ابراهيم دمشقي مي فرمود : نسبتش به سيد مرتضي علم الهدي منتهي مي شود و سنش بالغ بر نود سال بود و از محترمين معتمدين در بين مردم بود) نقل مي کند : که ايشان سه دختر داشت و پسري نداشت شبي در خواب دختر بزرگش حضرت رقيه بنت الحسين (عليهما السلام) را ديد که به او فرمود : به پدرت بگو به والي بگويد که ميان قبر و لحد من آب جمع شده است که مرا آزار مي دهد بيايد قبر و لحد من را تعمير کند. سيد از ترس مخالفين (نسبت به مقام شامخ آن معصومه) ترتيب اثر نداد شب دوم دختر دوم سيد همين خواب را ديد و به پدر عرض کرد. باز هم سيد ترتيب اثر نداد. شب سوم دختر کوچک سيد اين خواب را ديد. اما باز هم پدر ترتيب اثر نداد. شب چهارم خود سيد حضرت رقيه خاتون (عليها السلام) را در خواب ديد که به طريق عتاب فرمود : چرا والي را خبر نکردي؟

هنگام صبح ، سيد نزد والي شام رفت و خوابش را براي او تعريف کرد. والي امر کرد علما و صلحاي شام از اهل سنت و شيعه غسل کنند و لباسهاي نظيف بپوشند ، آنگاه قفل درب حرم مطهر به دست هر کس باز شد همان شخص قبر مطهر را باز کند و بدن مطهر آن حضرت را بيرون بياورد تا قبر را تعمير کنند. وقتي چنين کردند قفل به دست هيچ کس باز نشد الا سيد ابراهيم و وقتي وارد حرم شدند هر کس کلنگ به قبر مطهر مي زد اثري در زمين نمي کرد الا سيد ابراهيم . ايشان هم حرم را خلوت کرده و لحد مقدس را شکافتند ديدند بدن مقدس آن مخدره ميان لحد قرار دارد و در لحد آب قرار دارد سيد بدن مطهر حضرت را برداشت و مدت سه روز روي زانوي خود نگاه داشت و پيوسته گريه مي کرد و فقط اوقات نماز که مي شد سيد بدن مطهر را روي مکان نظيفي مي گذاشت و بعد از فراقت از نماز دوباره بدن را روي زانو قرار مي داد تا آنکه لحد آن بانو را از اساس تعمير کردند و سيد بدن آن مخدره را دفن نمود و از اعجاز آن حضرت آنکه سيد در طول اين سه شبانه روز حاجتي به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نکرد

سيد موقع دفن آن مخدره دعا کرد که خداوند به او پسري عطا نمايد و اين در حالي بود که نود سال از سنش مي گذشت. پس دعايش مستجاب شد و خداوند به او پسري عنايت فرمود که نامش را مصطفي نهاد بعد از اين جريان والي اين قضيه را براي سلطان عبدالمجيد نوشت ، او هم توليت زينبيه و مرقد مطهر حضرت رقيه و مرقد حضرت ام کلثوم و سکينه خاتون را به سيد واگذار نمود و هم اکنون جناب آقاي حاج سيد عباس پسر آقا سيد مصطفي پسر سيد ابراهيم کتصدي توليت اين اماکن مقدسه مي باشد . نقل کرده اند که اين داستان حدود سال 1280 اتفاق افتاده باشد.

در تمام مقاتل صحبت از دختر کوچکي از فرزندان امام حسين (عليه السلام) به ميان آمده بعضي در وداع آخر بعضي در خرابه يا دوران اسارت و ... در اين بين بعضي به نام مبارک وي شاره کرده اند و بعضي در نام وي مردد بوده اند و بعضي اصلا متعرض نام آن بانو نشده اند. اما اين دختر کيست و نام او چيست؟

از وجود مقدس امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا سه دختر حضور داشتند يکي از آنها فاطمه نام داشت که در آن زمان رشيده بود و همسر حضرت حسن بن الحسن المجتبي (عليه السلام) بود او همان شخصيتي است که امام حسين (عليه السلام) وصيت نامه خود را به او داد تا به امام سجاد (عليه السلام) بدهد و در اين مورد از امام باقر (عليه السلام) روايت شده که چون هنگام شهادت امام حسين (عليه السلام) رسيد دختر بزرگ خود فاطمه را طلبيد و نامه اي پيچيد و وصيت خود را به او داد و بعد از شفاي امام سجاد (عليه السلام) از بيماري فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) نامه را به او تسليم نمود.

دختر ديگر حضرت جناب سکينه بنت الحسين (عليه السلام) بود و اين حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) به وي لقب خير النساء را دادند گمان مي رود که وي رشيده بوده است که بسياري از روايات دال بر همين مطلب است و بعضي نقل کرده اند که ايشان هم در روز عاشورا داراي همسر بوده اند.

و فقط يک دختر باقي مي ماند که در صغيره بودنش شکي نيست و آن جناب بي بي دو عالم حضرت رقيه (سلام الله عليها) مي باشد.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group